داروخانه معنوی
#تشرفات #امام_زمان 🔴داستان تشرف خدمتکاری که توسط امام زمان سلام الله علیه، برای یاری برگزیده شد. «د
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#تشرفات #امام_زمان 🔴داستان تشرف خدمتکاری که توسط امام زمان سلام الله علیه، برای یاری برگزیده شد. «د
#تشرفات
#امام_زمان
مرحوم استاد عزیزمان حضرت آیت الله ابطحی(رضوان الله تعالی علیه) در کتاب "ملاقات با امام زمان" نوشته اند: معمولا من وقتی در مسجد صاحب الزمان مشهد نماز مغرب و عشا را می خواندم، به منبر می رفتم و چند جمله از اعتقادات و یا اخلاقیات از قران و احادیث برای مردم می گفتم. یکشب اتفاقا از مسائل روحی و معنوی سخن به میان آمده بود و من گرم حرف زدن بودم، ناگهان شخصی پای منبرم فریاد زد و گفت: آقا کجا رفتند؟
✨💫✨
من که روی منبر نشسته بودم و اگر کسی از میان جمعیت بیرون می رفت، بهتر از دیگران متوجه می شدم، گفتم: کسی از مسجد بیرون نرفته، شما چه کسی را می گویید که کجا رفته است؟! گفت: همین الان اینجا (پهلویش را جای خالیی بود نشان داد) بودند ولی حالا نیستند! گفتم: ممکن است جریان را بگویید.
گفت: من اهل دورترین محله های مشهد نسبت به مسجد صاحب الزمان هستم و تا به حال به این مسجد نیامده بودم و سه سال است که مبتلا به دل درد کهنه هستم و بهیچ وجه علاج نمی شوم. امشب برای انجام کاری به این محل آمده ام.
✨💫✨
وقتی کارم تمام شد، اذان نماز مغرب و عشا را می گفتند، با خودم گفتم: خوب است از نماز اول وقت غفلت نکنم، در همین مسجد بروم و نماز بخوانم و چون شما را می شناختم از جهت جماعت خواندن مانعی نداشتم. ولی وقتی سلام نماز عشا را دادم و نگاه به طرف راستم کردم، دیدم آقایی پهلوی راست من نشسته است، او اول به من سلام کرد. من جواب دادم.
به من فرمود: درد دلت خوب شده یا نه؟
من اول خیال کردم که او از ساکنین محله ی ماست و به همین جهت از درد شکم من خبر دارد، ولی من او را نمیشناسم. گفتم: نه آقا هنوز مبتلا هستم. دستش را به روی شکم من گذاشت و فشار داد، مثل آبی که روی آتش بریزند، دلم فورا خوب شد.
✨💫✨
ولی از طرف دیگر می ترسیدم که پای منبر شما اگر حرف بزنم بی ادبی باشد، همانطور که به شما نگاه می کردم زیر لب از او سؤال کردم که شما اینجا چکار می کنید؟
گفت: مگر اینجا مسجد صاحب الزمان نیست؟
گفتم: چرا.
گفت: پس اینجا متعلق به من است.
✨💫✨
من متوجه نشدم که منظورش چیست و به شما نگاه می کردم، ولی یکدفعه بفکر درد شکمم و سخنی که فرمود( پس متعلق به من است) افتادم و با خودم گفتم: شاید او حضرت بقیةالله ارواحنا فداه باشد. لذا به طرف راستم نگاه کردم، دیدم جایش خالیست و او نیست!
این مرد بعدها با ما آشنا شد و سالها بر او گذشت . الحمدلله از آن شب دیگر اثری از شکم دردش ندیده است.
📗ملاقات با امام زمان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#سلام_امام_زمانم❤️
«حجــٰـــابِ𑁍» دیـــــدَن او رٰا ؛
⇠کـــــنٰار بــــٰـاید زَد۔۔۔
و لَحـــــظہ لَحـــــظہ دَم أز،
⇠ انتـــــظٰار بـــٰــایـــَــد زَد...
□بـــــَرٰا؎ آمـَــــدنش↡↡
⇇ أشـــــک و آه کٰافے نیســـــت!!!
بـَــــرٰا؎ آمَـــــدَنـــــش زار بــٰـــایـــــد زَد...✿⇉
◇حجـــٰــابِ دیــــــن او بےگمـــٰــان
↶خُـــــود مـــٰــاییم↷
✿حجــٰـــاب دیـــــدَن او رٰا ،
۔۔۔۔کـــــنٰار بـــٰــایـَــــد زَد۔۔۔۔!!!
﴿سَـــــلٰاممُـــــولٰا؎غَـــــریبـَــــم𔘓➺﴾
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#امام_زمان♥
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
□چِہخـــــوبفَـــــرزَنـــــدٰانےهَستَـــــند،
⇇دُختَـــــرانِبـــٰــاحیــــٰـاء...!
_هـَــــرکــَـــس یکے¹ أز آنهـٰــــا رٰا دٰاشتہ بــــٰـاشــَـــد↡↡
⇠ خُـــــدٰاونـــــد آن دُختــَـــر رٰا بـَــــرٰا؎ او ،
↶مــٰـــانعے دَر بـَــــرٰابـَــــر آتــَـــش دوزخ قـَــــرٰار دَهـــــد↷
_﴿پیــٰـــامبر أکـــــرمﷺ𔘓⇉﴾
#ریحانه
#حجاب
#چادرانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
_
دِلـــــم هَوٰاییہ دیـــــدٰارِ ⇠تــُـــوست۔۔۔
⇠⇠ أز نــَـــزدیـــــک!!!
□أگـــــرچہ لُطـــــفِ تــُـــو بـــــودَهست ، ⇠⇠مُستـــــدٰام أز دور۔۔۔
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#امام_رضا
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#خودشناسی ۹ 🌟🌺هرکس به اندازه توانی که دارد باید برای اِمامَش تلاش کند #استاد حاجیه خانم رستمی فر «
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا