eitaa logo
داروخانه معنوی
5.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
4.5هزار ویدیو
124 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از داروخانه معنوی
🌹هرکس عصر روز جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخواند خداوند به او هزار نسیم از رحمتش را عنایت میفرماید که خیر دنیا و آخرت است. 📚 امالی شیخ صدوق ص 606 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داروخانه معنوی
1_375006659.pdf
4.69M
متن صلوات ضراب اصفهانی پی دی اف متن صلوات @Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
1_1363290415.mp3
16.08M
🎧 🔝 مرحوم سیدبن‌طاووس(رحمة‌الله‌علیه) می‌گوید: اگر از هر عملی، در غافل شدی... از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی غافل نشو! چرا که در این دعا سری است که خدا ما را از آن آگاه کرده است. 🎤 مهدی نجفی✅ @Manavi_2
چگونه به خدا شبیه شویم ۶.m4a
9.6M
به خدا شبیه شویم(۶) 👌❇️قشنگترین راه ارتباط حاجیه خانم رستمی فر🎤 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دَر راه وِصـــٰــالت۔۔۔ هَمہ مَجـــــنون بآشیم! دَر غِیبت لیـــــلٰا؎ تـُــᰔــو۔۔۔ مــَـــحزون بٰاشیم! اِ؎ڪٰاش بہ همراهِ مُنـــــٰاد؎، فَـــــردا۔۔ دَرحَلقہ « اَیْـــــنَ الرَّجبیُّون» بٰاشیم۔۔۔✿ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه رجب ۱ - @Ostad_Shojae.mp3
10.41M
🌙مجموعه ویژه ۱ (ره) • ورود به ماه رجب / • درک ماه رجب / • شستشو در نهر رجب / یک شرط دارد .... بدون متعهد بودن به این شرط، ورود موفق به ماه رجب، و خروج نورانی از ماه رجب، ممکن نیست «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌺🌿 رجب(امشب،شب اول) ✍ مستحب است که در هر شب از این ماه،دو رکعت نماز بخواند در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه سوره کافرون (قل یا ایها الکافرون) و یک مرتبه سوره توحید بخواند بعد از خواندن این دو رکعت نماز دست ها را بلند کند و بگوید. لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ آلِهِ سپس دست ها را به صورت بکشد. گرامی اسلام فرمودند(کسی که این نماز را در هر شب از این ماه به جا بیاورد خداوند متعال، دعای او را به اجابت برساند و ثواب شصت حج مقبول و شصت عمره مقبول را در نامه عمل او ثبت می کند. منبع:مفاتیح در بخش اعمال ماه رجب ✅ وقت خواندن این نماز در کل شب است یعنی از بعد از خواندن نماز مغرب تا قبل از اذان صبح ✅اگر کسی سوره کافرون را از حفظ نیست می تواند از روی قرآن یا از روی موبایل بخواند بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ﴿١﴾ لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٢﴾وَلا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٣﴾ وَلا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ﴿٤﴾ وَلا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٥﴾ لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ ﴿٦} اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-شب_اول_ماه_رجب (نمازی با ثواب زیاد) ✍️ مستحب است که در شب اول ماه رجب، بعد از خواندن نماز عشاء دو رکعت نماز بخواند. در بعد از حمد، یک مرتبه سوره أَلَمْ نَشْرَحْ و سه بار سوره توحید بخواند، و در بعد از حمد، سوره‌های «اَلَم نَشرَح» و «توحید» و «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» و «قُلْ أَعُوذُ بِرَ‌بِّ الْفَلَقِ» را هرکدام «یک بار» بخواند و بعد از اتمام نماز،«سی مرتبه» بگوید: «لَاإِلهَ إِلّا اللّٰه» و «سی مرتبه» صلوات فرستد تا حق‌تعالی همانند روزی که از مادر متولّد شده، گناهان او را بیامرزد و پاکش نماید. ✅ اگر کسی بنا به دلایلی نتوانست این نماز را بعد از نماز عشاء بخواند در طول شب بخواند تا از ثواب عظیم آن بهره مند شود ‌اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِج «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{{اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَيْنَا بِالْأَمْنِ‏ وَ الْإِيمَانِ وَ السَّلَامَةِ وَ الْإِسْلَامِ رَبِّي وَ رَبُّكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏}} خداوندا، هلال اين ماه را همراه با ايمنى، ايمان، سلامتى و تسليم بر ما وارد كن، پروردگار من و تو خداوند سربلند و والا است 🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴 {{اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَ لَا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعُ وَ الْعَطَشُ}} «مستحب است انسان هنگام ،  هفت 《7》 بار سوره‌ى فاتحه را بخواند؛ زيرا هركس آن را هنگام رؤيت هلال بخواند، خداوند در آن ماه او را از درد چشم ايمن مى‌گرداند.» 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 وقتى حضرت هلال ماه را مى‌ديد، 《3 》 بار تكبير و  《3》  بار تهليل مى‌فرمود، سپس مى‌گفت: {{الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ شَهْرَ كَذَا وَ جَاءَ بِشَهْرِ كَذَا}} ستايش خدا را كه ماه. . . را برد و ماه. . . را آورد. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
اعمال شب اول #رجب «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
سلام عزیزانم حتما بخونیدچون نمیدونیم سال دیگه هستیم و این فرصت بهمون داده میشه یا نه
داروخانه معنوی
‍ ‌ ✹﷽✹ #رمان ‍#رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_صد_و_چهاردهم ‍ ‌ باید درس خوبی به نسیم می دادم.اما چطوری
‍ ‌ ✹﷽✹ ف_مقیمی ‍ ‌ مادر کامران دستم رو گرفت:میشه لطف کنید ادرستون رو برام بنویسید..؟؟؟ فکر میکنم موضوع خیلی مهمتر از اینها باشه که بایک نه ساده بشه از زیرش در رفت.. دیگه نوبت من بود که حرفی بزنم. گفتم:من واقعا شرمنده ی شما هستم خانوم معظمی. .راستش من قصد ازدواج ندارم! ان شالله آقا کامران خوشبخت بشن.با اجازتون من دیرم شده. . نگاهی پنهانی به حاج مهدوی کردم.این زن چرا در حضور او بامن حرف میزد؟؟! با خودش نمیگفت که حاج مهدوی چه فکری درمورد من میکنه؟ حاج مهدوی سرش پایین بود و به گمان من علاقه ای به دیدن وشنیدن این صحبتها نداشت. اگر در مقابل این زن کرنش نشون نمیدادم او همچنان در مقابل حاج مهدوی بامن درباره ی کامران حرف میزد ومن واقعا دلم نمیخواست حاج مهدوی به جزییات رابطه ی ما پی ببره.. او رو کشیدم کنار.. آهسته ومتین گفتم:خانوم معظمی..باور کنید اصرار شما فقط منو شرمنده م میکنه ولی چیزی رو تغییر نمیده..خداروشکر که کامران مادری داره که پیگیر سرنوشت و احوالاتشه ولی باور کنید من برای رد ایشون دلایل موجهی دارم که نمیتونم به شما بگم اما خودش میدونه.. او حرفم رو قطع کرد.. با استیصال گفت:ببین عزیزم من دنبال این نیستم که الا وبلا از شما جواب مثبت بگیرم من فقط نگران پسرم هستم..احتیاج به کمک دارم..میخوام بدونم چی اونو اینقدر بهم ریخته..کامران من یک پسر شوخ و پرسروصدا بود ولی الان مثل یک مجسمه چپیده گوشه ی اتاقش یک هندزفری هم تو گوشش به یک نقطه خیره شده! به من حق بده نگرانش باشم! دلم برای کامران سوخت!کامران پسری دوست داشتنی و خاص بود که واقعا حقش اینهمه آزار و بی اعتمادی نبود..لعنت به من که سالها با اینکه میدونستم کارم درست نیست ولی دست از این کار برنداشتم..و ایمان دارم کامران سزای اعمالم بود تا با دیدنش وجدانم درد بگیرد. با ناراحتی گفتم:من چیکار میتونم براتون بکنم؟ او از کیفش یک کاغذ و خودکار در آورد و مقابلم گرفت: بی زحمت آدرس وشماره تلفنتوبرام یادداشت کن تا یک روز باهم قرار ملاقات بزاریم..اونم تنها..شاید شما بتونی کمکم کنی پسرم رو آروم کنم. نگاهی به حاج مهدوی و فاطمه انداختم که حالا حامد هم بهشون اضافه شده بود و باهم چند قدم آنطرف تر حرف میزدند! باید با یکی مشورت میکردم ولی اینجا و دراین لحظه که خودکار و کاغذ انتظارم رو میکشید کاردرستی نبود. با اکراه کاغذ وقلم رو گرفتم و آدرس وشماره تلفنم رو نوشتم.قبل از اینکه کاغذ رو به او برگردونم با اضطراب گفتم:ازتون عاجزانه خواهش میکنم که شماره و آدرس منو به کسی ندید..مخصوصا کامران. . او با اطمینان بخش ترین لحن گفت:حتما همینطوره. .خیالت راحت عزیزم.. وقتی کاغذ رو ازم گرفت با لحن امیدوارانه ای گفت:امیدوارم صاحب اسم مسجد حوایج قلبیت رو برآورده بخیر کنه.. نگاهی به سردر مسجد کردم.نمیدونم من فراموشی گرفته بودم یا تا بحال اسم مسجد محله ام رو نمیدونستم! مسجد صاحب الزمان.. وقتی خانوم معظمی رفت،به نزد حاج مهدوی و فاطمه رفتم..به حامد سلام کردم و رو به حاج مهدوی پرسیدم:حاج اقا عذر میخوام. ایشون اینهمه راه اومده بودن اینجا برای چی؟ مگه شما قبلا پاسخ بنده رو خدمتشون نرسونده بودید؟ حاج مهدوی تسبیح به دست از فاطمه وحامد چند قدمی فاصله گرفت و من رو به دنبال خودش کشوند. آهسته وشمرده گفت:چرا،بنده به ایشون پاسخ شما رو رسوندم ولی خب ایشون مادره دیگه..نگران پسرش بود. ایستاد! با لحنی خاط و کنایه آمیزگفت: شما چه کردید با دل این جوون سیده خانوم؟! سرخ شدم.سفید شدم..سیاه شدم..رنگین کمون شرمندگی شدم از این خطاب. . تمام وجودم فریاد شد:چه خبر دارید از دل من که مردی چون شما چه کرده با او..؟ خودش رنگ و رومو دید و فهمید چقدر از کلامش شرمسار شدم.. وقتی او این رو به من گفت بیشتر به این واقعیت پی میبردم که واقعا لیاقت چنین مردی رو ندارم.. مردی که هیچ گاه از روی عمد با دل نامحرمی بازی نکرده بود..اما من با نامحرم ها بیرون رفتم..شام خوردم..حرف زدم..خندیدم ..دلبری کردم..والان پشیمونم!! فقط همین! این پشیمونی خوبه به شرطی که از خدا متوقع نباشم حاج مهدوی یا هر مرد مومن دیگری رو قسمتم کنه..من لیاقت یک انسان مومن وپاک رو ندارم. حاج مهدوی دست افکارم رو از ذهن وروحم گرفت و بیرون کشید. _مزاح بود جسارتا..ولی شاید بهتر باشه کمی بیشتر به تصمیمتون فکر کنید. او هم میدونست که من لایق یک مردمعمولی ام! او هم فکر میکردکبوتر با کبوتر باز با باز.میخواست از دست من خلاص بشه! از دست دردسرها و مزاحمت‌هایی که من براش در مسجد وبیرون مسجد بوجود آورده بودم.. نجوا کردم:حق دارید... شنید! نگاه دستپاچه ای بهم کرد وپرسید:بله؟؟؟..... ادامه دارد... ═════ೋღ🕊ღೋ════ آیدی نویسنده👈 @ https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9XxVgHZxF0tRsThQ حجاب فاطمی👆👆 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙🌔 💠امام رضا عليه السلام فرموند: 🔸«اِنَّ الْبُيُوتَ الَّتي يُصَلِّي فيها اللَّيْلَ يَزْهَرُ نُورُها لِاَهْلِ السَّماءِ كَما يَزْهَرُ نُورُ الْكَواكِبْ لِاَهْلِ الْاَرْضِ»؛ 🔸خانه‌ای كه در آن نمازشب برپا شود، براى اهل آسمان درخشش دارد؛ همان طور كه ستاره‌ها برای اهل زمين تلالؤ دارند. 📚مستدرك الوسائل، ج 6، ص 332. 🌱 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا