#اهل_بیت_در_زبان_شاعران
👌یکی از بهترین اشعار حکیم فردوسی، در مدح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اهل بیت علیهم السلام است، که تقدیم شما می شود:
منم بنده ی اهل بیت نبی
ستاینده ی خاک و پای وصی
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه منست
چنین است و این دین و راه منست
برین زادم و هم برین بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
دلت گر به راه خطا مایلست
ترا دشمن اندر جهان خود دلست
نباشد جز از بی پدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض علیست
ازو زارتر در جهان زار کیست
نگر تا نداری به بازی جهان
نه برگردی از نیک پی همرهان
همه نیکی ات باید آغاز کرد
چو با نیکنامان بوی همنورد
از این در سخن چند رانم همی
همانا کرانش ندانم همی
#شعر #فردوسی #شاهنامه بخش ۷
@MahdiAsgariii
••••••••••✾🌸•🌺•🌸✾•••••••••
#اهل_بیت_در_زبان_شاعران
باد در مردم هوا و آرزوست
چون هوا بگذاشتی پیغام هوست
خوش بود پیغام های کردگار
کو ز سر تا پای باشد پایدار
خطبهٔ شاهان بگردد و آن کیا
جز کیا و خطبه های انبیا
زانک بوش پادشاهان از هواست
بارنامهٔ انبیا از کبریاست
از درم ها نام شاهان برکنند
نام احمد تا ابد بر می زنند
نام احمد نام جملهٔ انبیاست
چونک صد آمد نود هم پیش ماست
#شعر #مولوی #دفتر_اول بخش ۶۱
@MahdiAsgariii
••••••••••✾🌸•🌺•🌸✾•••••••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اهل_بیت_در_زبان_شاعران
💠 شعری زیبا از شیخ شیرین سخن، استاد شعر و ادب، سعدی شیرازی تقدیم عزیزان میشود:
✅ عشق محمد بس است ...
ماه فروماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد
وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت
لیلهٔ اسری شب وصال محمد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
آمده مجموع در ظلال محمد
عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست
روز قیامت نگر مجال محمد
وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس
بو که قبولش کند بلال محمد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد
تا بدهد بوسه بر نعال محمد
شمس و قمر در زمین حشر نتابد
نور نتابد مگر جمال محمد
شاید اگر آفتاب و ماه نتابند
پیش دو ابروی چون هلال محمد
چشم مرا تا به خواب دید جمالش
خواب نمیگیرد از خیال محمد
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد
#سعدی #قصیده شماره ۱۶
@MahdiAsgariii
••••••••••✾🌸•🌺•🌸✾•••••••••
#اهل_بیت_در_زبان_شاعران
💠 کلید مخزن گنج الهی
محمد کافرینش هست خاکش
هزاران آفرین بر جان پاکش
چراغ افروز چشم اهل بینش
طراز کار گاه آفرینش
سرو سرهنگ میدان وفا را
سپه سالار و سر خیل انبیا را
ریاحین بخش باغ صبحگاهی
کلید مخزن گنج الهی
یتیمان را نوازش در نسیمش
از آنجا نام شد در یتیمش
به معنی کیمیای خاک آدم
به صورت توتیای چشم عالم
سرای شرع را چون چار حد بست
بنا بر چار دیوار ابد بست
اساس شرع او ختم جهانست
شریعت ها بدو منسوخ از آنست
جوانمردی رحیم و تند چون شیر
زبانش گه کلید و گاه شمشیر
ایازی خاص و از خاصان گزیده
ز مسعودی به محمودی رسیده
چو گل بر آبروی دوستان شاد
چو سرو از آبخورد عالم آزاد
زده در موکب سلطان سوارش
به نوبت پنج نوبت چار یارش
سریر عرش را نعلین او تاج
امین وحی و صاحب سر معراج
ز چاهی برده مهدی را به انجم
ز خاکی کرده دیوی را به مردم
خلیل از خیل تاشان سپاهش
کلیم از چاوشان بارگاهش
من آن تشنه لب غمناک اویم
که او آب من و من خاک اویم
به خدمت کرده ام بسیار تقصیر
چه تدبیر ای نبی الله چه تدبیر
کنم درخواستی زان روضه پاک
که یک خواهش کنی در کار این خاک
برآری دست از آن بردیمانی
نمائی دست برد آنگه که دانی
کالهی بر نظامی کار بگشای
ز نفس کافرش زنار بگشای
دلش در مخزن آسایش آور
بر آن بخشودنی بخشایش آور
اگر چه جرم او کوه گران است
ترا دریای رحمت بیکرانست
بیامرزش روان آمرزی آخر
خدای رایگان آمرزی آخر
#شعر #نظامی
@MahdiAsgariii
••••••••••✾🌸•🌺•🌸✾•••••••••