eitaa logo
مۭــڶــګــا мαłeκα🪐
51 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
504 ویدیو
30 فایل
مۭــڶــګــا мαłeκα🪐 بسم‌اللھ‌ِ‌الذی‌خلق‌ حُسین''؏'':)! ما‌نسلی‌هَستیم. که‌ازخیابان‌های‌خرابه‌سوریه تاکوچه‌خیابان‌های‌مشهد برای‌حفاظت‌ازعَقیدِمان‌میجنگیم:)🪐♥️ =:) @Rememberthat میشنویم :))) https://harfeto.timefriend.net/16662462617883
مشاهده در ایتا
دانلود
_من همه ی تلاشم رو میکنم که حتی لقمه ای غذای نخورم.از اون بابت خیالتون راحت باشه... تو دلم گفتم تو زندگی با تو،.. من از هر نظر خیالم راحته.هرچی میگم خودت قبال بهش فکر کردی. 💞💍💍💞 بالاخره روز عقد رسید... از فامیل ما همونایی که برای عقد با امین بودن، اومده بودن.از طرف فامیل موحد هم پدربزرگ و مادربزرگ ها و عمو و عمه و دایی و خاله ش بودن.محضر بزرگ انتخاب کرده بودیم که همه راحت جا بشن.💗🌸 وقتی عاقد شروع کرد حرف میزدم... ?𑺯فتم.. خدایا ✨زندگی با وحید . داره خیلی سخت میشه.کمکم کن.اگه تو کمکم نکنی دیگه حتی همین وحید که محبت شو بهم دادی هم نمیتونه کمکم کنه. کن پیش جدش، پیش مادرش نشم😓🙏💖 عاقد گفت: _برای بار سوم میپرسم،عروس خانم آیا وکیلم؟ سکوت محض بود.آروم و شمرده گفتم: _بسم الله.با اجازه ی خانم فاطمه زهرا(س) پدر ومادرم و بزرگترها..بله.️☺🌟 همه صلوات فرستادن.وحید هم بله گفت و عاقد خطبه عقد رو خوند. احساسم به وحید خیلی بیشتر شده بود.️☺واقعا عاشقانه دوستش داشتم.تو دلم از خدا ممنون بودم که دعای دوم منو مستجاب کرد، گرچه اون موقع خودم دوست داشتم دعای اولم مستجاب بشه ولی خدا✨ از هر کسی صلاح بنده هاشو میدونه.️☺💫 به محض تموم شدن خطبه عقد،وحید صدام کرد: _زهرا❤️