🌠☫﷽☫🌠
درباره اولین فیلم تبلیغاتی#مهرعلیزاده
#ارزش دو بار دیدن نداشت اما دیدم. خودم را قانع کردم که تا آخرش بنشینم و ببینم چه در چنته دارد؟ و بعد از یک شکست فضاحت بار در اولین مناظره، چطور می خواهد خود را در اذهان #ریکاوری کند؟ مخصوصا اینکه شنیده بودم مبلغ قابل توجهی برای این فیلم خرج کرده و امیدها بدان بسته و...
اما آنچه شاهدش بودم...
نه...
اجازه بدید فصل به فصل و گام به گام با خودش پیش برویم:
⛔️ فصل اول: #شهد_جمهور
شما #جمهور را باختید. به قول نقی معمولی؛ باختید بد هم باختید!
جمهور را وقتی باختید که مردم درگیر #مشکلات #رانت و #ارز و کوچک شدن سفره شان بودند اما شما مسیر خواسته ها را به طرف بی بند و باری و سواستفاده از واژه آزادی های مدنی بردید. محصول آن سالهای #خاتمی(بخوانید #باغی_انقلاب) آن بود که عده ای #پناهنده و مسئله دار در لباس #وزارت و #وکالت، زمام امور مردم را در دست گرفتند و سپس دوباره به اصل خویش و کاسه لیسی #غرب برگشتند. تا جایی که بیش از نیمی از اعضای دفتر و #کابینه و #مجلس آن روزگار، یا مانند امثال #مهاجرانی وزیر ارشادتان #رسماً پناهنده شدند و یا مانند امثال #مصی_علی_نژاد خبرنگاری که محمد خاتمی او را به #آوازخوانی تشویق کرد رسماً به استخدام سازمان #سیا و #موساد درآمدند.
مبارکتان باشد آن یاران غارتان و
فرخنده بادتان خیانت به جمهورتان!
⛔️ فصل دوم: #قهوه_تلخ
مَثَل کاندیدا معرفی کردن هم فکران شما مثل آن همسایه ای است که با همسایه اش لج بود و قصد ویران کردن آنان را داشت و به همین خاطر، میگشت و هر #خواستگاری که از او مسئله دار تر نبود را به اسم خیرخواهی و در لباس هم جواری و دلسوزی به خانه همسایه اش می فرستاد. اینقدر شرایط برای همسایه زبان بسته دشوار شد و به خاطر آن قبیل خواستگارها شرمنده در و همسایه بود که ترجیح داد همه را جواب کند و بدنامی سختگیری را به جان بخرد اما سرنوشت فرزندان معصومش را به یک مشت پرونده دار و سابقه دار نسپرد.
از چه کسانی #حمایت می کنید جناب مهرعلیزاده؟ از کسانی که اگر سابقه و دلایل رد صلاحیتشان اعلام شود، به قول جناب #بهادری حاضر در #شورای_نگهبان و قوه قضاییه، مردم آنان را تکه تکه می کنند؟!
⛔️ فصل سوم: فریاد
شما باید زمانی فریاد جمهور را میشنیدید که #سعیده خانم دختر محترمتان متولد ۱۳۶۶ به لطف #رانت بابا جانشان به سمت «#دبیر #شورای_راهبردی #گردشگری #سلامت #منطقه_آزاد #کیش» که تریلی عنوانش را نمیکشد #منصوب کردید و هر چه دلسوزان فریاد زدند، انگار نه انگار!
با اینکه سعیده جانتان از #مالزی، مدرک دوخت و دوز داشت و حتی قبلاً هم که شما در گردشگری سمت داشتید، به سرکار علیّه سمت داده بودید!
فریاد مال آن فضل و بخشش هایی بود که برای پست و مقام دختر و اطرافیانتان انجام دادید اما چون به نفعتان نبود، نشنیدید!
راستی اگر زبانم لال رییس جمهور شدید، این بار چه سورپرایزی برای دختر دلبندتان دارید؟!
⛔️ فصل چهارم: #بدون_شرح!
در #سریال #مرد_هزار_چهره، وقتی مهران خان مدیری رییس پلیس بود و میدید با چه مکافاتی مجرم مارکدار و سیبیل کلفت محل دستگیر میشود اما پس از ۴۸ ساعت تبدیل به #طلبکار زبان دراز میشود و دوباره به گردش قدرت در محل برمیگردد در دیالوگی ماندگار گفت «پس باید فکری به حال #قانون کرد!»
جناب مهرعلیزاده! بدون شرح آن انتخاباتی است که از فرآیندش یاغی و باغی و منحرف و فتنه گر و منافق و جاسوس استفراغ شود باید هم فکری به حال اصلش کرد.
⛔️ فصل پنجم: زندگی ادامه دارد...
#محسن خان! در این فیلم از همه خرج کردی. از #بزرگان #انقلاب و #نظام گرفته تا طایفه رد صلاحیت شده های همپالانتان!
جالب است که چند هفته است تکرار می کنی که #دولت_سوم_خاتمی هستی اما دریغ از اندکی حمایت توسط #محمد_خاتمی!
حتی اگر نصف آن خاتمی که کردی، سنگ #پت_و_مت به سینه زده بودی، سری تکان میدادند و بیش از این شرمنده ات نمیکردند. حداقل دستی تکان میدادند و بوقی میزدند و سرفه ای می کردند.
حتی خاتمی هم مسئولیت دوستی با تو را گردن نگرفت چه برسد به اینکه تو را تَکرار دولتش بداند!
جناب مهرعلیزاده!
حیات #شجره_طیبه انقلاب اسلامی ادامه خواهد داشت و امثال شما را کنار خواهد زد و تفکرات #پان_ترکی و #پوپولیستی و بی ادبانه شما را به زباله دان خود خواهد سپرد.
شما دیگر نه تکرار می شود و نه تکثیر.
این #انتخابات، پایانی است بر همه اشتباهات و اشتباهی ها. #حدادپور_جهرمی
#لطفا_نشر_حداکثری
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
╔═••⚬🇮🇷⚬••══╗
@fatemiioon_news
╚══••⚬🌍⚬••═╝
🕍از #یهودی که کمتر نیستم
🕌مرد صالحی مبلغ بیست هزار درهم مقروض بود، هیچ وسیلهای برای پرداخت آن نداشت. روزی طلبکار با اصرار تمام، مطالبه قرض خود نمود، آنقدر سخت گرفت که مرد مقروض با اشک جاری و دلی افسرده به خانه رفت. این مرد همسایهای یهودی داشت، همین که او را با وضعی پریشان مشاهده کرد، گفت: تو را به حق دین اسلام سوگند میدهم بگو چه شده که این قدر ناراحتی؟ جریان را برایش شرح داد. یهودی به منزل خود رفته و مبلغ بیست هزار درهم برایش آورد، گفت: اگر ما با هم از نظر دین اختلاف داریم ولی همسایه که هستیم، شایسته نیست همسایه من به رنج قرض گرفتار باشد. بدهکار آن پول را برداشت و پیش طلبکار آورد.
طلبکار از این سرعت در پرداخت پول تعجب کرد. از او پرسید: از کجا تهیه کردی؟ جریان بر خورد همسایه یهودی را برایش نقل کرد، در این موقع طلبکار داخل منزل شد و سند بدهکاری او را آورد. گفت: من از یک یهودی که کمتر نیستم، بگیر سند خود را من طلبم را به تو بخشیدم و هرگز مطالبه نخواهم کرد. #طلبکار همان شب در خواب دید قیامت به پا شده و نامههای اعمال در حرکت است، بعضی نامه عملشان به دست راست و برخی به دست چپ قرار میگیرد. در این حال نامه عمل او هم به دست راستش قرار گرفت و اجازه ورود #بهشت بدون حساب به او دادند.
پرسید: چه شد که بدون حساب باید وارد بهشت شوم؟ گفتند:
چون تو جوانمردی کردی و سند آن مرد نیکوکار را رد نمودی ما چگونه نامه عمل تو را ندهیم با این که بخشنده و مهربانیم، همانطور که تو از حساب او گذشتی ما هم از حساب تو میگذریم، طلبت را بخشیدی ما هم گناهان تو را بخشیدیم.
#داستان آموزنده 🎐
http://eitaa.com/fatemiioon_news