📒#شرح_حکمت 103
#قسمت_2_از_2
✅ درپايان امام(عليه السلام) دو تشبيه جالب و به تعبير ديگر دو مثال واضح براى دنيا و آخرت بيان مى كند و مى فرمايد:
«اين دو به منزله مشرق و مغرب اند و انسان همچون كسى است كه در ميان اين دو در حركت است هر زمان به يكى نزديك مى شود از ديگرى دور مى گردد و اين دو همچون دو همسر يك مردند (كه معمولاً با هم رقابت شديد دارند)»
; (وَهُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، وَمَاش بَيْنَهُمَا; كُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِد بَعُدَ مِنَ الاْخَرِ، وَهُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ). گفتنى است دو مثالى را كه امام(عليه السلام) بيان فرموده نسبت به دو تعبيرى كه درباره دنيا در عبارت بالا آمد (عَدُوّان و سَبيلانِ) به اصطلاح از قبيل لف و نشر مشوش است; تعبير به «ضَرَّتانِ» (دو هوو) مثالى است براى «عَدُوّان مُتَفاوِتان» و تعبير به «مشرق و مغرب» مثالى است براى «سَبيلانِ مُخْتَلِفان».
اين احتمال نيز هست كه تعبير به «مشرق و مغرب» نسبت به دنيا و آخرت نيز از قبيل لف و نشر مشوش باشد; مشرق كه خاستگاه نور آفتاب است به منزله آخرت و مغرب كه رو به سوى ظلمت مى رود اشاره به دنياست.
آرى اگر دنيا از حرام فراهم شود، يا هدف نهايى انسان باشد و يا انسان در تجملات و زر و زيورهاى آن غرق شود هرگز به آخرت نمى پردازد، بلكه روز به روز از سعادت جاويدان دورتر مى گردد.
روايات ديگرى كه از رسول خدا يا ائمه معصومين(عليهم السلام) رسيده است نيز اين سخن را تاييد مى كند; از جمله در حديثى كه مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار از رسول الله(صلى الله عليه وآله) نقل كرده مى خوانيم: «إِنَّ فِي طَلَبِ الدُّنْيَا إِضْرَاراً بِالاْخِرَةِ وَفِي طَلَبِ الاْخِرَةِ إِضْرَاراً بِالدُّنْيَا فَأَضِرُّوا بِالدُّنْيَا فَإِنَّهَا أَحَقُّ بِالاِْضْرَارِ;
طلب دنيا به آخرت انسان زيان مى رساند و طلب آخرت به دنيا ضرر مى زند، بنابراين ضرر دنيا را بپذيريد كه سزاوارتر به زيان است».
در حديث ديگرى كه از حضرت مسيح در كتب اسلامى نقل شده مى خوانيم:
«لاَ يَسْتَقِيمُ حُبُّ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةِ فِي قَلْبِ مُؤْمِن كَمَا لاَ يَسْتَقِيمُ الْمَاءُ وَالنَّارُ فِي إِنَاء وَاحِد;
محبت دنيا و آخرت در قلب فرد با ايمان جمع نمى شود همان گونه كه آب و آتش در يك ظرف جمع نمى گردند».
ناگفته پيداست كه تمام اين روايات ناظر به كسى است كه دنيا را هدف خود قرار داده و بدون در نظر گرفتن حلال و حرام و حق و ناحق پيوسته به دنبال آن مى دود; اما كسى كه دنيا را از طريق حلال مى خواهد و وسيله نيل به آخرت قرار مى دهد نه تنها مذموم نيست، بلكه در روايات از چنين كسى ستايش نيز شده است. از اين رو در حديثى از امير مؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود:
«إنْ جَعَلْتَ دينَكَ تَبَعاً لِدُنْياكَ أهْلَكْتَ دينَكَ وَدُنْياكَ وَكُنْتَ فِي الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ;
اگر دين خود را تابع دنياى خود قرار دهى، دين دنيايت را تباه كرده و در آخرت از زيان كاران خواهى بود و اگر دنياى خود را تابع دينت قرار دهى هم دينت را به دست آورده اى و هم دنيايت را و در آخرت از رستگاران هستى».
شرح از
14Khorshid.ir
📒#شرح_حکمت_صد_و_سوم
📒#روش_برخورد_با_دنیا
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_حکمت 105
#قسمت_2_از_2
سپس افزود: «إذا أمْرُتُكُمْ بِشَىْء فَأتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ; هنگامى كه شما را به چيزى دستور دادم به اندازه توانايى خود آن را انجام دهيد».
مى دانيم هنگامى كه براى پيدا كردن قاتل به بنى اسرائيل دستور داده شد گاوى را ذبح كنند اگر مطابق اطلاق امر هرگونه گاوى را انتخاب مى كردند كافى بود; ولى آنها پشت سر هم اصرار كردند و رنگ و سن و شرايط ديگر آن گاو را پرسيدند در نتيجه آن قدر تكليف محدود و پر مشقت شد كه براى پيدا كردن آن سخت به زحمت افتادند و هزينه زيادى پرداختند و اين درس عبرتى شد براى همگان در طول تاريخ.
در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ وَلاَ تُكْثِرُوا السُّؤَالَ إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِكَثْرَةِ سُؤَالِهِمْ أَنْبِيَاءَهُمْ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَاسْأَلُوا عَمَّا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَاللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ يَأْتِينِي يَسْأَلُنِي فَأُخْبِرُهُ فَيَكْفُرُ وَلَوْ لَمْ يَسْأَلْنِي مَا ضَرَّهُ وَقَالَ اللَّهُ وَإِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ إِلَى قَوْلِهِ قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها كافِرِينَ».
از اين حديث شريف استفاده مى شود كه از كثرت سؤال و پى جويى زياد نهى شده و اى بسا مردم امورى را مى خواستند براى آنها فاش شود كه اگر فاش مى شد مشكلاتى پيش مى آمد; مثلاً سؤال از پايان عمر خود يا حوادث آينده ـ و يا طبق بعضى از روايات از اين كه پدر واقعى آنها چه كسى است ـ و مانند آن و يا جزئيات و قيود احكام شرع كه اگر از آن سؤال مى شد مشكلات عظيمى فراهم مى گشت.
شرح از
14Khorshid.ir
📒#شرح_حکمت_صد_و_پنجم
📒#احترام_گذاشتن_به_مرزها_و_حدود_احکام_الهی
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲