eitaa logo
داروخانه معنوی
8.5هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
225 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر 👇 @Ya_zahra_5955 #کپی_حلال تبادل وتبلیغ @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا ...‏ غــــزه ایستـــاد !!! ⇠آن‌گـــونہ کہ ایمـــان، قـــد بـــرافـــراشـــت ↡↡ ⇇بـــر فـــراز دیـــوارهـــایے کہ ⇦ شـــک و هـــراس ◇◇ در آن مـــأوا داشتـــنـــد.‌⇨ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
@Ostad_Shojaeکارگاه عزت نفس 30.mp3
زمان: حجم: 10.4M
۳۰ 🚫آدمایی که اهل چشم و هم چشمی اند؛ شاید برای دیگران چشمگیــر باشند، اما محبوب و محترم نیستــند.... ، طُعمه ایست که انسان را در دام ذلّت اسیر میکند. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز یکشنبه قضای ⇠ بعد از هر نماز قضا خواندن دعای فرج(الهی عظم البلا...) برای سلامتی و فرج و مقدر شدن ظهور آقا جانمون حضرت مهدی (روحی لک الفدا) اجباری است🌹🌹🌹
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
چله مقاومت💔 جهت دستیابی به مطالب ، روی عبارات آبی رنگ زیر ضربه بزنید 👇🏻 سوره فتح دعای توسل دعای چهاردهم صحیفه سجادیه «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا -«عَـــلے‌ﷺ»چـــون‌ بٰـــاخـــدا‌ ⇠⇠شَـــب‌‌ رٰاسَحَـــر‌ کـــرد؛ کـــمـــال‌ هـــمـ‌نـــشین در‌‌او أثـــر‌کـــرد...⇉ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
منقذين اصبغ اسدى گويد: (در شب نيمه شعبان در خدمت اميرالمؤ منين (ع ) بودم ، امامسوار شترى شدند و براى كار مهمى به دهى رفتند، در اثناى راه در جايى فرود آمدند وخواستند كه تجديد وضو نمايند، من افسار شتر را داشتم ، يك مرتبه گوش هاى شترتيز و مضطرب شد كه نتوانستم آن را نگه دارم ؛ امام پرسيد: چه شده است ؟ عرض كردم : شتر چيزى ديده كه اين طور بى تابى مى كند. امام نگاه كرد و فرمود: درنده اى است ؛ ذوالفقار را برداشت و نعره اى زد و چند قدمبرداشت ؛ آن درنده شير بود چون صداى امام را شنيد نزديك آمد و مانند گناهكاران ، سردر پيش انداخت ؛ امام دست دراز كرد موى گردن شير را گرفته و فرمود: مگر نمى دانى مناسدالله و ابوالاشبال (پدر بچه شيرها) و حيدرم ، قصد شترم را نمودى ؟ شير به زبان فصيح عرض كرد: يا اميرالمؤ منين (ع )! هفت روز بود كه شكارى به دستمنيفتاد و گرسنگى بى طاقتم كرده است ، از دور شبح شما را ديدمخجل كه خداى تعالى بر من گوشت دوستان و عترت شما را حرام گردانيده و بر دشمنانشما حلال نموده است . امام دست بر پشت شير كشيد و با او حرف زد تا آن كه عرض كرد:يا ولى الله ! گرسنگى ، گرسنگى ؛ امام دست برآورد و فرمود: خداوندا! به حق محمد وآل محمد (ص ) او را روزى ده ؛ همان حال ، چيزى نزد شير آمد و به خوردنمشغول شد. بعد امام پرسيد: مسكن تو كجاست ؟ گفت : كنار رود نيل . فرمود: اين جا چه مى كنى ؟ عرض كرد: به قصد زيارت شما به حجاز آمدم ، در آن جا كوفه را نشان دادند و نزد شماآمدم ، حال اجازه رفتن مى خواهم كه دو پسر و جفتى دارم كه از من بى خبرند. چون اجازه گرفت ، عرض كرد: يا اميرالمؤ منين (ع )! در اين سفر به قادسيه مى روم و ازگوشت سنان بن و اهل شامى كه از دشمنان شماست ، و در جنگ صفين گريخته ، توشه راهكنم . امام دعا كرد و شير رفت ). منقذبن اصبغ گويد:(متعجب و حيران شدم كه امام فرمود: اى منقذ! از اين واقعه تعجبنمودى ؟! بدان خدايى كه دانه را مى روياند و خلق را مى آفريند، اگر از معجزاتى كهرسول خدا به من تعليم داده ، ظاهر كنم مردم به گمراهى مى افتند؛ و بعد امام متوجه نمازشد و پس از آن نمازش تمام شد در خدمتش بودم تابه قادسيه رسيديم كه هنگام اذانصبح بود؛ و در ميان مردم غوغايى بود كه مى گفتند: سنان بن واهل شامى را شيرى خورد و استخوان هاى بدنش را نشان دادند؛ من واقعه سخن گفتن شير رابا امام را براى مردم نقل كردم ، مردم دويدند و به خدمت امام رسيدند و از وجودش ‍ تبرك مىجستند.)(40) تحفه المجالس، ص ۸۴ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2