eitaa logo
ملکـــــــღــــه
15.2هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ 🌱 سلان عزیزی که پرسیدند چند بار نوره در هفته استفاده بشه هفته ای دوبار خوبه اگر جوش زدید حنا هم بعدش بگذارید ،،نوره تمام کیستها رو از بین میبره ،بنده کنار دکتر طب اسلامی کار میکنم ورود درمان بیماران رو میبینم نوره کیست سینه ،کیست رحم تخمدان وغده های چربی رو بعد مدتی از بین میبره خصوصا برای غدد لنفاوی زیر بغل عالیه ،خانمهایی که بدنشون لک داره یا تیره شده هم براشون خوبه 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام راجب کفش لنگه به لنگه من یع خاطره دارم کلاس پنجم بودم یه روز اماده بودم بابام منو ببره مدرسه اومدم توحیاط با دمپایی جلو بسته صورتی رفتم دستشویی دیگع یادم رفت عوضش کنم سوار موتور شدمو رفتم بعد که رسیدم دیدم همه یجوری به من نگاه میکنن به خودم نگاه کردم دیدم وای با دمپایی اومدم🤦‍♀خونمونم دور بود رفتم خونه داییم به بابام زنگ زدم کفشامو اورد اخر سر دیر رسیدم چقدهم تنبیه شدم بابت دیر رسیدن 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاس جان  من‌ عضو کانالتون هستم. خیلی دوستتون دارم وطی این ماه ها خیلی از مطالب مفید کانال ارزنده تون استفاده میکنم پیام اون خواهر عزیزمون رو خوندم بابت اینکه خواهر شوهرشون بابت اینکه فرزند پسر فعلا ندارن اذیت مبکنند خیلی ناراحت شدم‌ چقدر این مغزهای بعضیا هنوز پوک‌ خالی از شعور و معرفت و انسانیت هست دختر پسر نداره همه خواست خداست دوتاشون زیبایی خودشان رو دارن مهم‌ فرزند صالح که هست در خدمت والدین ومردم باشن من آنقدر از یقین قلبی و اعتقاد واعتماد این خواهرم به خدا خوشم. اومد کیف کردم یعنی چندبار برای خودم  مطالب دلنشین شون و صادقانه شون  که خوندم این قدر با خدا راحت درد دل میکنند و مشکلاتشان رو همه رو حکمت ومصلحت خدا میدونن چقدر زیبا حرف زدن  خوش به حال این خواهرم که خدارو عاشقانه می‌شناسند خواهر عزیزم  به حرف مردم گوش نده  با خدا باش پادشاهی کن مهم عشق خدا تودلت هست تو خودت مروارید در صدف هستی خواهرم مهم پاکی وصداقت که هرکسی نداره خدا این رو به شما تقدیم کرده ان شاءالله صاحب  فرزند پسر دختر بشین  اون هم صالح وسالم 🌷🌷🌷🌷🌷 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 انسان ها زود پشیمان می‌شوند... تو انسان باش ! با خدایت هر روز حرف بزن ؛ شکرگزارش باش با زبان خودت ... خدا میفهمد حرفهایت را ؛ نترس خدا بد نیست ...! حق کسی را نخور ، دلی را نشکن ، غمگینی را شاد کن ، مریض را مداوا کن ؛ تو به اندازه‌ی توانت خوب باش و خوبی کن ... خدا همینجاست ؛ در دل تو ، در افکارت نه در دینت ، نه در مذهبت ، نه در نمازت .👌👌 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#آرامش _آرام نرو..اصلا تکون نخور. به بانو بگو به رییس بگه خواب بودی..فقط نرو. از روی صندلیم بلند
**حامی شکستن قانون ها..خطر شکسته شدن رو حس میکردم. قانون من امشب با آرامش‌ شکسته شده بود. طبق یک قاعده روانشناسی,ب ،‌‌،،،وسه یعنی ارتباط نزدیک دو جسم و روح...و من ابدا این رو نمی خواستم. حتی وقتی با سوپر مدل ها و زیباترین دنیا هم بودم اصلا .... من با کسی عش،،،ق ب،،،ازی نمی کردم. عشق بازی رابطه نزدیک بود و من این رو نمیخواستم. من فقط رابطه های کوتاه مدت. داشتم و تمام و کمال اختیار به دست می گرفتم. اما آرامش‌.اون قانون رو نقض کرد...آرامشی که از جنون و حال وحشتناکم نترسیده و من رو آرومم کرده سرش پایین بود و چشماش رو عمدا از من پنهان می کرد. موفق شده بود..آرامشش به وجودم تزریق شده بود. تکونی خورد و به نرمی گفت: _بهتره من برم. میخواست تکون بخوره که با جدیت گفتم: _اين شکلی نمیری. به لعنتی ترین شکل ممکن آشفتگیش به دل می نشست و اصلا دوست نداشتم کسی اين حالتش رو ببینه..تلفیقی از خجالت و شور بود. بحث نکرد سری تکون داد و بعد به آرومی از روی پام بلند شد،خواهان نگه داشتنش بودم...خواهان ت،،،،نش اما نمیخواستم بهش نزدیک بشم. بی سر و صدا شالش رو سر کرد و بعد به آرومی از اتاق بیرون زد. **آرامش‌ آروم از خم سالن رد شده و گردن خم کردم. به محض گلوله سمت راه پله دویدم و با تند ترین حالت ممکن از پله ها بالا رفتم. وقتی وارد سالن شدم از بالا نگاهی به پایین انداختم وکسی متوجه نشده بود لبخندی زده و سمت اتاقش رفتم. وقتی صدای جدیش رو شنیدم در رو باز کردم و گردنم رو از بین درگاه رد کردم و با لبخند بزرگی گفتم: _اجازه هست؟روی صندلیش نشسته و با پرونده ها و پوشه هایی که مقابلش بود درگیر بود. بدون اینکه نگاهم کنه سر تکون داد.. بی ذوق. با حال خوشی در رو بستم و وارد اتاقش شدم. شال مشکیم رو در آورده و روی گردنم انداختم. همچنان توجهی نمی کرد اما قبل اینکه بخوام حرف بزنم با جدیت گفت: _انقدر نفس نفس نزن. لعنتی بی حیا... بود. دستم رو جلوی سینه ام گذاشتم و با چشم غره گفتم: _عمدی نیست. _آروم بگیر فقط. سمت میزش رفتم و تلفنم رو روی میز قرار دادم. به پرونده هاش نگاه دوختم و گفتم: _اگه کار داری من میتونم برم. برگه ای رو بیرون کشید و گفت: _یادم نمیاد همچین حرفی زده باشم. خدایا صبر, خیره نگاهش کردم که پرونده اش رو بست و بعد نگاهم کرد. چرخی توی صورتم زد و من گفتم: _یه سوال بپرسم؟ لنگه ابرویی بالا انداخت. _نخوام جواب نمیدم. محض رضای خدا درست حرف نمیزد. با تاکید گفتم: _از این که این همه دشمن داری؛از اینکه چشم خیلیا روی حرکاتت زومه.نمی ترسی؟شوخی نمیکنم..فکر کنم دشمنات بیشتر از دوستات باشه!! با جدی ترین حالت ممکن گفتم: _یک؛هنوز کسی جرأت نکرده مقابلم اعتراض کنه..برای اینکه به من برسن حالا حالاها باید بدوئن..دو؛دشمن داشتن چیز خوبیه. چون بهت ثابت می کنه تو کاری کردی که خیلیا نتونستن انجام بدن. مثل سگ برای جایگاهت له له می زنن ولی حتی نمی تونن توی خواب ببینن..سه؛زیاد داری حرف می زنی جدیدا. اگه ضد حال نمی زد باید تعجب می کردم. با حرص گفتم: ادامه دارد ... 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 کودک باش👌 کلیپی جالب و آموزنده حتما ببینید👌👌 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 فاطمه جون میگه در اعماق وجود من دخترکی کوچک با موهای چتری کوتاه نشسته و دارد شاد و سرخوشانه برای خودش بازی می‌کند، گهگاهی برای عروسک‌هاش چای می‌ریزد، برایشان قصه تعریف می‌کند و آن‌ها را می‌خواباند و دلخوش است به اینکه جهان با وجود رنگ و لعاب اسباب بازی‌هایش هنوز هم زیباست. در اعماق وجود من دخترک بی‌پناه و معصومی هست و من موظفم از او مراقبت کنم، او از سیاست و محافظه‌کاری و تجربه، خالی‌ست و این منم که باید حواسم باشد کسی به او آسیب نزند و تمام تلاشم را به کار بگیرم تا تمام بغض‌های فرو خورده‌اش تبدیل به لبخند شود. در وجود من دخترک سر به هوایی‌ست که ساز و کار جهان را جدی نگرفته و لکه‌ی اندوه قلبم که بزرگ شد، می‌زند روی شانه‌هام که؛ بی‌خیال! بیا برایت یک فنجان چای بریزم خوب شوی. و خوب می‌شوم 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام عزیزم.عباداتتون قبول.من میخاستم چند در مورد شهدا معرفی کنم.انشالله دوستان بخونن وفیض ببرند. خاکهای نرم کوشک سربلند قرار یکشنبه ها علی بی خیال مجیدبربری 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🍀 مادربزرگم خدابیامرز میگفت طایفه شوهر هرچی داشته باشی بازم میگن چوب گربه زنی نداشت یعنی اگه هزاران هزار جهیزیه هم داشته باشی بازم کسایی هستن که بگن فلان چیز را نداشت من سال ۹۵ حدود دویست ملیون جهاز داشتم بعد نوقع جهاز چیدن افتابه تو خونه مامانم اینا جامونده بود بعد یه بنده خدایی از طایفه شوهر گفت پس آفتابه ات کو 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاسی جونم چ‌خوبه ک دارمت دوستی از کیک درست کردن گفتن من یبار میخاستم کیک درست کنم بعد بچه هام جا شکر نمک جابجا کرده بودن قوطیاشون مث هم خلاصه ما کیک  موادشو قاطی کردیم هی هم زدیم دیدم خدا چرا حل نمیشه مخلوط نمیشه مواد ی ذره مزه کردم دیدم وای شوره 😂 این از خاطره کیک پختن  ما 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 روایت وفا.... 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
❤️❤️ #وفا وفا! - جانم! - از امروز به بعد حق نداری بدون روسری و با لباس باز بری توی حیاط. - چشم.
هر دو به هم نگاه کردند و لبریز از شادی و خوشبختی به هم خیره شدند . و برای رسیدن به این روز و این لحظه و تحقق یافتن رویاهای دور از دسترس و آرزوهای دور و درازشون از ته دل خندیدند . حالا دیگه به جای غم و غصه و ناراحتی و دل گیری توی چشم هاشون تلالو عشق و برق امید و سعادت و خوشحالی درخشیدن گرفته بود . پنهانی و دور از چشم همه از پشت دست هاشون رو که توی تب و اشتیاق می سوخت .رو به هم دادند و انگشت هاشون رو در هم گره زدند . هر دو با عشق دست همو فشار دادن و اروم و مطمئن و لبریز از غرور و سعادت برای آغاز زندگی مشترکی که قرار بود با توکل به خدا و تلاش جانانه ی خودتشون سرشار از محبت و شادی و اعتماد و هم دلی و مهربونی باشه . استوار و پر امید به سوی آینده ای روشن پیش رفتند . *پایان* 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
دوستان از فردا با داستان بسیار زیبایی که رولیت واقعی یکی از دوستان هست در خدمتتون هستم.ممنون از حضور و همراهیتون با کانال🙏❤️❤️🌺🌺🌺
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🦋این متن بسیـار زیــبا ارزش هزار بار خواندن رو داره 🌺🍃 🦋خداوند نمی‌پرسد چه ماشینی سوار می شدید بلکه می‌پرسد چند پیاده را سوار کردید؟ 🦋خداوند نمی‌پرسد مساحت منزلتان چقدر بوده بلکه می‌پرسد .در آن خانه به چند نفر خوش آمد گفتید 🦋خداوند نمی‌پرسد .در کمد خود چه لباسهایی داشتید بلکه میپرسد به چند نفر لباس پوشاندید . 🦋خداوند نمی‌پرسد .بیشترین حقوق دریافتی شما چقدر بوده است، بلکه می‌پرسد برای بدست آوردن آن چقدرشخصیت خود را کنترل دادید . 🦋خداوند نمی‌پرسد .عنوان شغلی شما چه بود ، بلکه می پرسد چقدر سعی کردید با بیشترین توانتان بهترین کار را انجام دهید . 🦋خداوند نمی‌پرسد .که در همسایگی چه کسی زندگی می کردید، بلکه می پرسد چه رفتاری با همسایگانتان داشتید . 🦋خداوند نمی‌پرسد .چند دوست داشتید، بلکه می‌پرسد با دوستانتان چگونه رفتار کردید . در مورد رنگ پوستتان نمی‌پرسد ، بلکه از شخصیت شما سئوال می کند 🌺🍃 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یاسی جون❤️ ماه رمضان این ماه شیرین تموم شد ولی خیلیا این مشکلو دارن صب که از خواب پامیشن دهنشون بو میده من امسال یه کاری کردم که دیگه دهنم بو نده🙂🙃 بعد این که سحری خوردین و خواستین مسواک بزنین اولش یه دور مسواک با خمیر دندون بزنین مثل همیشه بعد که مسواک و دهنتونو آب کشی کردین حالا یه دور با روغن نارگیل مسواک بزنین و تامام😌امیدوارم ک نتیجه بگیرین😘♥️ 💖🅾💖 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
18.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 چی بیشتر از همه مارو سعادتمند یا خوشبخت میکنه..؟! در ۶ کلمه خلاصه🌸🍃 خوشبختی یعنی عشق، نقطه سر خط.     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام به یاسی جون کانالتون مثل ماه میدرخشه من ایتارو به خاطر کانال شما دارم یه چیزی در مورد دختر یا پسر شدن جنین میخاستم بگم خانمها xxهستن واقایون xy اون yاقااگه با x خانم لقاح بگیره بچه پسر میشه یعنی در این حالت ۱ به ۳ خانمها چرا خودتونو دست کم میگیرین. همین که خداروشکر میتونین یه فرزند بیارین خودش دنیاییه.مگه خود مردا از زن و در اصل از دختر به وجود اومدن یعنی از مادر زاییده شدن.من خودم دختر وپسر دارم واقعا برام هیچ فرقی ندارن پدرشون هم میخاد درآینده ارث رو مساوی تقسیم کنه . یه خاطره بگم بچه های دختر عمم جفت پسر هستن شوهرش اومد پیش من کلاس بزار مثلا ما بچه هامون هر دوتا پسر هستن گفت اره بچه مرد باید مرد باشه در جوابش گفتم خود شما مردی ولی از زن به وجود اومدی پدرت تنهایی نتونست تو رو بیاره دختر کی میده پسر کی میده؟ انشالله اونایی که بچه دارن خدا بزاره اونایی که بچه ندارن خدا بده.🤲 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 داستان زندگی ارسالی اعضا ازدواج زورکی 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 داستان زندگی ارسالی اعضا ازدواج زورکی 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 زندگی من سلام وقتتون بخیر دوستان خوشحالم ک دوستای گلی مثل شما پیدا کردم با خوندن داستان زندگی هاتون منم دلم خواست داستان زندگی مو براتون تعریف کنم من ۲۲ سالمه بچه ی دوم یه خانوده ی ۶ نفره ام دوتا داداش دارم و یه خواهر نمیشه گفت بچگی خوبی داشتم چون من اصلا بچگی نکردم ۱۱ سالم بود که مادرم کارای خونه  و اشپزی کردن رو بهم نشون میداد ک انجام بدم میگفت یاد بگیری خوبه و دیگه بزرگتر ک شدی همه چی بلدی از دوازده سالگی چنتا خواستگار داشتم و خود پدرمادرم رد کرده بودن، من عاشق درس خوندن بودم شاگرد ممتاز بودم حتی برای تیز هوشان هم ازمون دادم و قبول شدم اما نزاشتن ک برم ی شب که داشتیم شام میخوردیم یکی از اقوام بابام بهش زنگ زد باهم صحبت ک میکردن بین حرفاش میگف دخترم کوچیکه هنوز اما دختر خودتونه میتونین بیاین تا نشون براش بیارین همینو ک شنیدم دنیا رو سرم خراب شد هیچکس از من چیزی نپرسید نگفت میخوای یا نمیخوای اینم بگم من بیش از حد دختر خجالتی و کم رویی بودم و هستم الان دارم رو خودم کار میکنم بهتر شدم ی خورده🥺 پدرم ی تقویم رومیزی داشت دورش خط کشیده بود ک فلان روز تاریخ نامزدی دخترمه من تو عالم بچگی اونو خط زدم و نوشتم من نمیخوام ازدواج کنم اینجوری نکنین بامن 😢نمیدونم مامانم اونو دیده بود یا بابام اما مامانم اومد بهم گف براچی همچین چیزی نوشتی نبینم رو حرف بابات حرف بزنی ها فامیل باباتن میخوای ابروی باباتو ببری و تموم): منو نامزد کردن با یه مردی ک ۱۲ سال از خودم بزرگتر بود من دیگه نتونستم حرفی بزنم کم حرف بودم کم حرف تر شدم کسیو هم نداشتم ک باهاش دردودل کنم دیگه هیچ شور و شوقی نداشتم با اون مرد هم نه حرفی میزدم نه چیزی یه سال ب همین منوال گذشت تا ب مادرم گفته بود اجازه نمیدم درس بخونه دیگه همون ی ذره امیدی هم ک داشتم از بین رفت تا این ک کم کم میگفتن باید عقد کنید همینکه شنیدم این حرفا رو میزنن ی دفتر خاطره داشتم توش نوشتم توروخدا اینکارو بامن نکنید کس دیگه ای رو نمیخوام اما اینو نمیخوام دوستش ندارم و هرچی تو دلم بود و نوشتم 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 داستان زندگی ارسالی اعضا ازدواج زورکی 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 زندگی من سلام وقتتون بخیر دوستان خوشحالم ک دوستای گلی مثل شما پیدا کردم با خوندن دا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 من هفت تا خاله دارم یکی ازشون ک ازدواج هم کرده بود اون شب خونمون بود اومد دفتر خاطره رو از دستم قاپید برد و خوندش گفتم شاید اگه بخونه کمکم کنه اما نه زهی خیال باطل رفت و با مامانم اومدن هوار شدن رو سرم ک این بازیا چیه درمیاری الان میخوای آبروی خانوادتو ببری عقد کنی مهرش ب دلت میوفته هرچی گفتم نمیخوامش بخدا قبول نکردن و گفتن اگه چیزی بگی خودت میدونی حتما کسیو زیر سر داری گفتم نبخدا اینطوری نیس،، القصه اون شب اندازه ی صدسال گذشت ب من جشن گرفتن عقد کردیم  بازم داستان همون بود تا اینکه متوجه شدم داره خیانت میکنه ایندفه اینو گفتم ب مادرم گفتم من اینو نمیخوام اونم نمیخواد داره خیانت میکنه بگو بزار تمومش کنیم تو عقد راهمون جدا بشه نزاشتن دیگه هیچ امیدی نداشتم سرنوشت کثافتمو سپردم دست خدا ببینم چی میخواد برام رقم بزنه ی سال بعد عروسی کردیم و منو بردن ب یه شهری ک خانوادش اونجا بود باید خیلی دور بود کلی راه بود تا محل زندگی خانوادم ۱۴ ساله بودم خام و بی تجربه فقط اشپزی و خونه داریم خوب بود اونم بخاطر مامانم بود تو همون اوایل فهمیدم به به گل بود ب سبزه نیز آراسته شد هم خیانت میکنه و ب شدت چشم چرونه درحدی ک ب نزدیکای خودشم چشم داشت در این حد کثافت بود هم اینکه از مجردی اعتیاد داره با رفیقاش میکشیده و کسی بما چیزی نگفته 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 داستان زندگی ارسالی اعضا ازدواج زورکی 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 داستان زندگی ارسالی اعضا ازدواج زورکی 🍃🍃🍂🍃
بهش گفتم زیر بار نرفت بعدم بخاطر بدهی هایی ک داشت بیشتر واحد بالای پدرمادر من زندگی میکردیم بخاطر این میگم خام و بی تجربه و نادون بودم ک من حتی روش های جلوگیری و بلد نبودم کسی ام نبود ک برام توضیح بده😢 اما خب خیلی کم رابطه داشتیم من با خودم فک میکردم اینا ک تو نامزدی نزاشتن بهم بزنم بعد ازدواج ک اصلا نمیزارن تو همون حین باردار شدم و یه پله بدبختیم بالاتر رفت نمیدونستم خودم ک بدبخت بودم خدا بچه براچی بهم داد که ی بدبخت ب دنیا اضافه بشه همون موقع ها شوهرم هم مواد میکشید وهم میفروخت نمیدونستم چیکار کنم هرکاری کردم بچه تو همون یکی دوماهگی از بین بره چیز سنگین برمیداشتم از پله خودمو انداختم نشد ک نشد هفت ماهم بود فهمیدم با یکی از خاله هام ک تازه مجرد شده بود داره بهم خیانت میکنه خودم پیاماشو دیدم طرفم خالم بود نمیشد کاری کنم ابروی خانوادم میرفت دیگه باهاش کاری نداشتم بچم ک بدنیا اومد ی دختر تپلی و خوشگل که همدمم شد تو شهر غریب با دخترم بیشتر وقتا تنها بودیم یا شهرای دیگه بود ک مثلا کار کنه یا خونه ی خانوادش بود ن خرجی میداد ن چیزی ،ی روز ک درحال کشیدن شیشه بوده با رفیقاش تو ماشین مامورا میگیرنش و تحویلش میدن کمپ زنگ زد ک الکی گرفتنم بیا رضایت بده بیام بیرون با پسر داییش رفتیم جلوی چشم خودم کیت اعتیاد ازش گرفتن سه نوع مواد مصرف کرده بود گفتم ب همین خیال باش رفتم خونه هرچی خانوادش گفتن بیاریمش بیرون از کمپ ی کلام گفتم نه بزارید بمونه داداش بزرگش از تصمیمم حمایت کرد پدرم اومد دنبالم خانوادش انقد التماس کردن ب بابام ک نه نبرش بابامم منو نبرد با خودش موندم اونجا تنها ی قرون خرجی نداشتم با بدبختی یه ماه و گذروندم اومد بیرون همون داستان بود بعد یکی دوماه بازم مصرف میکرد تا اینکه دیگه توهم میزد بمن تهمت میزد ک با کسی رابطه داری برو پرینت سیم کارت بگیر یبار دیگه صبرم لبریز شد گفتم میرم پرینت خط هارو میگیرم اما بعد اون جدا میشیم گفت باشه منم تورو نمیخوام اون زمان دخترم ۸ ماهه بود خودمم ۱۷ ساله پرینت خط هارو با مادرم رفتم گرفتم زنگ زدم اومد کوبوندم تو صورتش ساکشو دادم دستش انداختمش بیرون خونه از بابام بعد اون هرچقدر ریش سفید فرستاد بزرگ فرستاد ک اشتباه کردم گفتم نه سه سال تمام دنبال طلاق دویدم تا اخرش خدا کمکم کرد ک طلاقمو بگیرم الان تقریبا پنج ساله ک جدا شدم خداروشکر🥰 دخترم حدودا شیش ساله شده خانوادم از گل نازک تر بهش نمیگن هرچی بخواد براش فراهمه راستش خواستگارای خوبی دارم اما فعلا ازدواج نکردم اون کثافت هم ۵ سال تمام اصلا نیومده دخترشو حتی یبارم ببینه الان مدتیه ب پدرم زنگ میزنه ک میخوام بچه رو ببرم پیش خودم یه بارم اومد ببینه دخترم همش گریه میکرد واصلا پیشش نرفت بامنم سه روز قهر بود ک چرا منو فرستادی برم اونو ببینم همش میگه منو نفرستی من اونو دوس ندارم 🥺😭دلم آشوبه بخدا برای بچم خانوادش اصلا شرایط اینو ندارن بچه منو بزرگ کنن نمیدونم چیکار کنم دس از سر بچم برداره حالا اگه دخترم راضی بود اشکالی نداشت اما دوس نداره بره توروخدا برام دعا کنین خداکاری کنه بسلامتی دخترم پیش منو خانوادم بمونه بخدا که من رو چشمام بزرگش میکنم برام دعا کنین روسفید بشم و عاقبتم بخیر بشه منم برا همتون دعا میکنم✨ ممنون ک هستین خیلی سبک شدم حرف زدم انشالله ک همیشه همتون سلامت باشید تندرست و خوشحال 😘 پایان 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 سلام یادمه زمستون اون سال هوا خیلی سردبود سوزش دست وصورتو میبرید تومغازه بودم یه آقایی که ازسروضعش معلوم بود کارگرهس اومدیه کلاه زمستونی پسندکرد وبه قیمت خیلی کمتر میخاست به قیمت خرید که من راضی نشدم بفروشم خیلی التماس کرد که سردمه همین که پاشو ازمغازه گذاشت بیرون جلوی در ازاین نایلون ضخیمهازده بودیم سرمانیاد خواستم اونو بزنم بالا نمیدونم چجوری رفت توچشمم خیلی دردداشت خلاصه مجبورشدم برم مرکزاستان چون قرنیه چشمم خراش برداشته بودچقدخرج کردم  یادتون باشه وقتی کسی ازتون کمک خواست مثل من سنگدل نباشین پشیمونم 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ✅سلام یاس عزیز خوبید سلامتید میشه لطف کنید از عزیزان مشهدی داخل کانال بپرسین که کسی بی بی سلیمانی رو می‌شناسن؟ برای بارداری میخام و شماره یا آدرسی هم اگه دارن بزارن بغیر ایشون دیگه مشهد کسی می‌شناسن یا نه ؟؟ خیلی ممنونم ✅سلام من چند سالی هست دندونام مصنوعی هست ولی بعد یه مدت بین دندونام قهوه ای شده یه رگهای سیاه هم رو لثه های دندون مصنوعی هست کسی تجربه داره که چطور سفید کنم ؟ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ارسالی آنلاین نظر اعضا سلام یاس جان خانمی که نگران بود شوهرش دختر پنج ساله اش را ازش بگیره میخواستم بگم: تا هفت سالگی حضانت دختر با مادره و بعد از اونم اگر پدر مدعی شد خانم مدارک اعتیاد و دستگیری های شوهر را ارائه کنه دادگاه و درخواست حضات دخترش را مطرح کنه بر فرض محال هم اگر حضانت را به ایشون ندادن، چون سن قانونی بلوغ دختر ۹ سالگیه میتونه بعد از ۹ سالگی خودش انتخاب کنه با مادر بمونه و پدر هم نمیتونه اجبارش کنه 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 اون وقتا که ماشین لباسشویی نبود تو هر خونه ای یه تشت قرمز پیدا میشد که مادرامون رخت ها رو توش میشستن... چه تو سرما و چه تو گرما.... 😍 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا