eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
225 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
داروخانه معنوی
#تشرف #تشرفات (قسمت دوم) #امام_زمان در همین حال ماشین وانتی چراغ زد و به طرف جمع ماشین ما نزدیک شد
ام کلثوم، دختر محمد بن عثمان نایب دوم امام زمان ارواحنافداه می گوید: روزی محموله‌ای از هدایا و سهم امام علیه السلام توسط شخصی از قم و حوالی آن برای حضرت ارسال شد. وقتی آن فرستاده به بغداد رسید، یکسره به خدمت ابوجعفر محمد بن عثمان مشرف شد و آنچه با خود به همراه داشت، تحویل داد. هنگام بازگشت، محمد بن عثمان به او می گوید: از آنچه به تو تحویل داده شده است، چیز دیگری هم باقی مانده است، آن کجاست؟ آن مرد پاسخ می‌دهد: آقاجان! چیزی باقی نمانده است و همه را تحویل داده‌ام. محمد بن عثمان می‌گوید: اما هنوز چیز دیگری باقی مانده است، شاید فراموش کرده‌ای با خود بیاوری بازگرد و دوباره خوب جستجو کن یا آن که اصلا فراموش کرده‌ای که آن را به تو داده باشند. بیاد بیاور که چه چیزهایی به تو تحویل داده شده است. ✨💫✨ آن مرد بازگشت و چند روز به ذهن خود فشار آورد و هرچه جستجو کرد و اندیشید چیزی به یاد نیاورد. همراهانش نیز اطلاعی نداشتند. دوباره به نزد محمد بن عثمان می‌رود و می‌گوید: همه آنچه را که به من داده شده بود، تحویل شما داده‌ام. چیز دیگری باقی نمانده است. محمد بن عثمان می‌گوید: حضرت می‌فرمایند: آن دو لباس بافتنی که فلانی پسر فلانی به تو داده است، چه کردی؟ آن مرد یک‌مرتبه می‌گوید: آری، آقاجان! درست می فرمایند، به خدا قسم! فراموش کرده بودم، الان هم اصلا به یاد نمی‌آورم که کجا گذاشته‌ام. فورا بازگشت و هرچه داشت زیر و رو کرد، از باربران هم پرسید و از آنها خواست بگردند شاید پیدا شود اما هیچ خبری نشد، ✨💫✨ سرانجام مأیوس و ناامید دوباره به نزد محمد بن عثمان بازگشت و او را مطلع ساخت. محمد بن عثمان می‌گوید: حضرت می‌فرمایند: برو به نزد فلان پنبه فروش که دو عدل پنبه به او داده‌ای. در انبار پنبه او یکی از عدلها را باز کن که روی آن چیزی است که چنین و چنان نوشته شده است. آن دو لباس داخل آن است! آن مرد متحیر شد و فورا نزد پنبه فروش رفت و آن دو عدل را باز کرد. لباسها آنجا بود. آنها را برداشته نزد محمد بن عثمان آمد و تحویل داد. گفت: آنها را فراموش کرده بودم. چون بارم زیاد بود لای آن عدل گذاشته بودم تا صدمه نبینند. 📗بحارالأنوار ج61، ص 316 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ؛ خیلیا نفرین شده‌ی نمازشونن ! «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و این آغاز پایان شماست😍 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌♡┅═════════════﷽══┅┅ ❤️ بــٰـا ایـــن دَل بےقـــرٰار ، خِیـــلے سَخـــت أســـت۔۔۔ جـٰــا مــٰـانـــدنمـــٰان ز یــٰـار خِیـــلے سَخـــت أســـت۔۔۔ تــُـو درد فـــرٰاق دیـــده ا؎، میدٰانـــے بـَــرگـــرد کہ انتـــظٰار خِیـــلے سَخـــت أســـت۔۔۔ ﴿ســَـلام‌آقـــآ؎خوبیهــٰـا𑁍﴾ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡┅═════════════﷽══┅┅ □□چـــٰــادُرش... ⇠ دَســـــت نـــــوٰازش، بہ ســـــر دَشـــت کــِـشید⇢ ◇دشـــــت هــَـــم↡↡ ⇇ أز نَفـــــس چــٰـــادر او ، ~گــُـــل مےچیـــــد𑁍⇉ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡┅═════════════﷽══┅┅ ایـــن تــٰـازه شُـــروع قـــصّہ ، ⇠⇠مـــــٰا و شُمـــٰــاست... نـــٰابود؎ هَـــرچہ ظُلـــم،↡↡ ⇇ بـــرنــٰـامہ مـــٰاســـت... پــٰـایــٰـان خُـــوش قـــصّہ ظُهـــور أســـت، ⇦⇦ظُهـــــور‌⇨‌⇨ «سٰـالےکہ نِکـوست أز بهـــآرش پیـدٰاســـت» «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2