eitaa logo
ملکـــــــღــــه
15.3هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
3.8هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
دوستای همراه کانال طبق قرارمون چله زیارت عاشورا برای اول ظهور حضرت مهدی (عج) و بعد هر کسی هر نیتی تو دلش داره بخونه هم به صورت صوتی هم تصویری و هم متنی پست میکنم با هر کدوم که راحتین شروع کنین.منو هم از دعای خیرتون محروم نکنین🙏❤️ به امید ظهور آقامون❤️❤️❤️ روز۳۵ 🍃🍃🍃🍃🍂🍃
💚✨زیارت عاشورا✨💚 🌺«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، یا اَباعَبْدِاللهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلى جَمیعِ اَهْلِ الاِْسْلامِ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ، عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ، فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ، وَاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ، وَلَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَاَوْلِیآئِهِم، یا اَباعَبْدِاللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ، وَلَعَنَ اللهُ آلَ زِیاد وَآلَ مَرْوانَ، وَلَعَنَ اللهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً، وَلَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَلَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْد، وَلَعَنَ اللهُ شِمْراً، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى، لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَاَکْرَمَنى بِکَ، اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمام مَنْصُور مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، یا اَبا عَبْدِاللهِ، اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَاِلى رَسُولِهِ، وَاِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَاِلى فاطِمَةَ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ، وَبَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ، وَجَرى فى ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ، وَعلى اَشْیاعِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ، ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِکُمْ وَالنّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ، اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، وَوَلِىٌّ لِمَنْ والاکُمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیآئِکُمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکُمْ، اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْق فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَاللهِ، وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمام هُدىً ظاهِر ناطِق بِالْحَقِّ مِنْکُمْ، وَاَسْئَلُ اللهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ، اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ، مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ، وَفى جَمیعِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَمَماتى مَماتَ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ، وَابْنُ آکِلَةِ الاَْکبادِ، اَللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ، عَلى لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فى کُلِّ مَوْطِن وَمَوْقِف وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّـهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْیانَ وَمُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ، عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ، وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیاد وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ، اَللّـهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالْعَذابَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ، وَفى مَوْقِفى هذا وَاَیّامِ حَیاتى، بِالْبَرآئَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ، وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ * سپس صد مرتبه مى گویى: اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَآخِرَ تابِع لَهُ عَلى ذلِکَ، اَللّـهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ، وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ، اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً * آنگاه صد مرتبه مى گویى: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ * سپس مى گویى: اَللّـهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِم بِاللَّعْنِ مِنّى، وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ، اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللهِ بْنَ زِیاد وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْد وَشِمْراً، وَآلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیاد وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ * آنگاه به سجده مى روى و مى گویى: اَللّهُمَّ لَکَ الْحَممْدُ حَمْدَالشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ، اَلْحَمْدُ للهِِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى،اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ، وَثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْق عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ، اَلَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ»🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🥀خدا داند 🖤که حیدر کل دین است 🥀میان خلق او 🖤حق الیقین است 🥀تمام عالم و امکان بداند 🖤فقط حیدر امیر المومنین است 🏴فرا رسیدن ایام شهادت مولای متقیان علی علیه السلام تسلیت🏴     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 |ارسال کن برای دوستانت🙏🌸✨| ✨برای شروع هفتتون براتون آرزو میکنم 🌺عشـــق باشد و یک دنیــــــا ســـــلامـتی ✨و امضــــای خدا پای تمـــــام آرزوهــــــــاتون 🌺روزتـــــــون زیبـــــــا و درپــــــناه حق باشـــــــید ✨خدایا شکرت که هستی ودلــمان خوش است به بودنـــت 🌺خدایا شکرت که مسیر رسیدن به خواسته هایمان را نشانمان میدهی    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
هدایت شده از تبلیغ های خصوصی رنج کشیده ها ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༺ ناباروری درمان شد ༻ ❌ قرار‌ نیست‌ عید امسال تو‌حسرت بچه باشی ❌ ▣⃢ الوعده وفا : وعده دولت جهت سهولت فرزندآوری احقاق یافت 🍃 ❗️اگر تا الان راه های مختلفی رو رفتی و نتیجه ای نگرفتی نگران نباش 😊 ▣⃢ (کادر درمانی آوای سلامت) با حضور افتخاری مسعود شیرزاد برای درمان اقدام می‌کند ⭕️ جهت دریافت اطلاعات بیشتر وارد کانال زیر بشید و برای درمان اقدام کنید 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/68420340Ca9b4de7f2b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ذخیره کنید و بفرستید برای عزیزانتون🙏🌹 کمبودهای بدنت رو بشناس و براحتی جبران کن❤️ .     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#وفا نمی تونست وفا رو فراموش بکنه. وفا اولین دختری بود که دلش رو لرزونده بود، با این که قبل از دید
باخته بود، هوتن وفای من، عشق من، هستی من، نفس من، عمر من، عاشق ایلیاست، اونو می پرسته، اونا قرار مدار خواستگاری و ازدواجشون رو هم گذاشتن. هوتن حالا دیگه اون قدر حالش بد شده بود که دیگه حرف های او رو نمی شنید، همه ی باغ دور سرش می چرخید. با صدای خش داری به او گفت: - توی لعنتی پس چرا حالا داری این چیزها رو به من می گی؟ اگه خودت بریدی و عرضه نداری، اگه می خوای برای همیشه خفه خون بگیری، چرا شانس منم از دستم گرفتی؟ اگه تو می خوای مثل احمق ها بشینی و دست روی دست بذاری و وفا رو دو دستی تقدیم یکی دیگه بکنی من به هیچ وجه این کار رو نمی کنم، اگر هم می بینی که تا حالا خفه شدم و حرفی نزدم فقط به خاطر تو بود تویی که مثل برادرم می مونی، تویی که اون قدر برام عزیز و اون قدر برات احترام و ارزش قائلم که حاضر شدم به خاطرت پا روی احساسم بذارم و سرپوش روی خواسته ها و عشقم بذارم و حرفی از دوست داشتنم نزنم ولی من این کارو فقط برای تو کردم، اگه تو پاتو بکشی کنار و فقط نظاره گر بدبختی ها و شکست هات باشی من پامو می کشم وسط توی میدون، توی ماجرا. سعید، اگه تو دیگه تحمل مبارزه و جنگ رو نداری، من دارم، من به همین راحتی ها از وفا نمی گذرم، صدبار بهت گفتم یک بار دیگه هم می گم اگه تو عرضه شو نداری که وفا رو به دست بیاری، من دارم، یا تو به وفا و عشقت می رسی، یا همین حالا بهم بگو که دیگه نیستی و بریدی، اون وقت با خیال راحت و بدون عذاب وجدان می رم پیش وفا و باهاش حرف می زنم، من مثل تو دل گنده و حاتم طایی نیستم، من اگه چیزی یا کسی رو بخوام تا آخرین قطره ی خونم و تا آخرین نفسم پاش وایمیستم و به دستش میارم، خودت خوب می دونی که نظرم به وفا چیه و به چه دلیل تا حالا ساکت موندم، ولی تو رو قسمت می دم به دوستیمون، اگه دیگه نمی خوای راهت رو ادامه بدی و دیگه قید وفا رو زدی به من بگو تا شانس خودم رو امتحان بکنم، نمی خوام همین طوری و به راحتی وفا رو از دست بدم، دوست دارم تا جایی که می تونم و قدرتش رو دارم جلو برم، اگه به وفا رسیدم که به بزرگترین آرزوی زندگیم دست پیدا کردم اگر هم نرسیدم الاقل بعدها ماتم نمی گیرم که تلاشمو نکردم. حالا هم ازت می خوام مثل یه مرد، خیلی رو راست و رک و صریح بهم بگی که باز هم وفا رو می خوای یا دیگه دوسش نداری، ها؟ چی می گی؟ سعید اون قدر حالش بد شده بود و عصبانی بود که با خشم سرش رو تکون داد و با خنده ی عصبی و وحشتناکی به هوتن گفت: - برو گمشو، دیگه نمی خوام ببینمت، اگر هم می بینی نزدم توی دهنت فقط به خاطر این که دوستم هستی و تو خونه ام مهمونی، حالا زود از جلوی چشام گمشو. تو که رفیقمی و به قول خودت ادعا داری که عین برادرتم اینی، وای به حال غریبه ها. هوتن از این که باز هم او رو روی تصمیم و عشقش مصمم و غیرتی می دید از ته دل خوشحال شد، اون مطمئن بود که وفا هم عاشق سعیده. هم برای سعید خوشحال بود و هم برای وفا، از روی پله ها بلند شد و دستش رو به طرف سعید دراز کرد و گفت: - پاشو مرد، الحق که پسر رئوف خانی، به خدا اگه جا می زدی و پاتو می کشیدی کنار خودم خفه ات می کردم، بده به من دستتو دیگه. او دستش رو توی دست هوتن گذاشت و از روی پله بلند شد. هوتن روبروی او ایستاد و گفت: ادامه 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاس عزیزم نماز و روزه های شما قبول درگاه باریتعالی،سال نوهم مبارک باشه انشالله،وهمچنین عرض سلام و روز بخیر خدمت اعضای گل گروه،یک سوال داشتم از خدمت بانوان گروه ،نوه من چهارماه ونیمه هستش از وقتی واکسن چهار ماهگی زدیم گلاب به رویتان اسهالی شده بردیم متخصص سونوگرافی و آزمایش نوشته ،انجام دادیم خدا را شکر سالمه ولی اصلا خوب نمیشه درضمن به خاطر اسهالش وسط پاهاش به شدت ادرار سوختگی شده هرپمادی می‌زنیم خوب نمیشه،خیلی اذیت شده دائم بی‌قراری می‌کنه بدبختمون کرده ،عزیزان اگه تجربه ای در این مورد دارین به خاطر رضای خدا راهنمایی کنید،دخترم خیلی ناراحته به خاطر کودکش 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام عزیزم به این دوستمون که خواهرشون مشکل داره تو جمله گفتن ،بهشون بگید خواهرشون رو ببرن پیش دکتر گفتار درمانی ،اونجا باهاشون کار میکن تا بتون جمله بگن،من اصلا دخترم نمی‌توانست حرف بزنه فقط۶ماه ،هفته ای دو جلسه بردم الان دخترم خیییییییییلی خوب شده و تقریبا همه چیز رو هم میگه،فقط پرس وجو کنن ویک دکتر گفتار خوب ببرن 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاسی جان خوبی خدا قوت اینم هفت سین ما که دختر گلم آماده ودرستش کرده اگه میشه بزارینش تو کانال خوبتون ممنون🥰😘🥰😘😍😘🥰 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام...لطفا تو کانال بزارین یه مشکل بزرگ دارم که تا سر برج فقط وقت دارم حل بشه...برای گره کارم یه حمد بخونن تو شب های قدر ...ممنونم 🙏❤️❤️❤️❤️ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاسی جون ممنون از کانال خوبتون خداقوت عزیزم میخواستم ازدوستان عزیز بپرسید چی برای جوش صورت ولکه های مونده ازجوش خوبه من ۴۳سالمه از۱۵ سالگی جوش میزنه همه ی دکترهای ایران رو رفتم ۳دوره راکوتان خوردم تمام چرک خشکنها رو خوردم تمام محلولها رو زدم ولی فایده نداره تورو خدا اگر کسی راه حلی داره به من هم بگه مخصوصا بدای لکه ها سپاسگزارم ازکانال پرمحتوا وخوبتون 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 گاهی بزنیم " کنار " هر آدمی از مشکلات خودش آگاهه، اما نمیشه با درگیری در جریان زندگی روزمره به اصلاحش پرداخت. انسان در حال رانندگی نمیتونه اتومبیل خودش رو تعمیر کنه. باید بزنه کنار، توقف کنه و اون رو تعمیر کنه . باید کنار بزنم. باید خودم رو جمع‌وجور کنم. مصطفی ملکیان 💖🅾💖 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 👌پیر شدن ربطی به شناسنامه ندارد همین که دیگر میل خرید یک جوراب سفید را نداشته باشی همین که صدای زنگ تلفن و یا شنیدن یک ترانه دلت را نلرزاند همین که فکر سفر برایت کابوس باشد همین که مهمانی دادن و مهمانی رفتن برایت عذاب اور باشد همین که در دیروز زندگی کنی از آینده بترسی و زمان حال را نبینی بی آرزو باشی ... بی رویا باشی بی هدف باشی ... عاشق نباشی برای رسیدن به عشق خطر نکنی برای آرزوهایت نجنگی یاد دوستی در قلبت نباشد شک نکن حتی اگر جوان باشی پیرگشته ای ...زندگی را زندگی کن.. دکتر انوشه 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
هر یک صفحه از 🌱💚💚💚 @Malakeonline
ملکـــــــღــــه
_اجازه همراهی بهمون نمیدید شاه نشین؟ نگاهم درون چشمایی که بوسه گاه شیطان بود چرخی خورد جدیتم رو درون
مسیح و داریوس اعلام میکردن هر چه زودتر میایم اما نمیفهمیدن که من دیگه کم آوردم. نگاهی به هلال ماه انداخته و یاد تتو خیره کننده اش افتادم. نفس عمیقی کشیدم و گفتم: "چرا نمیای؟خسته و درمونده تر از هميشه خودم رو داخل ماشین پرت کردم و با ناله گفتم: _پارسا دارم از سر درد میمیرم اصلا. لبخندش رو حس کردم. ماشین رو به آرومی روشن کرد و با احتیاط رانندگی میکرد. چشمام رو بستم و سعی کردم کمی خودم رو آروم کنم. هنوز چند لحظه بیشتر در سکوت دلنشینم غرق نشده بودم که حرف های دیشب هدی در گوشم زنگ خورد. چشمای خسته ام رو باز کردم و سمت پارسا چرخیدم و گفتم: _ پارسا؟ نگاهم کرد و گفت: _بله. نوک بینی ام رو خاروندم و گفتم: _نمیخوای کاری بکنی؟ گره ای نامحسوس بین ابروهاش ایجاد شد و این یعنی متوجه شد در مورد چی حرف میزنم اما خودش رو به کوچه های بی خبری زد و گفت: _منظورت چیه؟ _منظورم هدی ست!! نگاهم نکرد اما دستاش روی فرمون مشت شد و گفت: _قرار نیست کاری بکنم. عصبی دستامو تکونی دادم و گفتم: _چرا دارید خودتونو اذیت میکنید؟خب این قهر الکی تا کی قراره ادامه پیدا کنه؟ همچنان تو موضع اخم و خشکش باقی موند. _خودش کرد..گفتم حق نداره تنها بره. ابرو در هم کشیده و با حرص‌گفتم: _دارید حالمو بهم می زنید..خب اون اشتباه کرد که بدون اينکه بهت بگه رفت اما تو حتی اجازه نزدیک شدن بهش رو نمیدی..بذار حرفاشو بزنه بعد تنبیهش کن. اخم کرد و جوابم رو نداد. سری با کلافگی تکون دادم و به جاده مقابلم خیره شدم. پارسا سکوت کرده و این یعنی دوست نداشت حرف بزنه. به سکوتش احترام گذاشته و مطمئن بودم جنگی الان درون سرش ایجاد شده. در تموم طول راه چشمام رو بستم و وقتی وارد عمارت شدیم،دستگیره در رو در دست گرفتم اما پشیمون شدم.برگشتم و نگاهی به چشمای خوش رنگش کردم وگفتم _انقدر سنگ نباش.,بذار دلیل کارشو بهت بگه. ماجرا رو نشنیده قضاوت تکن. و بدون حرف از ماشین پیاده شدم. سری برای بقیه محافظین تکون داده و با خستگی وارد عمارت شدم. این خونه روی تنم سنگینی میکرد و برای اینکه فضای خفقّان آور رو کمتر کنم سمت آشپزخونه رفتم و وقتی در درگاه قرار گرفتم با لبخند مرده ای گفتم: _سلام اهل منزل. بانو و نیلی با لبخند پاسخم رو دادن و هدی با لبخندی غم انگیز. نیلی با خنده نگاهم میکرد. خودم رو روی صندلی پرت کردم و گفتم: _نیلی بخدا خیلی خسته ام..اصلا حوصله بازی ندارم میخوام فقط بگیرم تا خود صبح بخوابم..بمونه فردا خنده اش عمق گرفت و با شیطنت نگاهی به بانو و هدی کرد و گفت: _که خسته ای!!! سری تکون دادم و با زاری گفتم: _بخدا خسته ام. قبل اينکه نیلی چیزی بگه بانو لیوان دمنوش گل گاو زبون رو داخل سینی فرار داد و گفت: _اذیتش نکن بچمو, به لیوان دمنوش نگاهی انداختم و با نیش بازی گفتم: _آخ بانو دستت درد نکنه..چقدر بهش نیاز داشتم. نیلی با شیطنت گفت: _حالا کی گفته برای تو؟ چشم غره ای بهش رفتم و گفتم: _تو این خونه جز من و یه نفر دیگه کسی مشتری دمنوش های بانو نیست. آهی کشیدم و قلب مچاله شده ام رو در مشتم گرفتم. اون مشتری دیگه نبود و جای خالیش خار بود توی قبل اینکه دهان باز کنم نیلی گفت: _خب دیگه؛پس خودتو تحویل نگیر...برای تو نیست. دندون قورچه ای کردم و گفتم: _خب جز من کی م.. و پتک محکمی به سرم کوبیده شد. انفجار مهیبی درون سرم ایجاد شد و ترکش هاش درست به قسمت لامسه ام خورد و من لال شدم. رعشه ای تموم بدنم رو فرا گرفت و شدت آتش سوزی به حدی بود که بدنم لمس شد. نیلی خندید و بانو با مهر گفت: _نفس بکش مادر...بخند عزیزم آقا داریوس از سفر برگشت. و ضربه درست به قلبم کوبیده شد. نفس هام به تکاپو افتادن و من در آوار این خبر جون دادم. هیولا برگشته بود. پیچکی دور قلبم پیچید و دستی که دور گلوم بود رها شد. فقط تونستم با تموم سرعتی که از خودم سراغ دارم از اشپزخونه بیرون بزنم و توجهی به صدای خنده نیلی و هدی و "اروم باش مادر" بانو نکردم و قدرتم رو به پاهام بخشیدم و با تموم توانم دویدم. می کرد روبه رو شدم. قلبم با شدت خودش رو به قفسه سینه ام می کوبید و شیون می کرد. تا چشمش به چشمای دردمندم خورد چشمکی زد و گفت: _برو بالا...اتاقشه. فقط تونستم سری تکون بدم و با تموم قوا از پله ها بالا رفتم. دلم مثل ماهی دور افتاده از آب بال و پر می زد و آوای یک عطر گس رو سر می داد. قلبم عنان مغزم رو گرفته و تموم انرژی بدنم رو به پاهام تزریق کرد که زودتر به معشوق برسه. برای دیدار هیولا. برای دیدن ظالم بی رحم. دویدم و مثل یک درد کشیده خودم رو به جلوی در اتاقش کشیدم. نفسام دیگه یاریم نمی کرد. دستم رو مشت کردم و زمزمه کردم. _آروم باش دلم...آروم باش. دستای لرزونمو بالا بردم و ضربه ای به در زدم. منتظر صدای گیراش بودم اما هیچ صدایی به گوشم نرسید. ادامه دارد ... 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 درخواست مشورت با اعضا.... 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 درخواست مشورت با اعضا.... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام خدمت همه دوستان گروه طاعات قبول سال نو مبارک تقاضای راهنمایی از دوستان گلم دارم من زندگی خوبی داشتم البنه بماند که همسر سابقم مدام خیانت میکرد من میدیدم وبخاطر بچه هام بروی خودم نمیاوردم پشت خانوادم همیشه فحاشی می کرد هرزگاهی هم باهم دعوا میکردیم ولی خب خصوصیات خوب هم داشت من دوسش داشتم وهمیشه میگفتم بخاطر خودمون زندگی کنیم نه دیگران خلاصه تاچند سال پيش که دوباره خیانت کرد وبا ی خانمی صیغه کرد وتو خونه همش بامن دعوا میکرد تا اینکه من فهمیدم والبته مسائل دیگه هم بود که باعث شد دعوای شدیدی باهم بکنیم واون ازخونه رفت وبااون خانم زندگی کرد وبعد شکایت دادگاه شروع شد واسطه اومد من گفتم برگرد سرزندگی اون خانم رهاکن گفت تو برو اون خانم هست خلاصه بعد ازکلی دادگاه ماازهم جداشدیم بماند که آبروی من تو تمام فامیل دوست واشنا برد و بعداز بیست سال پای مارو به دادگاه بازکرد منی که حتی یکبار به قهرم خونه پدرم نرفته بودم وازاول باهمه نداری بداخلاقی وخانوادش ساخته بودم البته ناگفته نماند که خانوادش هم خيلی تشویقش کردن به جدایی بهر حال من اوایل خیلی غصه خوردم گریه کردم چون حضانت بچه هام بامن بود ولی تونستم زندگیم مدیریت کنم خونه خریدم وشکر خدا زندگیم گذروندم اون فکر میکرد من بعدچندماه میرم التماسش میکنم ونمیتونم زندگی بگذرونم ولی من میدونستم روزی رسان خداست البته روزهای سخت زیادی داشتم ولی گذشت حالا اون اقا بعد از چند سال برگشت میکه پشیمان واشتباه کرده البته افسرده شده میگه میخوام باتو بچه هام زندگی کنم اگ قراربمبرم پیش خانوادم باشم حالا چون خانوادش روهم شناخته که همه اونهایی که میگفتن جداشو سرزندگی خودشون هستن حتی پدرومادرش هم براشون مهم نیس از طرفی با اون خانم داره زندگی میکنه من بچه هام هنوز ازدواج نکردن وی دختر کوچک هم دارم که خب به هرحال به محبت پدر احتیاج داره کنارش باشه مشکلی که هست من نمیتونم تصمیم بگبرم چه جوابی به این اقابدم چون اولا دیگه هبچ علاقه ای بهش ندارم منی که انقدر دوسش داشتم الان هرچی فکر میکنم هبچ علاقه ای بهش ندارم ازطرفی ایشون الان افسرده شدید میترسم وارد زندگیم بشه ومن روهم افسرده کنه چون خودمن هم روحیم خيلی ‌خوب نیس بخاطر بچه هام خودم رونگه میدارم واز طرفی مبترسم با ورودش به زندگي دوباره حرفای گذشته ودعواهای گذشته سربازکنه واقعا موندم چکارکنم بخاطر بچه هام قبولش کنم بانه بماند که ابرو هم براي من نزاشته ازشما دوستان خوب میخوام راهنمایی کنید متشکرم 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 کیا مزه این بستنی کیم های دوقلوی دهه شصتی هنوز زیر زبونشونه چقدر خوشمزه بودن از وسط نصف نمیشد هیچوقت اون بخشی که حد فاصل دو قل بود همیشه یه طرف بود بعد از جدا کردن قل ها قسمت کوچکتر رو خیلی سریع میخوردیم بعد با آرامش میرفتیم سراغ قسمت دوم . 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 معرفی اعضا سلام یاسی جون ،، خانمی تو کانال گفته بودن برنامه قرآنی بدون نت می‌خوان ، بگید برنامه ادعیه صوتی نصب کنن 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام در ارتباط با خواسته 👇دوستمون  قرآن سبز ونصب کنن عالیه . همه دعاها رو هم داره خیلی کامله ... 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#جدایی_مهناز_و_محمد .آری، من از بهشت رانده ای بودم که با خيال آن بهشت زندگی می کرد و کمتر از آن برا
اوايل ترم دوم بود که يک روز، بعد از تمام شدن کلاس، خانم مدبر با من هم قدم شد و سر صحبت را باز کرد و بعد :يکدفعه گفت حقيقتش، اين که دارم پرچونگی می کنم به خاطر اينه که اين آميرزا چند وقته به من پيله کرده که پيغامش رو به شما !برسونم مات و متحير پرسيدم: کی؟ .خونسرد گفت: آقای ميرزايی ديگه از اين که با صدای بلند، آقای ميرزايی را آن طور خطاب می کرد، هم تعجب کرده بودم هم از خنده بی امانی که وجودم :را گرفته بود از ته دل ريسه رفتم و بی اختيار گفتم .هيس! شايد رد بشه، بشنوه .خندان گفت: نه خودم ديدمش که داشت می رفت چقدر روحيه شاد و سرحالش روی من تاثير داشت. انگار هيچ غمی به دل نداشت و نشاط و سرزندگی آدم را تحت تاثير .قرار می داد مخصوصا حرف زدن بامزه و با نمکش که انگار همه دنيا را در عين موشکافی،با ديد طنز، نگاه می کرد، برای من دوست داشتنی و جالب بود. خلاصه آن روز نرگس گفت که آقای ميرزايی پيغام داده که اگر ممکن است با من صحبت کند .و اگر اجازه بدهم برای خواستگاری اقدام کند نمی توانم بگويم چه احساسی داشتم. جا خورده بودم؟ تعجب کرده بودم؟ناراحت شده بودم يا بدم آمده بود؟ برايم عجيب و دور از ذهن بود. احساس زنی جاافتاده را داشتم که کسی به سن پسرش از او درخواست ازدواج کرده است. ماتم برده بود.بهزاد به چشمم آن قدر بچه می آمد که فکر می کردم اصلا چيزی به اين واضحی غير از نه چه جوابی می تواند داشته .باشد ولی به هر حال اين واقعيتی بود که من ظاهرا دختری جوان بودم و او گناهی نکرده بود. پس به نرگس فقط گفتم که خيال ازدواج ندارم و فکر کردم قاعدتا قضيه تمام شده است. ولی آقای ميرزايی دست بردار نبود. با تمام سعی من برای ناديده ادامه دارد .. 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88