eitaa logo
داروخانه معنوی
4.8هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4.1هزار ویدیو
102 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 _صــٰـــاحب عـَــــزٰا؎ ِ؛ ↶مــٰـــاتــَـــم کــَـــرب‌وبـــــلٰا بيــــٰـا↷ تنهــٰـــا اُميـــــدخَلـــــق جهــــٰـآن↡↡ ⇇ «يـــــأبـــــنَ فـــــٰاطمهۜ𔘓» □بيـــــشَ أز هـــــزٰارســــٰـال¹⁰⁰⁰؛ تُــᰔـــو خـــــون گـِــــريہ کـَـــرده‌ا؎⇨ ◇◇اِ؎خـون جـِگـــــرِقـــــٰامَــــــت؛ ■﴿ زِينــــــب ۜ𑁍﴾⇇ بيــــٰــآ بيـــــٰـآ۔۔۔! أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏‎﴿زینـــــب ۜ 𑁍⇉﴾؛ _ نشــــٰـان دٰاد کِہ↡↡ میتـــــوٰان «حجـــــٰاب و عفــــٰـاف»، ◇◇زنــــٰـانہ رٰا تَبـــــدیـــــل کــَـــرد⇩⇩⇩ _بہ عـــــزّت مُجـــــٰاهِـــــدٰانہ⇨ ╰➤، □بہ یــِـــک¹ جهــــٰـاد بــُـــزرگ◇◇ _«مقـــــٰام مُعظّـــــم رَهبـــــر؎𔘓⇉» «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ألفبـــٰــا؎گِـــــریہ↡↡ ⇇ بـــَــر«سیــــّـدالشُهـــــدٰاءﷺ𔘓»، را شُمـــٰــا یٰادمــــٰـان دادیـــــد! ↶ســـــینہ زَدن زیـــــر پَرچَـــــم، هیـــــئت رٰا أز کتــٰـــاب، ◇◇سوگـــــوار؎تــــٰـان آمـــــوختیـــــم ↷ و... نَفَـــــس تــــٰـازه مےکُنیـــــم؛ ■بـــــٰا ذکـــــر⇩⇩⇩ ﴿ یــــٰـاحُسیـــــنﷺ𑁍⇉﴾ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6010316601969085780.mp3
19.55M
🏴فرازهایی از قسمت (اول) انتخاب نامحدود🌴 حاجیه خانم رستمی فر🎤 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◇◇‏والله !!! _أگـــــر﴿حُسیـــــن بـــــنِ عـــــلّےﷺ𔘓﴾، اِمـــــروز زِنـــــده مےبـــــود⇉ ╰➤ □شُعـــــٰارش⇇«فِلسطیـــــن »بـــــود! «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿زِینـــــب ۜجــــٰـان!𔘓﴾ صـــــدٰا؎گریه‌هــــٰـا؎ تــــُـو، ⇇ أز پُشـــــت هَـــــروٰاژه‌؎ مَقتـــــل بہ، گـــــوش مےرسَـــــد.↷ ↶بــَـــرٰا؎ تمـــــٰام دردهـــــٰا؎ سـَــــرت، ↶بـــَــرا؎ دٰانه‌دٰانه‌؎ أشـــــک‌هــــٰـایت، ↶بــــَـرا؎زخم‌هـــٰــا؎عَمیـــــق دِلـــــت، فَقط یـــــک¹ مـــَــرهم ســـُــراغ دٰارم! مـــَــرهمے أز جِنـــــس دُعـــــٰا؛↡↡ ⇇دُعــــٰـا بـــــرٰا؎ آمــــَـدن مـَــــرد؎ کہ، ◇◇ اُمیـــــد آخــَـــرِ شُمـــــٰاست...◇◇ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت دوم جمعند که همه آنها از فرمان سلیمان (ع) سرکشی کرده و ازگردنکشان و دلیرانند !!! ابوالعاص فریاد کشید :  یاران گفتند: کلام ابوالعاص, تمام نشده بود که دیدیم عفریت صیحه ای از جگر کشیدو خود را بر روی ابوالعاص انداخت, ابوالعاص را مانند گنجشک در چنگال باز دیدیم, فقط صدای وی را می شنیدیم که می گفت: (( بلغوا سلامی علی رسوالالله )) یعنی (( یاران! سلامم را به رسول خدا برسانید .(( ما از ترس فرار کردیم, بعد دیدیم آن عفریت به چاه رفت. برگشتیم و جنازه ابوالعاص را که مثل ذغال سیاه شده بود در سر چاه دیدیم , بر سر جنازه نشسته, گریه نمودیم. در همین حال از میان چاه غلغله و هیاهو بلند شد, گروه گروه صورتهای عجیب و غریب بیرون می آمد , ما همه پا به فرار گذاشتیم و به حضورپیامبر اکرم رسیدیم . دیدیم که جبرئیل خبر شهادت (( ابوالعاص )) را به پیامبر رسانده و آن بزرگوار گریه می کند , بعد فرمود : به آن خدایی که روح محمد در قبضه قدرت اوست, الان روح ابوالعاص, در حوصله مرغ سبزی است که دربهشت می خرامد, اصحاب هم آرزو می کردند که کاش ما به جای ابوالعاص بودیم. درآن زمان, حضرت امیر المومنین برای ماموریت مهمی از لشگر عقب مانده بودوقتی که رسید , (( عمر ابن امیه ضمری)) به استقبال آن حضرت شتافت و جریان شهادت ابوالعاص را به را به حضرت تسلیت گفت , اشک از چشم مبارکش جاری شد وبعد به حضور پیامبر اکرم رسید و آن مصیبت را گرامی داشت , پیامبر فرمود :فعلا ابوالعاص , با بدن سوخته در کنار (( بئر العلم )) افتاده است وخاکهای بیابان بر روی او می ریزد حضرت امیر عرض کرد : چاکران اگر کم شوند چه غم از سر تو مباد, مویی کم شود قربانت گردم فکری برای مسلمانان دیگر بفرمائید تا از تشنگی هلاک نشوند , آیا اذن می دهید که من بروم و از چاه (ذات العلم ) آب بیاورم ؟ , چون جبرئیل ازطرف خداوند به پیامبر اطلاع داده بود که این طلسم باید به دست علی شکسته شود لذا پیامبر فرمود : یا ابالحسن: برو به سوی آن چاه که خدای تعالی , حافظ و ناصر تو است و لکن باید با تو جماعتی هم باشند, مخصوصا آنها که باابوالعاص بودند. ادامه دارد... «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام سروران گرامی امروز چهلمین روز درگذشت برادر عزیزم هست لطف کنید اول برای شادی روح همه گذشتگان خودتون و اعضای گروه و بعد هم برای شادی روح برادرو پدر و مادر مرحوم من یک فاتحه و صلوات قرائت کنید بسیار سپاسگزارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۸ قسمت_بیست_و_هشتم بہ_نام_خداے_پرستوهاے_عاشق •°•°•°•. نمیتونستم  اتفاقی که افتاده رو هضم کنم. و همین بر شدت گریه ام اضافه میکرد. داداشش که پشت سر ما بود سریع اومد و به کمک محمد ماشین و کشوندن کنار گاردریل. ومن همینطور بهت زده نگاهشون میکردم. چندساعتی طول کشید تا پلیس بیادو صورت جلسه کنه. خسته شده بودم و به این فکر میکردم که چرا روز عقد من باید اینطور بشه آخه؟ به گفته داداشش وخودش یه ماشین پیچید جلومون و باعث شد ما منحرف بشیم. خدایا شکرت که سالمیم. تمام کارا رو کرده بودن و ماشین و بکسل کردن و بردن تعمیرگاه و بعد از اون ورم رفتیم خونه. همین که از در وارد شدیم تا پیشونیه آقاسید رو دیدن و اینکه دیدن با ماشین خودمون نیستیم خیلی هل کرده بودن. آقاسید لبخندی زدو تمام ماجرا رو تعریف کرد. بماند که چقد تو سرو صورت خودشون زدن وچقد خداروشکر گفتن. یه اسپندم دود کردن... . دوهفته اس از عقدمون میگذره. هرچی میریم جلوتر به عروسی مون نزدیک تر میشیم استرسم بیشتر میشه. تمام کارا رو کردیم.از خونه و جهاز گرفته تا لباس عروسو ماشین و ارایشگاه. توی اتاقم نشسته بودم و خیره شده بودم به روتختی گل گلیم.عاشق رنگ و طرحش بودم. زمینه آبی فیروزه ای و رنگ گل گلیش... خودمم یه لباس بااین طرح و رنگ داشتم... یاد دانشگاه افتادم😭 باید بعداز عروسی حتما ادامه بدم. تصویر زهرا تو ذهنم نقش بست. چقد دلم براش تنگ شده بود.... نمیدونم از چیزی خبر داره یانه اما مطمئنا از دستم خیلی ناراحته. باید دعوتش کنم... تصمیم گرفتیم که برای عروسی یه کار غیرمنتظره کنیم... گوشیم زنگ خورد. محمد بود: +جانم _سلام عزیزم☺ +سلام آقایی خسته نباشی🙈 _ممنونم... زنگ زدم بهت بگم که اون کارم حل شده همه چی آماده است... باخوشحالی جیغ کشیدم: + وااای توروخدا😍 چه عالییی _اره خیلی خوب شد😊 من فعلا باید برم. شب میبینمت +باشه. قربانت یاعلی _یاعلی . _میتونی چشماتو باز کنی😊 آروم چشمامو باز کردم و با بهت به خودم خیره شدم... چقد تغییر کرده بودم... صدای در اومد.ارایشگر سریع شنلمو انداخت سرم و باشیطنت گفت:اول رونما بگیر از شادوماد😉😊 آقاسید و فیلم بردار وارد شدن. صدای قدم هاشو که به سمتم میومد رو شنیدم. قلبم تند میزد و کف دستم عرق کرده بود. شنلو آروم بالا زد. چشمای آبیش از همیشه آبی تر بودو میدرخشید. لبخندمهمون لباش بود. آروم و ناگهانی بوسه کوتاهی به پیشونیم زد. و زیر گوشم زمزمه کرد: _... . . ⬅ پایان «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙🌓 🌑 فضیلت نماز_شب را خدا میداند 🎤آیت الله العظمی نماز شب را به نیت فرج بخوانیم «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️✨الــــهـــی  🤍✨هرچی از دلتون میگذره ❤️✨بــه لــطـف خــــدا 🤍✨هـمـیـن امشـ🌙ـب ❤️✨بـــرآورده بــشــه 🤍✨و مشکلات هـمـه حـل بـشـه ❤️✨بحق خانم زینب کبری سلام الله 🤍✨الــــهــــی آمــــیـــــن🤲 ❤️✨شــبــتــون زیــنــبــی «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫دستها را برده ام بالا ⭐️سپردم دل به آن والا 💫و از عمق وجود خود ⭐️خدایم را صدا کردم 💫نمیدانم چه میخواهی ⭐️ولی من برای تو 💫برای رفع غمهایت ⭐️برای قلب زیبایت 💫برای آرزوهایت ⭐️به درگاهش دعاکردم 💫شـــبـــتــــون حـــســـیــــنــــی «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا