eitaa logo
604 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
@
مشاهده در ایتا
دانلود
از همه دست کشیدم که تو باشی همه‌ام من همانم، که مرید قمر علقمه‌ام (علیه السلام) http://eitaa.com/fatemiioon_news
@masaf4_5935817078505212608.mp3
زمان: حجم: 1.07M
📼 استاد ‌‌ 📝 «درس حضرت عباس‌ شناسی» 🔹چقدر ما رو می‌شناسیم؟ http://eitaa.com/fatemiioon_news
39.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ استاد 🔹«ما به چه دردی می‌خوریم !؟» ◾️شخصیت (علیه‌السلام) http://eitaa.com/fatemiioon_news
🏴درسی از مکتب حضرت اباالفضل العباس(علیه‌السلام) ✍ماجرای داش علی مست و روضه علیه‌السلام... یکى از جاهل‌هاى محل ما «داش على» بود که چند سال پیش فوت شد، در زمان حیاتش یک روز من از توى بازار رد مى‌شدم، دیدم داش على بازار را قُرقُ کرده و چاقویش را هم دستش گرفته و یک نفس کش جرأت نطق نداشت، آن روزها هنوز ماشین و اتومبیل نبود، من با قاطر به مجالس سوگواری حضرت علیه‌السلام مى‌رفتم، از سر گذر که رد شدم متوجه شدم که مرا دید و تا چشمش به من افتاد، گفت: از قاطر پیاده شو، پیاده شدم، گفت: کجا مى‌روى؟ دیدم مست مست است و باید با او راه رفت، گفتم: به مجلس مى‌روم! گفت: یک روضه ابوالفضل همین جا برایم بخوان، چون چاره‌اى نداشتم، یک روضه اباالفضل برایش خواندم، داش على بنا کرد گریه کردن، اشک‌ها روى گونه‌اش مى‌غلتید و روى زمین مى‌ریخت، چاقویش را غلاف کرد و قرق تمام شد، بعد فهمیدم همان روضه کارش را درست کرده و باعث توبه‌اش شده بود. چند سال بعد داش على مرد، چند شب بعد از فوتش او را در خواب دیدم، حال او را پرسیدم ، مثل اینکه مى‌دانست مى‌خواهم وضع شب اول قبرش را بپرسم، گفت: راستش این است که تا آمدند از من سؤال‌هایی بکنند، سقائى آمد، مقصودش حضرت ابوالفضل(علیه‌السلام) بود و فرمود: داش على غلام ما است، کارى به کارش نداشته باشید http://eitaa.com/fatemiioon_news
داستان و شیخ عباس افزود: حدود ۳۰ سال پیش در یک روز جمعه بنده در حرم نشسته بودم که شب فرا رسید و یک مرد جوان عرب بیابان گرد وارد حرم شد، در حالی که فرزندی علیل به‎روی دست داشت که آن فرزند پسر حدود ۸ سال سن داشت و به دلیل معلولیت توان هیچ گونه حرکتی حتی تکلم نداشت و مانند تکه‌ای گوشت به‎روی دست پدر جابه جا می‌شد.   خادم حرم حضرت ابوالفضل(علیه‌السلام) افزود: ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه شب بود که پدر این کودک معلول به همان لهجه عربی و محلی خود با ابوفاضل صحبت می کرد و گلایه داشت که: «آقا اباالفضل! من از تو اولاد سالم خواسته ام، اما اولاد ناقص داده ای و چه فایده دارد، من ۸ سال است که مبتلای این بچه شده‌ام حال این بچه را بگیر و برای خودت باشد».   شیخ عباس می‌گوید: به چشم خود دیدم آن پدر جوان کودک ۸ ساله معلول خود را به سمت ضریح چنان پرت کرد که صدای برخورد سر کودک با میله‌های ضریح به بیرون از ایوان رسید و کسانی که در بیرون از حرم نشسته بودند، کنجکاو شدند که این صدای چیست و پس از این واقعه خود پدر نیز به سرعت از حرم گریخت و رفت.   شیخ عباس گفت: با دیدن این منظره بسیار ناراحت شدم و پیش خود گفتم: ای بی حیا! این چه‎کاری بود کردی! و پس از آن که پدر طفل را پیدا نکردم؛ بسیار گریستم، فرزند را در بغل گرفتم و با خود گفتم: این بچه بیمار چه گناهی دارد، و سر او را در بغل گرفتم.   شیخ عباس افزود: این جریان ادامه داشت تا ساعت ۱ بعد از نیمه شب رسید، در حالی که بچه را در بغل آرام می‌کردم کم‎کم متوجه شدم انگشتان پای بچه حرکت کرد. ابتدا فکر کردم توهم دارم و چشمانم را مالیدم که مبادا در حالت خواب بوده‌ام، اما دیدم کم‎کم پاهایش حرکت کرد سرش را روی زانو گذاشتم و در حالی که اشک می‌ریختم، دیدم یک چشم او باز شد و پس از آن چشم بعدی باز و بعد نگاه کرد و گفت: پدر و مادرم کجا هستند؟   شیخ عباس گفت: در این بین سایر خدام حرم را صدا زدم که بیایند و ببینند که آیا من اشتباه نمی کنم که آن‌ها نیز تأیید کردند بچه می تواند حرکت و صحبت کند.   شیخ عباس افزود: این پدر و فرزند از اعراب بادیه نشین بودند که به شغل زراعت و کشاورزی مشغول بودند و پس از شفای این طفل ۸ ساله، چشمان او باز شد دنبال پدر و مادرش می‌گشت. به او گفتم: پسرم، آیا می‌توانی سر و دست و پاهایت را حرکت دهی؟ و او گفت: بله! به راحتی می‌توانم دست و پا و چشمانم را حرکت دهم، فهمیدم معجزه‌ای شده و قمر بنی‎هاشم(علیه‌السلام) او را شفا داده است.   شیخ عباس افزود: سپس عبایی روی پسر انداختم و سه بار او را دور ضریح حضرت ابوالفضل(علیه‌السلام) طواف دادم و او را در اتاقی قرار داده و این واقعه را به استاندار، کلید دار و مرجع تقلید آن زمان خبر داده و در دفتر حرم ثبت کردیم و از طریق بلندگو اعلام کردیم مردم برای دیدن معجزه ابوالفضل(علیه‌السلام) بیایند و طفل شفایافته را به‎روی منبر گذاشته خود در کنارش نشستم.   شیخ عباس گفت: از کودک پرسیدم: زمانی که پدرت تو را به سوی ضریح پرت کرد، آیا سرت درد نگرفت؟ گفت: اصلاً متوجه نشدم، اما ناگهان دیدم دو دست بریده از سمت ضریح بیرون آمده و من را در آغوش گرفت و سرم را در بغل گرفته و آن دو دست ابتدا به پاها سپس به دست و پس از آن چشمان و سرم کشیده شد و احساس کردم هیچ مشکلی از نظر معلولیت ندارم و می توانم دست و پا، زبان و چشم خود را حرکت دهم و هیچ مشکلی ندارم.   شیخ عباس افزود: وقتی صبح شد، مردم برای دیدن این معجزه هجوم آوردند و حدود ۲۰ بار پیراهن به تن این کودک شفایافته کردیم که هربار به وسیله مردم تکه تکه شد و به نیت تیمّن و تبرّک، مردم بخشی از لباس کودک را با خود بردند. http://eitaa.com/fatemiioon_news
4.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📛مقام در اروپا ❌اهالی این کشور اروپایی از ادیان و اقشار مختلف پنج روز از سال را در این مکان مراسم می‌گیرند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• http://eitaa.com/fatemiioon_news
آیا شمر دایی حضرت عباس بوده؟ آیا ام البنین خواهر شمر بوده؟ آیا عاشورا بخاطر دعوای خانوادگی بوده؟ http://eitaa.com/fatemiioon_news
خانواده علیه‌السلام http://eitaa.com/fatemiioon_news
7.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چطور با (علیه‌السلام) صحبت کنیم و ازش حاجت بخوایم؟ http://eitaa.com/fatemiioon_news
شمر دایی حضرت عباس ⁉️ ⛔️آیا ام البنین خواهر شمر بوده ⭕️ ⭕️آیا عاشورا بخاطر دعوای خانوادگی بود🚫 (پاسخ: مرتضی‌ کهرمی) http://eitaa.com/fatemiioon_news