eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
225 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 _لَحظہ هـــــآ را، ⇦مُتـــــوسل بِہ دُ؏ـآییم بیـــــآ سٰالیـــــآنےست کِہ؛ ⇦دِلتـــــنگ شُمآییم بیـــــآ _آسمـــــآن خوٰاهشِ، ⇦یِک¹جُرعہ نگآهـــــت دٰارد... _نَہ کہ مـــــآ، ﴿فٰـــــاطِـمــہۜ۔۔۔𔘓﴾ هَم ، _چِشـــــم بِہ رٰاهت دٰارد....➩ «سَـــــلٰام مُنتقِم خـــــون فٰاطِمہۜ۔۔۔ 𔓘» «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
بُردن نـــٰــام ⇩⇩⇩ ⇦﴿عَلےﷺ۔۔ 𔘓﴾؛ _سِجده‌؎ وٰاجِـــــب دٰارد...ꕤ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
«💛🌻» |چـــــــآدرت ۔۔✿!| _بو؎ شـَهــــٰادَت مےدَهدْ ۔۔ ↶چرٰا کہ چِشم، ﴿ شُهـــــداء ۔۔𔘓﴾بہ اوست !!! ⇦کہ مبـــــآدٰا چـــآدُر مـــآدرشآن ؛ «فٰـــــآطمهۜ۔۔‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ »خـــآکے شَود.‌⇨ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
عمر خود را چگونه صرف کنیم ۶.mp3
زمان: حجم: 10.1M
🌾قسمت [ششم] چگونه شبیه خدا شویم🍃🌸 حاجیه خانم رستمی فر 🎤 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
«حــــــآج‌حُسین‌یِکتــــــا‌ٓ۔۔𑁍»؛ _مےگُفـت: ↶کجٰـا‌ٓ یہ گنـــٰـــاه‌ رو‌بہ خــــــآطِر‌‌، رو؎گلِ‌﴿یُـــــوسـفِ‌زَهــــــرا‌ۜ۔۔۔𔘓﴾، _تـَرک کرد؎ُ،➩ ⇦ضَـرَرکَرد؎.....؟! 💥 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#داستان_کوتاه ⭕ نجات از دشمن مرحوم شیخ محمد حسین قمشه ای عازم زیارت ائمه طاهرین که در عراق مدفونند
🌹 مساعدت به یکدیگر واقدی گفته است: زمانی بر من گذشت که بسیار در تنگی معاش و سختی زندگی بودم. روزی کنیزم آمد نزد من و گفت: ایام عید می ‏رسد و در خانه چیزی نداریم. پس من ناچار رفتم نزد یکی از دوستانم که اهل بازار بود و نیازمندی خود را اظهار کرده و از او مقداری قرض خواستم. دوست بازاری‌ام کیسه مهر کرده و سربسته‌‏ای که در میان آن یک هزار و دویست درهم بود به من داد و من به خانه خود برگشتم. هنوز برقرار نشده بودم، دیدم یکی از دوستانم که سیدی هاشمی بود وارد شد و اظهار نمود: که گندمهایم نرسیده و به تأخیر افتاده و از جهت معاش و زندگی در تنگی هستم اگر داری مقداری قرض به من بده؟ من حرکت کردم و آمدم نزد همسرم و قضیه قرض گرفتن خودم را از رفیق بازاری و قرض خواستن دوست سیدم را برایش بیان کردم. همسرم گفت: اکنون چه فکری داری؟ گفتم: قصد دارم کیسه‌ای که قرض کرده‌ام که هزار و دویست درهم در آن است با دوستم نصف کنم. همسرم گفت: فکر خوبی نکرده‏‌ای. گفتم :چرا؟ گفت: به جهت آنکه تو از دوست خود که یک بازاری است قرض خواسته‌ای و او به تو این مبلغ را قرض داده. سزاوار نیست که تو نصف آن را به دوست خودت که فرزند و ذریه رسول الله صلی الله علیه و آله است بدهی. بلکه لازم است همه کیسه را به آن فرزند پیغمبر بدهی. پس من از نزد زنم برگشته و آن کیسه را به دوست سیدم دادم و او رفت. هنوز تازه به منزل خود رسیده بود که همان دوست بازاری من که به شدت احتیاج به پول داشته و با آن سید دوستی داشته وارد منزل او شده و تقاضای قرض می‏ کند. دوست سید من وقتی شدت احتیاج او را می ‏فهمد همان کیسه‌ای را که از من قرض گرفته بود با همان حال مهر شده به او می‏ دهد. دوست بازاری که چشمش به کیسه و به مهر خودش می‏ افتد آن را می ‏شناسد و در حالی که آن کیسه همراهش بود نزد من آمد و قضیه را از من سوال کرد من قضیه را برای او شرح دادم. در این هنگام قاصدی از سوی یحیی بن خالد برمکی وارد شد و به من گفت: مدتی است امیر به من گفته بود که به نزد تو بیایم و تو را دعوت کنم به حضور امیر، ولی در اثر کثرت مشغله دیر بخدمت رسیدم. اکنون حرکت کنید که امیر به زیارت شما اشتیاق دارد. من حرکت کرده همراه قاصد به نزد یحیی بن خالد برمکی رفتم و در نزد او قضیه کیسه را گفتم، یحیی وقتی قضیه را شنید غلامش را صدا کرد و گفت: فلان کیسه را بیاور. غلام کیسه‏‌ای را آورد که در آن هزار دینار بود. یحیی آن کیسه را به من داد و گفت: دویست دینار آن مال خودت و دویست دینار مال رفیق بازاریت و دویست دینار مال رفیق سیدت و چهارصد دنیا دیگر مال همسرت باشد چونکه او از همه شما کریمتر و باگذشت‏تر بوده است. 📔 أعیان الشیعه، ج۱۰، ص۳۲ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2