eitaa logo
ملاردی ها
82 دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
16.5هزار ویدیو
192 فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha https://eitaa.com/karizno
مشاهده در ایتا
دانلود
د) نخستین توبه داستان اذان جدید در بوشهر به گوش حسین خان، حاکم شیراز رسید و سوارانی برای دستگیری باب به بوشهر فرستاد.(۱) باب تنها راه نجات از این گرفتاری را در انکار ادعاهای خود یافت. او خیلی زودتر از آنچه تصور می شد، خود را باخت و بدون هیچ مقاومتی حاضر شد در مسجد وکیل شیراز ادعا های خود را در حضور مردم انکار کند. نبیل زرندی عین عبارت های باب را چنین آورده است: ...حضرت باب روی به جمعیت کرده، فرمودند: لعنت خدا بر کسی که مرا وکیل امام غایب بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا باب امام بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا منکر نبوت حضرت رسول بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا منکر انبیای الهی بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا منکر امامت امیر مؤمنان و سایر ائمّه اطهار بداند.(۲) پس از آن، شش ماه در خانه پدری خود، زیر نظر بود. 📗۱).مطالع الانوار، ص ۱۲۶ 📗۲)همان، ص ۱۳۳. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص ۲۹_۳۰ 💀@bahaiyat💀
ز) محاکمه و مناظره باب در مجلس ولی عهد در آخرین روزهای سلطنت محمد شاه، سید علی محمد باب را از قلعه چهریق به تبریز بردند و مجلسی با حضور ناصرالدین میرزا (که در آن وقت، ولی عهد بود) و چند تن از عالمان برای محاکمه یا مناظره با باب تشکیل دادند؛ زیرا وی مدعی دریافت وحی و اعجاز شده بود. از وی سؤال شد: از معجزه و کرامت چه داری؟ گفت: اعجاز من این است که برای عصای خود آیه نازل می کنم و خواندن این فقره را آغاز کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم، سبحان الله القدوس السبوح الذی خلق السموات و الارض کما خلق هذه العصا آیه من آیاته!» و اعراب کلمات را به قاعده نحو غلط خواند؛ زیرا تاء را در «السموات» مفتوح قرائت کرد و چون گفتند: مکسور بخوان، ضاد را در «الأرض» مکسور خواند! امیر اصلان خان که در مجلس حضور داشت، گفت: «اگر این قبیل فقرات از جمله آیات شمرده شود، من هم می توانم تلفیق کنم و گفت: «الحمد لله الذی خلق العصا کما خلق الصباح و المسا!» (۱) 📗۱)- تاریخ ظهور الحق، ج ۳. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص ۳۲_۳۳ 💀@bahaiyat💀
ح) توبه نامه کتبی پس از آشکار شدن ناتوانی سید علی محمد در اثبات ادعای خود، وی را تنبیه کردند و او برای دومین بار به طور رسمی از ادعاهای خویش دوری جست و اظهار پشیمانی کرد. او این بار به صورت کتبی و خطاب به ولی عهد، توبه نامه رسمی نوشت. میرزا ابوالفضائل گلپایگانی، بزرگ ترین مبلّغ بهایی در کتاب کشف الغطاء عین توبه نامه باب را آورده است: «فداک روحی، الحمد لله کما هو أهله و مستحقه» که ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر کافه عباد خود شامل گردانیده. «فحمداً له ثم. حمداً» که مثل آن حضرت را ینبوع رأفت و رحمت خود فرموده که به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحم به داعیان فرموده. «أشهدالله و من عنده» که این بنده ضعیف را قصدی نیست که خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد. اگرچه بنفسه، وجودم ذنب صرف است، ولی چون قلبم موقن به توحید خداوند جل ذکره و به نبوت رسول او و ولایت اهل ولایت اوست و لسانم مقر بر «کل ما نزل من عند الله است»، امید رحمت او را دارم و مطلقاً خلاف رضای حق را نخواسته ام و اگر کلماتی که خلاف رضای او بود از قلم جاری شده، غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را. و این بنده را مطلق علمی نیست که منوط به ادعای باشد و «استغفرالله ربی و اتوب الیه من أن ینسب علی أمری» (و استغفار و توبه می کنم از امری که به من نسبت داده شده است). و بعضی مناجات و کلمات که از لسان جاری شده، دلیل بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجه الله علیه السلام را محض ادعا مبطل است و این بنده را چنین ادعایی نبوده و نه ادعای دیگر. مستدعی از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنان است که این دعاگو را به الطاف و عنایات سلطانی و رأفت و رحمت خود، سرفراز فرمایند و السلام. (۱) 📗۱)- میرزا ابوالفضل و سیدمهدی گلپایگانی، کشف الغطاء، صص ۲۰۴ و ۲۰۵. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص ۳۳_۳۴ 💀@bahaiyat💀
ط) اعدام نوشتن توبه نامه، پایان ماجرا نبود. باب تا روزی که زنده بود، بر مقام های دروغین خود می افزود و از سوی دیگر، طرفدارانش نیز با حمایت بیگانگان - که در جای خود درباره آنها بحث خواهد شد - آشوب هایی در گوشه و کنار مملکت به راه انداختند که تحمل آن برای دولتمردان ممکن نبود. شوق ریاست و روان بیمار سید علی محمد باب، او را تا آنجا کشاند که. دیگر راهی برای بازگشت از آن منجلاب برایش باقی نماند و با وجود فتوای علما به احتمال خبط دماغ (نداشتن تعادل روانی) و نارضایتی از اعدام وی، میرزا تقی خان امیرکبیر ناچار دستور اعدام را صادر کرد و سرانجام به دستور صدر اعظم مقتدر و میهن دوست ایران، برای جلوگیری از ادامه آشوب هایی که پیروان و دوستداران باب به پا کردند، سید علی محمد باب در روز بیست و هشتم شعبان ۱۲۶۶ ه- .ق مطابق اول تموز در میدان صاحب الزمان تبریز به دار آویخته و تیرباران شد. (۱) بنا بر نوشته عبدالحسین آواره در کتاب کواکب الدریه، سلیمان خان افشار جنازه باب را از خندق دزدید و نخست آن را به کارخانه حریربافی حاج احمد میلانی بابی برد. سپس از آنجا به تهران و حدود شصت سال بعد به حیفا در اسرائیل انتقال یافت و در محل مخصوصی به نام «مقام اعلی» دفن شد. عبدالحسین نوایی در بررسی این نوشته و ادعای بابیان می نویسد: وقتی که انسان با مراجعه به کتب ایشان جزئیات امر را مطالعه کند، فکر می کند که از جسدی مشبک و پاره پاره بعد از این چند سال چه می ماند و از آن گذشته، جسد مومیایی نشده چطور نمی پوسد و بوی نمی گیرد، در صورتی که جسد انسانی پس از یک روز متعفن می شود، به حدی که از تحمل آدمی خارج می گردد. هرگز بدین مطالب، عقل سلیم تسلیم نمی شود و آنچه نقل شد، صرفاً برای نشان دادن کلیه عقاید مختلف است، والّا طبیعی ترین مطلب همان است که در طی سه روز افتادن در خندق، جانوران چیزی از آن باقی نگذاشته اند. (۲) استخوان های سید علی محمد باب که بهاییان آن را «رمس اطهر» یا «عرش حضرت اعلی» می-نامند، پس از شصت سال نگه داری پنهانی در محل های گوناگون، سرانجام در سال ۱۹۰۹ میلادی در زمان ریاست عبدالبهاء بر این فرقه، در این محل به خاک سپرده شد و امروز مهم ترین مکان زیارتی بهاییان است و برای دستگاه رهبری بهاییت، اهمیتی فوق العاده دارد. 📗۱)- ابوالقاسم افنان، چهار رساله تاریخی درباره قره العین، ص ۴۳. 📗۲)- فتنه باب، اعتضادالسلطنه، به سعی و توضیحات؛ عبدالحسین نوایی، تهران، انتشارات بابک، ۱۳۵۱، ص ۱۴۶؛ سید محمدباقر نجفی، بهاییان، به نقل از: فتنه باب، ص ۱۴۶. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص ۳۴_۳۶ 💀@bahaiyat💀
۲. حروف حی (نخستین یاران باب) اشاره باب، هجده نفر نخستین را که در آغاز ادعای بابیت به وی پیوستند، حروف حی نامید. نکته مهم این است که بیشتر حروف حی از طلبه ها بودند، ولی تحصیلات بالایی نداشتند و در منابع بابی و بهایی سخنانی از آنها نقل شده است که از معلومات اندک آنها حکایت دارد. سید علی محمد شیرازی در جاهای گوناگون از حروف حی تعریف کرده و مقاماتی تصورنکردنی به آنها نسبت داده است، تا حدی که برخی از آنها افزون بر انکار این مقامات، از باب فاصله گرفتند. اشراق خاوری مبلّغ مشهور بهایی در کتاب امر و خلق از قول بهاءالله آورده است: ملا حسن بجستانی از حروف حی بیان در عراق حاضر و در امر نقطه اولی، شبهاتی بر او وارد [کرده است]. از جمله اعتراضاتی که بر نقطه اولی نموده آنکه آن حضرت در جمیع کتب منزله، حروف حی را به اوصاف لا تحصی وصف نموده اند و من از آن نفوس محسوبم و به نفس خود عارف و مشاهده می نمایم که ابداً قابل این اوصاف نبوده و نیستم... . (۱) 🕸اسامی حروف حی ۱. ملاحسین بشرویه ای: وی نخستین کسی است که به باب پیوسته و لقب «اول من آمن» را از باب گرفته است. همچنین مهم ترین نقش را در میان پیروان و طرفداران سید باب ایفا کرده است. بهاءالله در مورد او می گوید: «لولاه ما استوی الله علی عرش الصمدانیه و ما علی کرسی الوحدانیه؛ اگر ملا حسین بشرویه-ای نبود، خدا بر کرسی وحدانیت و بر عرش بی نیازی مستقر و تثبیت نمی شد». (۲) وی فرماندهی نبرد میان بابیان و مسلمانان را در قلعه طبرسی مازندران بر عهده داشت. ۲. میرزا محمد حسن بشرویه ای: برادر کوچک ملا حسین که بیشتر اوقات همراه برادر بود. وی در قلعه طبرسی به قتل رسید. ۳. میرزا محمد باقر بشرویه ای: وی خواهرزاده ملا حسین بوده که ارادتی بسزا به دایی خویش داشته و در تمام سفرها با وی همراه بوده است و در قلعه طبرسی کشته شد. ۴. ملا علی بسطامی؛ ۵. ملا خدابخش قوچانی؛ ۶. ملا حسن بجستانی: وی به دلیل تمجید های بی جای باب، از بابیت روی گردان شد. ۷. سید حسین یزدی؛ ۸. میرزا محمد روضه خوان یزدی؛ ۹. سعید هندی: وی برای تبلیغ به هند رفت، ولی دیگر بازنگشت و خبری از او نشد. ۱۰. ملا محمود خویی؛ ۱۱. ملا جلیل ارومی؛ ۱۲. ملا ابدال مراغه ای؛ ۱۳. ملا باقر تبریزی؛ ۱۴. ملا یوسف اردبیلی؛ ۱۵. میرزا هادی قزوینی؛ ۱۶. میرزا محمدعلی قزوینی؛ ۱۷. ملا محمدعلی بارفروشی: ملقب به «قدوس» بود و از مهم ترین یاران سید باب به شمار می رفت. وی در سفری که باب به قصد سفر حج به بوشهر انجام داد، با او همراه بود و در ماجرای بدشت که اسلام را در آن نسخ کردند، همراه با بهاءالله، قرّه العین و بسیاری دیگر (حدود هشتاد نفر) حضور داشت. وی در واقعه مازندران بعد از مرگ ملاحسین بشرویه ای در قلعه طبرسی، فرماندهی قلعه را بر عهده گرفت. ۱۸. طاهره قرّه العین قزوینی: این زن در تاریخ بابی گری و بهایی گری نقش مهم و فعالی ایفا کرد. در اجتماع بدشت که نقطه جدایی بابیان از مسلمانان بود، «بدون حجاب، با آرایش و زینت» به مجلس وارد شد و خطاب به حاضران گفت: «امروز روزی است که قیود تقالید سابقه شکسته شد» (۳)و به طور رسمی اسلام را باطل و پایان راه مسلمانی را اعلام کرد. ادامه دارد... 📗۱- عبدالحمید اشراق خاوری، رساله امر و خلق، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ص۵۵۳. 📗۲- ایقان، ص ۱۴۸، بند ۲۴۸ نسخه الکترونیک سایت جامع آثار بهایی. 📗۳- نک: مطالع الانوار، صص ۲۷۱ - ۲۷۳. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص ۳۶_۳۸ 💀@bahaiyat💀
🕸اسامی حروف حی شوقی افندی در کتاب خود درباره قره العین می نویسد: ...نخستین زنی که در راه ترقی و تعالی نسوان شهید گردید... دلاوری که در حین شهادت خطاب به نفسی که در توقیف او قرار داشت، به کمال شجاعت اظهار نمود: قتل من در دست شماست... ولی به یقین مبین بدانید هرگز تقدم و آزادی نسوان را ممکن نیست متوقف سازید. (۱) مقصود قره العین از آزادی را می توان از این چند سطر از نوشته های ولی امر بهایی، جناب شوقی افندی دریافت: طاهره شبی که آخرین دقایق حیاتش را نزدیک دید، لباس نو در برکرد و چون عروسی خود را بیاراست و هیکل را با عطر و عنبر معطر و معنبر نمود. آن گاه زوجه کلانتر را نزد خود خواست و او را از تصمیمی که نسبت به وی اخذ نموده بودند، مستحضر ساخت... که ناگاه فراشان و چاوشان عزیز خان در دل شب وارد شدند و آن مظهر استقامت را اخذ و به باغ ایلخانی در خارج شهر هدایت کردند. اگر نوشته شوقی درباره قره العین درست باشد، چه ضرورتی داشت که وی در شبی که به دیدار مرگ می رفت، خود را چون عروس بیاراید. بعید نیست این آرایش را به هدف تحریک شهوات مأموران دولتی که به هیچ عقیده ای پای بند نبودند و فریفتن آنها در آن نیمه شب، انجام داده باشد تا شاید راه نجاتی بیابد. شیخ کاظم سمندر از یاران دیرین این فرقه، در شرحی که از قره العین می نگارد، به مطلبی اشاره می کند که چهره حقیقی این زن بهایی را در فتنه انگیزی و تحریک احساسات مذهبی و دینی علمای شیعه به خوبی آشکار می کند: ...تا ماه محرم پیش می آید و چنان که معمول بوده همه ساله در خانه سید - اعلی الله مقامه - روضه خوانی برگزار می شده، جناب قره العین و همشیره شان به ملاحظه آنکه حضرت نقطه اولی در شب اول محرم متولد شده اند، حنا استعمال نموده و البسه رنگین پوشیده و قهوه- وهمچنین- غلیان را که در آثار حضرت رب اعلی مکروه و مذموم بوده، در مجلس نهی می فرمایند. دیگر معلوم است که در انتشار این گفتار و رفتار در محضر علمای اغیار چه قیامت و محشری پدیدار می گردد... .(۲) 📗۱)- شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه: نصرالله مؤدت، مؤسسه ملی مطبوعات امری،ص۴۲. 📗۲)- چهار رساله تاریخی درباره قره العین، ص ۴۸. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص ۳۸-۴۰ 💀@bahaiyat💀
🕸ب) فتنه زنجان در سال ۱۲۶۶ه- .ق زنجان نیز شاهد شورشی به سرکردگی ملامحمدعلی زنجانی ملقب به حجت بود. این فرد با ادعای اجتهاد، خود را نماینده امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می دانست. مذهبی های زنجان به دلیل فتوا های عجیب و غریب او در مسائل مختلف احکام، از وی بیزار بودند و قبولش نداشتند. شورش با دعوای کودکانه دو طفل مکتب خانه ای آغاز شد و پس از کشتاری وحشتناک از نیروهای دو طرف نبرد، به شکست سنگین بابیان و مرگ حقارت بار حجت زنجانی انجامید. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص۴۱ 💀@bahaiyat💀