eitaa logo
ملکـــــــღــــه
15.2هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 دلخوشی... 🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 دلخوشی... 🍃🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 💞تمام دلخوشی اش بود... همدم روزها و شب هایش، یک رادیوی قدیمی کوچک که همیشه همراهش بود اما مدتی می شد که دیگر مثل قبل کار نمی کرد، دیگر صدایش در نمی آمد اما او رادیو را دوست داشت، دلش نمی خواست جایش را با رادیوی دیگری پر کند. هر بار که خراب می شد آن را پیش بهترین تعمیرکار شهر می برد تا درستش کند، هر چند مثل اولش نمی شد اما دلخوش بود که هنوز صدایی دارد اما هر بار که تعمیر می شد نهایتا چند هفته کار می کرد و دوباره تعمیر و تعمیر و تعمیر! یک روز صبح مثل همیشه داشت رادیو گوش می کرد که باز هم صدایش قطع شد. دلخوشی تمام این سال هایش حالا تبدیل به یک مشکل بزرگ شده بود، رادیو را برداشت و تکانش داد تا شاید صدایش در بیاید و درست شود اما از دست هایش افتاد و همه چیزش پخش زمین شد. تکه هایش را جمع کرد و پیش هر تعمیر کاری که می شناخت برد. دلش قرص بود باز هم مثل همیشه درست می شود اما تعمیر کاری نبود که رادیو را ببیند و نگوید قابل تعمیر نیست. نا امید آن را برداشت و به خانه رفت. مثل همیشه آن را روی طاقچه گذاشت و این بار او گفت تا رادیو بشنود: "گاهی در زندگی تمام تلاشت را می کنی تا تنها دلخوشی ات را از دست ندهی. هر بار که خراب می شود به هر قیمتی تعمیرش می کنی تا با او ادامه دهی. اما حقیقت این است بعضی از خرابی ها قابل تعمیر نیست. یک روز می رسد که باید رهایش کنی تا تبدیل به یک مشکل بزرگ نشود، تا خاطرات خوبش خراب نشود. گاهی باید دل کند از چیزی که خراب شده است و امیدی به تعمیرش نیست. می خواهد یک رادیو باشد یا یک احساس ..." ✍ ‌‎  ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅برای اون خانمی مینویسم گه احساس گناه دارن از اینکه همه مسائل اطرافیان رو برای شوهرشون تعریف میکنن منم توی زندگیم همه چی رو بهش میگفتم چون شوهرم با خانواده ام راحت بود. احساس راحتی و دوست داشتن دولت طرفه بود بعد میدیدم اصلا شوهرم از خواهرهای خودش هیچی نمیگه هیچی هیچی منم کم کم نگفتم ولی مامانم هر وقت میرفتیم شهرستان پیششون تمام اتفاقاتی که این مدت برای خواهر و برادرهام افتاده بود تعریف میکرد هر چی به مادرم میگفتم نگو میگفت حالا مگه چی میشه واقعا مادرم دامادش رو مثل پسرش میدونست شوهرم هم راز نگه دار بود خلاصه گذشت تا بعد از 30 سال به خاطر بعضی مسائل اختلاف بین من و شوهرم افتاد و خونواده هم از من طرفداری کردن. خدا اون روز رو برای کسی نخواد تمام اون اتفاقات و حرفها همه درشت هاشو سوا کرد و کوبوند تو صورتم این قدر گفت و گفت هر موقع یادم میاد واقعا تمام بدنم میلرزه نگین تو رو خدا ✅لطف میکنیدپیام من روداخل کانال بزاریدشایدکسی بتونه راهنماییم کنه.من یه دختر۳۹ساله هستم قیافم نمکیه به گفته خیلیا.اهل درس.محجبه خانوادم خوبن ازاری نداریم فقط یکی ازبرادرام عصبیه اونم زمانی که کسی بخاد اذیتش کنه.تابه این سن هرکی خاسته بیادخاستگاری فقط حرف بوده رفته ودیگه حتی منوندیدن.فقط یکباریه مادرودختراومدن که اوناهم رفتن.توکلم به خدازیاده راستش تاچندسال پیش زیادنگران نبودم اماالان فکرمیکنم طلسمی جادویی نمیدونم.کلی چله.توسل.دعاامانشده.اینطورنیستم که بشینم زانوی غم بغل بگیرم اماخب دوست دارم یه زندگی مستقل داشته باشم.ببخشیدطولانی شد.اگه کسی میتونه راهنماییم کنه ممنون 🍃🍃🍃🍃🌼🍃 *
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 فاطمه جون میگه توی تاریکی، برق آشپزخانه را روشن می‌کنم. توی کاسه سفالی کمی نخود خیس می‌کنم که فردا آبگوشت بپزم. یادم می‌افتد، قندان خالی است. قندان را هم از قند پر می‌کنم. به‌گمانم نسبت من با زندگی را همین خرده‌کارهای زنانه‌ای می‌سازد که وقت‌های زیادی بس‌که همیشگی‌اند، در عین معجزه‌گری‌شان، زیادی ساده و بدیهی به‌نظر می‌رسند. این‌ روزها که زمان را گم کرده‌ام، خودم را گم کرده‌ام، دلم را گم کرده‌ام، ذکرهایم را گم کرده‌ام و از همه مهم‌تر سلامتی‌ام را گم کرده‌ام، کمی خاکِ قند ته قندان و دوتا سنگ‌ریزه بین نخودها، گوشهٔ دامنم را که مدت‌هاست دیگر گل‌های قشنگ تازه‌ای ندارد، می‌گیرد و می‌کشاند به زندگی. ساعت از یک نیمه‌شب گذشته بود که زنی در آشپزخانهٔ کوچکش با معجزهٔ چند نخود و خاک قند، احیایِ قلبی شد و به جریانِ زندگی برگشت! از همهٔ قندان‌ها و بستهٔ نخودهای پاک‌نشده ممنونـم! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 شکوفه و افشین 🍃🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 شکوفه و افشین 🍃🍃🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام عزیزم منم میخام داستان زندگیمو بگم از وقتی یادمه همیشه میگفتن شکوفه برا افشین هست افشین پسر عموی بزرگ منه که دو سال ازم بزرگتره به قول قدیمیا ناف برون کرده بودن حالا هر وقت زن عموم به من میگفت نامزد افشین منم بهش میگفتم من افشینو دوس ندارم سیاهه گذشت و گذشت تا بزرگ شدیم اولین خاستگار که اومد ده یا ۱۲ سال ازم بزرگتر بود بابامم یه کلام گفت نه این نامزد پسر عموشه اون موقع دوم راهنمایی بودم ولی پسره اینقد عاشق من بود پا پس نکشید هر روز عروسشون میفرستاد سر راه سرویس مدرسه جلوی منو میگرفت در مورد این پسره حرف میزد و نامه میداد و شماره میداد ولی من نه خودم راضی بودم نه خانواده ام جوری شد که همه روستا از عشقش نسبت به من مطلع شدن همیشه جلو در مدرسه منتظر میموند تا زنگ خونه زده بشه منو ببینه منم از عمد راهمو عوض میکردم و راهمم طولانی میشد تا این پسره منو نبینه بازم تا میرسیدم سر کوچه تا اونم هست اگه خودش نبود بقیه با صدای بلند صداش میزدن خودشو میرسوند دیگه کم کم بقیه خاستگارا هم میومدن ولی من به هیچ کس راضی نبودم یه شب عموی بزرگم اومد با بابام حرف زد برا نامزدی من و پسر وسطیش که داداش بزرگتر افشین بود میگفت افشین خیلی بچه اس تا بخاد درس بخونه بره سربازی دیر میشه دخترتم خاستگار داره میخام خاستگاریش کنم برا محمد که هم درسشو خونده هم کار داره هم ماشین و اینا بابامم قبولکرد و ما نامزد شدیم پسره هم تا دید من نامزد کردم کشید کنار و رفت نامزدی کرد من خیلی از محمد خجالت میکشیدم ولی خب به مرور بهتر شدم و دابطه ما خیلی خوب شده بود ورد زبونا بودیم ولی بعد شش یا هفت ماه یه فیلم از من پخش کردن که کار خاصی هم نمیکردم فقط داشتم قالی میبافتم رو فیلمه هم زده بودن خداحافظی با عشق قدیمی من تا دیدم فهمیدم این کار پسرعموی بابامه که خاستگارم بود و جواب رد شنیده بعدش برام حرف درست کردن که با یه پسره دوسته اینقد همه چی بهم ریخت که که نامزدی ما بهم خورد شش ماه از هم بیخبر بودیم بخاطر این حرفا ۶ ماه نامزدی ما ول بود توی این شش ماه محمد تا پای خاستگاری رفت منم چندتا خاستگار خوب برام اومد ولی بابام راضی نشد تا دوباره داماد محمد اینا اومد پا در میونی و دوباره ما نامزد شدیم و بازم شد عشق من الانم یه پسر سه ساله ناز داریم. درسته سختی زیاد کشیدیم ولی ارزششو داشت 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 لاکو... 🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 لاکو... 🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 خودش رفت و جواب رو گرفت و باز کرد من پشت سرش ایستاده بودم زانو هام می لرزید ..مثبت بود .. هر دو بی رمق روی صندلی کنار راهرو نشستیم ..همینطور که جواب دستش بود ..گفت : حالا چه خاکی تو سرمون بریزیم ؟ اگر مدعی شدن تو خونه ی ما این بلا سرش اومده چی میشه ؟ اصلا امیر من قبول کنم بابات رو می خوای چیکار کنی ؟ الان همه به تو شک می کنن ... گفتم : غلط می کنن اون همه که میگی منو میشناسن می دونن اهل این کارا نیستم ... گفت : خوب حواست رو جمع کن بوگو ببینم وقتی از آب گرفتی چطوری بود؟ گفتم : یعنی چی نمی فهمم ؛؛ گفت : روی بدنش زخمی؟ لباس پاره ای ؟ گفتم مامان جان شما که اونجا بودی ..من از قایق دادم به بابا و اونو گذاشتش توی بغل شما ..خودت که بهتر اونو دیدی ... گفت : نه ..منم چیزی ندیدم ..فقط صورتش یکم حالت کبودی داشت که تا رسیدیم دکتر خوب شده بود .. اصلا لباشو که عوض می کردمن ندیدم جای کبودی و زخم دیگه ای داشته باشه ....خوب دقیق بوگو ببینم چندم شهریور بود ؟ گفتم چهاردهم ... گفت صبر کن حساب کنم ..تا چهاردهم مهر یک ماه ؛ تا آبان دوماه تا آذر سه ماه ..اینم پانزده روز میشه سه ماه و نیم .. اگر دکتر زنان تایید کنه بچه تقریبا چند وقت داره دیگه کسی نمی تونه به تو شک کنه ..می برمش پیش دکتر زنان ... و بلند شد و رفت پرس و جو کرد و برگشت و گفت : الان دکتر زنان نیست اما فردا صبح هست ..تو فعلا به کسی چیزی نگو تا من بهت بگم ...حالا خودتو مثل یک مرد جمع و جور کن باید به لاکو بگیم که حامله اس ... تعجب می کنم چطوری خودش نفهمیده تا حالا ..بیچاره شوهرش .. گفتم : چی میگی مامان ؟ شوهرش نداره اگر داشت الان زمین و زمان رو زیر و رو کرده بود اونو پیدا کنه ..نداره ... مامان گفت : ای بگم خاک عالم به سر من کنن؛؛ بچه ی منو ببین ؛ خوش خیال ؛ دروغه ؟  ..خوب احمق اگر نداشته باشه که بدتره ..یعنی تخم حرام ..اینو می فهمی ؟ حالا اینطوری خودشو زده به مظلومی ..حتما آتش پاره ای بوده توی تهران ...خدا کنه شوهر داشته باشه ... و راه افتاد طرف اتاقی که لاکو رو خوابونده بودن ..بازوشو گرفتم و گفتم : مامان بزار من بهش بگم ..یا اگر شما میگی تو رو خدا جون امید قسمت میدم بد جور نگو یک طوری که اذیت نشه ..اون طفلک حالش خوب نیست رحم کن ...گفت : تو کی دیدی من آدم بی رحمی باشم ؟منو اینطوری شناختی ؟ دستت درد نکنه امیر آقا خوب مزد منو کف دستم گذاشتی .... لاکو بیدار شده بود و تا ما رو دید سرشو کمی بلند کرد و گفت :  مامان چرا اومدین ..سرمم داره تموم میشه ..چیزی نمونده ...مامان گفت : فدا بشم دختر جان حالت بهتره ؟ چی به روز تو اومده ؟ گفت : خوبم ..شب چله ی شما رو خراب کردم ..گفت : ای بابا , تو خوب بشی از این شب چله ها زیاد میاد ..حالا هم دیر نشده ..شب درازه ...لاکو گفت : امیر اصلا بگو بیان سرم رو بکشن بریم خونه ؛ حالم خوبه ...مامان گفت : نه من نمی زارم ..وقتی بهت میگم خوب غذا بخور برای همین چیزاس ...تو آروم باش من باید با تو حرف بزنم ..امیر تو برو بیرون ... 🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅سلام یاس نازنینم.شیرینم.خواستم تجربه امو راجع به اختلاف سنی زوجین بگم.بستگی به آدمش داره.ولی پدر و مادر دوستم نزدیک ۱۷سال دارن.الان پدرش ۶۰سالشه مادرش تازه وارد چهل و خورده ای شده پر شور و اهل گشت و گذار و رفت و امد و پدرش از خونه بیرون نمیره همیشه دعوا دارن پدرش نق و نوق و غرمیزنه ولی مادرش اجتماعی و پر شر و شور.مادرش همیشه از وقتی یادمه از اختلاف سنی زیاد میناله و هرکس دختر کم سن و سال به مرد سن بالا بده انگار آب داغ ریختن روسر مادر دوستم.همیشه نصیحتش به جوونا و مادرا اینه که دختراتونو یازود شوهر ندین یا با اختلاف سنی زیاد ندین.خواستم این تجربه رو بهتون بگم که خودم تا اینجای زندگیشون شاهدم اصلا موفق نیستن. ✅یاس خانم من یه خاستگار دارم ۳۱سالشونه وایشون هیچی ندارن جز یه کار ومیگن من میخوام ازدواج کنم بازنم پس انداز کنیم خونه ماشین هرچی خواستی میخرم اما من بین دوراهی گیر کردم نمیدونم چی جوابشون بدم میشه بگید چیکار کنم ممنون🌷🙏 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
4_5767148314017402843.mp3
4.15M
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🍁ده راهکار برای جذب انرژی مثبت: 🍁روز خود را با دعا، نیایش و شکرگذاری شروع کن 🍁همان طور با دیگران رفتار کن که دلت می خواهد با تو رفتار شود 🍁در هر وضعیتی سعی کن بیشتر جنبه های مثبت را ببینی 🍁از کنترل کردن همه چیز دست بردار 🍁زندگی پر از صلح و صفا را تجسم کن 🍁نگران آینده نباش، تنها برنامه ریزی کن و به خدا توکل کن 🍁از دلخوری دست بردار 🍁اوقاتی را در طبیعت سپری کن 🍁در مقابل دیگران جبهه نگیر 🍁آرامش را در وجودت احساس کن 😊🌱     🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
هر یک صفحه از 🌱💚💚💚 @Malakeonline
باران..... گلی جانم بزن رولینک تا درکنار هم باشیم👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاس عزیزم بازم مزاحمت شدم وقتی نمیتونم با کسی درد و دل کنم اینجا مزاحم شماها میشم در مورد دخترم و باباش کمک میخواستم اصلا همو نمیفهمن این وسط همه تقصیرا سر من میوفته اون میگه تو خوب تربیتش نکردی اینم میگه از اول با همه چی ساختی عادت کرده دخترم تنها بچمون هست 😔 البته از بعد از دست دادن پسرم 🖤 ۱۵ سالشه باباش ۴۵ سالشه یه فرد تودار و درون گرا باهاش حرف نزنی صداشم درنمیاد فقط در حد چایی بیار شام حاضره و اینا دختر یه نوجوان و تقریبا یه بچه با خواسته های زیاد مثلاً امسال تیر ماه یه دو سه روز گردش رفتیم خوبم بود بهش خوش گذشته بود الان همش اطرافیان رو مثال میزنه که  مسافرت رفتن باید مام بریم این یه نمونه هست باباش زیاد اهل رفت و آمد با خونه اقوام نیست بخصوص خانواده من هر چند وقت یه بار سر این موضوع جر و بحث داریم تا این هفته آخر که دعوت خواهرم از طرف باباش رد شده تقریبا یه هفتس خونمون قهر و بی محلی بینمون هست .من خودمم با همسر حرف نمیزنم ولی بیشتر برا رابطه دختر و پدر ناراحتم نمیدونم این محبت پدر رو چطوری باید براش پر کنم تقریبا هر کاری از دستم بر بیاید براش میکنم ولی دیگه خسته شدم اصلا حرف زدن با همسر رو پیشنهاد ندید که همه جوره براش توضیح میدم تا تهش که بچه میره از بیرون محبت جنس مخالف رو پیدا میکنه و اینا ولی تاثیر نداره هر دوتاشون سر جای خود خوبن ولی باهم نمیسازن این دیگه خستم کرده بریدم بینشون گیر کردم ترو خدا کمکی راه حلی اگه دارید ازم دریغ نکنید خود ب خود زنگیمون غم و غصه داره به نظر من مرگ و مردن خیلی بهتر از این مدل زندگی کردن هست از دست دادن فقط با مرگ نیست گاهی وقتا زنده هستیم ها ولی هم دیگه رو کشتیم و از دست دادیم ائلیار قهرمان 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 فال حافظ... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 فال حافظ... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🏛 فال حافظ روزانه 🏛 💖چهارشنبه 22 شهریور 1402💖 🕊♥️فال حافظ امروز متولدین : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت 💎تعبیر: از اینکه دوستانتان از زحماتی که شما برایشان کشیدید، چنانکه باید قدردان نبوده اند، ناراحت هستی. اگر کاری را برای رضای خداوند انجام داده ای پس چرا دیگر شکایت می کنی. خداوند مزد تو را می دهد. 🕊♥️فال حافظ امروز متولدین : درد ما را نیست درمان الغیاث هجر ما را نیست پایان الغیاث دین و دل بردند و قصد جان کنند الغیاث از جور خوبان الغیاث 💎تعبیر: درد دل تو و فریادها و آه های جگر سوزت درمان ندارد. هر چه می کشی از آشنایان است .حاضری حتی برای رسیدن به مقصود جانت را هم فدا کنی. با گریه و زاری نیز مشکلت حل نمی شود. 🕊♥️فال حافظ امروز متولدین : تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج سزد اگر همه دلبران دهندت باج دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج 💎تعبیر: دل در گرو کسی یا چیزی بسته‌اید. هدفتان تماماً همان است. از هیچ کار و تلاش و هزینه ای برای رسیدن به آن هدف دریغ نمی کنید. با این همه تلاش و پشتکار قطعاً به هدفتان خواهید رسید. 🕊♥️فال حافظ امروز متولدین : عکس روی تو چو در آینه جام افتاد عارف از خنده می در طمع خام افتاد حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد این همه نقش در آیینه اوهام افتاد 💎تعبیر: هر کسی که شما را برای اولین بار می‌بیند پی به خوش قلبی و ساده دلی شما می برد. چون باطنی خوب دارید فکر می کنید همه مثل شما می‌باشند. پس مواظب باشید از شما سوءاستفاده نکنند، کمی زرنگتر باشید. خوددار باشید. برای هر کسی دلسوزی نکنید که هر کسی شایسته‌ی دلسوزی نیست. 🕊♥️فال حافظ امروز متولدین : خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد ساحت کون و مکان عرصه ميدان تو باد نه به تنها حيوانات و نباتات و جماد هر چه در عالم امر است به فرمان تو باد 💎تعبیر: شما پیشرفت زیادی می‌کنید. با حسن خلقی که دارید همه به شما علاقه‌مند هستند. از خوبی و مهربانی دست بر ندار که راز موفقیت شما در همین خصلت است. 🕊♥️فال حافظ امروز متولدین : دل من در هوای روی فرخ بود آشفته همچون موی فرخ دوتا شد قامتم همچون کمانی ز غم پیوسته چون ابروی فرخ 💎تعبـیر: آنقدر در حال و هوای یار به وصال فکر کرده ای که زندگی را فراموش کرده و تمام سختی ها را به جان خریده ای. دل دیده ات را با گریه به تاراج داده دیگر اشکی باقی نمانده است. هر چه مقدر و قسمت باشد همان می شود. امیدت را هیچ وقت از دست نده چون خداوند ارحم و الراحمین است. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 فال حافظ... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 فال حافظ... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃
🕊♥️فال حافظ امروز متولدین‌ : همای اوج سعادت به دام ما افتد اگر تو را گذری بر مقام ما افتد به ناامیدی از این در مرو بزن فالی بود که قرعه دولت به نام ما افتد 💎تعبیر: تقاضای خویش را بلند بگو تا شاید کسی حرف‌هایت را بشنود و یا اینکه شکار به دام تو بیفتد یعنی اینکه به مقصد برسی. پس آن روز بسیار نزدیک است و تو به بلندترین جای خوشبختی و مقام دست پیدا می‌کنی. 🕊♥️فال حافظ امروز متولدین : درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد 💎تعبیر: دنیا پستی و بلندی های زیادی دارد. گاهی خوب و گاهی بد، گاهی خزان و گاهی بهار در هر صورت تو فقط به دوستی ها بیاندیش تا التیام دل بی قرار دیگران باشی. بدون دوست خود را تهی می‌دانی از خدا می‌خواهی همین چند صباحی را که زنده هستی همواره در کنار دوست باشی . 🕊♥️فال حافظ امروز متولدین : روشنی طلعت تو ماه ندارد پيش تو گل رونق گياه ندارد گوشه ابروی توست منزل جانم خوشتر از اين گوشه پادشاه ندارد 💎تعبیر: بسیار انسان خوش شانسی هستید. هر کجا می‌روید بقیه کنار می‌کشند چون موفقیت تان در آنجا حتمی است. کاری را که انجام می‌دهید از دست هیچکس بر نمی‌آید و این به خاطر ذوق و سلیقه ی خودتان است. مواظب باشید راه خطا نروید چون دشمنان می‌خواهند شما را خراب کنند. 🕊♥️فال حافظ امروز متولدین : نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد 💎تعبیر: سر در گم شده‌اید، طلب کمک می‌کنید. انتظار کرم و بخشش دارید در حالی که کسی به شما کمک نمی‌کند. خودتان همت داشته و از علم و دانایی خودتان استفاده کنید. در این راه عنایت خداوند شامل حال شماست و نتیجه همت و تلاش‌هایتان را خواهید دید. 🕊♥️فال حافظ امروز متولدین : رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد سیل سرشک ما ز دلش کین به درنبرد در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد 💎تعبیر: امیدوار باش. ناامیدی علامت نرسیدن است. با فرد سنگدلی رو به رو هستی که هرچه میکنی نمیتوانی دلش را به دست آوری و به همین دلیل بسیار غصه میخوری. اطرافیان تو هم از غصه‌ی تو غصه می خورند خوددار باش و امیدوار. 🕊♥️ فال حافظ امروز متولدین : دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق راه مستانه زد و چاره مخموری کرد 💎تعبیر: از اینکه مژده ی رسیدن به مقصود را به تو داده‌اند مغرور نشو . مالت را بی‌خود به کسی نبخش و در راه درست خرج کن . کمی خوددار باش. به دست آوردن هر چند آسان نیست ولی نگه داشتن آن سخت تر می‌باشد. 🍃🍃🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 💞مردی تفاوت بهشت و جهنم را از فرشته‌ای پرسید. فرشته به او گفت: بیا تا جهنم را به تو نشان دهم. سپس هر دو با هم وارد اتاقی شدند. در آنجا گروهی به دور یک ظرف بزرگ غذا نشسته بودند، گرسنه و تشنه، ناامید و درمانده... هر کدام از آن‌ها قاشقی در دست داشت با دسته‌ای بسیار بلند، بلندتر از دست‌های‌شان، آنقدر بلند که هیچ کدام نمی‌توانستند با آن قاشق‌ها غذا در دهان‌شان بگذارند. شکنجه‌ی وحشتناکی بود. پس از چند لحظه فرشته گفت: حال بیا تا بهشت را به تو نشان بدهم. سپس هر دو وارد اتاق دیگری شدند. کاملاً شبیه اتاق اول، همان ظرف بزرگ غذا و و عده‌ای به دور آن، و همان قاشق‌های دسته بلند؛ اما آن جا همه شاد و سیر بودند... مرد گفت: من نمی‌فهمم، آخر چطور ممکن است در این اتاق همه خوشحال باشند و در آن اتاق همه ناراحت و غمگین، در حالی که شرایط هر دو اتاق کاملاً یکسان است؟ فرشته لبخندی زد و گفت: ساده است، این جا مردمی هستند که یاد گرفته اند به یکدیگر غذا بدهند ... ‌‎  ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
4_5940653598227566606.mp3
9.12M
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🎵 🎤      🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاس عزیزم برات بهترینارو ازخدای مهربونم میخوام. یه سوال داشتم میشه بزاری کانال مدتیه
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 بهشون بگو اعضا سلام خانم یاس ممنونم ازکانال خوبتون این خانم اگه به سرکه حساسیت ندارن هروز ماساژ بدن قبلا یا خامه یا وازلین بزنن من پایین زانوهام بود استفاده کردم کم‌شدن قبلشم بگم از وزن زیاد هستش که سرپاوایمیستیم بوجود میارد😊 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅سلام چند وقت همش در مورد ایده و تجربه فرستادن باخودم استخاره میکنم که منم شرکت کنم یانه😁 می‌خوام منم از پد شوهرم بگم، من از پدر شوهر هیچ محبتی ندیدم،همیشه باهام سرسنگین بود الانم هست😕اما واسم مهم نیست در عوض یه بابای مهربون وبامحبت و دلسوز دارم،خدا سایشو از سرمون کم نکنه🥰🥰🥰هرچقدر بابام بی نهایت مهربونه برعکس مامانم روحیه خشنی داره و هیچ وقته هیچ وقت ازش زیاد محبت و مهربونی ندیدیم😐،یعنی تا بابام به ما محبت میکنه،زودی مامانم واکنش نشون میده و حسادتشو بروز میده،البته سعی میکنم درکش کنم شاید ازبچگی کمبود محبت داشته،قربونش برم😁😁😁 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 بهشون بگو اعضا سلام خانم یاس ممنونم ازکانال خوبتون این خانم اگه به سرکه حساسیت ندارن هروز ماساژ بدن قبلا یا خامه یا وازلین بزنن من پایین زانوهام بود استفاده کردم کم‌شدن قبلشم بگم از وزن زیاد هستش که سرپاوایمیستیم بوجود میارد😊 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام اقا هستم ممنون ،ازهمه عزیزان وبزرگوارانی که زحمت مدیریت کانال میکشن خسته نباشید میخواستم تجربه یکی از همکارامون درمورد اون خانومی که گفته بود بچه 22ماهه داره وبچش همش گریه میکنه،ومادرش عصبانی میشه،همکار ما میگفت  بچه اولم زیادگریه میکردبا این حال که دائم شیر مادرش میخورد ولی گریه میکرد ،یبار دخترش برده بود پیش متخصص کودکان دکتر بعد مایعنه گفته بود بچتون مشکلی نداره فقط سیر نمیشه به همکار ما گفته بود برو داروخانه یه شیرخشک بخربیار تاخودم ببینم که شیرخشک گرفتی براش ،واین همکارمون دوتا بچه دختر داشت ودراخر نیز خدا بهش پسر داده بود که این پسر بچه هرموقعه میبردن برای کنترل مسئول اونجا میگفته بچتون وزن کم میکنه ببرید دکتر دکتر نیز ازمایش عکس ام ،ار،ای خلاصه نمیدونستن مشکل چی هستش که بچه وزن کم میکنه،همکارم میگفت فکرم مشغول بودخلاصه تهران دکتر وقت گرفتیم بااتوبوس راه افتادیم درطول مسیر شرایط جوری نشد که مادره بچه بهش شیر بده ناچارشدیم ازشیر خشک استفاده بکنیم همین که شیرخشک دادیم به بچه ساکت شد،همکارم میگفت حالادیگه ندوستیم که شیر مادرش سازگار نبود یا که شیرش کم بوده بچه اروم شد بعد خوردن شیرخشک دیگه دکتر نرفتیم وبرگشتیم به شهرمون،حالا من نمیوندم شاید بچه اون خانم هم سیر نمیشه بادکتر مشورت بکنن اگه دکتر اجازه دادن شیر خشک هم امتحان بکنن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاسی جون خسته نباشی ممنون بابت کانال زیبات سلام خانومای گل امیدوارم حال دل هممون عالی باشه من ناخن هام خیلی کم رشد و ضعیفه ☹به حدی که وقتی دستم زیاد تو آب می مونه یا وقتی میرم حموم میام بیرون می شکنه نمیدونم چیکار کنم خانومای عزیز لطفا یه راه حلی به من نشون بدین که هم محکم باشه وهم رشد کنه ممنون 🙏و یدونه خمیر دندان خوب معرفی کنین 😘😘 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاس جون ،منم میخوام ،نظرم رو درمورد بگم ،بنظرم درست نیست،اینکه ممکنه درمورد رابطه جنسی بعدا به مشکل بر بخورن ،خیلی چیزا دیگه،هیچ ،ولی یه مسئله بزرگتر پیش میاد،اونم اینکه دیدین دخترای دهه شصتی اکثرا مجرد ،هستن،ولی دهه هفتادیا متاهل ،دهه هشتادیا هم یا متاهل یا رل ،چرا چون پسرای دهه شصتی اول پول نداشتن ازدواج کنن،بعد که به سختی یه پول به دستشون اومد خوش اشتها شدن اومدن با دخترای ۱۰،۱۵سال کوچیکتر ازدواج کردن،که میشه همون هفتاد،هشتادا،تنها کسایی که دود این ماجرا به چشماشون رفت  دخترای دهه شصتی هستن،بعضی میگن نه،ولی واقعیت اینه،مورد دوم ازدواج در سن پایین،تا میگی میگن حضرت فاطمه چرا۹سالگی ازدواج کرد،به دولیل چون اون زمان دخترای عرب همه دراین سن وسال ازدواج میکردن،دومیا مورد ازلحاظ جسمی وفکری..به بلوغ رسیده بود،واقعا دخترای الان ازلحاظ فکری به بلوغ رسیدن؟؟ دخترایی که یه روز عاشق هستن یه روز فارغ،خیلی از لحاظ جسمی هم اسیب میبین،شکسته تر هم میشن،بالاخره ،هم چون زود بچه دارمیشن هم ،مشکلات زندگی،نکته بعدی توفامیل مایه پسر با یه دختر ۱۷ساله ازدواج کرده بود،۶ماه بعد تصادف کرد فوت شد،یعنی دختر۱۷ساله بیوه شده،یعنی باید  دختر محکمی باشه،بتونه دوباره روپا بشه و زندگیش رو بسازه که کار هرکسی نیست ،این نظر منه، ویه نکته بنظرم سن مناسب ازدواج ۲۵ واختلاف سنی ۵ سال مناسب باشه نظر شماهم برای من محترمه💋💋💋 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 لاکو... 🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 لاکو... 🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 گفتم : می خوام اینجا باشم ...با لحنی قاطع گفت : امیر؟؟؟ برو دیگه ..لاکو پرسید چیزی شده ؟ رفتم یکم دور تر ایستادم جایی که حرفای مامان رو بشنوم ...گفت : ببین لاکو جان ..خوب فکر کن ببین تو شوهر نداشتی ؟ یکم سکوت کرد و گفت : مامان چرا می پرسی ؟ شما چرا اینطوری شدی ؟ دارم می ترسم ...اتفاقی افتاده ؟ مامان گفت : آره افتاده ..یعنی افتاده بوده ما خبر نداشتیم . ...گفت : مامان ؟ تو رو خدا بگین چی شده ؟موهای تنم سیخ شدن می ترسم ... گفت : آخه دختر جان تو چرا نفهمیدی که حامله ای ؟...عصبانی شدم و زدم توی پیشونیم ..مامان خیلی زود قبل از اینکه اون آماده بشه بهش گفت .... لاکو با صدایی که مثل ناله بود گفت : حامله ؟ من ؟ نه ؛نه , امکان نداره ...من شوهر ندارم ..قسم می خورم همچین چیزی نیست اشتباه شده ...مامان گفت : عزیزم ..خودتو ناراحت نکن ..آزمایش نشون داده ..الان دکتر میاد بالا سرت .. گفت : مامان ؟ تو رو خدا بگین چی شده ؟موهای تنم سیخ شدن می ترسم ... گفت : آخه دختر جان تو چرا نفهمیدی که حامله ای ؟...عصبانی شدم و زدم توی پیشونیم ..مامان خیلی زود قبل از اینکه اون آماده بشه بهش گفت .... لاکو با صدایی که مثل ناله بود گفت : حامله ؟ من ؟ نه ؛نه , امکان نداره ...من شوهر ندارم ..قسم می خورم همچین چیزی نیست اشتباه شده ...مامان گفت : عزیزم ..خودتو ناراحت نکن ..آزمایش نشون داده ..الان دکتر میاد بالا سرت ..دیگه طاقت نیاوردم  رفتم جلو ...لاکو همینطور که سرم توی دستش بودپا هاشو توی شکمش جمع کرد و سرشو تا نزدیک سینه برد و آروم شروع کرد به ناله کردن ..آه ...آه ...آه ...خدا ...خدا ...نه ؛نه من و مامان به گریه افتاده بودیم ...یک مرتبه بلند شد و سرم رو از دستش کشید و از روی تخت اومد پایین کفششو پوشید و راه افتاد  ..بازوشو گرفتم و گفتم : لاکو مهم نیست ..یک کاریش می کنیم ..نترس ..داد زد ولم کن ..دیگه نمی خوام کسی رو ببینم ..می خوام برم .....و شروع کرد به دویدن من دنبالش و مامانم دنبال من ...از در کلنیک بیرون رفت و توی پیاده رو می دوید ..گرفتمش و گفتم  :لاکو تو رو خدا ..اینطوری نکن  آروم باش ..یکم صبر کن باهات حرف بزنم ....اون تقلا می کرد خودشو از دستم خلاص کنه ادامه دادم  ...من هستم تنهات نمی زارم ...قول میدم ..تا آخرش باهات می مونم .. داد زد تو چی از جون من می خوای ولم کن ..من دیگه با چه رویی بیام تو خونه ی شما ؟ امیر من مطمئنم شوهر نداشتم ..اینم خودم می فهمم ..تو نمی فهمی؟ یک زن شوهر دار با دختر فرق داره ؟ من شاید همسن سمیرا باشم چرا باید شوهر کرده باشم ؟ مامان گفت : عزیزم حتما یک چیزی بوده دیگه از هوا که حامله نشدی ؛؛ بیا بریم خونه فردا می برمت پیش دکتر تا بفهمیم از چه موقعی  حامله شدی می دونی دیگه الان همه به امیر شک می کنن ...اگر تو بری دیگه کسی باور نمی کنه تقصیر اون نبوده همینو می خوای ؟   🍃🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 عادت خوب اعضا سلام من میخوام از خوبم بگم...سعی میکنم همیشه دائم الوضو باشم.و این رزقمو زیاد میکنه..از لحاظ اقتصادی خیلی خوب خرج میکنم...خریدای اضافی و گرون اصلاااا ندارم.. و اینکه یاد گرفتم از کسی توقع نداشته باشم. در واقع اینجوری آرامش بیشتری دارم💓 دوستای عزیزم دعا میکنم خدا به همه منتظران اولاد نی نی بده 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 زن و کشیش... 🍃🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 زن و کشیش... 🍃🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 💞زنی به کشیش کلیسا گفت: من نمیخوام در کلیسا حضور داشته باشم! کشیش گفت: می‌تونم بپرسم چرا؟ زن جواب داد: چون یک عده را می‌بینم که دارند با گوشی صحبت می‌کنند، عده‌ای در حال پیامک فرستادن در حین دعا خواندن هستند، بعضی ها غیبت می‌کنند و شایعه پراکنی می‌کنند، بعضی فقط جسمشان اینجاست، بعضی‌ها خوابند، بعضی ها به من خیره شده اند... کشیش ساکت بود، بعد گفت: می‌توانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟ زن گفت: حتما چه کاری هست؟ کشیش گفت: می‌خواهم لیوانی آب را در دست بگیرید و دو مرتبه دور کلیسا بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد. زن گفت: بله می توانم! زن لیوان را گرفت و دوبار به دور کلیسا گردید. برگشت و گفت: انجام دادم! کشیش پرسی د: کسی را دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟ کسی را دیدی که غیبت کند؟ کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟ کسی را دیدی که خوابیده باشد؟ زن گفت: نمی توانستم چیزی ببینم چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از آن بیرون نریزد... ✨کشیش گفت: وقتی به کلیسا می‌آیید باید همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد. برای همین است که مسیح فرمود «مرا پیروی کنید» و نگفت که مسیحیان را دنبال کنید! نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند. بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکز تان بر خدا مشخص شود. نگاهمان به خداوند باشد نه زندگی دیگران و قضاوت کردنشان 🌹 ‌‎  ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88