✍ #زندگی_نامه_شهید_ذبیح_الله_اسقانیان
“ #بسم_رب_الشهداءوالصدیقین”
🌷 #آسمان روستای نمکه در لحظههای نمور و نوازشگر پاییز سال هزاروسیصدوچهلوچهار، شاهد گریههای نوزادی بود که در خانۀ ساده و پر از ایمان آقا سیفالله و همسرش پا به دنیا گذاشته بود. نامش را ذبیحالله گذاشتند. چه کسی میدانست که ششمین فرزند خانوادۀ آقا سیفالله، سرنوشتی آمیخته با نامش خواهد داشت. آقا سیفالله، پاره تنش را از همان کودکی، نذر تمام صبوریهای #آقای_شهیدان کرده بود.
وقتی که آمده بود، آسمان اجابت خداوند پر از زمزمۀ ذکر #رجبیون بود. پس ذبیحالله از همان کودکی انسی با ذکر خداوند و امید استجابتش داشت.
کودکیاش را در کنار دیگر اعضای خانواده گذراند و تحصیلات ابتدایی را در نمکه به پایان برد. کشاورزی کار مورد علاقهاش بود و به آن مشغول شد.
مردم روزهای پیروزی انقلاب را پشت سر میگذاشتند که جنگ شروع شد. چند سال بعد نوجوانی ذبیحالله به پایان رسیده بود و آمادۀ خدمت به #نظام میشد. سه ماه دورۀ آموزشی را در پادگان چهلدختر گذراند. هجدهم اسفندماه شصتوسه سرباز لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه شد.
دستش در منطقه میمک مجروح شد اما دفاع از باورهایش سبب شد تا بدون تردید به راهی که انتخاب کرده بود ادامه دهد.
منطقۀ کوشک لحظههای آخر ذبیحالله را رقم میزد. شانزدهمین ماه خدمتش داشت به پایان میرسید که سرانجام در بیستوپنجمین روز اسفند شصتوچهار درحالیکه #ترکشهای_خمپاره مهمان جسم پاکش شده بودند به خداوند خوبیها سلام گفت. پیکرش در ششمین روز از فروردین شصتوپنج مهمان گلزار شهدای دامغان شد.🌷
“ #راهش_جاوید_باد”
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══