eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
557 دنبال‌کننده
445 عکس
88 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. می‌نویسم از گفته‌های‌نگفته‌ و شنیده ‌های نشنیده؛ در‌ پیِ‌وصال می‌گردیم و مأموریم‌به وظیفه. . . -کپیِ نوشته‌های خودم با نامِ ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه:).
مشاهده در ایتا
دانلود
•غلام‌رضا‌سازگار !!
1_3720014235.mp3
3.67M
برای فرزندِ تنها و رنجور و شرمنده .. از طرف: مهربان‌ترین بابا :)
وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا و هرگز جز او پناهگاهی نخواهی یافت! -سوره‌ی‌کهف۳۷-
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
-
نادر ابراهیمی جمله‌ای دارد که می‌گوید: حکایت محبت، حکایت درد است. می‌خواهم بگویم که نه؛ اینگونه نیست! بلکه - حکایتِ محبت، حکایتِ حسین است :) - مدت‌هاست که حسین قلبم را تسخیر کرده. مدت‌هاست حسین، در مشتش گرفته کلید خانه‌ی سینه‌ام را. امروز حکایتِ محبتِ حسین را، در آغوش هم‌سنگرانی که میخواستند راهیِ کربلا شوند و حلالیت می‌طلبیدند، دیدم. یکی گله می‌کرد از اینکه سفری که قرار است برود، کوتاه و مختصر است و دیگری می‌گفت: «دوست ندارم بیش‌تر از ده روز سفر باشم.» دیدن این صحبت ها عجیب نبود، چراکه آدم‌ها همیشه در تناقضات زندگی می‌کنند. آنچه عجیب بود، حالِ منِ پریشان بود. منی که نشسته بودم و فقط تماشا می‌کردم. ساکت تر و رنجور تر از هر زمانی به مکالمات زائرانی که قرار است به کربلا بروند، گوش می‌دادم. گه‌گاه با آهی بغض گلویم را فرو می‌دادم ولی ناگهان قطره اشکی از چشمانم سرازیر می‌شد و کار را خراب می‌کرد. دلم می‌خواست بروم و به هرکس که راهی بود ولی داشت گله می‌کرد بگویم: من حاضرم جای تو باشم؛ کم باشد مدت سفرم، کوتاه باشد زمان سفرم، اما بروم و جا نمانم. من حاضرم یک ماه بروم بمانم و گرما تحمل کنم، اما بروم و جا نمانم. من حاضرم هرطور شده، هر سختی را تحمل کنم بروم ولی جا نمانم :) و براستی چیست علتِ بیچارگیِ بشر، جز ناسپاسی؟ و اما تویی که عازم کربلایی و زائر خوشبخت اربابی؛ از منِ بلاتکلیفی که رفتن و نرفتنش معلوم نیست، این چند کلام را یادگار داشته باش! زائرِ خوشبختِ ارباب؛ همین‌که به دیدار حسین می‌روی، شکر کن. فراموش نکن کسانی هستند که همچون من، در حسرت دیدن یک بار گنبد اند و هم‌چنان باید دوری را تحمل کنند. قدر بدان لحظات کوتاه و بلندی را که قرار است با حسین سپری کنی :) این لحظات کم را با حسین زندگی کن که خوب رفیقِ راهی‌ست حسین″ همین. [ | از بلاتکلیفِ دلتنگِ حرم برای زائران خوش‌بختِ حرمِ ارباب :)؛ چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲ ]
دِ آخه قربونت برم؛ من حتی نمی‌تونم خیال کنم حرمتو. آخه حرم نرفته چی تصور کنه؟ چطوری تصور کنه جای نرفته رو؟
از دلتنگی هام؛ بخونم براتون؟
چقدر چشم غریبم در انتظار بماند؟ چقدر عشق تو من را به هر طرف بکشاند؟
همیشه دلهره دارم از این به هم نرسیدن کسی سراغ نداری مرا به تو برساند :)؟
شکوفه می دهد آری نهال یاد تو در من به عشق این که نگاهت مرا شبی بتکاند