eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
224 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
داروخانه معنوی
#احسن_القصص 🍀حاج آقا مجتبی تهرانی(۶) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز ولایت و زعامت حضرت روح
🍀حاج آقا مجتبی تهرانی(۷) بخشی از خاطرات "میثم مطیعی" با حاج آقا مجتبی تهرانی پیش روی شماست. *ماجرای اولین برخورد با حاج آقا مجتبی در مسجد جامع اولین برخوردم با ایشان که واقعاٌ مسیر زندگی‌ام را عوض کرد به دوران دانش آموزی بر می‌گردد. دانش آموز که بودم در مورد ادامه فعالیت علمی ام تصمیمی احساسی گرفته بودم و به قصد استخاره از حاج آقا به مسجد جامع بازار رفتم و اولین بار حاج آقا مجتبی را دیدم. به ایشان گفتم من استخاره می خواهم. ایشان فرمودند: برای چه؟ گفتم من در این مورد شک دارم و توضیح دادم. تا این را گفتم آنقدر ایشان با من تند برخورد کردند که یادم هست وقتی ایشان رفتند من همانجا نشستم و بغض کرده بودم و حتی در همان حال بچگی خودم قصد کرده بودم یکبار بروم و به حاج آقا بگویم شما که استاد اخلاق هستی این چه نوع برخورد است! اما الان که فکر می کنم می بینم واقعاٌ آن برخورد چقدر در آن برهه زندگی برای من لازم بود و مسیر زندگی مرا کاملاٌ عوض کرد و این برخورد حاج آقا به مرور زمان تبدیل به یک ارادت و محبت زاید الوصف شد. بعد از آن خیلی مسجد جامع می رفتم و حتی گاهی سؤال نداشتم و فقط می رفتم ایشان را نگاه کنم و ببینم چکار می کنند و چطور جواب سؤالات می دهند. و به تبع آن از همان ابتدای آشنایی توفیق داشتم و در جلسات اخلاق ایشان شرکت کردم. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
داروخانه معنوی
#تشرف #تشرفات (قسمت اول) #امام_زمان آقای حاج سید جواد منتظری که از دوستداران اهل بیت علیهم السلام
(قسمت دوم) 💥یک به یک اسامی معصومین را بیان کرد تا رسید به اسم مبارک خودش، من در فکر بودم که چه می کند، دیدم یک دست بر سر گذاشت و یک دست به جلو روی مبارک و مشغول دعا شد. هرچه گوش دادم ببینم آیا اسم امام زمان را می برد، نفهمیدم. ولی اشک می ریخت و مطالبی می فرمود که من متوجه نمی شدم. سپس اراده کرد تا برود. نگاهی به من فرمود و با من مصافحه و معانقه کرد. من به دنبالش رفتم ببینم خود آقا هست یا نه و به کجا می رود؟ چند قدمی در بین جمعیت دنبالش رفتم. ناگاه مقداری پول سودانی که روی زمین افتاده بود نظرم را جلب کرد. وقتی سرم را بلند کردم دیگر آقا را ندیدم. ✨💫✨ شروع کردم در فراق امام زمان اشک ریختن و یقین کردم که آن شخص خود حضرت بودند. شرایط قبل از رؤیت ایشان را در ذهن بررسی کردم دیدم قبل از آمدن آقا کسی از جلو، اصلا رفت و آمد نمی کرد و از پشت سر هم مرا اذیت نمی کردند و تنه نمی خوردم و جای ما راحت بود و با رفتن آقا دو مرتبه همان تهاجم جمعیت شروع شد. و باز با توجه به این نکته که نام مبارک خود را نگفت و آن مطالبی که من نفهمیدم و دعاهای مخصوصی که خواند، برایم ثابت شد که ایشان حضرت ولیعصر علیه السلام بوده اند. 📗شیفتگان حضرت مهدی علیه‌السلام ص182 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضہ یعنے بعد روز واقعہ با دست خود نیزه‌ها را یک بہ یک از پهلو؎ اکبر کشید
داروخانه معنوی
#روضه روضہ یعنے بعد روز واقعہ با دست خود نیزه‌ها را یک بہ یک از پهلو؎ اکبر کشید
روضہ یعنے کہ عمو؎ خوش قد و بالاش را تکہ تکہ مثل طفل کوچکے در بر کشید
داروخانه معنوی
روضہ یعنے کہ عمو؎ خوش قد و بالاش را تکہ تکہ مثل طفل کوچکے در بر کشید
از خجالت آب شد در پیش چشمان رباب هر زمانہ کہ گریزش بہ لب اصغر کشید
روضہ یعنے اینکہ این آقا بہ چشمش دیده است بےحیا دشداشه‌اش را تا زد و خنجر کشید
روضہ یعنے دست ها؎ ناتوانش بین راه خارها از دست و پا؎ زخمے خواهر کشید
روضہ یعنے روضه‌ها؎ ناتمام محفـلش باز هم مرثـیہ هایش بہ شبے دیگـر کشید
رشتہ کوه درد و غم را مثل زخم کهنه‌ا؎ رو؎ دوش خسته‌اش تا لحظۀ آخر کشید