eitaa logo
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
376 دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
19 فایل
ولادت⇦۱۳۶۹/۵/۳۰😍 شهادت⇦۱۳۹۴/۱۰/۲۱💔🥀 تشیع پیڪر مطهــرشهــید⇦۱۳۹۸/۲/۶ مزار شهید⇦ تهران_گلزار شهدای یافت آباد ✨اولین کانال فعال شهید درایتا✨ تبادل و ارتباط با مدیر @Mokhtari_315 #کپی_با_ذکر_صلوات_برای_امام_زمان(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 عراق، مجوز حضور 30 هزار زائر ایرانی در پیاده‌روی را صادر کرد !! ▪️در حالی که هفته‌هاست عاشقان حسینی در انتظار مشخص شدن وضعیت اربعین حسینی هستند، مسؤولان کشورمان با اعزام زائران به عراق در ایام پیاده‌روی به شرط تزریق واکسن کرونا موافقت کردند. 👈بر همین اساس، همه امور و برنامه‌ریزی‌ها منوط به پذیرش زائر ایرانی از سوی عراق است و به نظر می‌رسدپس از فراز و نشیب‌های مختلف طرف عراقی با پذیرش فقط ۳۰ هزار ایرانی موافقت کرده است. 👈این امر در حالی است که زمزمه‌ها از اعزام ۵۰ تا ۵۰۰ هزار ایرانی در حماسه بود که با توجه به تصمیم عراق فقط ۳۰ هزار زائر ایرانی آن هم به صورت هوایی می‌توانند به عراق اعزام شوند. 👈بر اساس تصمیم دولت عراق، ۳۰ هزار زائر ایرانی باید جوابیه منفی کرونا را داشته باشند و فقط از طریق هوایی وارد عراق شوند. بر همین اساس، مرزهای زمینی برای تردد زائران اربعین باز نخواهد شد. این امر در حالی است که امام جمعه نجف اشرف در روزهای اخیر خواستار بازگشایی مرزها به روی زوار اربعین شده بود./فارس 🔴جدیدترین اخبار 1400 ♨️ @Maddahionlin 👈
امشب قسمت آخر رو هم دیدیم و یک واقعیتی که ماها درکش نمی‌کنیم؛ خانواده هایی که چشم انتظارند و عزیزانشون برای آرامش من و شما از خانواده، آسایش و آرامش خودشون می‌گذرند و مظلومانه به شهادت میرسند.... ... ۲ ~•°•°•°•|🍃♡🍃|•°•°•°~ @majid_ghorbankhani_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگذار کربلا ندیده جان بدهم بہ من رحم کن یٰا راحِمَ مَن لٰا راحِمَ لَه ...🖤 #۲۱روزتااربعین🏴
شهید مجید قربانخانی "حرمدافعان‌حرم"
و خدایا ارزش دنیا تنها به این دلیل است که می‌شود در گوشه ای از آن نشست و برای مظلومیت حسین اشک ریخت
من می‌نویسم: روزهایی که غرق خواب غفلت بودم، وقتی که پراز گناه بودم، زمانی که هیچکس من را برای خودش نمی‌خواست... تنها بودم و دنبال خیالات خام خودم، غرق در پلیدی‌ها ... توآمدی... فقط تو آمدی حسین... فقط تو مرا خواستی! این را فقط من می‌دانم و شما! حسین جان کنار تو از چیزی نمی‌ترسم، حتی از قیامت و هول هایش... من قیامت هم که بشود برمی‌خیزم به یافتن بزم ی تو. گفته ام وقتی که تابوتم را برمی‌دارند فقط تو را صدا بزنند، کنار قبرم از تو بخوانند، قبرم را با خاک کربلا بپوشانند، گفته ام بالای مزارم فقط روضه‌ی تورا ناله و فریاد کنند... من در بود و نبودم فقط تو را جستجو می‌کنم من را تو رد نمی‌کنی حسین جان! | ♥️ ~•°•°•°•|🍃♡🍃|•°•°•°~ @majid_ghorbankhani_313
محمد در گاندو.... محمد در گاندو در نقش همه فرماندهان میانی سربازان گمنام امام زمان ع است ...... که شبانه روز در حال مجاهدت بوده (آنها که رفتند) و هستند (آنها که هستند) و جز خدا و افراد معدود ،کسی آنها را نمی شناسد . پیامبر ص فرمودند: خوشا به حال بنده‌اي گمنام كه خدا او را شناسد و ديگران او را نشناسند اينها «چراغهاي هدايت» و «چشمه‌هاي دانش» هستند كه هر «فتنه تاريك» از بركت آنها برطرف مي‌شود. پيامبر(ص): طُوبَى لِعَبْدٍ نُوَمَةٍ عَرَفَهُ اللَّهُ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ النَّاسُ أُولَئِكَ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ يَنَابِيعُ الْعِلْمِ يَنْجَلِي عَنْهُمْ كُلُّ فِتْنَةٍ مُظْلِمَة... ✍احمدجهان‌بزرگی ۲ ~•°•°•°•|🍃♡🍃|•°•°•°~ @majid_ghorbankhani_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و هفتاد و ششم و نیازی به این همه توضیح پُر ناز و کرشمه نبود که از لحن کلام و طرز رفتار پدر پیدا بود که در کمتر از چهار ماه به یک وهابی افراطی تبدیل شده و نوریه نمی‌دانست که پدر نه بر پایه منطق که به هوای هوس دخترکی، هر مسلکی را بی‌هیچ قید و شرطی می‌پذیرد که به رویم خندید و بر سرم منت گذاشت: «حالا تو هم اگه حوصله نداری کتاب‌ها رو بخونی، هر وقت دوست داشتی بیا پایین تا با هم حرف بزنیم!» و سی‌دی‌ها را روی میز گذاشت و ادامه داد: «این سی‌دی‌ها رو هم حتماً ببین! خیلی جالبه! در مورد اثبات مشرک بودن این رافضی‌هاست! در مورد اینه که شیعه‌ها میرن تو حرم‌ها و به یه مُرده سلام می‌کنن و ازش می‌خوان که حاجت رواشون کنه!» و من حتی از نگاه کردن به چشمان شوم نوریه اِبا می‌کردم، چه رسد به اینکه وقتم را به دیدن این اباطیل تلف کنم که منِ اهل سنت هم می‌دانستم شیعیان، پیشوایان خود را به اعتبار آبرویی که پیش خدا دارند، به درگاه پروردگاه متعال وسیله قرار می‌دهند و نوریه این ادبِ دعا کردن شیعه را سند شرک آنها می‌دانست که نه تنها شیعه که بسیاری از اهل تسنن هم از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) تمنا می‌کنند تا برایشان نزد خدا شفاعت کند و اگر این شیوه، شرک به خدا باشد، باید جمع زیادی از امت اسلامی را مشرک بدانیم! هر چند خود من هم در حقیقت این ارتباط عمیق و پیچیده تردید داشته و به خصوص پس از مرگ مادر و بی‌حاصلی آن همه ذکر دعا و توسل، ردّ پای این تردید در دلم پر رنگ‌تر شده بود، ولی باز هم اتهام شرک، ظلم بزرگی در حق این بخش از امت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بود که نمی‌توانستم با هیچ حجت شرعی و دلیل عقلی توجیهش کنم، مگر اینکه می‌پذیرفتم کافر و مشرک دانستن بخشی از مسلمانان، توطئه‌ای از طرف آمریکا و اسرائیل و دشمنان اسلام برای تکه تکه کردن امت اسلامی و هلاکت همه مسلمانان است. حالا نوریه هم به همین بهانه و به نام سوگُلی پدر پیر من و به کام شیطان در خانه ما خوش رقصی می‌کرد که باز از هم‌نشینی‌اش بیزار شده و به بهانه کاری به آشپزخانه رفتم و فقط دعا می‌کردم هر چه زودتر از خانه‌ام برود. دیگر چیزی به ساعت هشت نمانده و دلم نمی‌خواست وقتی مجید می‌آید، نوریه در خانه باشد و نوریه ظاهراً قصد رفتن نداشت که با اجازه خودش تلویزیون را روشن کرد و به گمانم دنبال شبکه‌های عربی کشورهای حاشیه خلیج فارس بود که مدام کانال عوض می‌کرد و دستِ آخر کلافه پرسید: «پایین که شبکه‌های الجزیره و العربیه رو بدون ماهواره هم میشه گرفت، پس چرا اینجا پیدا نمیشه؟» و من همانطور که خودم را در آشپزخانه مشغول کرده بودم، بی‌تفاوت جواب دادم: «نمی‌دونم، ما هیچ وقت این شبکه‌ها رو نگاه نمی‌کنیم. برای همین تنظیم نکردیم...» که با ناراحتی به میان حرفم آمد و اعتراض کرد: «آدم باید بدونه که داره تو جهان اسلام چه اتفاقاتی می‌افته! نمیشه فقط خودت رو سرگرم خونه و آشپزخونه کنی و ندونی دور و برت چه خبره!» و بعد با لحنی قاطعانه فرمان داد: «شبکه‌های الجزیره و العربیه خیلی خوب اطلاع رسانی می‌کنن! حتماً تلویزیون تون رو روی این دو تا شبکه تنظیم کن!» و لابد منظورش از حقایق جهان اسلام، جنایات وحشیانه تروریست‌های تکفیری در عراق و سوریه بود و حتماً این شبکه‌های عربی از این قتل عام مسلمانان به عنوان مجاهدت‌های برادران وهابی‌شان در جهت خدمت به اسلام یاد می‌کردند که نوریه اینچنین از اخبارش طرفداری می‌کرد و نفهمیدم چه شد که به یکباره کف زد و با صدای بلند کِیل کشید. حیرت‌زده از آشپزخانه بیرون آمدم و مانده بودم چه خبر شده که دیدم یکی از شبکه‌های خودمان، برنامه‌ای درمورد شهر و حرم سامرا گذاشته که سوم اسفند سالروز انفجار حرم دو تن از امامان شیعه در این شهر، به دست همین تروریست‌های تکفیری بود و نوریه همچنان با صدای بلند می‌خندید و نهایتاً در مقابل چشمان متحیر من، سینه سپر کرد و جار زد: «هشت سال پیش همچین روزی، یه عده از مجاهدین یکی از مراکز شرک رو تو سامرا منفجر کردن! حالا این رافضی‌ها براش برنامه عزاداری می‌ذارن!» @Majid_ghorbankhani_313