eitaa logo
داروخانه معنوی
6.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.7هزار ویدیو
128 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
داروخانه معنوی
#احسن_القصص ☘مرحوم عباس رحمان نژاد (١١) 💥یکی از نتایج و برکات پربار زیارت کربلا برای مرحوم رحمان نژ
☘مرحوم عباس رحمان نژاد(١٢): 💥جذبه نگاه معشوق و آن حرارت ناشی از حب او در قلبش سبب شد، تصمیم بگیرد برای حرکت در راه رضایت حضرات معصومین علیهم السلام زندگیش را متحول کند، اولین قدم این بود که در این فرایند، در دوستیهایش با افرادی که با آنها معاشرت داشت تغییراتی داد. ⚡️⚡️⚡️ رفت و آمد با دوستان و آشنایانی که زیاد در امور دینی اهتمامی نداشتند و میدانست نمیتواند با ارتباط با آنها تغییری در اعتقاداتشان ایجاد کند، به حداقل رساند و از طرفی بشدت بجستجوی افرادی دست زد که علاقه شدیدی به اجرای سنتهای اهل بیت علیهم السلام داشتند. هر جا می شنید یا می دید کسی محب اهل بیت علیهم السلام است و به خاطر این صفتش مورد توجه قرار گرفته، خودش را به او نزدیک میکرد و یا حتی در صورت امکان راه رفت و آمد خانوادگی را با او باز میکرد. ⚡️⚡️⚡️ می گفت باید با این افراد نشست و برخاست کرد تا از آنها چیزهایی که نمیدانیم بیاموزیم. هرجا می شنید عاشق امام زمانی هست برای دیدنش میرفت. حتی به شهرستانها و شهرهای مختلف سفر میکرد تا به علماء دلباخته حضرت یا اولیاء کمتر شناخته شده و دلداده حضرت از نزدیک روبرو شود و از محضرشان استفاده کند. و در رهگذر این سفرها و دوستی ها ... درسهای زیادی از دوستان حضرت آموخت. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦠 راه های غلبه بر و 🎙پاسخ از استاد مؤیدی 1️⃣ «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم سوره مبارکه هرکس این سوره را صد《100》 مرتبه بخواند و از خداوند حاجت بخواهد انشالله روا شود. 📚 تفسیر زواره باب ختومات ص8 «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﷺ زندگینامه مختصری از حضرت سکینه (س) حضرت سکینه، دختر ابى عبدالله الحسین (ع) و رباب، دختر امرء القیس است. نام اصلى وى، " آمنه" یا " امیمه" بود و مادرش رباب او را به " سکینه" ملقّب ساخت.(۱) این بانوى شریف علوى در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین (ع) و مادر گرانمایه‏ اش حضرت رباب (س)و عمه بزرگوارش حضرت زینب کبرى(س) پرورش یافت و از راهنمایى و تربیت ناب برادرش حضرت على بن الحسین(ع)، معروف به زین العابدین در ایّام امامت آن بزرگوار، بهره ‏هاى وافر یافت. وى از زنان خردمند و داناى عصر خویش بود. علاوه بر بهره‏ مندى کامل از حُسن جمال، از فضایل معنوى مانند تعّبد، تدیّن و تقواى الهى برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنورى و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وى، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود.(۲) درباره تاریخ تولدش، اطلاع دقیقى در دست نیست. امّا وى در واقعه عاشورا، دخترى رشید و بالغ بود. برخى از مورخان، وى را در واقعه کربلا، بین ده تا سیزده ساله خوانده ‏اند. بنابراین تولدش باید میان سال‏هاى ۴۷ تا۵۰ قمرى باشد. او در مدینه و در اواخر عصر امامت حضرت امام حسن مجتبى (ع) دیده به جهان گشود.(۳) امام حسین (ع)به تمامى فرزندانش، از جمله سکینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضایل و کمالات نفسانى، بسیار دوست می ‏داشت. روایت شد، که آن حضرت درباره سکینه و مادرش رباب و خانه ‏اى که آن دو در آن زندگى مى‏ کردند شعرى عاطفى سرود که ترجمه‏ اش چنین است: به جانت سوگند ! من به راستى خانه ‏اى که سکینه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم. من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارایى ‏ام را نثار می ‏کنم و هیچ ملامت‏گرى نمی تواند مرا در این کار سرزنش کند.(۴) ▪️این بانوى مکرمه، بین ۶۷ تا ۷۰ سال زندگى کرد و سرانجام در کمال شرافت و عفت دار فانى را وداع گفت. ▪️درباره در گذشت این بانوى بزرگ علوى، دو روایت نقل شده است: روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ربیع الاوّل سال ۱۱۷ هجرى قمرى و در عصر خلافت هشام بن عبدالملک و در حاکمیت خالد بن عبدالملک بن حارث، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر می گوید که وى در پنجم ربیع الاوّل سال ۱۲۶ هجرى قمرى در مکه معظمه وفات یافت .(۵) ▪️به هر روى، در گذشت وى در پنجم ربیع الاوّل، مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان است. در همان سالى که حضرت سکینه (ع) وفات یافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسین (ع) نیز در مدینه بدرود حیات گفت. (۶) 📚منابع: ۱- منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۲ و وفیات الاعیان، ج۱، ص ۳۷۹ ۲- اعلام النّساء، ج ۲،ص ۲۰۲ ۳- شام، سرزمین خاطره‏ها، ص ۱۰۴ ۴- منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۳ ۵- شام، سرزمین خاطره‏ها، ص ۱۰۷؛اعلام النسّاء، ج ۲، ص ۲۲۴؛ وفیات الاعیان، ج ۱، ص ۳۷۸ ۶- وقایع الایام، ص ۲۰۶ و منتهى الآمال، ج ۱، ص ۴۶۳. «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالروز وفات حضرت سکینه (س)دختر امام حسین (ع) تسلیت باد🏴 به جانم سوگند من خانه ای را دوست دارم که در آن سکینه و رباب باشند. آن دو را دوست دارم و همه ی مالم را برای آنان بذل میکنم و هیچ ملامتگری نیز حق سرزنش مرا ندارد آری این فرموده سید الشهدا بیانگر محبت شدید ایشان به دختر بزرگوارش سکینه (س) است، همان سکینه ای که در دوران نوجوانی صحنه های شهادت برادران و پدر را از نزدیک نظاره گر بود، ولی به سفارش پدر بزرگوارش گوش جان سپرد و همه رنج ها و سختی ها را با صبر و بردباری تحمل نمود، زمانی که امام حسین برای وداع با اهل بیت به سوی خیمه ها آمد، نزد پدر رفت و صدا زد: بابا! آیا تسلیم مرگ شده ای؟ بعد از تو به چه کسی پناه ببرم؟ امام حسین او را دلداری داده چنین فرمود: "ای نور چشم من، چگونه کسی که یار و یاور ندارد، تسلیم مرگ نشود. ولی بدان که رحمت و یاری خدا در دنیا و آخرت از شما جدا نمیگردد، دخترم بر قضای الهی صبر کن و شکایت منما، دنیا محل گذر است ولی آخرت خانه همیشگی است" امام حسین(ع) آنگاه که بی تابی و گریه دخترش را دید افزود: "سکینه جان، بدان که بعد از من، آنگاه که مرگم فرا رسد، گریه ات طولانی خواهد بود، مادامی که روحم در بدنم جاریست، تو با اشک حسرتت، قلبم را آتش مزن، پس آنگاه که کشته شدم تو به آنچه میکنی سزاواری، ای برترین زنان" اما شاید هیچ جا بر سکینه سخت تر از شام نگذشت، آنگاه که برای حفظ حرمت حرم اهل بیت باید سر بریده ی پدر را فدا میکرد، همانجا که در دروازه شام مردم به تماشای نوامیس الهی ایستاده بودند، سکینه (س) یکی از صحابه پیغمبر را صدا میزند و از او خواهشی میکند: به این کسی که این سر بریده را بر نیزه دارد بگو سر را جلوتر از ما ببرد تا مردم مشغول نگاه به آن سر بشوند و به حرم رسول خدا نگاه نکنند[3] سلام و درود خدا بر آن بانوی پاک و بزرگوار «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات #امام_زمان ﷻ عالم‌محقق شیخ حسن تویسرکانی فرمود: اوایل جوانی که در نجف اشرف مشغ
(قسمت‌اول): ﷻ ▪️عالم جلیل القدر شیخ علی رشتی از شاگردان شیخ انصاری نقل فرمود: یکبار برای زیارت حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام از نجف به کربلا مشرف شدم. در مراجعت می خواستم از راه رودخانه فرات برگردم، لذا در کشتی کوچکی که بین کربلا و‌طویریج رفت و ‌آمد می کرد نشستم. مسافران کشتی همه اهل حله بودند و می خواستند تا طویریج بیایند و از آنجا که راه حله و نجف از هم جدا می‌شود، به شهرستان بروند. ▪️▫️▪️ آن جماعت مشغول لهو و‌لعب و‌مزاح بودند جز یک نفر که همراهشان بود، او نه می خندید و نه‌ مزاح می کرد و در این کارها خود را داخل نمی کرد و آثار وقار و بزرگواری از او ظاهر بود. رفقایش به مذهب او ایراد می گرفتند و عیبجویی می کردند، در عین حال در خورد و‌خوراک با هم شریک بودند. من خیلی تعجب کردم ولی موقعیتی نبود که از او‌در این باره سوال کنم، تا به جایی رسیدیم که بدلیل کمی آب رودخانه ما را از کشتی بیرون کردند که کشتی به گل ننشیند. ما هم کنار نهر راه می رفتیم. ▪️▫️▪️ اتفاقا در بین راه نزدیک آن شخص بودم، لذا از او پرسیدم: چرا خودت را از رفقا و دوستانت کنار میکشی و آنها به مذهب تو‌ایراد می گیرند؟ گفت: اینها خویشان و بستگان من هستند که همگی از اهل سنت هستند و پدرم نیز سنی بود ولی مادرم مؤمنه و شیعه است. من هم قبلا مثل آنها سنی بودم اما به برکت حضرت صاحب الزمان علیه السلام شیعه شدم. گفتم: چطور شد که شیعه شدی؟! گفت:... ادامه دارد... «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا