eitaa logo
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
5.4هزار ویدیو
129 فایل
[ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ] . دوست دارَد یار این آشُفتِگی کوشِش بیهوده بِه از خُفتِگی... ! . ⚫| جواب ناشناس و شرایط : @harf_rahaiea. ⚈| ادمین : @Rahill_x. ⚪|لینک ناشناس: https://daigo.ir/secret/7372628009 [تلاش،لذت+رشد تا مقصد🫀📿🌱]
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان ⭕️⭕️ یک خبر مهم 📣📣 ⭕️ پیامی در فضای مجازی درحال دست به دست شدن هست با موضوع : قرعه کشی کربلا رایگان برای ۲۰ نفر در سال ۱۴۰۲ با یکی از افراد موثق بحث درباره این (کانال کربلا ) بود ؛ گفتند گویا متاسفانه این کانال متعلق به جریان انحرافی و انگلیسی سید صادق شیرازی هست و در بین راه هم حسابی روی مغز افراد کار می کنند و ...... حتی گفتند باهشون درگیر هم شده بودند گفتند ، گویا دارند از این طریق یارگیری می کنند و علیه نظام کار می کنند... متاسفانه دست روی نقطه ضعف مردم که بحث مالی هست و نقطه احساسات مردم که زیارت هست گذاشتند و دارند بالاترین سوء استفاده ها رو می کنند... اگر عضو کانالشون شدید بهتره سریعتر خارج بشید و به سایر دوستانتون هم اطلاع رسانی کنید 📣📣 🌱🦋¦⇢
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نیاز دارم با این هیئت دلمو تقدیم امام حسین کنم:)♡.. [@Mahfel_Rahaiea]
••• امیرالمومنین‌علی﴿علیه‌السلام﴾ °لا تَجعَلْ عِرضَكَ غَرَضا لِنِبالِ القَولِ • آبروى خود را هدف تيرهاى سخنان[مردم] قرار مده |نهج‌البلاغه از نامه 69| [@Mahfel_Rahaiea]
علیه‌السّلام در قلب های شماست . مواظب باشید، بیرونش نکنید. _آیت‌الله بهجت_ [@Mahfel_Rahaiea]
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
#قسمت_چهاردهم #سالهای_نوجوانی روز های اسفند ماه به سرعت می گذشت انگار عجله داشت زودتر خودش را به به
یک هفته ای به عید مانده بود تکاپوی مردم روستا بیشتر شد پدر و برادرم از شهر برگشته بودند و کمی از بازار نخودچی ، کشمش و آجیل های مرسوم روستا و میوه شیرینی تهیه کرده بودند وقت سال تحویل روز شنبه ساعت 6 صبح بود فقط دو روز دیگر وقت باقی مانده بود تا کارها راتمام کنیم بیشتر از قبل هر چهار نفرمان کار می کردیم روز شنبه بعد از نماز صبح سفره ی هفت سین را پهن کردم آیینه ی کوچک که دورش با نقش و نگار های خاص تزئین شده بود را از طاقچه برداشتم و در باالی سفره گذاشتم قرآن را نیز روبروی آیینه قرار دادم عکس قرآن که در آیینه افتاد نمای خیلی قشنگی ایجاد کرد هفت سین آماده شده را در سفره ی هفت سین گذاشتم ، بلند شدم نگاهی به سفره کردم خیلی زیبا شده بود کم کم لحظات تحویل سال نزدیک می شد من همراه با خانواده دور سفره هفت سین نشستم و شروع به خواندن قرآن کردم که ان انشاالله امسال سال خیلی خوبی داشته باشیم مادرم دعا کرد امسال سفر کربلا قسمتش شود قطره ی اشک از چشمانش ریخت ، اشک چشمش را پاک کرد شروع به خواندن دعای تحویل سال شد...یامقلب القلوب و االبصار... بعد از تمام شدن دعا صدای توپ از رادیو شنیده شد همه به هم عید را تبریک گفتیم و خوشحال بودیم که سال 1374 در کنار هم آغاز کردیم بعد از یکی دو ساعت عید دیدنی ها شروع شد. من همراه خانواده به خانه مادربزرگم رفتیم چند ساعتی ماندیم همه عموهایم ، عمه هایم به آنجا آمده بودند همه به هم عید را عید تبریک می گفتند و مثل شب چله خوشحال بودند که فرصتی پیش آمد که دورهم باشند من مشغول خوردن آجیل شدم مادربزرگم شیرینی ها و میوه هایش را در گوشه ای قرار داده بود چون هوا گرم شده بود کرسی را جمع کرده بودند و میزی برای پذیرایی وجود نداشت. روز های عید طبعیت روستا بسیار زیبا شده بود من یک روز با چند نفر از بچه های فامیل قرار گذاشتم تا به خانه چند نفر از فامیل ها برویم آن ها قبول کردند مسیر حرکتمان را از دشت انتخاب کردیم نویسنده : تمنا🌺 کپی حرام🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان لگد به امام رضا علیه السلام!... |استاد عالی| بزن روی پیوستن و بمون🤝👇 [@Mahfel_Rahaiea]
- شب بود و هوای کربلا عالی بود ؛ در مصراع قبل جای ما خالی بود :) [@Mahfel_Rahaiea]