eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
820 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽️ فیلم ** محصول سینمای انگلستان با محوریت *طمع انسان* است. این فیلم ۳دقیقه‌ای، با پایان‌بندی تکان‌دهنده‌اش، مخاطب را میخکوب میکند. این فیلم برنده‌ ۴جایزه بین‌المللی شد. سوراخ سیاه در مغز انسان یا همان سیاه چاله است که هرگز پر نمی‌شود. @fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان جالبی از حجت‌ الاسلام درباره اگر سپاس‌گزاری کنید، حتما شما را می‌افزایم؛ اگر ناسپاسی کنید، قطعا من شدید است (ابراهیم/۷) eitaa.com/fatemiioon_news
امام سجّاد عليه السلام: همه را در بریدن از آنچه در دست است دیدم رَأَيتُ الخَيرَ كُلَّهُ قَدِ اجتَمَعَ في قَطعِ الطَّمَعِ عَمّا في أيدِي النّاسِ 📚الكافی جلد ۲ صفحه ۱۴۸ http://eitaa.com/fatemiioon_news
💠 (رحمة الله علیه): انسانی که نان خشکی او را سیر می‌کند، و یا با سبزی و ماست و پنیر می‌تواند زندگی کند, این همه و به دنیا و مال برای چه؟! 📚در محضر بهجت، ج۱، ص۳۱۴ http://eitaa.com/fatemiioon_news
💞مردی بود که هر روز برای ماهی گیری به دریا می‌رفت یک روز کلاهش را باد برد و بر روی آب‌های دریا انداخت مرد به آن سمت دریا رفت و کلاهش را برداشت همان جا مشغول ماهی گیری شد. یک ماهی صید کرد و به خانه برد، زنش ماهی را پخت هنگامی که مشغول خوردن بودند مرواریدی در شکم ماهی دیدند. روزها گذشت و مرد دوباره بر حسب اتفاق به آن قسمت دریا رفت آن روز هم یک ماهی صید دوباره هنگام شام یک مروارید در شکم ماهی پیدا کرد، از فردای آن روز همیشه به آن قسمت دریا می‌رفت و هر روز یک ماهی یک مروارید. تا یک روز پیش خود اندیشید چرا در شکم ماهی های این قسمت از دریا مروارید هست به خود گفت احتمالا در این قسمت از دریا گنجی از مروارید هست، تصمیم گرفت به زیر آب برود و آن گنج را از دریا خارج کند. یک روز به همان قسمت دریا رفت خودش را به دریا انداخت به امید گنج مروارید، اما هنگامی که به زیر دریا رسید نهنگی را دید که کنار صندوقی از مروارید بی حرکت است و به همه ماهی‌ها یک مروارید می‌دهد در این هنگام نهنگ به سمت، مرد رفت و گفت شام امشب هم رسید، طمع مردم باعث شده تا من که سال‌هاست توان شنا کردن را ندارم زنده بمانم، مرد از ترس همان جا خشکش زد نهنگ به او گفت من یک فرصت دیگر به تو دادم و گفتم توان شنا کردن ندارم اما تو که توان شنا کردنو را داشتی می‌توانستی فرار کنی و مرد را بلعید. در زندگی فرصت‌های زیادی هست اما ما همیشه فکر می‌کنیم دیگر فرصتی نداریم در همین جاست که زندگی خود را می‌بازیم. گاه زیاد داشتن است که فرصت زندگی را از ما می‌گیرد. ‎ آموزنده 🎐 http://eitaa.com/fatemiioon_news