*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#تجربیات_شخصی
✅سلام برای خانومی که از فیبروم رنج میبرند
مادر خودمم همچین مشکلی رو داشتن و دچار سردرد میشدن، تو مجازی با یه خانومی آشنا شدن که کارشون طب سنتی بود و خیلی از درد ها رو ریشه ای درمان میکردن
یه پکیجی مخصوص پاکسازی رحم بود ازشون خریدن
قیمتش هم در مقایسه با سونو و ویزیت و داروهای شیمیایی و ...
قیمت مناسبی بود
البته قبلش فکر کنم باید یکی و دو هفته ای رو زنجبیل و عسل بخورید
البته مطمئن نیستم
آیدی خودشون رو میذارم
حتما بهشون پیام بدید راهنماییتون میکنند
من خودمم پکیج لاغری ازشون گرفتم
دو سه کیلو به وزنم اصافه شده
@PRTorabii
آیدی خانمی که تو طب سنتی هستند
✅سلام عزیزم رای شما که فیبروم دارین چرا از طب اسلامی کمک نمیگیرین خیلی خوبه
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
ارسالی_اعضا
درمان #عفونت_کیست_فیبرم_توده_سردی_رحم
1⃣در ایام پاکی در طی روز سه تا چهار لیوان از دمنوش رازیانه استفاده کنید
2⃣هر شب یک لیوان عرق بومادران میل کنید
3⃣هر شب ۱۰ccتزریق واژینال عسل انجام بشود
4⃣هر شب بادکش گرم کمر انجام شود
5⃣استفاده از دود عنبر نساء هم در تکمیل درمان بسیار مآثر است.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
مشکل، عشق نیست؛ بلکه مشکل تاکید بیش از حد بر روی عشق در زندگی است!
وقتی بیش از حد بر روی جنس مخالف در زندگی تمرکز صرف داریم و میخواهیم به هر ترتیبی به عشق برسیم ، حالمون خوب نیست و عشق برامون حکم ماده مخدر رو داره تا دردمونو تسکین بده.
عشق نباید دوای درد های ما باشه و اگر اینطور باشه و حتی اگر هم بهش برسیم، مطمئنا عشق سالمی نیست و بیمار گونه خواهد بود.
هورنای میگوید: در تحلیل روانی بسیاری از زنان به اینجا رسیدیم که این زنان فقط یک فکر را در سر می پروراندند:
" من باید مردی داشته باشم"
یعنی این فکر چنان بر زندگی آنها سایه افکنده که جایی برای افکار دیگر نگذاشته است، گویی در زندگی دیگر نه فعالیتی وجود دارد و نه هدفی....
فاجعه اینجاست که فرد معنی و جهت و هدف زندگیشو فقط و فقط در عشق جستجو کنه!
روانشناسی زنان. کارن هورنای🌻
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
✅سلام یاسی جون آخ که منم بااین دوستم هم دردم وواقعادرکش میکنم منم خواهرم مستاجربود مامانم هیچ کمکی بهش نکرد وسال به سال بخاطراینکه اجاره هازیادمیشدن میرفت بدترین خونه رواجاره میکردطفلی خواهرم ولی مامانم عین خیالشم نبود ولی واسه داداشم سنگ تموم گذاشت بهترین خونه وماشین زیرپاش گذاشت هرچی زمین وملک داره میزنه به نام داداشام که ماآبجیا پس فرداادعای ارث نکنیم جرات نداریم پشت سرعروسش حرف بزنیم تامیخوایم ازش گلایه کنیم میزنه زیرگریه بخدابعضی وقتامیشینم گریه میکنم ازاین فرق گذاشتناش ومیگم خداببخشتش درصورتی که بخدا تومشکلاتش ماسه تاخواهربدادش میرسیم وداداش بزرگم خیلی باهاش بدحرف میزنه
خیلی دلم گرفته ولی مادره قربونش برم نمیتونم به روش بیارم
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦜🪴 زیباترین دعا..........
#دکتر_انوشه
✅نشرتمامی محتوای کانال حلالوثوابجاریهدارد
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم ♥️
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
😊#پفک_سیب_زمینی ، خوشمزه و آسون
🔶️مواد لازم
- سیب زمینی : 500 گرم
- نشاسته ذرت : 40 گرم یا 6 قاشق غذا خوری
- نمک و فلفل سیاه
- ادویه های دلخواه مثل زردچوبه ، پاپریکا و غیره ...
🔵 طرز تهیه :
نیم کیلو سیب زمینی رو آب پز یا بخار پز کن .
سیب زمینی رو از آب بیرون بیار .
نمک ، فلفل و ادویه های دلخواه رو بهش اضافه کن .
در حالی که داغه پورهش کن .
نشاسته ذرت رو اضافه کن و خوب ورز بده تا پوره به هم بچسبه و کش بیاد .
یک تکه بردار و بهش شکل دلخواهت رو بده .
هر چه ضخامت کمتر باشه تردتر میشه .
توی تابه یا قابلمه روغن بریز .
حرارت متوسط باشه ، اگر زیاد باشه زود میسوزه و تلخ میشه .
و بذار تا روغن داغ بشه .
و تکه هارو در روغن قرار بده سرخ کن تا طلایی بشه .
برای گرفتن روغن اضافی از توری یا دستمال حولهای استفاده کنید.
❤️نوش جان❤️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🌱برای خانومی که دختر دوست دارن
✅سلام یاس قشنگ دوست داشتنی این پیام منو بزار کانال تا این دوستمون بخونن انشاءالله 🍀 خواهر گلم تورو خدا ناشکری نکنید جنسيت بچه زیاد ملاک نیست فقط سلامتبش مهمه من خودم ۳ تا گل پسر دارم سر هر کدوم من گفتم کاش دختر بشه ولی هر کدوم را که برای اولین باررفتم سونو فهمیدم پسره سریع شکر خدارا کردم هیچ ناراحتم نشدم از خدا. چرا که این خداوند رحمان و رحیم هست که صلاح ما بنده هارو میدونه و ما بی خبر هستیم .😔خواهره من دوتا پسر داشت که به قصد دختر باز بار دار شد هی هر جا نشست گفت من دختر میخوام از خدا. با اینکه رفت سونو فهمید پسره هنوز امید دختر داشت که شاید سونو اشتباه شده باشه 😳 طفلکی به دنیا اومد و ۱۰ روز زندگی کرد و آسمانی شد😭 خواهرم الان ۸ ماه هنوز یادش نمیره دلش خیلی براش میسوزه میگه کاش تو آغوشم لمسش نمیکردم کاش روشو ندیده بودم و گریه میکنه شما هم دوست گلم بگو خدای خوبم من راضی هستم به رضا ی خودت انشاءالله همیشه سالم و سلامت باشید ❤️❤️❤️❤️❤️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃همانقدر كه زن را بايد فهميد
مرد را هم بايد درک كرد
🍃همانقدر كه زن، "بودن" میخواهد
مرد هم "اطمينان" میخواهد
🍃همانقدر كه بايد قربان صدقه ی روی بیآرايش زن رفت
بايد فدای خستگیهای مرد هم شد
🍃همانقدر كه بايد بیحوصلگیهای زن را طاقت آورد
كلافگیهای مرد را هم بايد فهميد
🍃خلاصه "مرد" و "زن" ندارد
به نقطهی "مــا" شدن كه رسيدی
بهترين باش برايش
✅خانوما شرایط اقتصادی خیلی سخت شده، لطفا هوای "مرد زندگی" تون رو بیشتر داشته باشین
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🌱
برای خانومی که دختر دوست دارن
سلام خدمت یاس عزیزم وبقیه دوستان عزیز /خداروشکر که بچه سالم توراه دارید اینکه ناامیدنباشید چون اون بچه حس شمارو کامل میفمه واین بده خیلی هادرحسرت داشتن یه بچه هستن ومهم نیس که دخترباشه یاپسر
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🌱برای مادری که دختر میخوان
سلام به شما و همه ی دوستان گل کانال ❤️ عزیزم خدا بهتر از ما صلاح کارمون رو میدونه منم ی پسر داشتم ودومین بچمم پسر شد ولی چون اولی بزرگ شده بود وقتی دومی دنیا اومد خیییلی راحت بودم به خاطر پوشک عوض کردنو و حمام کردنش چون همجنسن راحتن کنار هم حالا اگه دختر بود باید قایمکی لختش یا پوشکش و عوض میکردم بعدم الان که دومی ده ساله شده و اولی ۲۰ساله خیلی خوبن باهم چون همجنس همن عزیزم همیشه میگم خدایا خودت خیلی خوب بلدی چکار کنی ما بنده ها ناشکریم
شمام ی اسم زیبا براش انتخاب کن و خوشحال باش از این حکمت خداوند ..ما اسمشو از قرآن برداشتیم به نام زیبای محمد😍❤️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 داستان ایلیار تاسیان.. 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
تجربه تلخ داغ دل یا به زبان گیلکی تاسیان هرچی که دلتون میخواد اگه دوست داشتین بزارید تو کانالتون
مامان ائلیار قهرمان
سلام دختر خوب گل یاس
چه غصه هایی چه سرنوشتایی
که برا همشون خدا عالم است و بس
اینا رو میخونم ناراحت نمیشم( میدونم چرا ها )
بعضی ها میگن پوستشون سبزه هست یا بچشونم شبیه خودشون سبزه به دنیا اومده یا امثال این حرفا....
نا خدا آگاه دلم میگیره که چه چیزای بیخودی آزارمون میده
مامان دوتا خوشگل هستم یکی دخترم که یه کوچولو سبزه هستش و شبیه بابا و عمه هاش البته نسبت به خودم
پسرکم رنگ پوستش سفید و دلش مهربون ینی بگم گل پسر ته تغاریم هستش ۶ سالشه
یه همسر دارم که عاشقانه دوستش دارم صد بارم بدنیا بیام بازم ایشونو انتخاب میکنم با اینکه وضع مالی زیاد خوبی نداریم ولی خیلی خوب بودیم...
😔نگم براتون از چرخ روزگار آخرای بهمن ۹۸ ائلیار (پسرکم ) بی حال بود چون زیاد اهل مریض شدن و سرما خوردن نبود دلم شور زد همون روز اول بردم پیش دکتر گفت چیزیش نیست ویروسه یکی دو روز گذشت دیدم نه داره بدتر میشه دم عید و شلوغی کار من (خیاطی میکردم تو خونم) وبی حالی بچم و تعطیلی کار همسرم خیلی سخت بود
آخر همون هفته بردمش یه دکتر دیگه ازش خواستم آزمایش برامون بنویسه جوابش خوب بود ولی حال ائلیار داشت بدتر و بدتر میشد
دیدم نه طفلی یه چیزیش هست که زیاد میخوابه کم میخوره گردن دردش بدتر شده استفراغش که نگم دیگه وداره میگه چشمام درد میکنه چراغارو خاموش میکردم دستمال نمدار روش میزاشتم اصلا انگار ن انگار برا شنبه وقت از پزشک مغز و اعصاب گرفتم ینی از کل بی حالیش ۱۰ روز نگذشته بود رفتیم داخل مطب بدون معاینه و حرفی از پزشک خواستم براش سیتی اسکن بنویسه گفت چی شده علایم رو گفتم بگذریم که اگه خودم اصرار نمیکردم نمینوشت 😡
تا اسکن کردن گفتن بعله یه چیزی تو سرش ناحیه مخچه هست باید بره ام آر آی😭 شروع بد بختی منو همسرم
جراحی توسط یه پزشک خبره که کارش عالی بود انجام شد و چه کنیم که سرطان دامن بچمو، اونم عضو کوچک خونمو گرفته بود و وسعت بیماریش و توموری که درگیرش کرده بود خیلی زیاد بود طولش نمیدم بعد ۱ سال و نیم این در و اون در زدن و من که بدون همسرم جایی نمیرفتم از تبریز تا تهران بیمارستان محک رفتم و اومدم تا حال جگر گوشم خوب بشه ولی با اینکه طفلی خیلی مقاومت کرد اما بیماری لعنتی از اون قویتر بود و بچمو تو تاریخ ۱۴۰۰/۴/۲۷ازمون گرفت تو ۶سال و سه ماه 🖤🖤🖤🖤
ینی میخوام بگم خدا رو شکر کنین که صداشو نشنیدین بغلش نکردین لمسش نکردین و هزارتا نکرده های دیگه
الهی خدا کمکم کنه بتونم دلمو با خدا صاف کنم بازم مث قبل به خودش پناه ببرم
#قهرمان
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 اعتراف میکنم.... بانوی قهرمان کانالمون😍 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام خواستم تجربه هام رو با دوستان به اشتراک بگذارم و شجاعانه و مفتخر به اشتباهاتم اعتراف کنم .خانمی هستم چهل و نه ساله . بزرگترین اشتباه نادیده گرفتن خودم وجوشیدن احساسات و عواطفم بود :به تعبیر اشتباه که ببخش و از کسی توقع نداشته باشه حدود سی سال از عمرم رو سرکردم .بخاطر انتخاب اشتباه شریک زندگی بی مسئولیت و به اسم عشق به زندگی مشترک و وظیفه زن بودن ومادر بودنم تمام زمام اموررو به گردن گرفتم و غرق در بخشیدن شدم و روز به روز به بی مسئولیتی و بی تفاوتیهای همسرم دامن زدم .
به تنهایی بار زندگی رو به دوش کشیدم و عشق ورزیدم و پاسخ مثبتی دریافت نکردم تا اینکه مبتلا به سرطان شدم .خیلی راحت ترکم کرد و گفت تاب اینو نداره قضاوت بشه وبشنوه که میگن چه پولی درمیاوردم که همشو بابت درمانم دادم رفت ... کژدارمریز سرکردم وبا بیماری دست وپنجه نرم کردم .تنها دخترم رو به خونه بخت فرستادم به بهترین نحو ممکن . بعداز چندماه کلنجارو درد به خودم اومد و بخشیدمش تقاضای طلاق غیابی کردم و استارت یک زندگی جدید رو زدم و همه چی رو تحت کنترل خودم درآوردم وبا دوست ناخونده ام (سرطان)زندگی رو از نو شروع کردم .
توی تایمی کمی با این کانال آشنا شده بودم همه تصمیمات رو گرفتم و تولدی دوباره پیدا کردم تحت توجهات خداوند پاک درحال حاضرخوشحالم و دیگه به احدی باج نمیدم چون اولویت خودم هستم ... بقول آقای رضا بهرام:چنان آرامشی دارمکه طوفان را بغل کردم. !دوستتوندارم از صمیم قلب .ازتون سپاسگزارم🙏🪴
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 بدتر از این نمیشه.... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#خوندنی
اولینبار که به خودم گفتم «بدترین از این نمیشه» شبی بود که همه رفته بودند برای بابامحسن زن پیدا کنند. مامان پروانه، مرده بود و زهرا، نوزاد بود و کی میخواست کهنهاش را بشورد؟ تنهایی داشتم سورههای کوچک حفظ میکردم که یکهو برق رفت. همه جا ظلمات شد. از توی حیاط صدای جیغ گربهها میآمد و باد، شاخههای انگور را می کوبید به پنجره. از ترس «دو»ام گرفت. دستشویی ته حیاط بود. نرفتم. ترسیدم جنهای زیرزمین دستگیرم کنند. مامانم اگر زنده بود، پشت در میایستاد و میگفت «تموم نشد مرتضا؟ بیام بشورمت؟» نیمساعت بعد، به خودم گفتم«دیگه بدترین از این نمیشه»
یکبار دیگرش، وقتی بود که آقاجون مرد، اما پولی نداشتیم که جنازهش را از بیمارستان مرخص کنیم. از در خانهشان که رفتم تو، پلک همه آدمها، سرخ و صورتی بود. نماز بابا که تمام شد، نشستم پیشش. دست انداخت گردنم و یکهو زد زیر گریه. بلند بلند. کله طاسِ شیمیدرمانی شدهاش را چسبانده بود به گردنم و اشکهاش میریخت توی یقه لباسم. بعد به خودم این را گفتم.
باورم نمیشد سال آقاجون نیامده، یکی توی بهشت زهرا، اسمم را صدا میزند که «آقا مرتضا. برو توی قبر. دستتو بذار رو صورت بابا» و تازه آن موقع بود که نگاه کردم به جنازهش. به ریشهای سیاه و سفیدِ بیجان. به لکههای گلاب روی کفن. داشتم به خودم میگفتم «بدترین از نمیشه» که عمو رفت پایین و تلقین را خواند. اما چند دقیقه بعد دوباره این را گفتم. درست زمانی که فهمیدم ریشهای تیغ تیغی و جملههای کوتاه و چینهای پیشانی بابا، دیگر نیست.
از آن به بعد هم، هر بار میان مهلکهای، فقدانی و از دستدادنی یکبار این جمله را گفتهام و با خودم فکر کردم بیچاره دوعالم شدهام. میمردم بهتر نبود؟ حالا باید چهکنم؟ بارها هم از خدا خواستهام قضیه را تمام کند. خودم عرضهاش را نداشتهام هیچوقت. بهجاش هایهای گریه کردهام که این یکی را دیگر نمیتوانم.
اما خوب یا بد، توانستهام. دیرتر و زودتر بلند شدهام همیشه. جانم هم در آمده، اما رفتهام بهشت زهرا و به تک تکشان سرزدهام. گفتهام دلم برایتان تنگ است و خودم را آرام کردهام به امید روزی که دور هم جمع شویم. به آرزوی ملاقاتی دوباره. و وقتی برگشتهام به شهر، دوباره زندگی کردهام. نه آنطور که قبل. اما هر چه باشد، نامش همین است، بی شک.
#مرتضی_برزگر
#قلب_نارنجی_فرشته
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
نامه ای به همتون :
خودت باش و بدون قرار نیست جواب همه رو بدی، قرار نیست همه رو خوشحال کنی،
قرار نیست همه ازت راضی باشن،
قرار نیست همه دوستت داشته باشن،
قرار نیست به چشم همه زیبا و خواستنی بیای.
قرار نیست هرجا دعوتی بری و یا هرکاری رو انجام بدی صرفاً چون همه انجامش میدن و فکر میکنن باحاله.
خودت باش و بدون اینجوری خیلی قشنگ
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#آرامش با توپ پر و عتاب امیز وارد شدم اما از دیدن تصویر مقابلم تموم حس هام به یک باره نابود شد و
#آرامش
جیغ شادی کشید و با سرور به زبون کودکیش چیزی گفت و من...مطمئن شدم این بچه,زیباترین اتفاق زندگیمه. صدای شیرین ذوق کردنش,باعث شد قلبم...جسمم نه,اما قلب گمشده ام تبسمی کنه و من با لذت بهش نگاه کنم.پناه,پاسخ تموم لحظه ها شب و روز و یک سال زجر من بود...پناه,همه چیزم بود. "تو زیباترین اتفاق زندگیمی تو دلیل خنده هامی تو روز و شبو سالهامی تو تموم لحظه هامی" پناه ذوق میکرد,دست راستش رو از روی گونه ام برداشت و با حالت دل ضعفه آوری دستش رو داخل دهانش برد و آوای کودکانه ای سر داد.آوایی که باعث شد من مس..ت و خراب بشم. بی تعادل خم شد و بعد سرش دقیقا به گردنم چسبید. دست هایی که برای گرفتن و حس کردنش دور تنش گره شد,جگوار حامی شده بود. سر خم کرده و دخترک خوش بو رو نفس کشیدم. رایحه سکر آوری داشت و مدهوشم کرد. بوی آشنایی میداد,از دل خاطرات گذشته,مثل باریکه نوری به زندگی سیاهم تابیده شده بود. بوی آرامش حامی رو میداد..
-فکر میکردم حسرت دیدن این صحنه رو باید به گور ببرم.
حضورش رو حس کرده بودم اما اونقدر درگیر صدای خنده پناه بودم که نتونستم واکنشی نشون بدم. نه اشکی بود و نه نیش بازی..جدی و مثل هميشه خیره نگاهش کردم. تلالو اشک درون چشماش ستودنی بود. مقابلم قرار گرفت و با بغض گفت:
-میدونی چرا اسمشو گذاشتم پناه؟
پناه سر در آغوشم داشت و نفساش رامم میکرد. فقط منتظر نگاهش کردم که اشکش غلطید و با محبت گفت:
-چون میخواستم تو روزای بی کسی,روزایی که امنیت آغوشت رو نداشتم بهش پناه ببرم. پناه زندگیم بشه و بتونه نجاتم بده.
جلوتر اومد,دست بلند کرد و موهای کم پشت پناه رو نوازش کرد و خیره
در چشمام گفت:
-دنیام رو تغییر داد حامی,فقط بذار حست کنه. پناه زندگیمون رو عوض میکنه.
پاسخی ندادم فقط پناه رو چرخوندم و مقابل صورت آرامش قرار دادم. ذوق میکرد و میخندید. آرامش خم شد و دست هاش رو بوسید و با اشک گفت:
-به آغوش پدرت خوش اومدی پناهم.
نتونستم بگم...نتونستم بگم که ممنونم که پناه رو بهم دادی اما فقط مالکانه نگاهش کردم. تمام وجود این زن برای من بود...مال من. فقط من! پناه سر روی سرشونه ام گذاشت و آرامش,سر روی سینه ام گذاشت و ما بالاخره سهم هم شدیم. نیازی به تغییر نبود,پناه همه چیز رو عوض کرده بود... قفسه سینه ام رو بو.سی..د و با صدای خش داری گفت:
-دنیای سیاهی بود حامی,نبودنت عذاب بود.
پناه رو به آغوشش سپردم. متعجب نگاهم کرد اما دست دراز کرد و بچه رو به آغوش کشید. جلو رفتم,خم شدم و مقابل صورتش با سخط و نیازگفتم:
-دنیای من تاریک و سیاهه آرامش,تو روشنایی و پناه و دلیل رنگی شدن دنیامی و من همه سیاهی ها رو خط میزنم تا ابد تو روشنایی زندگی کنید. پس,دیگه دنیات سیاه نیست آرامش, چون من هستم و می شکنم دستی که به حریم دنیای من دراز بشه. اشکش چکیدپناه رو به آغوشش فشرد و من از دیدن این تصویر این تصویر مادر و دختری به خلسه خاصی فرو رفتم. یک جور از هم گسستگی عضلاتمم رو حس میکردم...یک جور آشوب و دردی توی بدنم شروع به رشد میکرد. دست دور شونه هاش انداخته,چرخوندمش و کم....رو به سینه ام چسبوندم. پناه در آغوشش و من هر دو رو به آغ....وش کشیدم. بینی ام رو روی موهاش قرار دادم و نفس عمیقی کشیدم که با گنگی گفت:
-وقتی پناهو میگیرم بغلم اذیت میشی حامی؟ اذییتی که نگاهمون نمیکنی؟
دستام دور ش...کم.ش قفل شد و به
سختی گفتم:
-آره. تکونی خورد دست روی دستم گذاشت و با رنجش گفت:
-چرا؟
نمیفهمید..حالم رو نمیفهمید. عطر ت...نش رو محکم و با یک دم عمیق به ریه کشیدم و با درد غریدم: -وقتی شما رو کنار هم میبینم,نفسم بند میاد آرامش. ریلکس شدن عضلاتش رو حس کردم. دست های کوچک پناه روی دست هامون قرار گرفت و آرامش سرش رو به سینه من تکیه داد و با ناز گفت:
-نفس بکش شاه دلم منو دخترت به امنیت آغوشت نفس می کشیم.
**آرامش
کوبیدن بی امان پاشنه کفش هاش به زمین,نفس های بلند و تندش,باز شدن پره های بینی اش و پیوند ناگسستنی بین ابروهاش خبر از اوج ویرانیش می داد. میز و گلدون شکسته,قفسه کتابی که روی زمین افتاده,خورده شيشه های دکوری ها و قطره قطره خونی که از دماغ و ابروی ای جی و کاوه روی زمین ریخته بود بلوایی که به پا کرده بود رو نشون میداد. دیوانه شده بود....واقعا مثل یک جگوار حمله کرده بود. وقتی کاوه و ای جی برای بردنمون وارد اتاق شدن,دیوانه وار و یاغی سمتشون حمله کرده و هر دوشون رو بی حد و مرز زده بود. اونقدر افسار گسیخه شده بود که نمیتونستم نزدیکش بشم,و وقتی جیغ کشیدم,رهاشون کرد اما کل اتاق رو ویران کرده بود. پناه رو به مسیح داده و خودم برای آروم کردنش اقدام کرده بودم. حامی,اذیت بود..واقعا در حال اذیت بود.
_حا.. محکم با مشتش به میز کوبید و خرناس کشید:
-هیسسس,هیچی نگو آرامش.
خدایا چه جوری باید قانعش می کردم؟
ادامه دارد ...
❤️❤️
💚✨زیارت عاشورا✨💚
🌺«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، یا اَباعَبْدِاللهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلى جَمیعِ اَهْلِ الاِْسْلامِ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ، عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ، فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ، وَاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ، وَلَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَاَوْلِیآئِهِم، یا اَباعَبْدِاللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ، وَلَعَنَ اللهُ آلَ زِیاد وَآلَ مَرْوانَ، وَلَعَنَ اللهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً، وَلَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَلَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْد، وَلَعَنَ اللهُ شِمْراً، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى، لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَاَکْرَمَنى بِکَ، اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمام مَنْصُور مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، یا اَبا عَبْدِاللهِ، اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَاِلى رَسُولِهِ، وَاِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَاِلى فاطِمَةَ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ، وَبَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ، وَجَرى فى ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ، وَعلى اَشْیاعِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ، ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِکُمْ وَالنّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ، اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، وَوَلِىٌّ لِمَنْ والاکُمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیآئِکُمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکُمْ، اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْق فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَاللهِ، وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمام هُدىً ظاهِر ناطِق بِالْحَقِّ مِنْکُمْ، وَاَسْئَلُ اللهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ، اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ، مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ، وَفى جَمیعِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَمَماتى مَماتَ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ، وَابْنُ آکِلَةِ الاَْکبادِ، اَللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ، عَلى لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فى کُلِّ مَوْطِن وَمَوْقِف وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّـهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْیانَ وَمُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ، عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ، وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیاد وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ، اَللّـهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالْعَذابَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ، وَفى مَوْقِفى هذا وَاَیّامِ حَیاتى، بِالْبَرآئَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ، وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ * سپس صد مرتبه مى گویى: اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ
مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَآخِرَ تابِع لَهُ عَلى ذلِکَ، اَللّـهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ، وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ، اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً * آنگاه صد مرتبه مى گویى: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ * سپس مى گویى: اَللّـهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِم بِاللَّعْنِ مِنّى، وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ، اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللهِ بْنَ زِیاد وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْد وَشِمْراً، وَآلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیاد وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ * آنگاه به سجده مى روى و مى گویى: اَللّهُمَّ لَکَ الْحَممْدُ حَمْدَالشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ، اَلْحَمْدُ للهِِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى،اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ، وَثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْق عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ، اَلَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ»🌺
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
#زیارت_عاشورا
#علی_فانی
⏰کمتر از دوازده دقیقه ___#روز_۲۳
خواهرا چله زیارت عاشورا رو فراموش نکنید
چله زیارت عاشورا،
دوستان من آخر شب انتخاب کردم چون این موقع همه خونه هستن و معمولا دیگه کارای روزمرشون تموم شده هر روز هم صوتی با صدای زیبای آقای فانی و هم تصویری براتون میفرستم با هر کدوم که راحتترین ادامه بدین
التماس دعا🤲🏻
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🏴تقویم نجومی
🔸جمعه19 مرداد / اسد 1403
🔸4 صفر 1446
🔸9 اوت 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
😭 خارج کردن بدن زید بن علی علیه السلام از قبر و دار زدن آن به شکل عریان به مدت 4 سال در این مدت عنکبوت ها بر عورت او تار تنیدند تا دیده نشود.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅خرید وسیله سواری.
✅صید و شکار و دام گذاری.
✅و خواستگاری خوب است.
🚘 سفر: مسافرت اصلا خوب نیست و خوف حادثه دارد و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد شایسته و محبوب است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج میزان و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️آغاز درمان و شروع به معالجات.
✳️مباشرت.
✳️فروش و تبدیل طلا و جواهرات.
✳️و خوردن داروهای نوشیدنی و معجون ها نیک است.
🔵 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب :فرزند دهانی خوش بو دارد و مهربان و نرم دل است.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث غم و اندوه می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث درد در سر می شود.
🔵ناخن گرفتن:
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
جمعه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز جمعه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
😴😴 تعبیر خواب:
تعبیر خوابی که شب " جمعه " دیده شود طبق ایه ی 6، سوره مبارکه " انعام" است.
الم یرواکم اهلکنا من قبلهم...
و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع شود. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید
📿 وقت استخاره
از اذان صبح تا طلوع آفتاب
از زوال ظهر تا ساعت ۱۶
📿 ذکر روز جمعه
«اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم» ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۲۵۶ مرتبه «یا نور» موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد.
☀️ ️روز #جمعه متعلق است به:
💞 #امام_زمان علیهالسلام
اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🌷خـــدای عــزیز و مـهربان
⭐مهربانیت همانند امواج دریا
🌷پی در پی ساحل وجودم را در بر میگیرد
⭐و به دستِ قدرت تو
🌷تمام تیرهای بلا شکسته میشود.
⭐تو هر زمان با من و در کنار من بودهایی
🌷به ذکر نام زیبایی و نیایش لحظههایت
⭐وجود زمینیَم را ملکوتی گردان
🌷تا آنچه تو میخواهی باشم
⭐و از آنچه من هستم رها شوم
🌷که تو بی نیاز و من غرق نیازم
⭐شبتون در پناه خدا
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#رسوایی کجا؟ کارم تموم نشده هنوز... صدایم گرفته بود و بغض در حال جویدن گلویم بود . -بزن... متوج
#رسوایی
با دیدنم متحیر جلو آمد و مقابل پایم زانو زد .
-بهارجان...!
کمی جمع و جور شدم که لیوان را به سویم گرفت .
-بیا یکم آب قند بخور فشارت افتاده انگار...
مهسا جلوتر آمد .
-نه عروس عمو، گفتم که ...
سمیرا پلک هایش را روی هم فشرد. لیوان را از دستش گرفتم اما با برخورد لیوان به
لب هایم اخم هایم در هم شد و لیوان را پایین آوردم .
سمیرا شانه ام را چسبید و تنم را جلو کشید .
صدایش پچ پچ وار بود .
-بهار تو ماهانه بودی آره؟ عمران کاریت کرد؟
به سختی لب گشودم .
-نه .
شانه ام را فشرد .
-مطمئنی؟ اگه چیزی شده باید بری دکتر .
تورم لب هایم حرف زدن را سخت کرده بود. دستم را زیر چشمانم کشیدم و سر تکان
دادم .
-نه لیوان را در دستانم چفت کرد .
-بخور یکم حالت بهتر بشه .
از جا بلند شد و به طرف عمران رفت .
-عمران بیا بیرون...
نگاهش کمی روی چهره ام خیره ماند و در آخر بیرون رفت. مهسا کنارم زانو زد .
-اذیتت کرد؟
بی طاقت اشک هایم روان شد .
-کاش می شد از اینجا برم...
دستانش آرام دورم حلقه شد .
-بهار چیکارت کرده اون وحشی؟
نمیشد که بگویم، می شد! این که کارهایش خیلی بیشتر و بدتر از روابط بین یک زن و
شوهر بود .
نفس های پی در پی و عمیقم برای کنترل معده ی حساسم بود. با یاد آوری آن
لحظات دلم می خو است بیشتر و بیشتر هر چه خورده و نخورده ام را بالا بیاورم .
کمی در آغوشش ماندم، انصاف نبود، غریبه ها همدم شوند و عزیزانم خبری از حالم
نگیرند...
کمی بعد با عصبانیت از جا بلند شد .
-من به مامانم میگم به بابا بگه عمران اذیتت کرده، فکر کرده چه خبره به این حال وروز انداختت...
در حالی که خط و نشان می کشید بیرون رفت. بهتر بود همه بدانند چه کرده اند و
این مرد یاغی را از من و زندگی ام دور کنند .
دستم را روی لب هایم کشیدم، دردشان کمتر از درد قلبم بود .
تمام آن غرور دخترانه ام لگد مال شده بود. سر دردناکم را روی زمین گذاشتم و چشم
فشردم .
اشک هایم دیگر زمان و مکان نمی شناختند و یاور همیشگی ام شده بودند .
***
با حس این که بدنم میان زمین و هوا معلق است، چشمانم را باز کردم .
بوی عطرش و چشمانی که در تاریکی می درخشید موجب تکاپویم شد .
-نترس کاریت ندارم .
به آرامی خم شد و بدنم را روی تشک گذاشت .
-رو زمین خوابیده بودی .
تنم را به زمین فشردم تا کمتر گرمای بدنش را احساس کنم، دست بردار نبود. پیشانی
اش را به پیشانی ام چسباند .
-اذیت شدی؟
چشمانم را بستم. نفس هایش به صورتم می خورد و چهره ام در هم رفته بود، دیگر
حتی نفس کشیدن کنارش نیز طاقت فرسا بود
به قلم پاک #حدیث
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ﴿۱۱۱﴾
🔸 و اگر فرشتگان را بر آنها میفرستادیم و مردگان با آنان سخن میگفتند و هر چیزی را رویارویشان فراهم میآوردیم باز ایمان نمیآوردند مگر به مشیّت خدا، لیکن اکثرشان (مشیّت نافذ حق را) نمیدانند.
🔅 وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿۱۱۲﴾
🔸 و همچنین ما هر پیغمبری را از شیطانهای انس و جن دشمنی در مقابل برانگیختیم که آنها برخی با برخی دیگر برای اغفال مؤمنان سخنان آراسته ظاهر فریب اظهار کنند. و اگر پروردگار تو میخواست چنین نمیکردند، پس اینها را با دروغشان واگذار.
🔅 وَلِتَصْغَىٰ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ ﴿۱۱۳﴾
🔸 (تا بیازماییمشان) و تا به گفتار (فریبنده) آن اهریمنان آنان که به آخرت ایمان نیاورند دل سپرده و بدان خشنود باشند و تا آنچه میتوانند به گناه و تبهکاری آلوده شوند.
💭 سوره: انعام
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88