*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
برای چالش
حالتون با چی خوبه
✅سلام به خواهرای عزیز ...درباره چالش باچی حالت خوب میشه ..من کنار بخاری ی میزو صندلی دونفره بزارم یه قوری نسکافه باشیردرست کنم تو قوری بزارم رو وارمر شمعشو روشن کنم دوتا فنجون خوشگلم بزارم ، خودم و همسری بشینیم و میل کنیم حالم خیلی خوب میشه 😶🌫اینا ک گفتم همرو دارم اما سه تا بچه دارم خیلی نمیتونیم هرکاری دلمون میخواد بکنیم یجورایی مزاحمن😉اما من عاشق کارهای هنری ام مکرومه بافی و چیزایی دیگه که انجام میدم خییییلی حالم خوب میشه😍🤩
🌱درکت میکنم😂😂😂ما هم مثل شما😁
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 قصهی تشک... 🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
امروز افتادم به جان تشک اضافهای که در خانه دارم. چند سال پیش این تشک اضافه نبود. گذاشته بودم توی اتاق انتهای راهرو برای مهمانهایی که میآیند. اسمش را هم گذاشته بودم اتاق مهمان. تا اینکه ترامپ و کرونا آمدند و پای مهمان را از خانهی من و خیلیهای دیگر بریدند. تشک شده بود آینهی دقام. زیاد فضا اِشغال میکرد. هم فضای فیزیکی و هم فضای خاطرات توی کلهام. همین شد که تصمیم گرفتم ببرماش توی حیاط و پاره و پورهاش کنم و بندازمش توی سطل آشغال.
شما تا حالا تشک پاره کردهاید؟ من که نکرده بودم. کار سختی است. یک چاقوی بلند آشپزخانه که جان میدهد برای جنایت آوردم و افتادم به جان لایهی ابری روی تشک. پدرسگ مقاومت میکرد. حس میکردم حمله کردهام به مرد گوشتآلود و لکنتهای و میخواهم او را بکشم و قیمهقیمهاش کنم. این مرد مقاومت میکرد و پاره نمیشد. خودش را جمع میکرد و میخواست فرار کند. اما آنقدر چاقو زدم تا بالاخره گوشتش جدا شد و تبدیل شد به کوهی از ابرهای پارهپاره کف حیاط. حالا رسیده بودم به فنرهای ضخیم تشک. من اصلا تا حالا داخل تشک را ندیده بودم. جنگل انبوهی از فنرهای سرپا که کنار هم ایستاده بودند و جیر جیر میکردند و با هر نسیم پائیزی چاچا میرقصیدند.
یاد آن سالی افتادم که رفته بودم دبی برای چیزی که حالا یادم نیست چه بود. شب ماندم در یک هتل پکیده که پنجرههایش رو به دسترنج حماقت شهرسازان دبیای باز میشد. دیوارهای اتاق را با پِهِن بنا کرده بودند. بس که نازک بودند. ساعت یک شب با صدای نالهی زنی خوشحال که با جیرجیر فنرهای تشک قاتی میشد، بیدار شدم. این فنرها شیپور شادی دو نفر آدم بودند برای بدخواب کردن آدمهای اتاق کناری. البته من به ابلیس لعنت فرستادم و به خودم گفتم که حتما این صدای پسر هشت سالهای است که ساعت یک شب علف زده و از فرط خوشحالی روی تخت بالا و پائین میپرد. کاش من جای آن پسر بودم. به هر حال فنرهای تشک اتاق مهمان من را تا دبی برد و برگرداند.
با یک قیچی میلگردبُری افتادم به جان فنرها و چهارچوب فلزی تخت. عرق از سر و رویم میریخت. خشم خودم را از کرونا و ترامپ روی فنرهای پدرسگ خالی کردم و هر سه را فحش میدادم. میبریدم و خم میکردم و پرت میکردم توی سطل. بعد خسته شدم و نشستم کنار پیکر نیمهجان تشک. بهش نگاه کردم. حس کردم که تشکها چقدر مهماند. بزرگترین، بهترین، بدترین و عجیبترین اتفاقات جهان روی تشکها رخ میدهند. جایی که دو آدم پنهانترین دوستت دارمها را لای عرق کردن و نفس زدنشان به هم میگویند
.
یا با پشت کردن به هم و خوابیدن در دورترین نقطهی تشک در سکوت، پایان یک فصل را به هم اعلام میکنند. یا به پشت دراز میکشند و چشمهای بیفروغشان را میبندند برای همیشه. حتی رویاها و کابوسهایشان را آنجا میبینند. یا میشود محل مخفیترین خیانتشان به آن دیگری. میزی است برای صرف میوهی ممنوعه.
خلاصه اینکه کاش شکم این تشک را جر نداده بودم. لامصب از جعبهی سیاه هواپیما هم بیشتر چیزی میداند. وای به آنکه تشکها در روز جزا زبان در بیاورند و بخواهند چغلی ما را بکنند. مخصوصا تشکی که صاحبش او را با کاردی پاره کرده باشد و در سطل آشغال ریخته باشد. هیچوقت ملحفهی سفید روی تشکتان پهن نکنید.
فهیم عطار
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
ارسالی اعضا
بند آوردن خونریزی فقط در ۲ ثانیه
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
برای چالش
ارسالی اعضا
سلام از نظر من همینکه زن وشوهر
همدیگه رو درک کنن وقبل از انتظار داشتن از هم دیگه به کارای خودشونم یه نگاهی بندازن وهر رفتاری که فکر میکنن خوبه برای همسرشون همون رفتارو انجام بدن این خودش احترام میاره و این درک شدن حال آدمو خیلی خوب میکنه
〰〰〰
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🌿منِ عزیزم! ببخش منو !
ببخش که پیش از اینها با تو خوب رفتار نمیکردم، ببخش که وادارت کردم آدمهایی را دوست داشتهباشی که ارزش فکر کردن هم نداشتند، ببخش که برای موفقتر شدنم، تو را نادیده میگرفتم و آزارت میدادم، ببخش که در کارزار بیرحم روزگار, با لجاجت برای خواستههایم ایستادم، آنقدر که برف و بوران اندوه ببارد و موهایت زودتر از موعدش سپید شود.
ببخش که نادیدهات گرفتم و اجازه دادم غمگین باشی، ببخش که نوازشت نکردم، در آغوشت نگرفتم و تو از بیپناهیات به آغوش سرد غریبهها پناه بردی.قول میدهم تمام کنم؛ بیش از توانم جنگیدن را، بیش از ظرفیت آدمها محبت کردن را، و بها دادن به آدمهای اشتباه را.
قول میدهم بیشترین زمانم برای تو باشد، روزی چندبار با تو در آیینه قرار بگذارم، روزی چندبار در آغوشت بگیرم، موهایت را شانه بزنم، غمگین که شدی آرامت کنم، برایت چای بریزم، دستانت را بگیرم و با تو تمام راههای آرام جهان را قدم بزنم.
منِ عزیزم! بعد از این تو را بیشتر از هرکسی و هرچیزی دوست خواهمداشت و برای شادیات، همه کار خواهم کرد.لطفا مرا بهخاطر تمام کوتاهی و اشتباهاتم ببخش .دوستت دارم
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
39.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🌿پدر و مادرا مارو چطوری تربیت کردن ؟ ما چه شکلی بچه هامون رو بزرگ کنیم؟
صحبتهای عالی " مجتبی شکوری " در مورد انتظارات والدین از بچه ها ، کُشتن استعدادشون ، انواع هوش و نحوه ی برخورد پدر و مادرها با کشف استعداد بچه هاشون
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#گلاب ۱۲۳ + اگه فکر میکنی با اینکارا میتونی کاری کنی من گلاب و طلاقش بدم سخت در اشتباهی.. مادر ترن
#گلاب
۱۲۴
اما چه کنیم که هیچ راهی نبود الوند همه راه ها رو رفته بود، دعوا ،بحث.. هر چیزی اما این اتفاقات تمومی نداشت و روز به روز بیشترم می شد.
بعد از رفتن ارباب الوند کلی نگهبان توی حیاط ،مطبخ ، اسطبل ،خونه کارگرا و هر جایی که وجود داشت گذاشت و کلی هم ته دیدشون کرد که اگه توی قسمت اونا اتفاقی بیفته بدون هیچ دلیل و توجیهی همشونو فلک میکنه و از آبادی پرت میکنه بیرون و اونقدر هم عصبانی بود که همه حرفشو باور کنن من و هم انداخت توی اتاق و گفت که حق ندارم از اتاق بیام بیرون
خودش رفت و آخر شب برگشت یک نگهبان جلوی در اتاق من گذاشته بود وقتی اومد انقدر عصبانی بودم که نتونستم جلوی خودمو بگیرم و شروع کردم باهاش به جنگ و دعوا فکر کردم که الوند هم مثل بقیه منو مقصره همه این اتفاقات میدونه برای همین هم من و توی اتاقم زندانی کرده.
کلی هم گریه و زاری راه انداختم اما وقتی آروم شدم نوبت الوند بود که شروع کرد به داد و فریاد می گفت که فقط برای محافظت از من این کار رو کرده و نمیخواسته اگه دوباره اتفاقی افتاد اسم من وسط بیاد و بگن گلاب هم اونجا بوده. هر دومون انقدر عصبانی بودیم که نتونستیم جلوی خودمون رو بگیریم و تقریباً صدامونو کل عمارت شنیدن .
دسته آخرم مامان اومد و آروممون کرد و کلی هم دعوامون کرد گفت که الان همه این کسایی که بیرون اتاقن منتظر به هم خوردن را بطه شما هستن و شما دارین دقیقاً این کار رو با خودتون می کنین کلی هم سرزنشمون کرد و رفت .
الوند که طاقت نیاورد از اتاق زد بیرون و نمیدونم شبونه کجا رفت که تا همین الان نیومده بود فقط مطمئن بودم که پیش ترنج نرفته و همین برام کافی بود دلمو آروم میکرد. این چند روز انقدر درگیره این مشکلات بودم که از خودمو این زندگی غافل شده بودم و اصلا وقت نکرده بودم که بفرستم دنبال افسون. جدا از اون بتول میگفت که این کار خیلی خیلی خطرناکه و اگه کسی افسون و توی عمارت ببینه همه این اتفاق ها رو میندازه گردن افسون و پای منم وسط میاد این شده بود که فعلاً یک مدت بیخیال افسون شده بودم و فکر میکردم که چجوری باید این ماجراها رو تموم کنم.
هر چند که می دونستم مامانم بیکار ننشسته و داره یه کارایی میکنه ماه جان جان به مامان گفته بود که به خواستگارای گلبهار فعلا جوابی نده و بزار بعد از تمام شدن این اتفاقات مامانم موافقت کرد همه نگران بودیم که مبادا روز خواستگاری یا ازدواجشون اتفاقی بیفته و همه چیز خراب بشه..
از جام بلند شدم و جاهارو و جمع کردم گذاشتم یه گوشه اما از اتاق بیرون نرفتم و همون جا نشستم. نمی دونستم باید چی کار کنم تا ...
💚💚
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
آقا هستم
سلام آقا هستم
من میخواهم از امروز تو زندگیم تقییراتی ایجاد کنم و قدر تک تک لحظاتی که با همسرم هستم رو بیشتر بدونم و بیشترین آرامش رو در آغ.....وش همسر عزیزم جستجو کنم و اینقدر تو آ.....وش همسرم بمونم و نفس بکشم و با تمام وجودم بوی تن همسرم را حس کنم همان بوی که بخاطر غیرت مردانه من همیشه طبیعی بوده و کمتر به عطرهای شیمیایی ادقام شده
همسرم میخواهم امروز را کاملا در اختیار من باشی تا بتوانم تمام زیبایی های که تا امروز ندیده بودم رو ببینم و لذت ببرم امروز میخواهم ببینم آن موی سیاه که مثل سیاهی شب بود امروز هم سیاه است یا بخاطر آرامش من وبچهایم چند تار موهایت سفید شده عزیزم با این سن کم 30 سال چگونه اجازه دادی تا این چند تار مو سفید شوند شاید اینقدر به من و فرزندانت فکر میکردی که یاد رفت به موهایت اجازه ندهی تا سفید نشود شاید هم خداوند پاداشی به تو داده چون با وجود تو زندگیم دوش شد و خداوند هم این روشنی را به عنوان تاج سرت قرار داد تا همیشه به عنوان بهترین اعمالت به یادت باشد راستی ازت ممنونم که شرایط اقتصادی من رو درک کردی و هیچ وقت گله ای از کمی و کاستی زنگدیمان نکردی و همیشه بهم روحیه دادی و در انجام کارهایم به عنوان یک دوست همیشه همراه و هم سنگر بودی و همیشه دستانت گرمت باعث آرامش و امید بود
من زبان قاصری دارم و نمیتوانم از خوبیهای همسرم تشکر کنم با امید اینکه شوهر و دوست خوبی برای همسر عزیزم باشم
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
#نتانیاهو:
تنها شیاطینی که روبروی ما ایستاده اند، ایران عراق لبنان و یمن هستند
آنها را شکست میدهیم حتی اگر #خدا هم در کنار آنها ایستاده باشد
از ارتش قدرتمند اسرائیل که #هفده_هزار_کودک را کشته تشکر میکنم
از کسانیکه #برندهای_محصولات مارا مصرف میکنند تشکر میکنم....
آیا باز هم راضی میشی از محصولات یهود مصرف کنی و در کشتار کودکان سهیم باشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این کلیپ رو حتما حتما ببینید و منتشر کنید
سلام یاس جان. از اینکه خواهرها وبرادرهایی به وسعت ایران رو گرد هم جمع کردی از صمیم قلب از شما ممنونم.ممنونم از همه هم گروهی ها که هستن و وجودشون به دلهامون آرامش میده.اگه صلاح بدونی این کلیپ رو تو گروه بزار.آرزوی روزهایی پر از ایمان وآرامش برای همه جهان را از خدا خواستارم برای ظهور منجی عالم بشریت و وارث همه انبیا عزیزان لطفا ۳ عدد سوره توحید به پیشگاه مولایمان هدیه کنید🌷🌷🌷
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
👇تقویم نجومی دوشنبه👇
✴️ دوشنبه 👈14 آبان / عقرب 1403
👈2 جمادی الاول 1446👈4 نوامبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️امروز برای امور زیر خوب است:
✅انجام امور مقدماتی ازدواج مثل خواستگاری.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅خرید و فروش.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅خرید سلف.
✅انواع معاملات و تجارت.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅جابجایی و نقل و انتقال.
✅بردن جهاز عروس.
✅و عقد قرارداد و قولنامه خوب است.
🚘مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد مبارک و خوش یمن است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج قوس و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️امور آموزشی و تعلیمی.
✳️شروع کسب و کار.
✳️شراکت و امور مشارکتی.
✳️و نقل و انتقال نیک است.
🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب :فرزند چنین شبی راستگو و پاک است.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز باعث حاجت روایی می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، خوب نیست.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب.
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 3 سوره مبارکه "آل عمران " است.
نزل علیک بالحق مصدقا لما بین یدیه...
و از معنای آن استفاده می شود که سه چیز خوب و پی در پی به خواب بیننده برسد و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
📚 منبع مطالب ما.
تقویم همسران:نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهماالسلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
در این شب زیبای پاییزی🌸🍃
دعا میڪنم🤲
شبتون پر امید
برکت در زندگیتون فراوان
زندگیتون آرام 🌹❤️
لحظہ هاتون پر از خوشبختی
دنیاتون پر از آدمهای خوب❤️
و امضاء خدا پای تک تک آرزوهاتون
⭐️شبتون بخیر و ستارہ بارون⭐️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
#رسوایی این بار از شدت شوک از جا پریدم . -چرا من ! به کمر چرخید و باز هم به سقف خیره شد . -تو
.#رسوایی
همان شب اول آمده بود. از علی شنیده بود دستم شکسته و هر چه علی و من برایش
گفتیم که کار عمران نبوده گوش نداد و تا توانست حرف بار عمران کرد .
با بوی سوخته از جا پریدم .
-سوخت !
تا او خودش را از اتاق برساند، من زودتر از او به آشپزخانه رسیدیم و زیر غذا را خاموش
کردم .
استانبولیی که جزغاله شده بود را با افسوس از نظر گذراندم .
-سوخت که !
عصبی لگدی به پایه صندلی زد و غرید :
-گندش بزنن اه! غذایی که مردم برامون میفرستنم نمی تونی گرم کنی !
صدای زنگ گوشی اش هر دویمان را از آن دوئل نگاه بیرون کشید .
گوشی که روی کانتر بود را چنگ زد و بار دیگر چشم غره ای برایم رفت .
گفته بود حواسم به غذا باشد تا او چرتی بزند اما حالا...
-کی میان؟ خو ببینم چی میشه .
تماس را قطع کرد و اشاره ای به غذا زد .
-زهرمار بخوریم دیگه نه؟
شانه ای بالا انداختم .
حرص خوردن و غرغرهایش خنده دار بود ببخشید !
انگشتش را تهدید وار تکان داد .
-نخند...
نتوانستم جلوی کمانه شدن لب هایم را بگیرم که با گامی بلند لباسم را گرفت و جلو
کشید .
-مسخره می کنی؟
اوهومی گفتم که با سر به پیشانی ام کوبید. آرام بود اما خودم را به کولی بازی زدم .
-آی سرم...
لب هایم را میان انگشتانش کشید و فشرد .
-سر به سرم نذار دختر .
صداهای نامفهوم در می آوردم که رهایم کرد و عقب کشید. تازه یادش آمده بود چیزی
بگوید .
-بیا بریم حاضر شو که برنامه ها چیدن برامون .
شکه به دنبالش راه افتادم .
-کجا بریم چی شده؟
مانتو را از رخت آویز بیرون کشید و به طرفم گرفت .
-عموت اینا بسیج شدن آرزو رو برگردونن سر خونه زندگیش، بنظرم ترسیدن تو رو پس
بفرستم مانتو از میان انگشتانم سرخورد و ناباور نگاهش کردم .
پی به حرفی که زده بود، برد که تیشرت را از سرش کشید و سعی کرد خودش را به آن
راه بزند .
-که اونم تو خواب ببینن .
آبی که ریخته بود جمع نمی شد. بی آن که طبق این چند روز برای اذیت کردنش مدام
وادارش می کردم تا کمکم کند، به تنهایی لباس هایم را به تن زدم و چادر را روی سرم
انداختم .
جا انداختن کش هایش پشت گوشم با یک دست سخت بود که از پشت دستش را برای
یاری رساندن، جلو آورد.
-بغ کردی چته؟
دروغ نمی گفتم اما گفتن چیزی که خودش می دانست هم کار بیهوده ای بود. زودتر از
او به راه افتادم تا ببینم این بار چه چیزهایی قرار بود بشنوم .
هوا سردتر شده بود و او خوب می دانست من سرمایی ام که پالتوام را نیز در دستش
گرفته و از اتاق خارج شد .
-بیا بپوش سرما نخوری .
لج کرده بودم. با او... با خودم... با حسی که در قلبم بود .
-گرممه نمی پوشم.
به تنگ آمده، چادر را از سرم پایین کشید و مجبور به پوشیدنم کرد
به قلم پاک #حدیث
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیه ۶ سوره مبارکه صف.
🔎 جستجوی سوره: #صف
#مصحففارسی
💚💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
💐سـ❤️ ـلام 😍 ✋
🍁 روزتون پراز خیروبرکت 🍁
🍂 امروز دوشنبه
☀️ ۱۴ آبان ۱۴۰۳خورشیدی
🌙 ۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ قمری
🎄 ۴ نوامبر ۲۰۲۴ میلادی
💯ذکر_روز
🍁🌼یا قاضی الحاجات🌼🍁
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
📚داستان کوتاه
🔴ضرب المثل دسته گل به آب دادن
جوانی ساکن یکی از آبادیهای شهرکرد چهارمحال و بختیاری به قول همشهریهایش از شانس خوبی برخوردار نبوده و به آدمی جنجالی معروف بوده که به هر جا پا میگذاشته، اگر اتفاق یا حادثهای ناگوار روی میداده، بلافاصله نظرها روی او جلب میشده و اگر هم در آن درگیری تقصیری نداشته از اقبال بدش او را گناهکار دانسته که بهطور مثال اگر در فلان دعوا میانجی نمیشد یا شرکت نمیکرد، چنین و چنان نمیشد. جوان بیچاره به خودش هم امر مشتبه شده بود که از شانس خوبی برخوردار نیست.
از قضای روزگار و دست حوادث، جوان بداقبال چنان دلباخته دختری از اهالی آبادی میشود که دست مجنون را از شدت عشق از پشت میبندد. آوازه عاشق شدن جوان در آبادی میپیچد، در حالی که خود دختر هم بیمیل نبوده به همسری او درآید، اما سابقه ناخوشایند جوان عاشق موجب میشود خانواده دختر موافق به آن ازدواج نباشند، بلکه عدهای آن وصلت را شوم میدانند.
جوان ناامید میشود، خواستگاری دیگر گوی سبقت از او میرباید. بعد از خواستگاری و موافقت پدر و مادر دختر، بساط جشن برپا میشود. جوان عاشق هم برای دختر آرزوی خوشبختی میکند و چون قادر نبوده از نزدیک تماشاگر جشن عروسی کسی باشد که از جان بیشتر دوستش داشته، ایام حنابندان و جشن و پایکوبی از آبادی خودش دور میشود و به کوههای اطراف پناه میبرد.
کوههایی که آبهای برفهای زمستان به هم پیوسته تشکیل رودخانهای بزرگ میدهد. جوان عاشق که دستش از همه چیز کوتاه شده برای تسکین دل عاشقش از دشت و دمن و کوه صحرا دسته گل زیبایی میچیند. از آنجا که میداند رودخانه از روبهروی خانه عروس عبور میکند. دسته گل را به آب میاندازد که شاید نگاه عروس به آن بیفتد.
روبهروی خانه دختربچهها و پسران خردسال مشغول بازی هستند. تا نگاهشان به دسته گل میافتد هر یک برای گرفتن گل از دیگری سبقت میگیرند. دختر خواهر عروس برای گرفتن دسته گل خودش را به رودخانه میزند. گرداب او را در خودش غرق میکند. دخترک از دنیا میرود و عروسی به عزا تبدیل میشود.
جوان عاشق بعد از یکی دو روز به آبادی برمیگردد. روبهروی قهوهخانهای ماتمزده مینشیند. ماجرا را برایش شرح میدهند که جشن عروسی تبدیل به عزا شد. چرا؟ علت را توضیح میدهند.
جوان عاشق دست پشت دست میزند. آه از نهادش بلند میشود و ماجرا را شرح میدهد که دسته گل را او برای عروس فرستاده بوده و مردم به او میگویند: «پس اون دسته گل را تو به آب داده بودی»
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 فال و طالع 🍃🍃🍂🍃
📚 #فال_حافظ_روزانه
🔴 دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳
🌾فال حافظ امروز متولدین #فروردین :
سلیمی منذ حلت بالعراق
الاقی من نواها ما الاقی
الا ای ساروان منزل دوست
الی رکبانکم طال اشتیاقی
📜تعبیر:
گاهی اوقات در زندگی حوادث و اتفاقاتی روی می دهد که در زندگی انسان تحولاتی ایجاد می نماید. اکنون که به طور کاملا تصادفی تو با این اتفاق خجسته در زندگیت روبرو شده است، آن را به فال نیک بگیر و فرصت را غنیمت شمر و نیت خود را عملی گردان که صلاح تو در این است.
🌾فال حافظ امروز متولدین #اردیبهشت :
سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
گفت بازآی که دیرینه این درگاهی
همچو جم جرعه ما کش که ز سر دو جهان
پرتو جام جهان بین دهدت آگاهی
📜تعبیر:
با بهکارگیری عقل و درایت به نتیجه مطلوبی خواهید رسید. از تصمیمات عجولانه و در لحظه خودداری کنید و در انجام کارهای بزرگ، با افراد متخصص و مورد اعتماد مشورت کنید. تنهایی نمیتوانید از موانعی که سر راه قرار دارد عبور کنید، غرور را رها کنید و برای دستیابی به آرزوها و اهداف خود تلاش کنید.
🌾فال حافظ امروز متولدین #خرداد :
ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو
زینت تاج و نگین از گوهر والای تو
آفتاب فتح را هر دم طلوعی میدهد
از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو
📜تعبیر:
شایستگیهای زیادی دارید و هر چه به دست آوردهاید در شان و لیاقت شماست. انسان خوش اقبالی هستید که پیروزیهای پی در پی به دست میآورید. همای سعادت روی شانههای شما نشسته و محبوب خلق هستید. از عقل و درایت زیادی برخوردارید و خواسته های دل تان زود برآورده میشود.
🍀فال حافظ امروز متولدین #تیر :
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
📜تعبیر:
قصد انجام کاری دارید، با گام های استوار و همت عالی قدم در مسیر بگذارید و همواره به یاد خداوند باشید. خلوص نیت داشته باشید و صداقت به خرج دهید. مراقب تصمیمات خود باشید. از سختی ها نهراسید و با تلاش و پشتکار جلو بروید تا به هدف برسید.
🍀فال حافظ امروز متولدین #مرداد :
آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
از سر کشته خود میگذری همچون باد
چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد
📜تعبیر:
گذشت داشته باشید. عفو با بزرگان است. لذتی که در عفو هست در انتقام نیست. عمر مثل باد می گذرد. فرصت را از دست ندهید. دل خستهای را به دست آورید که ثوابی بالاتر از این وجود ندارد.
🍀فال حافظ امروز متولدین #شهریور :
ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند
مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند
طوبی ز قامت تو نیارد که دم زند
زین قصه بگذرم که سخن میشود بلند
📜تعبیر:
دلتنگ کسی هستی که در دلت جایگاه ویژه ای دارد و هیچکس و هیچچیز نمیتواند جای او را برای شما پر کند، دلت حتی برای یک لبخند او نیز تنگ شده است. انشاءالله که به زودی دلتنگیتان بر طرف شود.
💚💚
16.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🔘خدایا دورمون ننداز که بی تو هیچی نیستیم❤️
تو فشارهای زندگیت اگر طاقت بیاری تبدیل به یک ورژن جدیدی از آگاهی و بینش میرسی
اگر جا بزنی، هیچوقت لذت تغییر را درک نمیکنی✌️
با خدا باش پادشاهی کن😍
ممنون از نگاه زیبات
نشر از تو❤️
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
💎🌹وقتی بچه بودم کنار مادرم می خوابیدم
و هر شب یک آرزو می کردم
مثلا آرزو می کردم برایم اسباب بازی بخرد
می گفت : میخرم به شرط اینکه بخوابی
یا آرزو می کردم برم بزرگترین شهربازی دنیا
می گفت : میبرمت به شرط اینکه بخوابی
یک شب پرسیدم : اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم میرسم؟
گفت : میرسی به شرط اینکه بخوابی
هر شب با خوشحالی می خوابیدم
انقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند
دیشب مادرمو خواب دیدم
پرسید : هنوز هم شب ها قبل از خواب به آرزوهایت فکر می کنی؟
گفتم : شب ها نمی خوابم
گفت : مگر چه آرزویی داری؟؟
گفتم : تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم
گفت : سعی خودم را می کنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#دوران_عقدی_اعضا
✅سلام عزیزم.....
من خاطره عروسیمو فرستادم واستون گذاشتین کانال گفتم این خاطره خواستگاری و عقدمم بذارم. شوهر من صبح ساعت9صبح اومدن خواستگاری ماهم همون صبحش تازه رسیده بودیم خسته. باورتون میشه اینقدر هول هولکی کارا رو کردن حتی من با شوهرم حرفم نزدم ساعت9اومدن11رفتیم خرید حلقه و لباس😟شبشم عقد کردیم. روز بعدش رفتیم واسه آزمایش. منو شوهرم اول باهم نمیساختیم همش دعوا بود و دعوا چون هیچ شناختی نسبت بهم نداشتیم. ما یه شهر دیگه زندگی میکردیم که تا عقد کردیم دیگه نذاشتن برم پیش خانوادم....
نمیگم عقدی خیلی بدی داشتم نه ولی الان حسرت خیلی چیز هارو داریم هم من هم همسرم. توروخدا مامانا یه فرصتی به بچهاتون بدین. دورانی که میتونست بهترین دوران باشه بدترین بود.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88