eitaa logo
مطلع عشق
273 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
الو پیاما میاد؟🙂
سلامم ✋ صبح زیبای بارانی تون بخیر😊 چ هوای دلچسبی😍
رنگ خدایی بدیم به امروزمون خدایا فقط بخاطر تو زندگی میکنم ... نفس میکشم ... میخندم ... عبادتت میکنم ... درس میخونم ... کمک میکنم ... مشکلات رو تحمل میکنم ... با پدر و مادرم خاضعانه رفتار میکنم ... و .... . . . . فقط بخاطر تو 😍
ما چ بخوایم نخوایم داریم نفس میکشیم ، خب ... به نفس کشیدنمون رنگ خدایی بدیم ما که با مشکلات دست و پنجه نرم میکنیم ، خب بخاطر خدا تحمل کنیم ( تحمل به این معنی نیست که تلاش برای رفع مشکل نکنیم ، بلکه فقط نیتمون عوض میشه ، تا الان تلاش میکردیم که مشکل حل بشه ، از الان بخاطر خدا تلاش میکنیم ) ما که داریم عبادت میکنیم ، بجای اینکه دلمون به ثواب خوش کنیم ، بگیم خدایا تو ازم راضی باش ، هدفم تو بودی رضایت تو بود سرکار که میریم ، بجای اینکه بگیم : سرکار میرم که حقوق بگیرم بجاش بگو : خدایا چون تو امر کردی تلاش میکنم برای بدست اوردن رزقم ، و کار میکنم
چ نیتمون حقوق باشه یا نه ، بلاخره حقوقمونو میدن دیگه ما زرنگ باشیم نیتمونو خدایی کنیم عبادت که میکنیم ، قطعا ثوابی هم داره ، تو زرنگ باش ، نیتت رو الهی کن ثوابش قطعا میرسه بهت
چو صد آید نود هم پیش ماست
ان شاءالله که اون دنیا دستمون خالی نباشه با دست پر به محضر اهل بیت برسیم خدا ازمون راضی باشه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه بشیم
خدایا ازت ممنونیم که اجازه دادی بپرستیمت بنده ات باشیم ممنونیم که اجازه دادی ، عشقت تو قلب و جانمون باشه تو صاحب اختیار مایی 😍 هرچ تو گویی و توخواهی 😊
ببخشید دوستان سر صبحی ، پر حرفی کردم 🙏🌸 حسش اومد باید میگفتم 😅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطلع عشق
☑️رهبر جان ما هستیم ، دوستون داریم... با بچه هامون فدائیتیم ❤️ #اللهم_احفظ_قائدنا_الامام_الخامنه ا
عشقق فقط آقااا😍❤️❤️❤️❤️❤️ جانم فدای رهبر عزیزم خدایا از عمر من بکاه و بر عمر رهبر افزای
دلبسته‌ی عشقیم گرفتار شماییم🥺😍 معشوق دل مایی و ما یار شماییم ما این طرف و آن طرفی را نشناسیم ما پشت سر عشق، طرفدار شماییم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مساحت امارات یک بیستم ایران جمعیت امارات یک نهم ایران درآمد نفتی امارات دوبرابر ایران ولی وقتی به این وضع میوفتن هیچکس فیلم نمیفرسته بگه ما امارات زندگی میکنیم و با یه بارون تا خرخره تو سیلاب فرو رفتیم چون تو همون سیلاب خفش میکنن. "شیرین پناهی"
📣آیا می‌دانید یکی از شگردهای کلاهبرداری سایبری، دعوت به گروه‌های انتخاباتی غیر رسمی است؟ 😯 ✅ برخی از افراد سودجو با سوء استفاده از شرایط انتخاباتی به دنبال جذب دنبال کننده و یا سوء استفاده از هموطنان می‌باشند. ⛔️ لازم است با دقت و هوشیاری بیشتری در این فضا فعالیت کنید و به 3 نکته مهم زیر توجه داشته باشید: 1️⃣ به کانال‌ها و گروه‌های غیررسمی ایجاد شده در فضای مجازی اعتماد نکرده و بدون اجازه مخاطبان خود را نیز به این گروه‌ها دعوت نکنید. 2️⃣ به هیج وجه اطلاعات هویتی خود را نه برای گردانندگان اینگونه کانال‌ها و گروه‌ها و نه در داخل گفتگوها ارسال نکنید. 3️⃣ با توجه به برگزاری انتخابات در زمان‌ و دوره‌های مشخص بازار شایعات و در فضای مجازی همیشه داغ بوده و از این رو باید با نحوه تشخیص اخبار کذب و جعلی از اخبار صحیح آشنایی داشته باشید.
🔴گفت حکومت برای انتخابات به گدایی رأی افتاده است من رأی نمیدم تا بسوزن چون مردم تاثیری در اداره حکومت ندارند. من: اگر انتخابات نمایشی بود حکومت رأی تک تک مردم را گدایی نمی کردوقتی تو با رأی ندادن می توانی مسئولین را تنبیه کنی یعنی جمهوری اسلامی قدرت را در نهایت در اختیار مردم قرار داده است. ✍ علی امیری
مطلع عشق
📚 #کاردینال #قسمت_دوم «امیر» گوش هامو تیز کردم ... حق با شهریار بود ! انگار صدای بچه می
📚 *امیر با افتادن بچه ها یهو ترس به کل وجودم تزریق شد از نردبون پایین اومدم و رو به شهریار گفتم : - معلوم نیست چه کوفتی بهشون دادن! دو تا از بچه ها قبل رسیدن به سوله از حال رفتن. - حتما داروی بیهوشی تو غذاشون بوده، بنظرم به پلیس زنگ بزنیم بهتره ... با عجله به سمت خونه رفتیم وگوشیم رو برداشتم و به پلیس زنگ زدم : - سلام ببخشید میخواستم یه مورد مهم رو گزارش بدم ... قضیه رو براشون توضیح دادم. گفتن خیلی زود نیرو میفرستن ... دل تو دلمون نبود مثل مرغ پر کنده مدام از این ور به اون ور میرفتیم ... چند بار از نردبون بالا رفتم و سر گوشی آب دادم ۴ تا نگهبان ، بیرون سوله کشیک میدادن! هیچ صدایی نمی اومد ... سکوت ترسناکی شهرک رو گرفته بود. یه لحظه نمیتونستم از فکر اون طفلای معصوم بیرون بیام. شهریار که مثل من عصبی بود گفت : - برادر پلیس همچین گفت الان نیرو میفرستیم، حس کردم دم درن! خاک بر سر جهان سومی مون بکنن، اگه کشورای دیگه بود الان چند تا نینجا از آسمون پرت میشدن و همه شون رو نجات میدادن. با نیشخند گفتم : - فیلم سینمایی زیاد می بینی ها ...اگه اینطوریه که تو میگی پس این همه آمار بالای قتل و تجاوز و دزدیدن زن ها و بچه ها چیه که پخش میشه؟ - در هر حالا الان ۴۰ دقیقه س ما منتظر نیروی به اصطلاح ویژه ی پلیس هستیم و هیچ خبری نشده. - موافقم ... خیلی کند هستن! هر دو به انتظار نشستیم. صدای چند تا ماشین توجه مون رو جلب کرد. با عجله به سمت در کارخونه رفتم. خودشون بودن. چند تا ماشین پلیس ، که خداروشکر برعکسِ فیلم های ایرانی صدای آژیری نداشتن دم در بودن. یکی از نیروها منو دید و با عجله سمتم اومد : - شما تماس گرفتین؟ - بله جناب سروان، همین ساختمون کناری هستن. توضیح مختصری دادم. - بهتره شما برید داخل و در رو ببندید، به هیچ عنوان مداخله نمیکنید. - چشم. راستش با اون هیبت نیروهای ویژه که فقط تو سریال های پلیسی دیده بودم خودمم ترس برم داشت‌. به سرعت داخل رفتم و آروم در رو بستم. یهو صدای شلیک گلوله و درگیری اومد ظاهرا نیروهای ویژه وارد شده بودن و نگهبانا داشتن شلیک میکردن. صدای شلیک و فریاد نیروهای پلیس و نگهبان ها یه لحظه تمومی نداشت. چند دقیقه بعد درب سوله باز شد و باقی نگهبان ها شروع به شلیک کردن، از بین اون صداها میتونستم صدای فریاد "هوشنگ" که تیر خورد و " فرید خان " که توی اون اوضاع همچنان دستور میداد و توهین میکرد رو هم بشنوم. نتونستم طاقت بیارم و از نردبون بالا رفتم شهریار به سمتم خیز برداشت و گفت : - الان هم نیروهای پلیس و هم گروگانگیر ها حواسشون جمعه، ممکنه ببینن و بهت شلیک کنن، بهتره ما بریم یه گوشه و خودمون رو اصلا نشون ندیم، اینا آدمای خطرناکی هستن، نباید اصلا متوجه بشن ما لو دادیم. نمیدونم چقدر گذشت که با شنیدن صدای اولین گریه از یه بچه ، حالم بهتر شد. پس خداروشکر تونستن نجاتشون بدن. درگیری تا نزدیکی صبح طول کشید و بلاخره نیروهای پلیس تونستن بچه ها رو آزاد کنن و اون ۸ تا قلچماق رو دستگیر کنن. اون زمان دل تو دل من و شهریار نبود خدا میدونه که هر دومون چقدر خوشحال بودیم و از اینکه تونسته بودیم اون بچه های معصوم رو نجات بدیم کیف میکردیم. اما بی خبر بودیم که این اتفاق به ظاهر ساده ، قرار بود زندگی ما رو کاملا دگرگون کنه ... ما نمیدونستیم دنیا برامون چه خواب هایی دیده بود. ادامه دارد ...
دقت کردید امسال بعد افطار چهارشنبه سوریه بعدش سحری چند روز بعدهم، بعد افطاری و سحری تحویل ساله فردای شب قدر هم سيزده بدره من همین الان دارم تسمه‌تایم پاره میکنم😂 کار خودشونه😂
اون لحظه‌ای که میخوای پیامتو پاک کنی ولی تیکِشو نمیزنی و فقط برا خودت پاک میشه 😳 دیگه هیچ غلطی نمیتونی بکنی، آن لحظه هزاران بار تقدیم تو باد 😅
یه همکاری داشتم عینکی بود، عادت داشت چای رو حتما داغ فوت میکرد عینکشم بخار میگرفت، وقتایی که توو کافه حرف میزدیم من باید صبر میکردم بخار عینکش بره ببینم داره منو نگا میکنه یا روش اونوره چند بار واقعا روش اونور بود 😂😂
‏داشتم با دوستم حرف میزدم استاد گفت سر کلاس من جای حرف زدن نیست گفتم استاد دارم ازش سوال میپرسم گفت از من بپرس من بهتر میدونم سوالت چیه ؟ گفتم باب اسفنجی چند شنبه ها پخش میشه ؟ بلد نیستی جواب بدی چرا بیرونم میکنی بیسواد 😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گیر کردن ماشین کره ای تو برف 😂 من عاشق بوق راننده پراید شدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا