eitaa logo
🌍مَـن وَ دنـیا🌏
745 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
43 فایل
اگـر هر شخص به‌اندازه ساخٺنِ یڪ خانہ؛ وقٺ برای ساخٺنِ خود می‌گذاشٺ ڪار ٺمام بود!💚 . . . مطالب رو دوسٺ داشٺید بمــونید🤞🏼 . ڪپی با ذڪر صلواٺ آزاد💚 .. ارتباط با ادمـین 👇🏻 @Ghasedak2002
مشاهده در ایتا
دانلود
❤💍 احساس میکردم که رو به ضریح و گنبد ایستاده ایم و زیارت نامه می خوانیم. آرامش زندگی من حمید بود که دیگر نیست خودش را از خوابهایم خواب را از چشمهایم و آرامش را از زندگیم گرفته است دلم میخواهد از ته دل بخندم میخندم ولی از ته دل نیست گاهی اوقات که خیلی دلم میگیرد لباسهایش را پهن میکنم روی زمین پیراهنش را شلوارش را کنار لباسهایش مینشینم و گریه میکنم بعد از چند ماه هنوز هم گاهی اوقات با امید لباسهایش را زیر و رو میکنم شاید داخل جیبهایش برایم نامه ای نوشته باشد هر عکس جدیدی که از حمید به دستم میرسد احساس میکنم حمید زنده است و هر روز برایم از سوریه عکس میفرستد. اشکهای من از روی دلتنگی است نه ناراحتی چون خودمان این راه را انتخاب کردیم میدانم که جای حمید خیلی خوب است همین برای من ،کافیست عشق یعنی ،همین حمید خوشحال باشد راضی باشد من هم راضی هستم حس میکنم حمید در طول زندگی مشترکمان همه حرفهایش را به من زده است تمام روزها از خواستگاری تا شهادت حمید داشت حرف میزد با خنده،هایش با حرکاتش با ،رفتارش با اخلاقش، ولی حالا آرام خوابیده است بدون هیچ نگرانی من اما هنوز حرفهایم مانده است سر مزار که میروم کلی حرف برای گفتن دارم شبیه یک غریبه منتظرم تا یکی بیاید و حرفهایم را ترجمه کند، کاش یادم میداد چطور بعد از رفتنش نگاهش کنم، چطور مثل خودش خیلی زود تمام حرفهایم را بگویم با همه این سختی ها ،امیدوارم میدانم راه نرفته زیاد دارم میدانم هنوز هم باید رفت هنوز هم باید یادت باشد، قطار زندگی در حرکت است زندگی هر چند سخت هر چند بی حمید در جریان است منتظرم اذانی گفته بشود و دوباره حمید از من بله بگیرد، از این دنیا بروم و برای همیشه با حمید باشم هر روز صبح به عکسهایش سلام می دهم، گاهی وقتها از شدت دلتنگی با حمید دعوا میکنم و میگویم: «امروز اومدم به دیدنت ولی تو سر قرارمون نیومدی》،از سختی روزگار و از جانکاه بودن فراغش شکوه میکنم به خوبی احساس میکنم تمام صحبت هایم را به خوبی میشنود چند دقیقه ای قهر میکنم اما بعد یادم می آید که دعوای زن و شوهر نباید بیشتر از چند ثانیه طول بکشد آشتی میکنم آخر شب ها برایش صدقه می اندازم، به عکسش خیره میشوم شبیه همان شب هایی که سوریه بود برایش آیت الکرسی میخوانم چون میدانم روح حمید فقط کنار حرم عمه سادات آرام میگیرد و به رضایت ابدی میرسد، آرام میگویم:«شب بخیر حمید جان!». پایان عج ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ═══‌‌‌‌༻🌎༺‌‌‌═══ @Mano_Donya313