‹مـٰاهِ مَـڹ›
#قرار سی و دوم 100 صلوات هدیه به شهید حمیدرضا بابالخانی(:💚″
#قرار سی و چهارم
100 صلوات هدیه به شهید بابک نوری هریس(:💛″
نباید وقتی میخواین بیاین بیرون با عطر و ادکلنتون دوش بگیرید که مردم سر درد بگیرن از رایحهی خوش شما″|||:
میتونید در حدی عطر بزنید که فقط خودتون و نهایتا کسی که کنارتونه بوی شمارو حس کنه؛
#فرهنگسازیِقشنگ
‹مـٰاهِ مَـڹ›
-
سرکلاس نشستم و غرق در مطالب جزوه؛
به استاد مینگرم.
استاد از سوخت و ساز بدن صحبت میکند و همه تمامِ هوش و حواسشان را سپرده اند به کلام استاد.
در حالی که مطالب جزوه را با چشم هایم میخوانم و واژه هارا یکی پس از دیگری رد میکنم، ناگهان حواسم جمع این جملهی استاد میشود و تمامِ فکرم را همین جمله متوجه خود میکند
« انسان ها در عین مختار بودنشان به اندازهی سر سوزنی هم اختیار بدن خود را ندارند. »
به فکر فرو میروم !!
چیست این موجودِ دوپای مغرور و خود شیفته که فکر میکند سرور تمامِ عالم است و صاحبِ هرچه روی زمین است؟
مگر نه این است که اگر رشد سلول هایش حتی یک دانه هم زیاد شود دچار سرطان میشود؟
و یا غیر این است که اگر کمی هورمون های بدنش زیاد و کم ترشح شود هزار نوع بیماری و درد و مرض به جان عزیزش میفتد و خانه نشین میشود؟
بقول استاد، ما حتی به اندازهی سر سوزنی نمیتوانیم کنترل خود را داشته باشیم .
حال با این ناتوانیها چه شده که خدا اینگونه عزت به ما بخشیده و در عین ناتوانیهایمان به ما مقام جانشینی زمینش را داده؟
هرچه فکر میکنم در محاسباتم دچار خطا میشوم و میمانم از جایگاه بشر در این عالم ..
وقتی دربارهی آناتومی دیوانه کنندهی انسانها میخوانم تنها این آیه را بخاطر میآورم که:
«یٰا اَیُهَا الاِنْسٰانٌ مٰا غَرَكَ بِرَبِکَ الکَریم»
و براستی ای انسان، چه چیز تو را مغرور ساخته؟!
دفتر افکارم را میبندم؛
کلاس به پایان رسیده و من همچنان به خود فکر میکنم .
کسی چه میداند؛
شاید همین فکرهای آشفته است که لقب برترین موجود خلقت را به ناممان زده و مارا اینگونه بنده و اسیر دنیا کرده .
-خدا به جهلِ بشر رحم کند؛-
[ #زینبِبهار| از حال و هوای کلاس؛ برای موجودی که ناتوانیاش توانایش کرده؛ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ ]
‹مـٰاهِ مَـڹ›
#قرار سی و چهارم 100 صلوات هدیه به شهید بابک نوری هریس(:💛″
#قرار سی و پنجم
100 صلوات هدیه به شهدای مسیحی(:💚″
وقتی یه نفر از گرونیا باهام حرف میزنه، نه اینکه متوجه نشم و بی دغدغه باشم، نه ..
فقط خیلی عصبی میشم′
من دلم گرمه همون خداییه که بهم اذن نفس کشیدن داده،
شما اگه به اون خدا ایمان دارید چرا اینقدر دست و پا میزنید برای گرونی و مشکلات؟
مگه نه اینکه ما خدامون خیلی ثروتمندتر و بزرگ تر از مشکلاتمونه؟
به معجزهی توکل ایمان بیارید:))