@Maddahionlinمداحی آنلاین - لبیک یا رسول الله - میثم مطیعی.mp3
زمان:
حجم:
7.3M
💐 دلبر و دلدار یا رسول الله
#میلاد_پیامبر_اکرم
#میلاد_امام_جعفر_صادق
#مولودی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
حاج محمود کریمینماهنگ خورشید.mp3
زمان:
حجم:
2.6M
ربنا صلےعلے احمد خیر المرسلینا
و علےحیدر کرار امیرالمومنینا
#میلاد_پیامبر_اکرم
#میلاد_امام_جعفر_صادق
#مولودی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
محمد فصولیداره خنده روی لب.mp3
زمان:
حجم:
1.6M
داره خنده روی لب هر کسی که عاشقه
عیدی ما نوکرا با امام صادقه
#میلاد_پیامبر_اکرم
#میلاد_امام_جعفر_صادق
#مولودی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
@Navaye_mazhabiندا جاء الحق رسید بین آسمونا |فصولی - @Navaye_mazhabi.mp3
زمان:
حجم:
6.8M
ندا جاء الحق رسید بین آسمونا
مژده که رسول خدا اومده به دنیا
🎤 کربلایی محمد_فصولی
#میلاد_پیامبر_اکرم
#میلاد_امام_جعفر_صادق
#مولودی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
مهدی نجفی4_6017023292186037574.mp3
زمان:
حجم:
9.6M
🔹«صلوات خاصه پیامبر اکرم▫️»
🔸منقول از امام حسن عسکری
#میلاد_پیامبر_اکرم
#میلاد_امام_جعفر_صادق
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به رسم ادب صلوات خاصه سلطان علی بن موسی امام رضا علیه السلام رو بخونیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ
وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ
صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
بار الها درود و رحمت فرست بر على بن موسى الرضا پسندیده پیشواى پارسا و منزه و حجت تو بر هر که روى زمین است و هر که زیر خاک بسیار راستگو و شهید، درود و رحمتى فراوان و کامل و با برکت و متصل و پیوست و پیاپى و دنبال هم همچون بهترین رحمتى که بر یکى از اولیائت فرستادى.
#امام_رضا
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#داستان_کرامت
#امام_رضا
پزشک اقرار میکند
در جلد اول کتاب الکلام یجز الکلام ص 138 جریان شفا یافتن زنی را به خط دکتر لقمان الملک نقل میکند که ما نامهی دکتر را که به امر آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حایری، مشروح جریان را نوشته، عینا درج میکنیم.
تقدیم به حضور مبارک حضرت مستطاب حجهالاسلام آیتالله فی الارضین، آقای حاج شیخ عبدالکریم حایری - ادام الله ظله - علی رووس المسلین.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و الصلوه علی اشرف خلقه محمد المصطفی و افضل السلام علی حججه و مظاهر قدرته الایمه الطاهرین و العنه علی اعدایهم و المنکرین لفضایلهم و الشاکین فی مقاماتهم العالیه الشامخه.
شرع اعجازی که راجع به یک نفر مریضهی محترمه ظهور نمود، به قرار ذیل است.
این مخدره تقریبا بین 44 تا 46 سال سن دارد و متجاوز از یک سال مبتلی به مرض رحم بود که خود بنده مشغول معالجه بودم و روز به روز درد و ورم شدت مینمود.
با شور و مشورت با آقای دکتر ابوالقاسم خان قوام رییس صحیهی شرق مشارالیها را به مریضخانه آمریکاییها فرستادیم؛ بنده توصیهای به رییس مریضخانه نوشتم که مادام کپی و خانمهای طبیبه معاینه نموده، تشخیص مرض را بنویسند.
ایشان پس از معاینه نوشته بودند؛ رحم زخم است و احتیاج به عمل جراحی دارد و چند دفعه مشارالیها به آنجا رفته و همین طور تشخیص داده بودند و مریضه راضی به عمل نشده بود بعد از آن مشارالیها را برای تکمیل تشخیص نزد مادام اخایوف روسی فرستادیم ایشان هم با آنها همعقیده شده بودند و باز هم برای اطمینان خاطر و تحقق تشخیص، نزد پروفسور اکوبیانس و مادام اکوبیانوس فرستادیم ایشان پس از یک ماه تقریبا معاینه و معالجه به بنده نوشته بودند که این مرض سرطان است و قابل معالجه نیست؛ خوب است به تهران برود، شاید با وسایل قوه برقی و الکتریکی نتیجه گرفته شود.
چنانچه آقای دکتر ابوالقاسم خان و خود بنده در اول، همین تشخیص سرطان
را داده بودیم، مشارالیها، علاوه بر اینکه حاضر به رفتن تهران نبود؛ مزاجا به قدری علیل و لاغر شده بود که ممکن بود در دو فرسخی حرکت، تلف شود.
در این هنگام زیر شکم کاملا متورم شده بود و یک غده در زیر شکم در محل رحم، تقریبا به حجم یک انار بزرگ به نظر آمد که غالبا سبب فشار مثانه و حبس البول میشد و بعد پستانها متورم و سخت شده و خواب و خوراک از مریضه به کلی سلب شده بود.
که ناچار بودم برای مختصر تخفیف درد، روزی دو آمپول دو سانتی کنین مرفین تزریق نمایم که اخیرا آن هم بیفایده و بی اثر ماند، تا یک شب به کلی مستاصل شده و مقدار زیادی تریاک خورده بود که خود را تلف نماید؛ بنده را خبر دادند که جلوگیری از خطر تریاک به عمل آمد.
چون چند سال بود که بند با این خانواده از محترمین و معروفین این شهرند؛ مربوط و طرف مراجعه بودند خیلی اهتمام داشتم که فکری جهت این بیچاره که فوق العاده رقت آور بود بشود و از هر جهت مایوس بودم زیرا یقین داشتم سرطان شعب و ریشههای خود را به خارج رحم و مبیضهها (تخمدانها) دوانیده و مزاج هم به کلی قوای خود را از دست داده است.
برای قطع خیال مشارالیها قرار گذاشتم آقای دکتر معاضد رییس بیمارستان رضوی که متخصص در جراحی است معاینه نمایند. ایشان پس از معاینه به بنده گفتند چارهی منحصر به فرد به نظر من خارج کردن تمام رحم است؛ من هم به مشار الیها گفتم که شما اگر حاضر به عمل جراحی هستید چارهی منحصر است؛ و الا باید همین طور بمانید.
گفت:
بسیار خوب. اگر در عمل مردم که نعم المطلوب و اگر نمردم شاید چارهای شود؛ تصمیم برای عمل گرفت. و از همان روز که روز چهارشنبه اواخر
ربیع الثانی سنهی 1353 بود تا یک هفتهی دیگر، بنده او را ملاقات ننمودم یعنی از عیادتش خجالت میکشیدم و خودش هم از خواستن من خجالت میکشید.
پس از یک هفته دیدم با کمال خوبی به مطب بنده آمده؛ و اظهار خوش وقتی نمود؛ قضیه را پرسیدم گفت:
بلی. شما که به من آخرین اخطار را نمودید و عقیده دکتر معاضد را گفتید؛ با اشک ریزان و قلب بسیار شکسته از همه جا مایوس، گفتم:
یا علی بن موسی علیهالسلام تا کی من در خانهی دکترها بروم؟
و بالاخره مایوس شوم، یک هفته شروع به روضه خوانی نمودم و متوسل به حضرت موسی بن جعفر - ارواح العالمین فداه شدم.
شب هشتم (شب شنبه) در خواب دیدم که یک نفر خانم از دوستان من که شوهرش سید و از خدام آستان قدس رضوی است یک قدری خاک آورده، به من داد که آقا (یعنی شوهرش) گفته است که این خاک را من از میان ضریح مقدس آوردهام، که خانم به شکمش بمالد من هم در خواب مالیدم و بعد دیدم دخترم بشتاب آمد که خانم! برخیز! دکتر سواره آمده دم در (یعنی بنده دکتر لقمان) و میگوید به خانم بگویید بیایید برویم پیش دکتر بزرگ.
من هم با عجله بیرون آمده، دیدم شما سوار اسب قرمز بلندی هستید و گفتید: بیایید برویم من هم به راه افتادم تا رسیدیم به یک میدان محصوری؛ دیدیم یک نفر بزرگوار آنجا ایستاده است و جمعیتی کثیر در پشت سرش بودند؛ من او را نمیشناختم؛ اما نزد او رسیده، دستش را گرفتم و گفتم:
یا حجه بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه) به داد من برس!
اول با حالت عتاب به من فرمود:
که به شما گفت پیش فلان دکتر بروید؟
یکی از پزشکان را نام بردند (که بنده نمیخواهم نان آن را ببرم) پس از آن به قدمهایش افتادم و باز گفتم:
به داد من برس. ثانیا فرمود:
که به شما گفت:
پیش فلان دکتر بروید؟
استغاثه کردم فرمود:
برخیز! تو خوب شدی و مرضی نداری، از خواب بیدار شدم؛ دیدم اثری از مرض باقی نمانده است بنده تا دو هفته از نشر این قضیهی عجیب برای اطمینان کامل، از عدم عود مرض، خودداری نمودم و بعد، از پروفسور (اکوبیانس) تصدیق کتبی گرفتم که اگر همین مرض بدون وسایل طبی و جراحی بهبود یابد به کلی خارج از قانون طبیعت است و آقای دکتر معاضد هم نوشت که چارهی منحصر به فرد این مرض را در خارج کردن تمام رحم میدانستم و حالا چهار ماه است که تقریبا به هیچ وجه از مرض مزبور اثری نیست.
پس از این قضیه، مادام اکوبیانس باز مریضه را معاینهی کامل نمود و اثری در رحم و پستانها ندیده است؛ از همان ساعت، خواب و خوراک مریضه به حال صحت برگشته است و سوء هضمی مزمن هم که در سابق داشته به کلی رفع شده است.
(الا قل العاصی دکتر عبدالحسین لقمان الملک تبریزی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2