✍ #زندگی_نامه_شهید_غلامحسن_خان_محمدی
“ #بسم_رب_الشهداءوالصدیقین”
🌷غلامحسن فرزند عباسعلی بهمن سال هزاروسیصدوچهلونه در روستای غنیآباد دامغان به دنیا آمد. ابتدایی را در غنیآباد و راهنمایی را در دامغان گذراند. هر روز کله سحر بیدار میشد و پای پیاده میرفت دامغان تا به کلاس درس برسد. علیرغم #کمبود_امکانات، همیشه نمرات خوبی میگرفت.
در غنیآباد خانهها آب لولهکشی نداشت. او مجبور بود برود از چشمه برای پخت و پز و شستوشو آب بیاورد. #پدرش_کشاورز و #دامدار بود. غلامحسن در حد توان به پدر و مادرش کمک میکرد. سرگرمی و تفریح او بازی فوتبال با بچههای محله بود.
محصل بود که رفتن همکلاسیهایش به جبهه روی او هم تأثیر گذاشت. پدر و مادر به خاطر سن کمش رضایت نمیدادند و میگفتند: «چون درسخوان است بهتره به درسش ادامه بده.»
با زیرکی #فرم_رضایتنامه را برد منزل و از پدر و مادر رضایت گرفت. با دستکاری شناسنامه سنش را دو سال بالا برد و از طریق بسیج به #جبهه اعزام شد. سه ماه در مخابرات گروهان خدمت کرد.
در #خط_پدافندی جزیره مجنون، در جاده خندق ترکش به چشم راستش خورد و از گوشش بیرون آمد. یک ماه در تهران بستری بود. #صبوری و #آرامش او هنگام درد، پرستار و پزشک را به تعجب واداشت. بیستوهشتم اردیبهشت شصتوشش رفت تو #کما و سه روز بعد یعنی #بیستویکم_ماه_رمضان به شهادت رسید. پیکر مطهرش را پس از تشییع در گلزار شهدای روستای غنیآباد به خاک سپردند.🌷
“ #راهش_جاوید_باد”
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══