eitaa logo
متن مداحی های معروف
2 دنبال‌کننده
1 عکس
3 ویدیو
0 فایل
بهترین مداحی ها رو اینجا پیدا کنید 🤗
مشاهده در ایتا
دانلود
تا که از عشق حسین نغمه ی دل سر دادم هر چه آموخته بودم همه رفت از یادم به جز از سینه زنی لطمه زنی گریه و اشک چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم هر که از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست عاقل آن استُ که از عشق تو دیوانه شود عاقلی نیست به جز عشق تو دیوانه شدن هستِ خود دادن و آواره و بی خانه شدن ... حسین ، جانم جانم جانم جانم ...   من سگ رو سیَه درگه ثاراللّهم سگ عوعو کن این وادی و این درگاهم مُهر تأییدو بر این سینه ی دلداده بزن به سگ کوی خود از عشق تو قلاده بزن یا حسین خواهر تو مرجع تقلید من است سر شکستن زِ غم توست که تأیید من است ... حسین ، جانم جانم جانم جانم ...   اگر از عشق شما دَم نزنم میمیرم آمدم پیش تو ای شاه بزن زنجیرم من به نام علی و آل علی حساسم و بر این فخر فروشم که سگ عباسم محفل عشق تو را فاطمه برپا کرده اشک این مادر غم دیده چه غوغا کرده بر سر نیزه شفاعت گر این عشاقی عالم آخر همه فانی و تو هستی باقی ... حسین ، جانم جانم جانم جانم ...   مدعی طعنه بزن قبله ی من کرب و بلاست هر نفس ذکر لبان یا حسین خون خداست مستیِ من به خدا بر اثر تربت اوست من بمیرم که فقط غصه ی من غربت توست شادیِ هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست جنت بی تو عذابش زِ جهنم کم نیست ... حسین ، جانم جانم جانم جانم ...   شادی هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست جنت بی تو عذابش زِ جهنم کم نیست بگذار عالمیان طعنه زَنَندَم گویند هر که خود را سگ کوی تو نخواند آدم نیست گر طبیبانه بیایی به سر بالینم عمر جاوید به شیرینی آن یک دم نیست ... حسین ، جانم جانم جانم جانم ... سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
میان باید و شاید ، همیشه درگیر است کسی که پای دلش در حصار زنجیر است نخورده غصه ‎ی روزی ، گدای این خانه که لطف صاحبِ خانه ، بدون تاخیر است نبرده رنج ، چه گنجی به ما عطا کردند که عاشق تو شدن ، بهترین تقدیر است به دل وصال تو را وعده داده‎ام هر دم ظهورت آرزوی هر جوان و هر پیر است زبان ز شرح فراق تو قاصر است ، آری حدیث هجر تو را ، خون دیده تفسیر است گناه بین من و تو جدایی افکنده همیشه نامه ‎ی من ، پر ز جرم و تقصیر است خودت برای ظهور خودت دعایی کن که ناله ‎های دل من ، بدون تاثیر است بیا و بند بزن چینی دل من را دل شکسته ی من مستحق تعمیر است نگو که از من آلوده ناامید هستی ؛ برای نوکرِ خوبی شدن ، دگر دیر است کسی که در وسط کوچه قد عَلَم کرده چه شد که گوشه ‎ی خانه چنین زمین‎گیر است ؟ چه آمده به سرش بین آن در و دیوار که در سنین جوانی ز زندگی سیر است شبیه عاشق چشم انتظار می گرییم به حال مادرتان زار زار می گرییم www.kheyme.net . تعجیل در فرج حضرت صاحب صلوات
امدم تا که از این وضع نجاتم بدهی از عذابت برَهانی و براتم بدهی تو غنی هستی و من از همه محتاج ترم مستحق نیستم آیا که زکاتم بدهی ؟ کرم توست که آورده مرا تا اینجا پس فقط دست خود توست ثباتم بدهی دیدی این نفس چه بازیچه‌ ی شیطانم کرد ؟! آمدم خاتمه‌ای بر هَمَزاتم بدهی خیلی از سختی جان کندن خود می‌ ترسم دارم امّید نجات از سَکَراتم بدهی تو اگر اشک دهی گریه کنم نذر حسین چه نیازی ‌ست دگر آب حیاتم بدهی قصه‌ ی زندگی‌ ام را برسان تا این که ؛  مرگ را در سفری به عتباتم بدهی
از دلم زنجیر عشق این و آن را باز کن من به پایان آمده کارم ، خودت آغاز کن شوق وصل تو مرا کشته است بس کن ای حبیب با دلم بازی نکن این قدر ؛ در را باز کن بی نیازِ مطلقی اما ز باب عاشقی گفته ای : " من می خرم ... بنده برایم ناز کن " من صدایم در نمی آید ؛ خجالت می کشم در مناجاتت مرا داوود خوش آواز کن هر شبم بی ذکر و یادت طی شد و عمرم گذشت تو بیا و امشبم را یک شب ممتاز کن من جوانی کرده ام آخر سرم خورده به سنگ با دو دست رحمتت قدری سرم را ناز کن معجزه می خواهد آخر این دل آلوده ام با ولای مرتضی در سینه ام اعجاز کن یا قدیمَ المَنِّ وَ الرَّحْمَة بِمَولانا الحُسَین جلوه ی رحمانی ات را باز هم ابراز کن سینه زن ! گیرم که بالت را شکسته معصیت یک حسین امشب بگو تا کربلا پرواز کن فاطمه روضه گرفته ، ای خدا لطفی کن و ... ... بهر یاری کردنش چشم مرا سرباز کن " سنگ هم خوردی عزیزم پیرهن بالا نزن چاره ای بر تیر آن ملعون تیرانداز کن دستبافم را به غارت برده اند ، ای بی کفن چادر من را بگیر و زود رو انداز کن
چه میخواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی چه میخواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی شب طولانی و تسبیح و سجاده چه میچسبد بهار زود هنگام اند، شب های زمستانی توکل بر توسل کن، توسل بر توکل کن درین دنیای حیرانی، درین دریای طوفانی اگر تا شام میخندی، اگر تا صبح میخوابی تو از مردن چه میفهمی؟ تو از برزخ چه میدانی؟ خلاصه بار باید بست، یا امروز یا فردا پشیمان میشود آنکه برای تو نمیمیرد چرا عاقل کند کاری که بعد آرد پشیمانی
کفرم مبارک است، به تبریک من بیا چرخانده ام به سوی علی"ع" قبله گاه را..
بی تو می میرم بی تو می میرم کفر زلف تو دل و دین برده از دستم من دلم را بر سر گیسوی تو بستم عالمی جان را بنماید فدای تو دل شده تنگ حرم کربلای تو از غمت زیبا صنم و پر ز احساسم من سگ پست حرم کوی عباسم ای شهنشاها گذری بر گدایت کن چونکه بگذشتی نظری زیر پایت کن بی تو می میرم بی تو می میرم کفر زلف تو دل و دین برده از دستم بی تو می میرم بی تو می میرم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
Javad Zaker - Golchin Maddahi (05).mp3
بین تموم شاهان♫♫◉ شاهم فقط حسینه♫♫◉ فقط به عشق بیبی♫♫◉ بادردوغم میسازم♫♫◉ بین همه دلبرا♫♫◉ به رقیه می نازم♫♫◉ ذکرم تا روز محشر♫♫◉ شد لعن بر امیه♫♫◉ فخرم بود در عالم♫♫◉ هستم سگ رقیه♫♫◉ ببینید ابهاالناس♫♫◉ عوعو کنم همیشه♫♫◉ فقط به عشق عباس♫♫◉ تکیه مکن به مردم♫♫◉ که صاحبت حسینه♫♫◉ عباس گفته بامن♫♫◉ آقات فقط حسینه♫♫◉ شدم سگ ابالفضل♫♫◉ ببینید ایهاالناس♫♫◉ غلاده ام روبستن♫♫◉ کنار کف العباس♫♫◉ من سینه خیز بمیرم♫♫◉ پای ضریح عباس♫♫◉
خدا حافظ ای برادر زینب به خون غلطان در برابر زینب حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم برادر جان بی تو در دل صحرا شده تنها خواهرت گل زهرا ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشک دل و سوز و آه یتیمان تنت بی سر مانده در دل صحرا سرت هر دم روی نیزه اعدا سرت بر نی خون چکد به بیابان ------ کند گریه خواهر تو به هر شب شده محمل جای روضه ی زینب تو ای سوره ی پاره در بر زینب مزن دست و پا در برابر زینب ------ به شهر شام در هجوم نظر ها کند خنده دشمنت به غم ما زند سیلی دشمنت به رخ من دلم خون است از جسارت دشمن حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقیه خاتم
قلم لال است اما می‌نویسم داستانش را من و مدح علی؟! حتی نمی‌بردم گمانش را علی را بی خدا اصلاً، خدا را بی علی هرگز نه‌ می‌خواهم چنینش را؛ نه‌ می‌خواهم چنانش‌ را نه تنها مجلس خود را، بنا بر گفته‌ی احمد مزین کرده با نام علی شیعه اذانش را به‌قربان‌ وجودی که‌ وجودم از وجود اوست چنان‌ می‌خواهمش‌ آری که‌ هر موجود جانش‌ را... خدا فرموده‌ قبل از خلقت‌ عالم علی‌ بوده‌است و من اصلاً نمی‌فهمم مکانش را، زمانش را بگویم‌ فاش‌ حیدر کیست‌، ممسوس‌ خداوند است زبانم تند می‌راند که می‌گیرم عنانش را همیشه از خودم می‌پرسم و هربار می‌مانم چگونه شکر باید کرد لطف بیکرانش را ضریحش که‌ به‌جای‌خود، دلم‌ آنقدرها تنگ‌ است کسیکه یاعلی‌گفته‌ است میبوسم دهانش را زمان‌ خطبه‌‌خوانی‌، او سخنران‌ نه‌، سخندان‌است که منبر می‌برد حظ شیوه‌ی فنّ بیانش را قسیمٌ النّار والجَنّه، علی تنها علی بوده‌است کسی که با یتیمان می‌کند تقسیم نانش را خدا آغاز خلقت یاعلی گفته‌ست، پس حتماً به پایان می‌برد با "یاعلی" کار جهانش را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قلم لال است اما می‌نویسم داستانش را من و مدح علی؟! حتی نمی‌بردم گمانش را علی را بی خدا اصلاً، خدا را بی علی هرگز نه‌ می‌خواهم چنینش را؛ نه‌ می‌خواهم چنانش‌ را نه تنها مجلس خود را، بنا بر گفته‌ی احمد مزین کرده با نام علی شیعه اذانش را به‌قربان‌ وجودی که‌ وجودم از وجود اوست چنان‌ می‌خواهمش‌ آری که‌ هر موجود جانش‌ را... خدا فرموده‌ قبل از خلقت‌ عالم علی‌ بوده‌است و من اصلاً نمی‌فهمم مکانش را، زمانش را بگویم‌ فاش‌ حیدر کیست‌، ممسوس‌ خداوند است زبانم تند می‌راند که می‌گیرم عنانش را همیشه از خودم می‌پرسم و هربار می‌مانم چگونه شکر باید کرد لطف بیکرانش را ضریحش که‌ به‌جای‌خود، دلم‌ آنقدرها تنگ‌ است کسیکه یاعلی‌گفته‌ است میبوسم دهانش را زمان‌ خطبه‌‌خوانی‌، او سخنران‌ نه‌، سخندان‌است که منبر می‌برد حظ شیوه‌ی فنّ بیانش را قسیمٌ النّار والجَنّه، علی تنها علی بوده‌است کسی که با یتیمان می‌کند تقسیم نانش را خدا آغاز خلقت یاعلی گفته‌ست، پس حتماً به پایان می‌برد با "یاعلی" کار جهانش را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با نور علی دل به سیاهی ندهم جز او به ولایتی گواهی ندهم بر درگه مرتضی گدایی عشق است آن را به هزار پادشاهی ندهم@hosseinieh_net@dobeity_robaey
@shere_aeini ای آن که کرم ریزد، از دستِ کریم تو احسان و کرم باشد، مسکین حریم تو هرکس که شود آگه، ازلطف عمیـم تو داند تو کریمی و، آئیـن عطا داری هم روشنی ماهی، هم چشمه‌ی خورشیدی هم قبله‌ی دل‌ها و، هم کعبه‌ی امیدی هم مَحرم راز حق، هم جلوه‌ی توحیدی سرتا به قدم نور و، ایمان و وفا داری ای آن که فروغ حق، تابد زجمال تو اندیشه کجا یابد، راهی به کمال تو قُدسی نَفَسان خوانند، آیات کمال تو این شوکت و عزت از، الطاف خدا داری ای هر دل آزاده، گردیده اسیـر تو هرتشنه لبی سیراب، از خیر کثیر تو در "جود" ندیده کس، همتا و نظیر تو دریای خروشانی از جود و سخا داری با گوهر مهر خود، برما تو بها دادی شام غم یاران را، انوار و ضیا دادی با دیدن نابینا، اورا تو شفا دادی در هر نگه لطفت، اکسیـر شفـا داری :: در حجره‌ی دربسته، با سینه‌ی تفدیده شام غم و غربت را، چون تو، چه کسی دیده زهرا به تو نالیده، قاتل به تو خندیده جان و دل پُر شوری، از درد و بلا داری ای سوخته چون شمع و، جان داده چو پروانه با لعل لب عطشان، در حجره و در خانه گر بعد شهادت هم، ماندی تو غریبانه میراث غم و غربت، از کرب‌وبلا داری بنگر تو «وفایی» را، با این دل شیدایی وقتی که گرفتارم، من در شب تنهایی چشمم به رهت باشد، تا بر سرِ من آیی چون لطفِ فـراوانی بر اهلِ ولا داری 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini علی جمال خدا و جلال زهرا بود علی ولی خدا بود و وال زهرا بود علی نفس نفس زندگی فاطمه بود علی برای پریدن دو بال زهرا بود تنور فاطمه را گرم کرد عشق علی علی خمیره‌ی نان حلال زهرا بود نبود خلقت کامل کسی به جز زهرا دم از علی زدن اما کمال زهرا بود قرار بود که دائم دم از علی بزند علی رسالت زهرا و آل زهرا بود علی به سجده اگر رفت و شکر لله گفت تمام شکر علی در قبال زهرا بود علی نبود برای کسی به جز زهرا علی که مُلکْ و مَلِک بود مال زهرا بود علی و فاطمه بهر هم آفریده شدند و مادر و پدر عالم آفریده شدند سلام عرش بر امّ الکرم ، ابالایتام علی و فاطمه یا ذالجلال و الاکرام علیست پیکر اسلام و فاطمه صدرش صیام ، حیدر و زهراست لیلة القدرش ابالحسن که فقط بود یار ام حسن بدون فاطمه اش لم یکن له کفوا علی نماز فرادا نخواند با زهرا علی دمی تک و‌ تنها نماند با زهرا علی دلش شده تنگ ضریح فاطمه اش علی نشسته به بستر شبیه فاطمه اش چه بستری که هنوز عطر یار را دارد به خون نشستن هجده بهار را دارد آهای بستر دلخون بگو چه ها دیدی رد غلاف و رد تازیانه را دیدی نگفت خس خس سینه‌ش اسیر دود شده به تو نگفت چرا صورتش کبود شده چطور موی حسن زودتر سفید شده چطور محسن من پشت در شهید شده بیا برات بگویم چقدر پر دردم زمان غسل تنش به خدا که دق کردم برای غسل تنش سخت بود کار علی سیاه بود تنش مثل روزگار علی که هرچه شستمش آن زخم میخ بند نشد که بعد فاطمه کارم بگو بخند نشد نگفت پشت همان در چطور سوخته است چرا برای حسینش کفن ندوخته است بگو وصیت زهرا چه بود با زینب نگفت از سر و روی کبود با زینب نگفت زینبم آخر اسیر خواهد شد نگفت از غم گودال پیر خواهد شد نگفت داغ عروسم رباب را چه کند نگفت غصه‌ی بزم شراب را چه کند 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
شهادت؛ واژه‌ای دیگر ندارد از این بهتر کسی در سر ندارد نشان دادید این رزق الهی صف اول، صف آخر ندارد 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini با حلق پاره پاره نبودی، حسین بود نزد شراب‌خواره نبودی، حسین بود با طفل در بغل که گلویش بریده شد در انتظار چاره نبودی، حسین بود! وقت فرود نیزه به پهلوی بی‌پناه بر مرکبی سواره نبودی، حسین بود زخم از ستاره بر تنت افزون و بی‌شمار بر روی سنگ خاره نبودی، حسین بود وقت هجوم لشکر دشمن به خیمه‌ها در حالت اشاره نبودی، حسین بود در زیر آفتاب تو ماندی و او، ولی با جسم پاره پاره نبودی، حسین بود 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّئوفِ الَّذِی هَیجَ أَحْزَانَ یوْمِ الطُّفُوفِ احساس می کنم که همین‌جاست جنتم هر وقت در حریم تو گرم زیارتم هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف این است آرزوی من این است حاجتم آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا من صید مبتلا‌شده ی این ضمانتم یک سال می شود که به مشهد نیامدم یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم خلوت‌گُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم یک شب سری بزن به من و کنج‌عزلتم در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا در ماجرای عاشقی‌ات درس عبرتم گندم‌به‌دست..،گوشه ای از بارگاه تو با جبرئیل های حرم گرم صحبتم گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم... شکر خدا کبوتر بام کرامتم وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس پس خوش‌به‌حال من که در این مُلک،رعیتم جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم خورشید عالمِین،همین گنبد‌ِ طلاست بر بام تو دمیده شود صبح دولتم من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم من سالیان سال کنار تو راحتم کُلِّ عشیره..،نان‌خور موسی بن جعفریم قربان این گداشدنِ با‌اصالتم ای مهربان‌تر‌ از پدرم! دوست‌دارمت... از کودکی همیشه تو کردی حمایتم مُهر تو مُهر نیست..،مسیحایِ طوس ماست صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند با چای حضرتی‌ست فقط اوج لذتم محشر، شفیعِ گریه‌کنانِ تو فاطمه است زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم کامل‌ترین عبادت من نام حیدر است ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست... در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی... من محو در تجلیِ این بی نهایتم سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است عمریست داده ای به همین راه عادتم نُطقم کنار پنجره‌فولاد باز شد با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم ای عُهده‌دار مجلس عطشان کربلا! من آن حسین‌گویِ دمِ دربِ هیئتم تو روضه‌خوان آن لب سرنیزه‌خورده ای من سینه‌چاکِ لطمه‌ی ذکر مصیبتم یَابْن‌َالشَّبیب‌گُفتنِ تو می کُشد مرا... گفتی:که زخم خورده‌ی آن هتک حرمتم ▪️ یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini گروهی عهد و پیمان دیر بستند شکستند آنچه با تاخیر بستند همان ها که ز دستت لقمه خوردند به دست دخترت زنجیر بستند برایت کاسه کاسه شیر آورد چه بر روز من این تصویر آورد مُحرّم شد ، یتیم کوفه آمد به جای شیر با خود تیر آورد 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هرگز نمیرد آنکه حی لایموت است حیدر وجودش علّتِ اصل ثبوت است تابوت بر دوش جنابان جهان رفت دفن نمادین علی در آن زمان رفت فی الواقع آن واقع برای اهل دین بود مقصود از آن آینده ی اهل یقین بود تدفین او ایجاد کعبه در نجف بود تعیین قبله سمت او از هر طرف بود جبریل و میکاییل که ره را گشودند تابوت نه ، در حال حملِ کعبه بودند حیدر کلامش حرف نه ، اوج بیان بود صدیق اکبر در زمین و در زمان بود وقتی قسم خوردست هر کس که بمیرد در هر مکان هر مذهبی ، من را ببیند یعنی «الیه راجعون» دیدار با اوست رفته علی سوی علی ، از دوست تا دوست نقل است در بعضی کُتب حتی که دارند تابوت حیدر را به حیدر می سپارند صدها گواه دیگر از این دست داریم بر صحت این مدعا صحه گذاریم هرگز نمیرد آنکه حیّ لایموت است حیدر وجودش علّت اصلِ ثبوت است 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باز کن در به روی سائل هجران‌دیده این منم..،بنده‌ی آلوده‌ی خُسران‌دیده پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب عبد سرخورده‌ محبت ز کریمان دیده! دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده ام آن‌قَدَر حادثه این کودک گریان دیده نَفس‌ِ سرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم چه‌کسی مثل من اینگونه پشیمان دیده؟! چشم‌پوشی ز خطا،مسلک اهل کرم است هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده غرق عصیان شده بودیم..،که زهرا آمد شیعه از چادر او خِیر، فراوان دیده گرچه گیریم..،رضا ضامن ما خواهد شد لطف ها نوکر از آقای خراسان دیده زیر و رو کن دل آلوده ی ما را..،به علی ذکر او را لب ما آیه ی قرآن دیده پای ما را بکشانید به درگاهِ نجف این گدا بندگی اش را دمِ ایوان دیده لحد آخر ما دست امیر نجف است دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده بیقراریم..،به ما رزق حرم را بدهید نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده ▪️ ▪️ آب می خواست..،که شمر آمد و او را چرخاند خنجری را لبِ پاخورده ی عطشان دیده کهنه پیراهن او دست حرامی افتاد... خواهری جسم پُر از نیزه یِ عریان دیده 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چهل شب تا به محرم مسیر نور در اوج رهایی رسیده تا افق های جدایی شنیده شد صدای آشنایی ز اطراف حریم کبریایی... ندا آمد:الا یا اهل العالم چهل شب مانده تا ماه محرم شراب سرخ با پیمانه ای گفت کبوتر وقت ترک لانه ای گفت جنون عشق در دیوانه ای گفت شنیدم شمع با پروانه ای گفت بسوزی پا‌به‌پای من در این غم چهل شب مانده تا ماه محرم سرِ بازار با قدی خمیده عصای پیری بابا رسیده خودش با شانه ای بیرق‌کشیده برایم پیرهن مشکی خریده عجب رختی شود این رخت ماتم چهل شب مانده تا ماه محرم از این دنیای پوچِ هیچ‌مقدار ز دست روزگار مردم آزار گرفتارم گرفتارم گرفتار اجل دست از سرم بردار..،بردار به من مهلت بده ای مرگ..،این دم چهل شب مانده تا ماه محرم شبیه بادها باشیم ای کاش رهاتر از رها باشیم ای کاش شکوهِ ربنا باشیم ای کاش مُحرم کربلا باشیم ای کاش همین امشب بده اذن مرا هم چهل شب مانده تا ماه محرم هبوط ماه،چشمِ روشن تو چه بد بوده‌است طرز کشتن تو به دست کیست آن پیراهن تو دگر وقتی نمانده تا تن تو شود در زیر سم اسب درهم چهل شب مانده تا ماه محرم نوشته چکمه رویِ بال بُردند تنت را تا تهِ گودال بردند تو را با نیزه ای از حال بردند سرت را بین آن جنجال..،بردند بِگِرید عالمی پای "مُقَرَّم" چهل شب مانده تا ماه محرم چه می شد دور تو بلوا نمی شد برای غارتت دعوا نمی شد رقیّه خانمت تنها نمی شد سنان پایش به خیمه وا نمی شد کنارِ زینب تو نیست مَحرَم چهل شب مانده تا ماه محرم 🔸شاعر: =============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
نمی‌رسد به کفِ پایت آسمان حتی اگر که قد بکشد روی نردبان حتی نمی‌شود نفسی از تو را به شعر کشید اگر خدا بدهد عمرِ جاودان حتی بهشتِ خاکی دنیای سایه‌سارت را نمی‌دهیم به جَنّات آن جهان حتی کجاست خانه‌ی عرشت؟ که در شب معراج کسی نداشت از آن لامکان نشان حتی تو ناشناسِ زمینی؛ نمی‌شناسیمت اگر که باز کند آسمان دهان حتی فقط تویی که شبیه تویی؛ نظیر تو را کسی ندیده در آیینه‌ات؛ در آن حتی عدالتی که تو دادی به تارک تاریخ ندیده کس بدلش را به داستان حتی شکسته است نمکدان به سفره‌ی زخمت به دستِ هر که گرفته‌ست از تو نان حتی مناره چاهِ عذابِ مؤذنش بشود اگر بدون تو گفته‌ست یک اذان حتی جماعتی که مسلمانِ دینِ غیر توأند جهنم است سزای ثواب‌شان حتی ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
@shere_aeini صورت همینکه بر کفِ پای پدر گذاشت آتش گرفت از غم و روی جگر گذاشت سوزانده بود زهر علی را در این دو روز پا ، بس که داغ بود به رویش اثر گذاشت چون بچه‌های فاطمه بر گِرد بسترند او رفت سر به زیر و سرش را به در گذاشت ام‌البنین به شانه‌ی او گریه می‌کند از اضطراب ، دستِ دعا روی سر گذاشت آمد صدای زخمی مولا ؛ تو هم بیا لب را به گوشِ او پدری محتضر گذاشت جانِ تو جانِ دخترِ زهرا عزیزِ من آتش به سینه‌اش ، نفَسی شعله‌ور گذاشت.... کف را به آب برد و نهیبی به آب زد آبِ فرات سر کفِ پای قمر گذاشت ناموس مرتضاست به خیمه بیا رویم خم شد به روی مشک قدم در گذر گذاشت نگذاشت تا به خیمه رسد مَشک با عمو زخمی که حرمله به دو چشمان تر گذاشت تیری که کُشت اهل حرم را  رُباب را تیری گذشت و فاطمه را خونجگر گذاشت یک نانجیب تیغ به کتفش زد و گذشت یک نانجیب بر روی دستش تبر گذاشت زینب دوید و دخترکان را به خیمه بُرد وقتی حسین دست به روی کمر گذاشت زخمِ سه‌شعبه‌ای که عمو را به مَشک دوخت نفرین به حرمله که به حلق پسر گذاشت از آن به بعد جای عموجان و شانه‌اش سر رویِ سنگ  دخترکی دربه‌در گذاشت..‌ 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بر قله کنار ابرها باریدند فریاد زدند و آسمان را دیدند ما گم شدگان صف آخر بودیم از اول مجلس شهدا را چیدند 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini