داروخانه معنوی
#چگونه شبیه خدا شویم(۱۰) 🍀🌼ظالم به خود و دیگراننباشیم #استاد حاجیه خانم رستمی فر #پایان «داروخا
🍃🌺سلام مجدد خدمت همراهان عزیز کانال داروخانه معنوی 🍃🌺
خدمت شما سروران عارضیم ؛ مبحث جدید از صحبتهای زیبای استاد گرانقدرمون حاجیه خانم رستمی فر با عنوان: (انتخاب درست در زندگی ) از امروز در کانال بار گزاری می شود. سپاس از هم راهی گرمتون.
انتخاب درست در زندگی ۰۱.mp3
19.86M
به مناسبت فرا رسیدن عید میلاد باسعادت حضرت علی علیه السلام
طرح جمع آوری کمک هزینه بیمار سرطانی
علیرضا جوان ۳۱ ساله به همراه همسر و تنها فرزند این خانواده که ۲ ساله هستند زندگی میکنند.
علیرضا مبتلا به سرطان خون میباشد.
هزینه داروها و مراجعه به پزشک بالاست و از عهدش برنمیان...
چند روز هست دارو مصرف نکردن به جهت نبود هزینه دارو
یه یاعلی بگیم #به_عشق_علی کارشون و راه بندازیم و دلشون و شاد کنیم
شماره کارت به جهت مشارکت
۶۰۳۷_۹۹۸۱_۴۴۵۱_۰۳۴۳
مهلت مشارکت تا روز سه شنبه ۳ بهمن ماه
۹۰ سهم ۲۰۰ هزار تومانی
۱۸۰ سهم ۱۰۰ هزار تومانی
مجموعه نیکوکاری حضرت علی اصغر علیه السلام
https://eitaa.com/nikokary_aliasghar
داروخانه معنوی
به مناسبت فرا رسیدن عید میلاد باسعادت حضرت علی علیه السلام طرح جمع آوری کمک هزینه بیمار سرطانی عل
تا غروب فرصت داریم ۱۰ تا سهم ۲۰۰ هزار تومانی باقی مونده
خُـــــودِت رو بِہ خوندَنِ؛
« زیـــــآرت آلِ یٰس۔۔❋» ۔۔،
؏ـــآدت بِده!
تا نــــِـگاه مُحّبت آمیـــــزِ۔۔
﴿ اِمـــــآم زمـــــآنﷻ۔۔𔘓﴾ ؛
↫ بہِ خُودت رو حِس ڪُنے...↬💛✨
❍↲اُستآد پنٰاهیـــــآن ۔۔✤|
#امام_زمان
#تلنگر
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#ملاقات_با_تن_بیسر!
🌷پسرم بیست و یک سال بیشتر نداشت و سه باری هم به جبهه رفته بود. آخرین باری که برای مرخصی آمد، "عبدالله" من "عبدالله" همیشگی نبود. در این مرخصی به دوستان و آشنایان و اهالی روستا سر زده و از آنان حلالیت طلبید؛ کاری که در مرخصیهای قبلیاش از او ندیده بودم. درحال آماده کردن ساکش بودم که عبدالله دور سرم چرخید و گفت: مادر! من میروم ولی شاید برنگردم. گفتم: مگر از ما ناراحتی. گفت: نه مادر! شاید شهید بشوم. این را که گفت....
🌷این را که گفت؛ تمام بدنم لرزید. راستش دیگه دوست نداشتم اجازه بدهم که برود، ولی از طرفی آن قدر عشق پیروزی اسلام را در سر داشت که مانع رفتنش نشدم. از زیر قرآن که ردش کردم، گفت: مادر مواظب خواهر و برادر و پدرم باش. سفارشهایش که تمام شد رفت، رفتنی که با همیشه متفاوت بود و به دلم افتاد که این آخرین باری است که او را میبینم. فقط چند روزی از سفارشاتش نگذشته بود که به ملاقات تن بیسرش، به سردخانه رفتم....
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز عبدالله رجبیرزانی
راوی: خانم باغدا گلمقدم مادر گرامی شهید
منبع: سایت نوید شاهد
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2