eitaa logo
آوای هور
198 دنبال‌کننده
48هزار عکس
39.4هزار ویدیو
377 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دلیل؟ سیدعلی خامنه‌ای! ح‌ق: امروز یوم‌الله مظلوم است که حتی اگر در عید، خبری از دید و بازدید هم نباشد، باز غالبا خیلی به آن توجه نمی‌شود! ضمن تبریک این روز، بروم سر اصل سخن! القصه! همان غربی‌هایی که می‌خواستند با اسم رمز قم و قمقمه و قیام و امام و نهضت و نظام را بزنند، روز و شب‌های بدی را دارند سپری می‌کنند! حالا رکورددار شکست از یک ویروس نادیدنی است و با آن‌همه دبدبه و کبکبه در علم و صنعت و ماشین، مجبور است پیرها را به گور بفرستد، چون تخت کم دارد! اساسا یک تخته‌ی غرب کم است! تو وقتی کدخدا را جای خدا می‌نشانی و توهم می‌زنی که خدا مرده است، موسم بحران، کم می‌آوری! شاید ما در تجهیزات پزشکی پایین‌تر از غرب باشیم ولی از آن‌جا که در نظام و نهضت و دین ما فراتر از تعریف می‌شود، می‌بینی که حکم می‌کنند؛ «حتی‌المقدور باید حرمت اجساد متوفیان ناشی از مرض کرونا حفظ شود!» خیلی مهم است این فتوا! خیلی امیدبخش است! «چون طرف حالا مرده است، پس بی‌خیال» یا «چون طرف حالا پیر است، پس ولش کن» نداریم ما در اسلام! و خامنه‌ای یک رهبر اسلامی است! و انسانی! اگر آن طلبه از زن و زندگی و بچه‌ی خود می‌گذرد و به بیمار کرونایی می‌پردازد و اگر آن پرستار و اگر آن دکتر و اگر آن بسیجی و اگر آن سپاهی و ارتشی، این‌همه ریشه از یک چشمه‌ای می‌گیرد؛ بالاسر این کشور، نه‌فقط هست، بل‌که یک دل‌سوز هست که حتی با وجود کرونا هم ۴ شعبان یادش هست و جانبازان یادش هست و پیام همیشگی این روز سرجایش هست! آن‌چه ما داریم و امثال انگلیس و ایتالیا و اسپانیا و آلمان و حتی آمریکا از آن محروم هستند، همین حس است که تو خیالت جمع است آن‌که آن بالا نشسته، در وهله‌ی اول، مرد خداست و انسان متقی است! این را حتی آن پرستار حالا بگو سکولار هم درک می‌کند! به‌هم نریخت ما را کرونا، چون ما مثل ترامپ نیستیم که طاعون به طاعون، یاد خدا کنیم! ما بچه‌های سفره‌ی ام‌البنینیم؛ قدمان را باید با رصد قامت رفیع محاسبه کرد! نفر اول آمریکا، کرونا به کرونا یاد خدا می‌افتد و آن‌هم صوری، اما این‌جا کشور و ملت است! ما مردم بوعلی، قوم رازی، هم‌وطنان سلمانیم! ما را دنیا به حاج‌قاسم می‌شناسد! قهرمان‌های ما تهی از حقیقت نیستند که به‌مجرد یک بلا، ناامید شویم! ما پدر داریم ولی اگر از ملکه برای انگلیسی‌ها مادر درآمد، از ترامپ و مکرون هم برای قاطبه‌ی غرب پدر درخواهد آمد! گاوچران‌هایی که در BBC می‌خواستند را بزنند، حالا پیرهای را عمدا گم‌وگور کرده‌اند! @gheteh26 💐🌹🌷🌱 شنبه 16 فروردین ماه ✅ 🇮🇷 @MAHOUR24
💎 صدقه‌ای که مرا از مرگ حتمی با نیش عقرب سیاه نجات داد!! 🔸روزی در دوران به اردوی آموزشی رفتیم. کلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسید نمی‌دانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها بودند و داخل چادرها خوابیده بودند من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار میکردیم برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم. 🔸البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. وقتی در اواخر شب به خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده. من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو برای خودم یک قشنگ درست کرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از‌ بچه ها میخواهد من را اذیت کند لذا همینطور که پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم. 🔸یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟ چی شد؟ کردم سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای و آماده برای شماست اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری زدی؟ اومدم جلو و گفتم حاج آقا غلط کردم ببخشید من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه شدید باشه! 🔸خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم. بعد به حاج آقا گفتم شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو میخوابم فقط با اجازه بالش خودم رو بر می‌دارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر همین که بالش رو برداشتم دیدم یک به بزرگی کف دست! زیر بالش من قرار داره. حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب رو کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو دادی، اما بد لگدی زدی هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم. 🔸اردو که تمام شد و برگشتیم، روز بعد من در حین تمرین در ورزشهای رزمی پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. پشت میز به من گفت آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت فلانی که ماست خیلی مشکل مالی داره، هیچی برا خوردن ندارن اجازه میدی از پول‌ هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید اما عیب نداره هر چقدر میخوای بهشون بده. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد، ولی به ایشان پای تو هم شکست! 📕سه دقیقه در قیامت | الا ای آنکه از بالا به مشتاقان نظر داری مرا بیمار خود کردی و از دردم خبر داری 💠💠💠💠💠💠💠💠💠 🟤پنج‌شنبه ۲۳ فروردین (۲ شوال) 🟤 صد مرتبه «لا اِلَه الّا اللّهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبینْ» 💠💠💠💠💠@MAHOUR24