eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
532 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ✦سفاࢪٺ بھشٺ✦
اگرچه نزد شما تشنه سخن بودم کسی که حرف دلش را نگفت، من بودم! 𝑆𝑒𝑓𝑎𝑟𝑎𝑡_𝑏𝑒ℎ𝑒𝑠ℎ𝑡
اغلب ما از آنهایی رنج میبریم که دوستشان داریم؛ و الا چه کسی را دیدی که از حرف های بی‌دغدغه‌ی رهگذرِ کنارِ خیابان ناراحت شود؟
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
Sa'ad Al-Gamidiسوره جمعه.mp3
زمان: حجم: 1.5M
‹🎧♥️› این هم صوت سوره جمعه☝️🏻😌 اگه حال نداری خودت بخونی، دانلود کن گوش بده🎶:) آسون کردم کارو که از کار خوب جا نمونین، گوش بدینااااا^^🌱 افرین بچه‌های من😌♥️
اگه آدما یاد بگیرن تمومِ حرفاشونو تمام و کمال به کسی که دوسش دارن یا ازش ناراحتن بزنن؛ مشکلی واقعا بین روابط آدما نیست .. *سکوت کردن با کینه بدرد نمیخوره جانِ من، حرفتو بزن ولی کینه به دل نگیر بنده‌ی خدا؛
_دل‌؛تنگ‌- تو شاید بگویی این عکس یک بیت شعر است و تمام، ولی من برایت از ذره‌ذره غم‌هایی که درونش نهفنه حرف میزنم .. میگویم برایت از تمامِ آرزو هایی که با هم‌ نقاشی کردیمشان و قاب شده روی طاقچه‌ی قلبمان گذاشتیم؛ ازتمامِ قدم زدن هایی که در چهار فصلِ سال با گرما و سرمای هوا ساختیم و نگذاشتیم فاصله‌ای بینمان بیفتند؛ از تمامِ دلتنگی هایی میگویم که سکوت شد و اشک و در نهایت فاصله و دوری . جانِ‌من؛ این بیت حاصلِ غمِ بی پایانِ من است′ این بیت حاصلِ رنجشِ سخت روح و جانِ من است′ این بیت تمامِ حرف هاییست که باید می‌گفتم ولی مصلحتِ ماندنت را در سکوت دیدم″! این بیت بخشی از سکوت‌هاییست که فریادش را تو شنیدی و خاموشی‌اش را من؛ همین . [ برایِ‌‌او‌که‌‌خودش نبود برایِ‌من؛اندر هوای نیمه‌شب، ۲۵ آذر ۱۴۰۱ ]
جَميلُ النِّيَّةِ سَبَبٌ لِبُلوغِ الاُمنِيَّةِ نيّت نيكو، سبب رسيدن به آرمان و آرزوست . غرر الحكم : ٤٧٦٦ _حضرتِ امیر (:
آدم باید یجوری زندگی کنه، که وقتی مرد همه نبودشو حس کنن .. *اینو روزی ده‌بار بخون و بیشتر مراقب رفتار و اعمالت باش؛
جوری هفته ها و روزها داره تند میگذره، که حس میکنم همین فردا چهل سالم میشه///: خدایا رحم کن به جوونیِ ما؛
حوصلم لبریز شده،
زلف آشفته.″ خیره به چشم هایش شدم، تمامِ دردهایم همانجا بود که تسکین یافت′! در همان چند دقیقه‌ای که محوِ مردمکِ قهوه‌ایِ چشمانش شدم، لبخندی به شیرینیِ آب‌نبات زد و بعد تمامِ هوش و حواسم را میانِ موهای بلند خرماییش قایم کرد .. موهایش زیبا بود، صافش، موج دارش، شانه کرده و بافته‌اش یا حتی آشفته‌اش′ گاهی با موی آشفته و در هم برهم برایم عکس میفرستاد؛ یادش بخیر یکی از دلخوشی‌هایم همان آشفتگی هایش بود′ انگار آشفتگی ذاتِ زیبایی بعضی هاست، درست مثلِ او(:″
سخته دلت باکسی باشه که دلش باهات نیست!″ من برای رسیدن بهش خودمو به هر دری زدم؛از آبرو از مال از دِل از جون، ولی اون؟ نمی‌دونم شایدم کار من اشتباه بود′! آقابزرگ همیشه میگفت: باباجان؛دل به کسی ببند که دلگیرت نکنه، از زندگی سیرت نکنه، با غصه درگیرت نکنه، با بودنش زمین گیرت نکنه .. ولی من؟ نمیدونم ولی هروقت اسم اون میومد وسط از تنها چیزی که مضایقه نمیکردم چشمام بود، آخه میخواستم یه دل سیر نگاش کنم:) آقا بزرگ راست می‌گفت؛ جسمم زمینگیر نشد، ولی قلبم؟ باید بگم مدت هاست زمینگیر شده از محبت های یه طرفه‌ام؛ ولی من هنوز منتظرم اون بیاد و حالمو خوب کنه، آخه آقابزرگ بعد همه‌ی نصیحتاش میگه امیدوار باش به حکمتِ خدا؛ خدا روچه دیدی؟ شاید شد(: