eitaa logo
کانون مهدویت دانشگاه سمنان
287 دنبال‌کننده
640 عکس
499 ویدیو
21 فایل
◀️ ️کانال رسمی کانون مهدویت دانشگاه سمنان یا اباصالح المهدی ادرکنا🍃 ‌ ◾️ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر : zil.ink/mahdaviat_semuni ◾️کمک مالی جهت برپایی برنامه‌های مهدوی: 6104-3386-7054-8391 ◾️روابط عمومی : @Mahdaviat_Semuni_Contact
مشاهده در ایتا
دانلود
نکات کلیدی جزء چهارم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۴ ❇️ احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند چون دیگر مشکلی نداشتم ، آرام و سبک شدم. ❇️ چقدر حس زیبائی بود ، درد از تمام بدنم جدا شد. ❇️ احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر ، عمل خوبی بود. ❇️ با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم. ❇️ برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم. از لحظه های کودکی تا لحظه‌ای که وارد بیمارستان شدم. همهٔ آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت... ❇️ چقدر حس و حال شیرینی داشتم. در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را می‌دیدم. ❇️ در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خود دیدم. بسیار زیبا بود. ❇️ او را دوست داشتم. می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم. با خودم گفتم: چقدر زیباست، چقدر آشناست ، او را کجا دیدم؟! ❇️ سمت چپم را نگاه کردم. عمو و پسر عمه ام ، آقاجان و پدر بزرگم ایستاده بودند... ❇️ عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود. ❇️ از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم، بسیار خوشحال شدم. ❇️ ناگهان یادم آمد جوان سمت راست را... حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از سفر مشهد...عالم خواب...حضرت عزرائیل! ❇️ با لبخندی به من گفت : برویم. با تعجب گفتم کجا؟ دوباره نگاهی به اطراف انداختم. ❇️ دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت: مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد. ❇️ خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم! ❇️ می فهمیدم که در فکرش چه می‌گذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می‌فهمیدم. ❇️ از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. ❇️ برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت: ❇️ خدا کند که برادرم برگردد... دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم... ❇️ یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه‌های من چه کند!!! ❇️ کمی آن طرف در ، یک نفر در مورد من  با خدا حرف میزد. جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود ، برایم دعا می کرد. ❇️ قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم. ❇️ این جانباز خالصانه می گفت: خدایا من را ببر اما او را شفا بده. زن و بچه دارد ... ❇️ ناگهان حضرت عزرائیل به من گفت : دیگر برویم... ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
✍️ آیت‌الله مجتبی تهرانی(ره): 🌸 عبد، هر گره کوری داشته باشد، در ماه مبارک با ربّ خود در میان بگذارد، خداوند آن را باز می‌کند.   پس، از غفلت نکنید! ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء پنجم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۵ ✳️ لازم به ذکر است که داستان اصلی کامل تر از این مطالبی است که وارد شده. روزمرگی های داستان خلاصه شده  و به جای آن، قسمت‌هایی که راوی داستان وارد عالم قیامت میشود، بدون کم و کاست مطرح  خواهد شد. تا با مسائلی که می خواهیم در جهان آخرت روبرو شویم بهتر آشنا شویم ... ✳️ از فرصتی که برای مطالعه این کتاب ارزشمند  میگذارید، سپاسگزاریم. ✳️ اما ادامه ماجرا: ❇️‌ فهمیدم که منظور ایشان مرگ من و انتقال من به آن جهان است. ❇️ مکثی کردم و به پسر عمه اشاره کردم و  گفتم: من آرزوی شهادت دارم سال‌ها به دنبال شهادت بودم حالا با این وضع بروم؟! ❇️ اما اصرارهای من بی فایده بود. باید میرفتم. دو جوان دیگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند: برویم. ❇️ بی اختیار همراه با آنها حرکت کردم. لحظه‌ای بعد خود را همراه این دو نفر در یک بیابان دیدم. ❇️ زمان اصلا مانند اینجا نبود. و در یک لحظه صدها موضوع را می فهمیدم و صدها نفر را می‌دیدم. ❇️ آن زمان کاملا متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده اما احساس خیلی خوبی داشتم از آن درد شدید راحت شده بودم. شرایط خیلی عالی بود. ❇️ در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه با ما هستند. حالا داشتم این دو را می دیدم. چقدر زیبا و دوست داشتنی بودند ، دوست داشتم همیشه با آنها باشم. ❇️ در وسط یک بیابان خشک و بی آب و علف حرکت می کردیم. کمی جلوتر چیزی را دیدم. روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود. آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم. ❇️ به اطراف نگاه کردم. سمت چپ من در دوردست ها چیزی شبیه سراب دیده می شد. اما آنچه می دیدم سراب نبود ، شعله های آتش بود. حرارتش را از دور احساس میکردم. ❇️ به سمت راست خیره شدم. در دوردستها یک باغ بزرگ و زیبا... چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود. نسیم خنکی از آن سو احساس می‌کردم. ❇️ به شخص پشت‌ میز سلام کردم. با ادب جواب داد. منتظر بودم می خواستم ببینم چه کار دارد. ❇️ آن دو جوان که در کنار من بودند عکس العملی نشان ندادند. اما همان جوان پشت میز، یک کتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد. و به آن کتاب اشاره کرد و گفت: کتاب خودت هست بخوان. امروز برای حسابرسی ، خودت آن را ببینی کافی است. ❇️ چقدر این جمله آشنا بود. در یکی از جلسات قرآن استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: ❇️ نگاهی به اطراف کردم و کتاب را باز کردم: بالای سمت چپ صفحه اول با خط درشت نوشته شده بود: ۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز ❇️ از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه؟ گفت سن بلوغ شما است ، شما دقیقا در این تاریخ به بلوغ رسیدید. ❇️ در ذهنم بود که این تاریخ یک سال از ۱۵ سال قمری کمتر است. اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود، گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم. ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
هدایت شده از رویین دژ
🛑‼️ مسابقه‌ی عظیم فرهنگی «نوش‌دارو»‼️🛑 🎁 جوایز ارزنده‌ی این مسابقه، در اوّلین قدم ۴۲ میلیون تومان شامل: 💰 ۸ کارت هدیه‌ی دو میلیون تومانی 💰 ۱۴ کارت هدیه‌ی یک میلیون تومانی 💰 ۴۰ کارت هدیه‌ی ۳۰۰ هزار تومانی(به قید قرعه به کسانی که حداقل نصف نمره‌ی آزمون را کسب کنند) 💎 و ارزشمندترین جایزه‌ی مسابقه که محتوای آن است! ✅ ثبت‌نام در مسابقه و دریافت منبع آزمون( حتماً ویرایش 1402) از طریق: 🌐 zil.ink/noosh__daroo 💠 ثبت‌نام برای عموم هم‌وطنان آزاد است! ⏰ آخرین مهلت ثبت‌نام: ۵ اردیبهشت ماه 📝 تاریخ آزمون: ۷ و ۸ اردیبهشت ماه ✳️ آزمون به صورت رایگان، مجازی و تستی 🔺 @RooyinDezh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸این‌گونه دعای فرج بخوانید... 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرموده‌اند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم. با حضرت حرف بزنید، سلام کنید، زیارت کنید، با همین زیارات مأثوری که هست یا حتّی با همین زبان معمولی خودتان با حضرت حرف بزنید. خدای متعال پیام شما را، و سخن دل و زبان شما را به آن بزرگوار میرسانَد، و آن بزرگوار مطّلع میشود. ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
⁉️میدونی معنی   یعنی چه؟ 👈یعنی تک تک اعمالت حتی یه لایک، در فضای مجازی در پرونده اعمال آدمی محاسبه میشه. 📚سوره ‌ ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
کانون مهدویت دانشگاه سمنان
⁉️میدونی معنی #فمن_یعمل_مثقال_ذره  یعنی چه؟ 👈یعنی تک تک اعمالت حتی یه لایک، در فضای مجازی در پرونده
۶ ❇️ قبل از آن و در صفحه سمت راست اعمال خوب زیادی نوشته شده بود: از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام به والدین و... ❇️ پرسیدم: اینها چیست؟ گفت: این‌ها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام داده ای. همه این کارهای خوب برایت حفظ شده است. ❇️ قبل از اینکه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شویم، جوان پشت میز نگاهی کلی به کتاب من کرد و گفت : نمازهایت خوب و مورد قبول است. برای همین وارد بقیه اعمال می شویم... ❇️ یاد حدیثی افتادم که پیامبر فرمودند: نخستین چیزی که خدای متعال بر امتم واجب کرد، است. و اولین چیزی که از کارهای آنان به سوی خدا بالا می رود، است. و نخستین چیزی که درباره آن از امتم حسابرسی می شود، میباشد. ❇️ من قبل از بلوغ نمازم را شروع کرده بودم و با تشویق های پدر و مادرم همیشه در مسجد حضور داشتم. کمتر روزی پیش می‌آمد که نماز صبحم قضا شود. ❇️ اگر یک روز خدای نکرده نماز صبحم قضا می‌شد تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم. و خدا را شکر همیشه اهمیت می دادم. ❇️ وقتی آن ملک؛ یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه رفت یاد حدیثی افتادم که معصومین علیه السلام فرمودند: ❇️ اولین چیزی که مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است‌. اگر نماز قبول شود بقیه اعمال قبول می شود و اگر نماز رد شود... ❇️ خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کوچکترین کارها حتی ذره ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند. و صرف نظر نکرده بودند. تازه فهمیدم که یعنی چی! ❇️ هرچی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم آنها جدی جدی نوشته بودند!!! ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء ششم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙✨️ ✨️ السَّلام عَلَیکَ أيُّهَا الصَّائِمُ الغَائِب✨ ‌ سلام بر تو ای روزه دار در پرده غیبت ‌✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء هفتم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۷ ❇️ کنار هر نوشته چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت. وقتی به آن خیره می شدیم، مثل فیلم به نمایش در می آمد، درست مثل قسمت ویدئو در موبایل های جدید فیلم آن ماجرا را مشاهده می‌کردیم با تمام جزئیات... ❇️ یعنی در مواجهه با دیگران حتی فکر افراد را هم می‌دیدیم... لذا نمی شد هیچ کدام از این کارها را انکار کرد. ❇️ غیر از کارها، حتی نیت های ما ثبت شده بود. آنها همه‌چیز را دقیق نوشته بودند. ❇️ جای هیچگونه اعتراضی نبود. تمام اعمال ثبت بود. هیچ حرفی هم نمیشد زد... ❇️ اما خوشحال بودم که از کودکی همیشه همراه پدرم، در مسجد و هیئت بودم. و خودم را از همین حالا در بهترین درجات بهشت می دیدم! ❇️ همینطور که به صفحه اول نگاه می‌کردم و به اعمال خودم افتخار می کردم یک دفعه دیدم یکی یکی اعمال خوبم در حال محو شدن است! ❇️ صفحه ای که پر از اعمال خوب بود ناگهان تبدیل به کاغذ سفید شده بود! ❇️ با عصبانیت به آقائی که پشت میز نشسته بود گفتم: چرا اینها محو شد؟ مگه من این همه کارهای خوب نکرده ام؟ ❇️ گفت:بله درسته ، اما همان روز غیبت یکی از دوستانت را کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد. ❇️ با عصبانیت گفتم: چرا؟ چرا همه اعمال من؟ او هم غیرمستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر که می فرماید: سرعت نفوذ آتش در گیاه خشک ، به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات بنده نمی رسد. ❇️ رفتم صفحه بعد... ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء هشتم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۸ ❇️ آن روز هم پر از اعمال خوب بود: نماز اول وقت مسجد، بسیج، هیئت،رضایت پدر مادر و... تمام اعمال خوب ، مورد تایید من بود. ❇️ آن زمان دوران دفاع مقدس بود و خیلی ها مثل من بچه مثبت بودند، خیلی از کارهای خوبی که فراموش کرده بودم تماماً برای من یادآوری می شد، اما با تعجب به یکباره مشاهده کردم که دوباره تمام اعمال من در حال محو شدن است! ❇️ گفتم: این دفعه چرا؟! من که در این روز غیبت نکردم؟ ❇️ جوان گفت: یکی از رفقای مذهبیت را مسخره کردی،این عمل زشت باعث نابودی اعمال شد. سپس بدون اینکه حرفی بزند، آیه ۳۹ سوره یاسین برایم یادآوری شد: روز قیامت برای مسخره کنندگان روز حسرت بزرگی است. ❇️ خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد. من خیلی اهل شوخی و سرکار گذاشتن رفقا بودم. با خودم گفتم اگه اینطور باشه که خیلی اوضاع من خرابه...! ❇️ رفتم صفحه بعد، روز بعد هم کلی اعمال خوب داشتم اما کارهای خوب من پاک نشد. با اینکه آن روز هم شوخی کرده بودم اما در این شوخی ها با رفقا گفتیم و خندیدیم اما به کسی اهانت نکردیم. ❇️ غیبت نکرده بودم،هیچ گناهی همراه با شوخی های من نبود.برای همین شوخی ها و خنده ها به عنوان کار خوب ثبت شده بود. ❇️ با خودم گفتم: خدا را شکر. یاد حدیثی افتادم که امام حسین علیه السلام می فرماید: برترین اعمال بعد از اقامه نماز، شاد کردن دل مومن است. البته از طریقی که گناه در آن نباشد... ❇️ خوشحال شدم و رفتم صفحه بعد با تعجب دیدم ثواب حج در نامه عمل من ثبت شده! ❇️ به آقایی که پشت میز نشسته بود با تعجب و لبخند گفتم: من که در سنین نوجوانی مکه نرفتم. ❇️ گفت:ثواب حج ثبت شده،برخی اعمال باعث می شود که ثواب چندین حج در نامه عمل شما ثبت شود،مثل اینکه از سر مهربانی به پدر و مادر نگاه کنید،یا مثلاً زیارت با معرفت امام رضا علیه السلام و... ❇️ اما دوباره مشاهده کردم که یکی یکی از اعمال خوب من در حال پاک شدن است دیگر نیاز به سوال نبود خودم مشاهده کردم که آخرش با رفقا جمع شده بودیم و مشغول اذیت کردن یکی از دوستان بودیم. ❇️ یاد آیه ۶۵ سوره زمر افتادم که میفرمود: برخی اعمال باعث حبط و نابودی اعمال خوب انسان میشود... ❇️ به دو نفری که در کنارم بودند،گفتم: شما یک کاری بکنید! همینطور اعمال خوب من دارد نابود می شود!!! ❇️ سری به نشانه ناامیدی و این که نمی‌توانند کاری انجام دهند برایم تکان دادند. همینطور ورق می‌زدم و اعمال خوبی را می‌دیدم که خیلی برایش زحمت کشیده بودم اما یکی یکی محو می‌شد... ❇️ فشار روحی شدیدی داشتم،کم مانده بود دق کنم... نابودی همه ثروت معنوی ام را به چشم می دیدم اما نمی دانستم چه کار کنم... ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
نکات کلیدی جزء نهم قرآن کریم ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
۹ ❇️هرچه شوخی کرده بودم اینجا جدی جدی ثبت شده بود... ❇️اعمال خوب من همه از پرونده هم خارج می‌شد و به پرونده دیگران منتقل می‌شد. ❇️نکته دیگری که شاهد بودم اینکه هر چقدر به سنین بالاتر می رسیدم، ثواب کمتری از نمازهای جماعت و هیئت ها در نامه عمل می دیدم. ❇️به جوانی که پشت میز نشسته بود گفتم: در این روزها من همه نمازهایم را به جماعت خواندم. در این شب ها به هیئت رفته‌ام. چرا اینها در نامه عملم نیست؟ ❇️رو به من کرد و گفت: نگاه کن هر چه سن و سالت بیشتر می‌شد، ریا و خودنمایی در اعمالت‌زیادتر می‌شد! ❇️اوایل خالصانه به مسجد می‌رفتی اما بعدها به مسجد می‌رفتی تا تو را ببینند تا رفقایت نگویند چرا نیامدی! ❇️اگر واقعا برای خدا بود چرا به فلان مسجد یا هیئت که دوستانت نبودند نمیرفتی؟ ❇️سوره کهف آیه ۴۹: "نیت و کتاب اعمال آنان در آنجا گذارده می‌شود ؛ پس گناهکاران را می‌بینی در حالیکه از آنچه در آن است ترسان و هراسان هستند و می‌گویند: وای بر ما چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را کنار نگذاشته مگر اینکه ثبت کرده است اعمال خود را حاضر می‌بینند  و پروردگار به هیچکس ستم نمی‌کند. ❇️صفحات را که ورق می زدم وقتی عملی بسیار ارزشمند بود آن عمل درست در بالای صفحه نوشته شده بود. ❇️در یکی از صفحات به صورت بسیار بزرگ نوشته شده بود: کمک به یک خانواده فقیر ❇️شرح جزئیات و فیلم آن موجود بود ولی راستش را بخواهید هر چه فکر کردم به یاد نیاوردم که به آن خانواده کمک کرده باشم. ❇️یعنی دوست داشتم ، اما توان مالی نداشتم که به آنها کمک کنم. آن خانواده را می‌شناختم در همسایگی ما بودند و اوضاع مالی خوبی نداشتند، خیلی دلم می خواست به آنها کمک کنم. ❇️برای همین یک روز از خانه خارج شدم و به بازار رفتم به دو نفر از اعضای فامیل که وضع مالی خوبی داشتند مراجعه کردم و شرح حال آن خانواده را گفتم. ❇️اما آنها اعتنایی نکردند. حتی یکی از آنها به من گفت: بچه این کارها به تو نیامده این کار بزرگترهاست! ❇️آن زمان ۱۵ سال  بیشتر نداشتم، وقتی این برخورد را با من داشتند من هم دیگر پیگیری نکردم. اما عجیب بود که در نامه عمل من کمک به خانواده فقیر ثبت شده بود. ❇️به جوان پشت میز گفتم: من که کاری نتوانستم بکنم برای این خانواده... ❇️او گفت: نیت این کار را داشتی و در این راه تلاش کردی اما به نتیجه نرسیدی برای همین حرکتی که کردی در نامه اعمالت ثبت شده ❇️بعدها حدیث رسول گرامی اسلام در نهج الفصاحه صفحه ۵۹۳ را دیدم. ❇️خداوند می‌فرماید: وقتی بنده من کار نیکی اراده کند و نکند یا نتواند انجام دهد آن را یک کار نیک برای او حساب میکند ❇️البته فکر و نیت کار خوب در بیشتر صفحات ثبت شده بود ❇️هر جائی که دوست داشتم کار خوبی انجام دهم ولی امکانش را نداشتم برای اجرای آن قدم برداشته بودم در نامه عمل من ثبت شده بود ❇️ولی خدا را شکر که نیت‌های گناه و نادرست ثبت نمی‌شود ❇️در صفحات بعدی و جای جای این کتاب مشاهده می کردم که چنین اتفاقی افتاده یعنی نیت های خوب من ثبت شده اما با اشتباهات و گناهانی که هیچ منفعتی برای من نداشت از بین رفته بودند... ادامه دارد... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجرای بی نظیر ، زیبا و عالی به زبان شیرین فارسی اسما زیبای خداوند را تا حالا فقط عربی شنیدیم... حالا به زبان شیرین فارسی بشنويم.... ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni
▪️این جمعه می‌خواهم تو را جور دیگری صدا کنم: می‌خواهم تو را به نام مادری بخوانم که مادر همه مومنان است. مادری که هر چه گل محمدی میان باغ دنیا شکفته مدیون باغبانی اوست، تا روزی که عطر نرگس تمام جهان را پر کند! یابن خدیجة الغرّی! می‌دانم نام ام‌المومنین، آرامش دل صبور توست! ▪️ایام سوگواری تسلیت باد. ✍ کانون مهدویت دانشگاه سمنان آشنایی با کانون : zil.ink/mahdaviat_semuni شبکه های اجتماعی : t.me/mahdaviat_semuni eitaa.com/Mahdaviat_semuni