#ماهور
امیدوارم دوست خوبی بوده باشم برای تو و امیدوارم توانسته باشی در مشکلات و اندوه و اضطرابت روی من حساب کنی.
امیدوارم در شادی و غمهای تو سنگ تمام که نه، اما لااقل رسم رفاقت را درست به جا آوردهباشم.
امیدوارم دوست خوبی بودهباشم برای تو و خاطرات خوبی از من در ذهن نازنین تو به جا ماندهباشد و هر کجا که صحبت از رفیق شد، گوشهی کوچکی از ذهنت تداعی شوم و به آرامی لبخند بزنی.
برای من مهم است که تو مرا چگونه به یاد میآوری و آیا همانقدر که من از حضور تو در جهانم احساس خوشبختی میکنم، از حضور من در جهانت احساس رضایت داری؟
آیا همانقدر که تو آدمِ خوبِ جهان من بودهای، آدمِ خوبِ جهانت بودهام؟
@Mahoor_Channel
#کافه_نادری
آدم باید یا دیگران را همانطور که هستند بپذیرد، یا همانطور که هستند به حال خودشان بگذارد.
@naderi_cafe | فرانتس کافکا
#ماهور
گفت: در زندگی چه میخواهی؟ پول؟ شهرت؟ عشق؟
گفتم: من کارم از این حرفها گذشته... فقط آرامش میخواهم! میخواهم در هر نقطه و هر مکانی و کنار هرکسی و در هر شرایط و موقعیتی که هستم؛ شبها سرم را بدون نگرانی و اندوه روی بالش بگذارم و آسوده و بدون فکر به خواب بروم و صبحها با انگیزههای سادهای برای زیستن بیدار شوم و ته دلم همیشه چیزی به نام آرامش، در جریان باشد.
دوست دارم با همین دستاوردهایی که دارم و کنار همین آدمهایی که میشناسم، حالم خوب باشد و هر غروب، کنار پنجره نوشیدنیام را در نهایت طمانینه بنوشم و به دلخوشیهای ساده و کوچکی که احاطهام کرده و به اتفاقات خوب و معمولیِ در حال وقوع فکر کنم.
من خستهتر از آنم که برای چیزی بجنگم و برای داشتن و رسیدن و حتی خواستن، صبر کنم. مدتیست که از آرزوهای بزرگ و دور و دراز دست برداشتهام.
فقط میخواهم گوشهی دنج زندگیام لم بدهم و به چیزی فکر نکنم و آرام باشم...
@Mahoor_Channel
#ماهور
روزی بالاخره به شرایط ایدهآلت میرسی و فراموش نکن مقابل هرکس که در کمال تعجب، دستاوردهای خودش را با تو قیاس کرد و از رسیدنهای تو و نرسیدنهای خودش و چراهای روزگار حرف زد؛ قاطعانه بایستی و بگویی: "چون من سخت تلاش کردم و به خودم سخت گرفتم و خودم را بیمحابا محدود کردم و تمام وقتهایی که تو به قضاوت و قیاس و تفریح نشسته بودی، داشتم کار میکردم و میجنگیدم و به تنهایی به بنبست میرسیدم و دوام میآوردم و وقتی با من از این پلههای بسیار و دامنهی ناهموار نگذشتهای و ذرهای از دشواریهایی که به جان خریدهام را نچشیدهای و زمانت را به آسایش و راحتطلبی اختصاص دادهای، حق نداری روی قله کنار من بایستی و جوری از سهولتِ رسیدنم حرف بزنی که خستگیهای مسیر به تنم بماند!
آدمها فقط حق دارند خودشان و تلاشها و دستاوردهای خودشان و مسیر زیستیِ خودشان را قضاوت کنند.
تو چه میدانی برای اینکه امروز بتوانم بخندم، چند بار گریستهام و برای نفسهای آسودهی امروزم، چندینبار نفسهایم به شماره افتاده و چندبار به انتهای خطِ طاقتم رسیده و با خستگی و ناکامی بازگشتهام؟
کسی چه میداند در جهانِ دیگران چهها گذشته و آدمهای به مقصد رسیده کدامین مسیرهای صعبالعبور و دشوار را پشتسر گذاشتهاند؟
کسی چه میداند بهای لبخندهای امروز، چندین زخم و آسیب و اندوهِ جانفرسا در دیروز بوده؟
@Mahoor_Channel
#کافه_نادری
هر انسانی ، یک بار برای رسیدن به یک نفر، دیر میکند.
و پس آن برای رسیدن به کسانی دیگر،
عجله ای نمیکند...
@naderi_cafe | یاشار کمال
#کافه_نادری
دلم میخواست همهچیزم را بدهم و دستش را تا ابد در دستم بگیرم.
دلم میخواست بداند تنها نیست! غمی که بر دوشش سنگینی میکرد -هر غمی که بود- دلم میخواست خودم آن را بقیهی عمرم برایش به دوش بکشم...
@naderi_cafe | کالین هووِر
#ماهور
- برای رسیدن به آرامش در زندگی چه کنیم؟
+ هرجا زورمان نرسید و به قدر کفایت تلاش کردیم و نشد، میگوییم "به درک" ، مسیرمان را کج میکنیم و به زندگیمان ادامه میدهیم.
واقعا اینهمه فکر کردن و اینهمه حرص خوردن و اینهمه دویدن و فراتر از مرز توان، جنگیدن چه فایده دارد وقتی خیالت تخت نیست و آرامش نداری؟ حالا گیریم که به هزار مصیبت و اصرار، رسیدی! تکلیف آنهمه لحظاتی که به اضطراب و اندوه گذشت چیست؟ وقتی میشد آرامتر قدم برداری و دیرتر برسی و تمام طول مسیر، حالت خوب باشد؟ وقتی میشد از تمام مسیر لذت ببری، نه فقط از مقصدی که احتمالا به آن میرسی و همه چیز را به خاطر آن به تعویق انداختهای!
@Mahoor_Channel
#کافه_نادری
چقدر عشق چیز غریبیست عزالدین.
چقدر آدم را زخمی و بیدفاع میکند...
- از میان نامه حسین دریابندری به عزالدین ماهرویان
@naderi_cafe
زنی بی نظیر چون تو
به حواس بسیار و استثنایی نیاز دارد
به عشق های استثنائی ...
و اشکهای استثنایی ...
اعتراف می کنم که تو زنی استثنایی هستی ،
ونادانیِ من نیز ؛
استثنایی بود ...
@MajaleZan