#حدیث_روز
امام_حسن_عسکری علیهالسلام فرمودند:
هرگاه صبحگاهان روزی دیدید که امامی از آل محمد (صلیالله علیه وآله وسلم) غایب گشته و او را مشاهده نمیکنید، پس به درگاه خداوند عزوجل استغاثه نمایید و فرج و ظهور او را از پروردگار بخواهید، پس چه زود باشد که فرج و گشایش بر شما رخ نماید.
📚 کمال الدین، ج ۸، باب ۳۲
یـا ارحـم الـراحمیــن.
سه شنبـه... صدمرتبه...
#ذکر_روز "سه شنبه"﷽"
"100مرتبه"
✨یا ارحم الراحمین✨
✨ای مهربان ترین مهربانان✨
🌙دیگرگناه نمی کنم آقابیا🌙
اللهم_عجل_الوليك_الفرج🌻
#نماز_سه_شنبه
✅هرکس نمــازسهشنبه را
بخواندبرایش هزاران شهرازطلا
دربهشت بسازند↯
دورکعت؛
درهر رکعت بعدازحمد یک بارسوره
تین، توحید، فلق ،ناس
@Manavi_2
1.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نیایش_صبحگاهی
#سه_شنبه1مهرماه1404
خدایا 🤲
🌸خودت گفتی،
🕊بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را...
🌸پس قلب مرا
🕊به نور خودت روشن و گرم کن.
🌸زنگار يأس و نا اميدی را از دلم بزدای
خالقا🤲
🌸هيچ دانا و توانایی جز تو برای ياری ندارم
🕊و ندانم ، پس دستم بگير و
🌸خود گره از كارم بگشای...
🕊امروز دوستانم را
🌸از سختيها و بیماریها برهان
🕊و اجابتمان كن.
آمیـــن 🌹
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
✨ #رفع_احتیاجات_فرزندان
#فرزند
امام صادق علیه السلام فرمودند:
که هر کس سوره ماعون را《 41》 بار
به جهت رفع احتیاج فرزندان خود بخواند او و فرزندانش از آن پس محتاج نشوند و پیش از شروع ده مرتبه صلوات بفرستد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
أَرَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ ﴿١﴾ فَذَلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ ﴿٢﴾ وَلا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿٣﴾فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ ﴿٤﴾ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿٥﴾ الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ ﴿٦﴾ وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﴿٧﴾
📚 کلیات مفاتیح الحاجات ص 81
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#احسن_القصص 🍀شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی(۱۲) تو بخور، او مداوا میشود پاسبانی میگفت: «همسر من مدته
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#احسن_القصص
🍀شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی(۱۳)
به خاطر دارم که شخصي بنام « صنيعي » از اهل اصفهان که رياست اداره تلفن مشهد را نيز به عهده داشت، براي من حکايت کرد که :
وقتي به درد پا مبتلا شدم و به ارشاد و به اتفاق دو تن از دوستانم به نامهاي حسن روستائي و شاهزاده دولتشاهي به خدمت مرحوم حاج شيخ حسنعلي اصفهاني رحمة الله عليه رفتم تا توجهي فرمايند و از آن درد خلاص گردم، چون به خانه او رفتم، ديدم که در اطاق گِلي و بر روي تخت پوست و زيلويي نشسته است .
در دلم گذشت که شايد اين مرد نيز با اين ظواهر، تدليس مي کند. پس از شنيدن حاجتم، فرمود تا دو روز ديگر به خدمتش برسم .
روز موعود رسيد و بنا به وعده آنجا رفتم وليکن در دل من همچنان خلجاني بود. چون به خدمتش نشستم، نظر عميقي در من افکند که ناگهان خود را در شهر اراک که مدتي محل سکونتم بود، يافتم .
در آن وقت نيز پسرم در آن شهر ساکن بود. يکسره به خانه او رفتم، ولي به من گفتند: فرزند تو چندي است که از اينجا به جاي ديگر منتقل شده است و نشاني محل جديد او را به من دادند. به سوي آن نشاني جديد راه افتادم و در راه با تني چند از دوستان مصادف شدم که قرار گذاشتند همان شب به ديدن من بيايند .
چون به در منزل فرزندم رسيدم و در را به صدا درآوردم، خادمه يي در را بگشود، چون خواستم که به درون بروم، ناگهان صداي مرحوم شيخ مرا به خود آورد، ديدم غرق عرق شده و خسته و کوفته ام .
آنگاه دستوري از دعا و دوا به من مرحمت فرمود، ولي پيوسته در انديشه بودم که اين چگونه سير و سياحتي بود که کردم؟ پس از چند روز، نامه يي گله آميز از پسرم رسيد که چه شد به اراک و تا در خانه ما آمدي، ولي داخل نشده و بازگشتي و چرا با دوستانت که در راه، قرار ملاقات نهاده بودي، و شب به ديدار تو آمده بودند، تخلّف وعده کردي؟
و در پايان آدرس منزل خود را، در همان محل داده بود که من در آن مکاشفه و سياحت به آنجا رفته بودم .
ادامه دارد...
#شرح_حال_اولیاء_خدا
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#تشرف #تشرفات (قسمت اول): #امام_زمان 💥جناب حاج محمد باکویی جریان تشرف خود را چنین نقل می کند: در زم
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#تشرف #تشرفات (قسمت اول): #امام_زمان 💥جناب حاج محمد باکویی جریان تشرف خود را چنین نقل می کند: در زم
#تشرف
#تشرفات (قسمت دوم):
#امام_زمان
💥عرض کردم آقا نشانه ای و علامتی مرحمت فرمایید که مردم باور کنند که من امام زمانم را زیارت کرده ام. حضرت فرمودند جلو بیا و من رفتم و حضرت دست مبارکشان را بر ابروی من کشیدند، چون من ابرویم را نمی دیدم نفهمیدم که نشانه چیست؟ و از حضرت هم حیا کردم که چیز دیگری سؤال کنم. حضرت فرمودند: سریع برو که هنوز سیل نیامده خانواده ات را ببری و من تا رفتن شما در این مکان هستم.
✨💫✨
من به سمت خانواده راه افتادم ولی تمام وجودم در کنار حضرت بود و تمام فکرم متوجه ایشان بود. با خانواده به سمت شهر حرکت کردیم و من از آیینه ماشین حضرت را نگاه میکردم تا رسیدم به پیچی که از رودخانه جدا میشد و دیگر حضرت نوری شدند و به سمت آسمان رفتند. در این هنگام در آینه ماشین متوجه ابروهایم شدم و با کمال تعجب دیدم آنها سفید شده اند، به خانواده گفتم به ابروهایم نگاه کنید!!!
✨💫✨
همه با تعجب به ابروهایم که سفید شده بودند نگاه می کردند و در حالی که گریه مرا مجال نمی داد برای آنها ماجرا را تعریف کردم و همه آنها تحت تاثیر این قضیه قرار گرفته و ایمان و اعتقادشان به حضرت بیشتر شد. جالب است که بعد از رسیدن ما به شهر همانطور که حضرت فرموده بودند سیل جاری شد.
استاد هجرانی (ناقل این قضیه) می گوید: من خودم ابروهای حاج محمد باکویی را دیدم که در عین سفیدی زیبا بودند.
📗مجله منتظران ج 6ص 22
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2