eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
758 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅۳۲. آنچه موجب صلاح دين و دنيای مردم بود به آنان می‌فرمود و مکرر می‌گفت هر آنچه حاضران از من می‌شنوند، به غايبان برسانند. 🔅۳۳. هر که عذر می‌آورد، عذر او را قبول می‌کرد. 🔅۳۴. هرگز کسی را نمی‌شمرد. 🔅۳۵. هرگز کسی را دشنام نداد يا به لقب‌های بد نخواند. 🔅۳۶. هرگز کسی از اطرافيان و بستگان خود را نکرد. 🔅۳۷. هرگز مردم را جست‌وجو نمی‌کرد. 🔅۳۸. از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی‌گرفت و با همه خوش‌خو بود. 🔅۳۹. هرگز مذمت مردم را نمی‌کرد و بسيار مدح آنان نمی‌گفت. 🔅۴۰. بر جسارت ديگران صبر می‌فرمود و را به جزا می‌داد. 🔅۴۱. از بيماران عيادت می‌کرد اگر چه دور افتاده‌ترين نقطه مدينه بود. 🔅۴۲. سراغ اصحاب خود را می‌گرفت و همواره جويای حال آنان می‌شد. 🔅۴۳. اصحاب را به بهترين نام‌هايشان صدا می‌زد. 🔅۴۴. با اصحابش در کارها بسيار مشورت می‌کرد و بر آن تاکيد می‌فرمود. 🔅۴۵. در جمع يارانش دايره‌وار می‌نشست و اگر غريبه‌ای بر آنان وارد می‌شد، نمی‌توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است. 🔅۴۶. ميان يارانش و الفت برقرار می‌کرد. 🔅۴۷. وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود. 🔅۴۸. هرگاه چيزی به می‌بخشيد به دست خودش می‌داد و به کسی حواله نمی‌کرد. 🔅۴۹. اگر در حال بود و کسی پيش او می‌آمد، نمازش را کوتاه می‌کرد. 🔅۵۰. اگر در حال نماز بود و کودکی گريه می‌کرد نمازش را کوتاه می‌کرد. 🔅۵۱. عزيزترين افراد نزد او کسی بود که خيرش بيشتر به ديگران می‌رسيد. 🔅۵۲. احدی از محضر او نااميد نبود و می‌فرمود: «برسانيد به من حاجت کسی را که نمی‌تواند حاجتش را به من برساند.» 🔅۵۳. هرگاه کسی از او حاجتی می‌خواست اگر مقدور بود روا می‌فرمود وگرنه با سخنی خوش و با وعده‌ای نيکو او را راضی می‌کرد. 🔅۵۴. هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصيت باشد. 🔅۵۵. پيران را بسيار اکرام می‌کرد و با کودکان بسيار مهربان بود. 🔅۵۶. غريبان را خيلی مراعات می‌کرد. 🔅۵۷. با نيکی به شروران، دل آنان را به‌ دست می‌آورد و مجذوب خود می‌کرد. 🔅۵۸. همواره متبسم بود و در عين حال زيادی از بر دل داشت. 🔅۵۹. چون شاد می‌شد چشم‌ها را بر هم می‌گذاشت و خيلی اظهار فرح نمی‌کرد. 🔅۶۰. اکثر خنديدن آن حضرت تبسم بود و صدايش به خنده بلند نمی‌شد. 🔅۶۱. مزاح می‌کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمی‌زد. 🔅۶۲. نام بد را تغيير می‌داد و به جای آن نام نيک می‌گذاشت. 🔅۶۳. بردباری‌اش همواره بر خشم او سبقت می‌گرفت ادامه دارد...👇👇👇 eitaa.com/fatemiioon_news
💠داستان "" 🌸✨آقا (علیه السلام): ✍🏻روزی رسول خدا سراغ مردی از اصحاب را گرفت و پرسید: فلانی در چه حال است؟ ✍🏻گفتند: مدتی است رنجور و بیچاره شده، و چونان مرغ بال و پر شکسته زار و پریش گشته و زندگانی به سختی می‌گذراند. ✍🏻حضرت به حال او ترحم کرد و برخاست و به قصد عیادت او روانه منزل وی شد. ✍🏻مرد بیمار و گرفتار واقعاً رنجور و مبتلا گشته بود و پیامبر خدا به فراست دریافت که بیماری و ابتلای او مستند به یک امر عادی نیست این بود که از وی پرسید: آیا در حق خود نفرین کرده ای؟ ✍🏻بیمار فکری کرد و گفت: بله، همین طور است، من در مقام دعا گفته بودم: پروردگارا اگر بناست، در جهان آخرت، مرا به خاطر ارتکاب گناهانم کیفر دهی، از تو می‌خواهم که در کیفر من تعجیل فرمایی و آن را در همین جهان قرار دهی.... ✍🏻رسول خدا فرمود: ای مرد! چرا در حق خود چنین دعایی کردی؟! مگر چه می‌شد، از پروردگار هم سعادت دنیا و هم سعادت و نیک بختی سرای دیگر را خواستار می‌شدی و در نیایش خود این آیه را می‌خواندی: ✨ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار ✨پروردگارا! ما را از نعمتهای دنیا و آخرت، بهره مند گردان و از شکنجه دوزخ نگاهدار. (سوره بقره 201:2) ✍🏻مرد مبتلا دعا را خواند و صحیح و سالم گشت و با سلامتی بازیافته همراه ما از منزل خارج شد. 📚احتجاج، ص 223؛ بحار، ج 17، ص 293 eitaa.com/fatemiioon_news
🌴پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم): 🍃ملعونٌ مَلعونٌ مَن عَبَدَ الدِّينارَ و الدِّرهَمَ ؛ 📚ميزان الحكمه، ج7، ص19 🍀ملعون است ملعون است، كسى كه بندگى دينار و درهم كند. 🔥معنای و : لعن در اصل به معنای طرد و دور ساختنی است که آمیخته با خشم و غضب باشد، بنابراین لعن از ناحیه خداوند یعنی دور ساختن کسی را از رحمت خویش و از تمام مواهب و برکاتی که از ناحیه او به بندگان می رسد. لعن، اعلان برائت و تبیین خط مشی اعتقادی و سیاسی است. لعن بر کسانی است که دست خود و دیگران را از دست خداوند و دامان رهبران معصوم جدا کردند. لعن ابراز تنفر از کسانی است که سد راه سعادت شده و دیگران را از کمال لایق انسانی محروم کردند. در فرهنگ قرآن و زیارات، عوامل اصلی و فرعی این محرومیت مورد لعن قرار گرفته اند. eitaa.com/fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اگر بود، اول باید اخطار می‌داد، بعد تیر هوایی و بعد پسرش رو میاوردن توی مراسم تشییع تا تبربدست رو کنه. http://eitaa.com/fatemiioon_news
🌷🌷🌷 🔴بخونین خیلی قشنگه (از دستش ندین👌) روزی پیغمبر خدا حضرت محمد(صل الله علیه و آله) از قبرستانی عبور می‌کردند. یک وقت دیدند از داخل یکی از قبرها صدای نعره‌ای میاد. آمدند بالای سر قبر و پایشان را محکم روی زمین زدند و فرمودند: ای بنده‌ی خدا پاشو وایسا. قبر شکافته شد و جوانی از توی قبر آمد بیرون. از تمام بدن جوان آتش فوران می‌کرد. رسول خدا فرمودند: ای جوان، تو از امت کدام پیامبری که اینقدر عذاب می‌کشی؟ عرض کرد: یا رسوالله از امت شما! پیامبر خیلی دلشان به حال جوان سوخت. فرمودند: تارک الصلات بودی؟ جوان گفت: نه یارسولله من پنج وعده نمازم را به شما اقتدا می‌کردم. پیامبر: روزه نگرفتی؟ جوان: یارسولله نه فقط رمضان بلکه رجب و شعبان رو هم روزه می‌گرفتم. پیامبر فرمودند: ای جوان حج نرفتی؟ گفت: مستطیع نشدم. پیامبر فرمود: جهاد نکردی؟ جوان گفت: چرا جانباز یکی از جنگ‌ها هستم. پیامبر اکرم سرشان را بالا گرفتند و فرمودند: خدایا من نمی‌توانم عذاب کشیدن امتم را ببینم به من بگو این جوان چرا اینقدر عذاب می‌کشد؟ خطاب رسید یا رسول الله حقت سلام می‌رساند و می‌فرماید این جوان آق مادر شده تا مادرش رضایت ندهد عذاب همین است. پیامبر به سلمان، ابوذر و مقداد می‌فرماید بروید مادر این جوان را پیدا کنید. رفتند مادرش را پیدا کردند. یک پیرزن ضعیف و رنجور و مریض احوالی بود. رسول خدا باز امر کرد قبر شکافته شد جوان از قبر آمد بیرون. پیامبر فرمودند: مادر ببین پسرت چطور عذاب می‌کشد. بیا از سر تقصیر پسرت بگذر و حلالش کن. مادر جوان سرش را بالا گرفت و گفت: ای خدا، اگر حق مادری بر گردن این پسر دارم لحظه به لحظه عذاب پسرم را زیاد کن و کم نکن!!! تمام بدن جوان آتش گرفت. رسول خدا فرمودند: آخر زن این بچه مگه در حق تو چه بدی کرده که تو لحظه به لحظه نفرینش می‌کنی؟ عرض کرد: یا رسول الله من با زنش یک روز در خانه مشاجره کردم، دعوایمان شد، این پسر از راه رسید. بی اینکه چیزی از من بپرسد در مورد چند و چون دعوایمان بپرسد، من را هل داد داخل تنور! با آتش تنور سینه‌ام سوخت، موهایم سوخت، قسمتی از بدنم سوخت، زن‌ها مرا از آتش بیرون کشیدند و لباس‌هایم رو عوض کردند. همان سینه سوخته‌ام را در دست گرفتم و در حق پسرم کردم، سه روز بعد مرد. رسول خدا فرمودند: ای زن می‌دانی که من رحمتم به خاطر من بیا و از تقصیر جوانت بگذر. پیرزن سرش را بالا گرفت و گفت: ای خدا به حق این پیغمبر رحمتت قسم می‌دهم که لحظه به لحظه عذاب پسرم را زیاد کنی که کم نکنی!!! رسول خدا به سلمان فرمودند: سلمان برو به فاطمه‌ام بگو بیاید. نه تنها، که علی و حسن و حسین را هم بیاورد. سلمان رفت در خانه به فاطمه (سلام الله علیها) و پیغام پیامبر را به ایشان رسانید. مادر ما زهرا(سلام الله علیها) آمد، علی(علیه‌السلام)، حسن(علیه‌السلام) و حسین(علیه‌السلام) هم با خود آوردند. اول حضرت زهرا(سلام الله علیها) رفتند جلو و فرمودند: ای زن می‌دانی من فاطمه حبیبه‌ی خدا هستم. گفت: آری. فرمود: ای زن به خاطر من فاطمه بیا از سر تقصیر جوانت بگذر. زن سرشو گرفت بالا صدا زد: خدایا به حق حبیبه‌ات فاطمه قسم می‌دهم لحظه به لحظه عذاب پسر مرا زیاد کن و کم نکن! دوباره آتش از بدن جوان زد بیرون. این بار امیرالمومنین علی(علیه‌السلام) رفتند جلو و فرمودند: ای زن به خاطر من بیا از سر تقصیر پسرت بگذر. زن گفت: خدایا به حق علی(علیه‌السلام) قسم می‌دهم لحظه به لحظه عذاب پسرم را زیاد کن! نوبت رسید به آقامون امام حسن(علیه‌السلام). آمدند جلو و فرمودند: ای زن بخاطر من بیا از سر تقصیر پسرت بگذر. زن گفت:خدایا به این غریب مظلوم تو را قسم می‌دم لحظه به لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن. نوبت رسید به آقای ما حسین(علیه‌السلام) آمدند مقابل این زن ایستادند، ایشان خردسال بود. دامن زن را گرفته بودند، سر مبارکشان را گرفتند بالا و فرمودند: ای زن به خاطر من بیا از سر تقصیر جوانت بگذر. زن سرش را رو به آسمان کرد  که چیزی بگوید، ناگهان دیدند رنگ از رخسار زن پرید. به دست و پای حسین(علیه‌السلام) افتاد و عرض کرد: خدایا پسرمو به حسین(علیه‌السلام) بخشیده ام. پیغمبر خدا(صلی الله عليه و آله) فرمودند: ای زن چه شد؟ من، فاطمه، علی و حسن از تو خواستیم، قبول نکردی، چه شد که از حسین قبول کردی؟ عرض کرد: یا رسوالله، سرم را گرفتم بالا که در حق جوانم نفرین کنم، دیدم فرشتگان در آسمان می‌گویند ای زن مبادا دل حسین(علیه‌السلام) را بشکنی... http://eitaa.com/fatemiioon_news
بخاطر تحریک دیوانه وار جوانان مردم روزی هزار بار آرزوی مرگ کنید، که یک ملت با شماست http://eitaa.com/fatemiioon_news