❰رٰاستےخـَــــدیجہۜ۔۔𔘓❱۔۔!
سِفیدبَخت تـَـرین ؏َـــ❀ـــروس شَهر۔۔۔
بِہ ڪُدام ضَـــــریح دَخیل بَستہ بود۔۔؟
بہِ ڪُدام ریسمـــــآن چَنگ زَده بود ڪِہ نَصیبش،
أرزشمَندتــَـ𑁍ــرین اِنســـــآن ؏ـــآلم ُشد۔۔؟ آر؎ «خَـــᰔــدیجہۜ »؛
خُوشبخت تـــَــرین زَن ؏ــــآلم شُد۔۔.
﴿این پِیـــــوند آسمآنے بَر؏ـآلمیان مُبٰارک بٰاد۔۔❖.﴾
#سالروز_ازدواج
#تبریک
#پیامبر ﷺ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
🌿🌺🌿
#نماز_هر_شب_ماه رجب(امشب،شب اول)
✍ مستحب است که در هر شب از این ماه،دو رکعت نماز بخواند در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه سوره کافرون (قل یا ایها الکافرون) و یک مرتبه سوره توحید بخواند
بعد از خواندن این دو رکعت نماز دست ها را بلند کند و بگوید.
لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ آلِهِ
سپس دست ها را به صورت بکشد.
#پیامبر گرامی اسلام فرمودند(کسی که این نماز را در هر شب از این ماه به جا بیاورد خداوند متعال، دعای او را به اجابت برساند و ثواب شصت حج مقبول و شصت عمره مقبول را در نامه عمل او ثبت می کند.
منبع:مفاتیح در بخش اعمال ماه رجب
✅ وقت خواندن این نماز در کل شب است یعنی از بعد از خواندن نماز مغرب تا قبل از اذان صبح
✅اگر کسی سوره کافرون را از حفظ نیست می تواند از روی قرآن یا از روی موبایل بخواند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ﴿١﴾ لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٢﴾وَلا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٣﴾ وَلا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ﴿٤﴾ وَلا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٥﴾ لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ ﴿٦}
اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#داستان_کوتاه
🐪 بستن زانوی شتر 🐫
قافله چندین ساعت راه رفته بود. آثار خستگی در سواران و در مرکبها پدید گشته بود. همینکه به منزلی رسیدند که آنجا آبی بود، قافله فرود آمد.
رسول اکرم نیز که همراه قافله بود، شتر خویش را خوابانید و پیاده شد. قبل از همه چیز، همه در فکر بودند که خود را به آب برسانند و مقدمات نماز را فراهم کنند.
رسول اکرم بعد از آنکه پیاده شد، به آن سو که آب بود روان شد، ولی بعد از آنکه مقداری رفت، بدون آنکه با کسی سخنی بگوید، به طرف مرکب خویش بازگشت.
اصحاب و یاران با تعجب باخود میگفتند آیا اینجا را برای فرود آمدن نپسندیده است و میخواهد فرمان حرکت بدهد؟! چشمها مراقب و گوشها منتظر شنیدن فرمان بود.
تعجب جمعیت هنگامی زیاد شد که دیدند همینکه به شتر خویش رسید، زانوبند را برداشت و زانوهای شتر را بست، و دو مرتبه به سوی مقصد اولی خویش روان شد.
فریادها از اطراف بلند شد: ای رسول خدا! چرا مارا فرمان ندادی که این کار را برایت بکنیم، و به خودت زحمت دادی و برگشتی؟ ما که با کمال افتخار برای انجام این خدمت آماده بودیم.
در جواب آنها فرمود: هرگز از دیگران در کارهای خود کمک نخواهید، و بدیگران اتکا نکنید، ولو برای یک قطعه چوب مسواک باشد.
📔 کحل البصر: صفحه ۶٩
#پیامبر #مبعث
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#داستان_کوتاه
⚡ اعجاز پیامبر (ص)
علی علیهالسلام میفرماید:
من با پیامبر صلیاللهعلیهوآله بودم، سران قریش نزد او آمده و گفتند:
ای محمد! تو ادعای بزرگی میکنی که هیچ یک از پدران و خاندانت نکردند، ما از تو معجزه میخواهیم، اگر پاسخ مثبت داده و انجام دهی، میفهمیم که تو پیامبر و فرستاده خدایی و اگر از انجام آن سرباز زنی، خواهیم دانست ساحر و دروغ گویی.
رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: شما چه معجزهای از من میخواهید؟
گفتند: از این درخت بخواه تا از ریشه کنده شده و درپیش تو بایستد.
حضرت فرمود: خداوند بر همه چیز توانا است. حال اگر خداوند این کار را بکند آیا ایمان میآورید و به حق شهادت میدهید؟
گفتند: آری،
پیامبر فرمود: من به زودی نشانتان میدهم آنچه را که خواستید. ولی بهتر از هر کسی میدانم شما به خیر و صلاح باز نخواهید گشت، مسلمان نخواهید شد.
سپس به درخت اشاره کرده و فرمود:
ای درخت! اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری و میدانی من پیامبر خدایم، به فرمان خدا از زمین ریشه هایت در آمده و به فرمان خدا در پیش روی من قرار بگیر.
سوگند به پیامبری که خداوند او را به حق مبعوث کرد، درخت با ریشه از زمین کنده شد و با صدای شدید همانند به هم خوردن بال پرندگان یا به هم خوردن شاخههای درختان، جلو آمد و در پیش روی پيامبر صلىاللهعليهوآله ایستاد، طوری که برخی از شاخههای بلند خود را بر روی پيامبر صلّىاللَّهعليهوآله و بعضی دیگر را روی من که در طرف راست پیغمبر ایستاده بودم، انداخت.
وقتی سران قریش این منظره را دیدند با کبر و غرور گفتند: به درخت فرمان بده نصفش جلوتر آید و نصف دیگر در جای خود بماند.
رسول خدا فرمان داد و نیمی از درخت با وضع شگفت آور و صدای سخت به پیامبر نزدیک شد، گویا میخواست دور آن حضرت بپیچد، دوباره سران قریش از روی کفر و سرکشی گفتند: فرمان بده این نصف بازگردد و به نصف دیگر ملحق شود و به صورت اول درآید.
پيامبر صلّىاللَّهعليهوآله دستور داد و چنان شد که آنان میخواستند.
من گفتم: لااله الاالله ای رسول خدا! من نخستین کسی هستم که به تو ایمان آوردم، و نخستین فردی هستم اقرار میکنم که درخت با فرمان خدا برای تصدیق نبوت و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستی انجام داد.
ولی بزرگان قریش همگی گفتند: او ساحری است دروغگو که سحری شگفت آور دارد و بسیار با مهارت و استاد است.
سپس به پيامبر صلّىاللَّهعليهوآله گفتند: آیا رسالت تو را کسی جز امثال علی علیهالسلام باور میکند؟
📔 بحار الأنوار، ج١۴، ص۴٧۶
#پيامبر #داستان_بلند
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#داستان_کوتاه
♦️ جوان و رسیدن به دژ محکم یقین
اسحاق بن عمار گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز صبح را با مردم به جا آورد.
پس به جوانی از انصار که چهرهای زرد، اندامی لاغر و چشمانی گود رفته داشت، نگاه کرد و فرمود: ای جوان، چگونه شب را به صبح رساندی؟
جوان گفت: ای رسول خدا! در حال یقین شب را به روز رساندم.
پیامبر فرمود: همانا برای هر چیزی، واقعیتی است. نشانه واقعیت داشتن یقین تو چیست؟
جوان گفت: ای پیامبر خدا! همانا یقین مرا اندوهگین کرده است، خوابم را گرفته است و در گرمای شدید ظهر مرا به روزه گرفتن واداشته است. پس نفسم را از وابستگی به دنیا باز داشتهام.
گویا میبینم عرش پروردگار برای حساب رسی از بندگان، آماده شده است و مخلوقات بدین جهت از قبر برانگیخته شدهاند و من نیز در میان آنان هستم.
هم چنین بهشتیان را میبینم که به سرور و شادی مشغولند و بر تختهای آراسته تکیه زدهاند و دوزخیان که در جهنّم عذاب میشوند و فریاد میزنند به گونهای که صدای شرارههای آتش جهنّم به گوشم میرسد.
پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به یارانش فرمود: این بندهای است که خداوند، قلبش را با نور ایمان روشن کرده است.
سپس پیامبر به جوان گفت: مواظب خودت باش که این حال را از دست ندهی. جوان گفت: ای رسول خدا! برایم از خداوند بخواهید که شهادت با شما را روزیام کند.
رسول خدا نیز دعا کردند. سرانجام پس از مدتی، آن جوان در یکی از غزوهها و در رکاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به شهادت رسید.
📔 بحار الأنوار، ج۷۰، ص۳۷۳
#پیامبر #داستان_بلند
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_
#داستان_کوتاه
🌱 یتیم و درخواست دارایی
مردی، مال بسیاری از برادرزاده یتیم خود در اختیار داشت. تا این که یتیم بالغ شد و از عمویش مال خود را خواست، ولی عمویش دارایی او برنگرداند.
جوان برای شکایت و دادخواهی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رفت. پیامبر به عموی او دستور داد که مالش را به او بدهد.
عمو گفت: از خدا و فرستاده او پیروی میکنم و از گناه کبیره به خدا پناه میبرم. آن گاه مال را به برادرزاده اش برگرداند.
پیامبر فرمود: کسی که بر نفس خویش چیره شده است و از پروردگارش اطاعت میکند، این چنین عمل میکند.
هنگامی که جوان داراییهای خود را پس گرفت، آن را در راه خدا انفاق کرد. پیامبر در این باره فرمود: پاداش پا برجا است و گناه باقی است. گفته شد: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله چگونه؟
فرمود: به پسر پاداش داده شد و گناه (و بار گران حساب رسی مال حلال و حرام در قیامت) بر پدرش باقی ماند.
📔 بحار الأنوار: ج۷۵، ص۱۲
#پیامبر #داستان_بلند
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2