eitaa logo
داروخانه معنوی
7هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
130 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
خـُــــوش بِحال کَسے کِہ ، دَر نـــــآمہ‌؎ أ؏ـمٰالَش۔۔۔ زیر هَر "گنـــــآه➩" ، یِک¹﴿ اِستغفٰار۔۔ ﴾نِوشتہ شُده ۔۔✤ «•.أمیرالمؤمِنین امآم ؏ـَـلےﷺ •۔۔𔘓.» «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#چگونه شبیه خدا شویم(۱۰) 🍀🌼ظالم به خود و دیگران‌نباشیم #استاد حاجیه خانم رستمی فر #پایان «داروخا
🍃🌺سلام مجدد خدمت همراهان عزیز کانال داروخانه معنوی 🍃🌺 خدمت شما سروران عارضیم ؛ مبحث جدید از صحبتهای زیبای استاد گرانقدرمون حاجیه خانم رستمی فر با عنوان: (انتخاب درست در زندگی ) از امروز در کانال بار گزاری می شود. سپاس از هم راهی گرمتون.
انتخاب درست در زندگی ۰۱.mp3
19.86M
درست در زندگی(۱) 🦋 قیمت خود را بشناسیم تا انتخاب درست داشته باشیم 🦋 حاجیه خانم رستمی فر (اسدیان ) «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مناسبت فرا رسیدن عید میلاد باسعادت حضرت علی علیه السلام طرح جمع آوری کمک هزینه بیمار سرطانی علیرضا جوان ۳۱ ساله به همراه همسر و تنها فرزند این خانواده که ۲ ساله هستند زندگی میکنند. علیرضا مبتلا به سرطان خون میباشد. هزینه داروها و مراجعه به پزشک بالاست و از عهدش برنمیان... چند روز هست دارو مصرف نکردن به جهت نبود هزینه دارو یه یاعلی بگیم کارشون و راه بندازیم و دلشون و شاد کنیم شماره کارت به جهت مشارکت ۶۰۳۷_۹۹۸۱_۴۴۵۱_۰۳۴۳ مهلت مشارکت تا روز سه شنبه ۳ بهمن ماه ۹۰ سهم ۲۰۰ هزار تومانی ۱۸۰ سهم ۱۰۰ هزار تومانی مجموعه نیکوکاری حضرت علی اصغر علیه السلام https://eitaa.com/nikokary_aliasghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خُـــــودِت رو بِہ خوندَنِ؛ « زیـــــآرت آلِ ‌یٰس۔۔❋» ۔۔، ؏ـــآدت بِده! تا نــــِـگاه مُحّبت‌ آمیـــــزِ۔۔ ﴿ اِمـــــآم زمـــــآنﷻ۔۔𔘓﴾ ؛ ↫ بہِ خُودت رو حِس ڪُنے...↬💛✨ ❍↲اُستآد پنٰاهیـــــآن ۔۔✤| الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 ! 🌷پسرم بیست و یک سال بیشتر نداشت و سه باری هم به جبهه رفته بود. آخرین باری که برای مرخصی آمد، "عبدالله" من "عبدالله" همیشگی نبود. در این مرخصی به دوستان و آشنایان و اهالی روستا سر زده و از آنان حلالیت طلبید؛ کاری که در مرخصی‌های قبلی‌اش از او ندیده بودم. درحال آماده کردن ساکش بودم که عبدالله دور سرم چرخید و گفت: مادر! من می‌روم ولی شاید برنگردم. گفتم: مگر از ما ناراحتی. گفت: نه مادر! شاید شهید بشوم. این را که گفت.... 🌷این را که گفت؛ تمام بدنم لرزید. راستش دیگه دوست نداشتم اجازه بدهم که برود، ولی از طرفی آن قدر عشق پیروزی اسلام را در سر داشت که مانع رفتنش نشدم. از زیر قرآن که ردش کردم، گفت: مادر مواظب خواهر و برادر و پدرم باش. سفارش‌هایش که تمام شد رفت، رفتنی که با همیشه متفاوت بود و به دلم افتاد که این آخرین باری است که او را می‌بینم. فقط چند روزی از سفارشاتش نگذشته بود که به ملاقات تن بی‌سرش، به سردخانه رفتم.... 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز عبدالله رجبی‌رزانی راوی: خانم باغدا گل‌مقدم مادر گرامی شهید منبع: سایت نوید شاهد «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا