فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین ویدئو از محل پیکر غرق در خون شهید در پارکینگ محل ترور
شاهدان گفتند صهیونیستها بهش هشدار دادن خودش رو تسلیم کنه ولی شهید بلافاصله فریاد الله اکبر سرداده و انها را به رگباربسته ...
#یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
[@Martyrs16]
سرانجام جوان فلسطینی که یک تنه کل سیستم امنیتی اسرائیل را بهم ریخت و یکی از رسانه ای ترین عملیاتهای استشهادی تاریخ فلسطین را برعلیه صهیونیستها آنهم در قلب تلاویو به اجرا گذاشت در یافا در نزدیکی یک مسجد به شهادت رسید.
#شهید_رعد_فتحی_زیدان🌷
#یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
[@Martyrs16]
شهدایی
سرانجام جوان فلسطینی که یک تنه کل سیستم امنیتی اسرائیل را بهم ریخت و یکی از رسانه ای ترین عملیاتها
پدر این شهیدسرهنگ فتحی حازم از افسران نظامی اسبق نهادهای امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین است
شهدایی
سرانجام جوان فلسطینی که یک تنه کل سیستم امنیتی اسرائیل را بهم ریخت و یکی از رسانه ای ترین عملیاتها
تصویر صدام پشت سر مجاهد دیشب فلسطینی
نکته اول : پدرشهید دیشب همانطور که دربالا گفتیم از تشکیلات خودگردان بوده است ،تشکیلاتیها خیلی به عربی بودن خود عِرق دارن وتعصب خاصی روی اعراب دارند، در کل فلسطینیهای ۱۹۴۸ با سایر فلسطینیها تفکر متفاوتی دارند
نکته دوم : صدام به دلیل حمله موشکی به رژیم صهیونیستی در نزد برخی فلسطینی ها محبوب است.
#یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
[@Martyrs16]
ساعت ۷:۳۰ امروز صبح اعلام شد مبارز فلسطینی در درگیری با نیروهای نظامی صهیونیستی به شهادت رسید.
او که در تمام شب دشمن را سر کار گذاشت و نتوانستند پیدایش کنند، توانسته بود از تل آویو به یافا برسد و این موضوع بر سردرگمی دشمن افزود.
مبارز فلسطینی به مسجد یافا رفته بود و نماز صبح خوانده بود.
یک گروه از نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی برای بررسی دوربینهای مسجد بطور اتفاقی به آنجا میروند و مبارز فلسطینی که شبح نام گرفته، به سوی آنها تیراندازی میکند، روحش شاد🌷🕊
#یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعلان نام و خبر شهادت شهید رعد حازم از بلندگوهای مساجد شهر جنین...
#یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
[@Martyrs16]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹حضور گسترده مردم در مراسم تشییع پیکر شهید دارایی در مشهد مقدس
#یادشھداباذڪرصلوات
#کانال شهدایی
*الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج*
[@Martyrs16]
شهدایی
. #قسمت_نوزدهم . #رفافت_مقدمه_شباهت . . اخر هفته شد و خواستگارها اومدن و من از اطاقم میشنیدم که با
#قسمت_بیستم
.
#رفافت_مقدمه_شباهت
.
.
.
یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائنات تا دلیل افزایش قیمت دلار تو بازار ازاد حرف زد و اخر سر گفتم
اگه حرفهاتون تموم شد بریم بیرون😑
.
بفرمایین ...اختیار ما هم دست شماست خانم 😊
.
حیف مهمون بود وگرنه با دمپایی میزدم تو سرش😐😆
.
.
وارد پذیرایی شدیم و مادر احسان سریع گفت وایییی چه قدر به هم میان..ماشا الله...ماشا الله 😊
.
بابام پرسید خب دخترم؟!
.
منم گفتم : نظری ندارم من😐😐
.
مامانم سریع پرید وسط حرفمو گفت بالاخره دخترها یکم ناز دارن دیگه..باید فک کنن😊
.
مادر احسانم گفت : اره خانم😊...ما هم دختر بودیم میدونیم این چیزارو😉😄 عیبی نداره 😁 پس خبرش با شما .
خواستگارا رفتن و من سریع گفتم لطفا دیگه بدون هماهنگی من قراری نزارید 😐
.
مامان: حالا چی شده مگه؟؟خب نظرت چیه؟!
.
-از اول که گفتم من مخالفم و از این پسره خوشم نمیاد 😑
.
و حالا شروع شد سر کوفت بابا که تو اصلا میدونی چه قدر پول دارن اینا؟! میدونی ماشینشون چیه؟! میدونی پدره چیکارست؟!میدونی خونشون کجاست؟!😡
.
-بابای گلم من میخوام ازدواج کنم نمیخوام تجارت کنم که😐
.
-آفرین به تو...معلوم نیست به شما جوونا چی یاد میدن که عقل تو کله هاتون نیست😐
.
-شب بخیر..من رفتم بخوابم 😐
.
.
اونشب رو تا صبح نخوابیدم😕
تا صبح هزار جور فکر تو ذهنم میومد 😐
یه بار خودم با لباس عروس کنار سید تصور میکردم 😊
اما اگه نشه چی؟!😔
یه بار خودمو با لباس عروس کنار احسان تصور میکردم 😐
داشتم دیوونه میشدم😕
از خدا یه راه نجات میخواستم
خدایا حالا که من اومدم خب سمتت تو هم کمکم کن دیگه😔
.
.
فرداش رفتم دفتر بسیج.. یه جلسه هماهنگی تو دفتر اقا سید بود...اخر جلسه بود و من رفته بودم توی حال خودم و نفهمیده بودم که زهرا پرسید:
.
-ریحانه جان چیزی شده؟!😯
.
-نه چیزی نیست😕
.
-سمانه که از خواستگاری دیشب خبر داشت سریع جواب داد چرا ...دیشب برا خانم خواستگار اومده و الان هوله یکم😄😄
.
-زهرا :ااااا...مبارکه گلم...به سلامتی😊
.
تا سمانه اینو گفت دیدم اقا سید سرشو اول با تعجب بالا آورد ولی سریع خودشو با گوشیش مشغول کرد بعد چند بار هم گوشی رو گرفت پیش گوشش و گفت:
.
لا اله الا الله...انتن نمیده 😡
و سریع به این بهونه بیرون رفت😕
.
دلیل این حرکتشو نمیفهمیدیم😐
.
#ادامه_دارد🖤
شهدایی
#قسمت_بیستم . #رفافت_مقدمه_شباهت . . . یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائ
.
#رفافت_مقدمه_شباهت
.
.
.
-اینکه ...
.
-سرمو پایین انداختم و چیزی نگفتم تا حرفشو بزنه
.
-اینکه... اخه چه جوری بگم...
لا اله الاالله...😐
خیلی سخته برام😔
.
-اگه میخواید یه وقت دیگه مزاحم بشم؟؟😯
.
-نه...اینکه... خواهرم...
راستیتش گفتن این حرف برام خیلی سخته...
شاید اصلا درست نباشه حرفم😞
ولی حسم میگه که باید بگم...😟
منتظر موندم امتحانهاتون تموم بشه و بعد بگم که خدای نکرده ناراحتی و چیزی پیش نیاد😕
اجازه هست رو راست حرفمو بزنم؟!
.
.
-بفرمایید 😊
.
.
راستیتش
من...
من...
من از علاقه شما به خودم از طریقی خبر دار شدم و باید بهتون بگم متاسفانه این اتوبان دو طرفه هست😧
.
.
-چیزی نگفتم و فقط سرم رو پایین انداختم😶
تا شنیدم تو دلم غوغا شد ولی به روی خودم نیاوردم😌
.
-ولی به این دلیل میگم متاسفانه چون بد موقعی دیدمتون..بد موقعی شناختمتون..بد موقعی...😔
.
-بازم هیچی نگفتم و سرم پایین بود😯
.
باید بگم من غیر از شما تو زندگیم یه عشق دیگه دارم و به اون هم خیلی وفادارم و شما یه جورایی عشق دوم منید😔
درست زمانی که همه چی داشت برای وصل من و عشقم جور میشد سر و کله شما تو زندگیم پیدا شد.😕
و همیشه میترسیدم بودنتون یه جورایی من رو از اون دلسرد کنه😔
من از بچگی عاشقشم😕
.خواهش میکنم نزارید به عشقم که الان شرایط جور شده که دارم بهش میرسم..نرسم
.
.
دیگه تحمل نکردم 😡میدونستم داره زهرا رو میگه 😢😢اشک تو چشمام حلقه زد😢
به زور صدامو صاف کردم و گفتم خواهشا دیگه هیچی نگید...هیچی😢😡
.
.
. -اجازه بدید بیشتر توضیح بدم😯😕
.
.
-هیچی نگید😳
.
و بلند شدم و به سرعت سمت بیرون رفتم و وقتی رسیدم حیاط صدای گریه هام بلند بلند شد😢
تمام بدنم میلرزید😢
احساس میکردم وزن سرم دوبرابر شده بود..پاهام رمق دویدن نداشتن 😢😢 توی راه زهرا من و دید و پرسید ریحانه چی شده؟! ولی هیچی نگفتم بهش وفقط رفتم😢😢
.
تو دلم فقط بهشون فحش میدادم
.
.
رفتم خونه با گریه و رو تختم نشستم😢
.
گریه ام بند نمیومد😢😢
گریه از سادگی خودم😔
گریه از اینکه گول ظاهرش رو خوردم 😔
.
پسره زشت بدترکیب
صاف صاف نگاه کرد تو صورتم گفت عشق دوممی😢
منو بگو که فک میکردم این خدا حالیشه😢
اصلا حرف مینا راست بود.😔
اینا فقط میخوان ازدواج کنن که به گناه نیوفتن😔
ولی...
اما این با همه فرق داشت 😢 .
زبونم اینا رو میگفت ولی دلم داشت خاطرات مشهد و این مدت بسیج رو مرور میکرد و گریه میکردم..گریه میکردم چرا اینقدر احمق بودم.
.
یعنی میدونست دوستش دارم و بازیم میداد😢
.
#ادامه_دارد
🕊هر روز با یاد و خاطرهی یک شهید🥀
#سیره عملی شهدا
ماه رمضان بود علی هنوز به سن تکلیف نرسیده بود. حدود دوازده ساله بود که روزه می گرفت و نماز می خواند یک روز لبهایش از تشنگی خشکی زده بود و ترک برداشته بود و خونی شده بود ولی علی روزه اش را افطار نکرد و هرکاری کردم روزه اش را افطار کند او این کار را نکرد و تا افطار ایستاد.
شهید علی شاد
منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
بـ وقتـ شهـدا
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@Martyrs16