eitaa logo
🌻«☆♡ܩܣܥ‌‌ویوܔ♡☆»🌻
1.4هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
21هزار ویدیو
147 فایل
کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ عشــاق پســـر فاطمــه(سلام الله)❣️ درخدمتتونیــم با کلی مطالب فوق جذاب دلنــوشــته🤞 پروفایـل🎀 منبرهای مفید👌🏻 کلیپ های آخرالزمانی🌹 پست های انگیزشی🌴 نمازهای مستحبی ارتباط با خادم کانال ادمین فعال کانال @Mitra_nori
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۔(2).mp3
2.97M
ماه اومد شاه اومد گل پسر ثارالله اومد فرزند دلبند حسین زهرا از راه اومد 🔊 (عليه‌السلام)🌺 (عليه‌السلام)🌼 🎙 📎 مهدویون🌸 ‌ ✦‎࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ @mahdvioon ✦‎࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻«☆♡ܩܣܥ‌‌ویوܔ♡☆»🌻
#داستان_واقعی #ایلماه #قسمت_هشتم🎬: در این هنگام ایلماه بغض گلویش را فرو خورد و همانطور که می خواس
🎬: اسفندیار لحنش را ملایم تر کرد و گفت: خواهرکم، نگاه نکن ملک جهان خانم یک زن است، ظاهرش اینگونه است او به مانند مردان جنگی قسی القلب است و بعضی ها می گویند این زن قلبی درون سینه ندارد، ایلماهم، عزیزکم، این زن متکبر اگر بفهمد که تو سرپیچی از فرمانش کردی و هنوز با ناصر میرزا هم صحبت هستی، هر بلایی ممکن است سرت بیاورد و اگر تو به تهران بروی ، آنجا دیار غریب است و غریب کش است و زبانم لال بلایی سرت بیاید، ما دستمان کوتاه است که یاری ات کنیم، اسفندیار با تمام حرکاتش می خواست ایلماه را از تصمیمی که داشت منصرف کند پا یا اضطراری در صدایش گفت: دختر خوب! فکر برادرانت را نمی کنی به فکر پدر پیرت باش او بعد از مادرمان، تمام امیدش به تو است. ایلماه که دختری لجوج بود و تا به خواسته اش نمی رسید دست بردار نبود نگاه به پدرش که همچنان ساکت بود کرد و گفت: از زبان خودت حرف بزن، می بینی که پدر هیچ شکایتی ندارد و البته پدر تنها نیست و شما و خدا را دارد، من هم نمی روم که آنجا بمیرم، قرار است چند ماهی در تهران باشیم و دوباره برگردیم و بعد نگاه خیره اش را به چشمان اسفندیار دوخت و ادامه داد: از وجناتتان بر می آید که ولیعهد شما را در جریان همه چیز گذاشته باشد، حتما به شما خاطر نشان کرده که مرا همچون جان خویش عزیز می دارد و مراقب من هست و نه کسی می فهمد که من زن هستم و نه گزندی به من میرسد. اسفندیار از جا بلند شد و گفت: خود ولیعهد از من خواسته که منصرفت کنم و در آخر امر کرد که اگر همچنان خواستار همراهی ایشان بودی تو را برای سفر آماده کنم. ایلماه خنده بلندی کرد و گفت: خوب طبق دستور شاه مرا نتوانستی منصرف کنی پس مرحله دوم دستور را اجرایی کن. اسفندیار که از خیره سری ایلماه خون خودش را می خورد از جا بلند شد و گفت: به پستوی اتاق بیا، باید موهایت را از ریشه بزنم و با زدن این حرف بسته لباس را برداشت و به طرف پستو رفت. اسفندیار همانطور که جلو میرفت گفت: در ضمن، ولیعهد نام تو را بهروز گذاشته یا بهتر بگویم بهروز میرزا.... ایلماه لبخندی زد و گفت: حدس میزدم که چنین اسمی برایم انتخاب کند، زیرا او هر وقت مرا میبیند می گوید آن روزی که تو را میبینم ، بهترین روز من است پس این بهروز استعاره از همان است. در این هنگام سید باقر که تا آن لحظه ساکت بود ، آه بلندی کشید و گفت: ایلماه...دخترم...مراقب خودت باش و فراموش نکن بند جان من به جان تو بسته و وابسته است، ان شاالله سفری بی خطر داشته باشی و به زودی به اینجا برگردی. اسفندیار که صدای پدر را شنیده بود، فریاد زد: ایلماه، زودتر بیا دخترک لجوج و زیر لب گفت: چقدر پدرم در مقابل ایلماه کوتاه می آید، راز این کوتاه آمدن در چیست؟! و بعد نیشخندی زد و خودش جواب خودش را داد: هر کس با ایلماه نشست و برخاست کند، نا خواسته جذب او می شود و مهر او را به دل می گیرد. ادامه دارد... ✏️به قلم طاهره سادات حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🎬: ایلماه از خاطراتش بیرون آمد و ازجایش بلند شد، دور قلوه سنگ بزرگی که روی آن نشسته بود، گشتی زد و با قدم های آرام خود را به طرف درختانی کشید که از آنجا راه باریکی که به کلبه چوبی می خورد مشخص بود. ایلماه پشت درختان ایستاد و از ورای درختان به کوره راه خاکی پایین چشم دوخت، هیچ خبری نبود، نه صدای سم اسبی می آمد و نه گرد و غباری که حکایت از حرکت سواری به این سمت کند. دخترک که اینک هفده بهار از عمرش می گذشت، اوفی کرد و همانطور که به سمت کلبه چوبی می رفت زیر لب زمزمه کرد: پس چرا نمی آید؟! چرا خبری از قاصد شاه نیست؟! نکند نقشه لو رفته و قاصد هم به زندان افتاده؟! او خوب می دانست که با رفتن به تهران و نزد ناصرالدین شاه، انگار حکم مرگ خود را امضا کرده است، زیرا اگر ملک جهان خانم متوجه حضور او در پایتخت می شد، او را نرسیده به قصر شاهی و دیدار یار، با حیله ای می کشد. ایلماه داخل کلبه شد و گفت: آخر ای ملک جهان خانم یا مهدعلیا، ملکه ایران! ناصرالدین شاه چرا نباید مرا به عقد خود در اورد؟! چون دختر سید باقر هستم؟! چون یک رعیت بیشتر نیستم؟! اما...اما من رفیق دوران کودکی و هم بازی و هم درس شاه ایران بودم، من عاشقانه شاه را دوست میدارم و بند جانم به جان ناصرالدین شاه بسته است و خوب می دانم که ناصرالدین شاه هم بر خلاف حرکات ظاهرش که مجبور است در بین عوام الناس انجام دهد، عاشق و دلبسته من است و کاش. هیچ کس مانع این وصلت نشود و بگذارند اینبار لیلی به مجنونش برسد وگرنه ... ایلماه نگاهی دور تا دور کلبه کرد، آرام به سمت بقچه ای که گوشه کلبه بود رفت. روی زمین نشست و گره بقچه را باز کرد و لباس مردانه ای پدیدار شد. ایلماه با دیدن لباس که قرار بود با آمدن قاصد شاه، آن را بپوشد به یاد چهار سال قبل افتاد، درست همان زمان که برادرش اسفندیار موهای ایلماه را تراشید و لباس قشون را به تن او پوشانید و ایلماه با نام بهروز، محافظ شخصی ولیعهد شد. ادامه دارد ✏️به قلم: طاهره سادات حسینی ❥‌‌‌❥‌‌‌❥‌‌‌🌺@mahdvioon 🌺❥‌‌‌❥‌‌‌❥‌‌‌ ٠٠••●●❥❥❥❥🌸 ٠٠••●●❥❥❥❥🌺 ٠٠••●●❥❥❥❥🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠بسته معنوی شبانه ی کانال مهدویون جهت دسترسی آسان به دعاها روی عبارات آبی رنگ را بزنید👇👇 🔹سوره واقعه 🔸دعای صحیفه سجادیه 🔹دعای فرج 🔸سوره توحیدهدیه به امام زمان عج 🔹️خداوندساعت زنگی دارد التماس دعای فرج از همه ی شما اعضای محترم کانال مهدویون 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ‎‌‌‎‎‌‎   @mahdvioon ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره مبارک یس ✅ فایل پاکسازی چاکرای قلب هرشب قبل خواب👈👈کلیک کنید ❤️❤️❤️❤️❤️ اگه باز نشد بزن رو لینک تا باز بشه👇👇👇 ✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧ 🌷اَلٰا بِذِكْرِٱللّٰـهِ تَطْمَئِنُّ ٱلْقُلُوبُ کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ @mahdvioon ✅️کپی حلال ✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 💢 ‍ 🤲🏻 ❁༄𑁍༄❁༄𑁍༄❁༄𑁍༄❁༄𑁍 ✿ฺ اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ ✿ฺوَ انْکَشَفَ الْغِطآء وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ ✿ฺوَ ضاقَتِ الاَْرْض وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ ✿ฺوَ اَنْتَ الْمُسْتَعان وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی ✿ฺوَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ ♡ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِران یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ ♡ ✿ฺالْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ✿ฺاَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی ✿ฺالسّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ✿ฺالْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ✿یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ✿ฺبِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین ❁༄𑁍༄❁༄𑁍༄❁༄𑁍༄❁༄𑁍 🎀اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا 🕊 🥀🕯🚩 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوب   @mahdvioon