eitaa logo
مطلع عشق
273 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ چهل و یکم 💠 ساکت بودم و از نفس زدن‌هایم وحشتم را حس می‌کرد که به سمتم چرخید، هر دو دستم را گرفت تا کمتر بلرزد و حرف حرم را وسط کشید :«زینب جان! همونطور که اونجا تو پناه (علیهاالسلام) بودی، مطمئن باش اینجام (علیهاالسلام) خودش حمایتت می‌کنه!» صورتم به طرف صورتش مانده و نگاهم تا کشیده شد و قلبم تحمل اینهمه وحشت را نداشت که معصومانه به گریه افتادم. 💠 تازه نبض نگرانی نگاه مصطفی در تمام این شش ماه زیر انگشت احساسم آمده و حس می‌کردم به هوای من چه وحشتی را تحمل می‌کرد که هر روز تارهای سفید روی شقیقه‌اش بیشتر می‌شد و خط پیشانی‌اش عمیق‌تر. دوباره طنین سحرگاهی امروزش در گوشم نشست و بی‌اختیار دلم برای لحن گرمش تنگ شد تا لحظه‌ای که به اتاق برگشتیم و اولین صوتی که شنیدم صدای مردانه او بود :«تکلیف حرم سیده سکینه چی میشه؟» 💠 انگار به همین چند لحظه که چشمانم را ندیده بود، نفسش را گرفته و طاقتش تمام شده بود که رو به ابوالفضل سوالش را پرسید و قلب نگاهش برای چشمان خیسم من می‌تپید. ابوالفضل هم دلش برای حرم می‌لرزید که همان پاشنه در روی زمین نشست و نجوا کرد :«فعلاً که کنترل داریا با نیروهای ارتش!» و این خوش‌خبری ابوالفضل چند روز بیشتر دوام نیاورد و اینبار نه فقط داخل شهر که رفقای مصطفی از داریا خبر دادند ارتش آزاد با تانک وارد شهر شده است. 💠 فیلمی پخش شده بود از سربازی سوری که در داریا مجروح به دست افتاده و آن‌ها پیکرش را به لوله تانک بسته و در شهر چرخانده بودند. از هجوم وحشیانه ارتش آزاد، بیشتر مردم داریا تلاش می‌کردند از شهر فرار کنند و شهرک‌های اطراف داریا، پای فرار همه را بسته بود. 💠 محله‌های مختلف هر روز از موج انفجار می‌لرزید و مصطفی به عشق دفاع از حرم (علیهاالسلام) جذب گروه‌های مقاومت مردمی زینبیه شده بود. دو ماه از اقامت‌مان در می‌گذشت و دیگر به زندگی زیر سایه ترس و عادت کرده بودیم، مادر مصطفی تنها همدم روزهای تنهایی‌ام در این خانه بود تا شب که مصطفی و ابوالفضل برمی‌گشتند و نگاه مصطفی پشت پرده‌ای از خستگی هر شب گرم‌تر به رویم سلام می‌کرد. 💠 شب عید مادرش با آرد و روغن و شکر، شیرینی ساده‌ای پخته بود تا در تب شب‌های ملتهب زینبیه، خنکای عید حال‌مان را خوش کند. در این خانه ساده و قدیمی همه دور اتاق کوچکش نشسته و خبر نداشتم برایم چه خوابی دیده که چشمان پُر چین و چروکش می‌خندید و بی‌مقدمه رو به ابوالفضل کرد :«پسرم تو نمی‌خوای خواهرت رو بدی؟» 💠 جذبه نگاه مصطفی نگاهم را تا چشمانش کشید و دیدم دریای احساسش طوفانی شده و می‌خواهد دلم را غرق کند که سراسیمه پا پس کشیدم. ابوالفضل نگاهی به من کرد و همیشه شیطنتی پشت پاسخش پنهان بود که سر به سر پیرزن گذاشت :«اگه خودش کسی رو دوست داشته باشه، من نوکرشم هستم!» 💠 و اینبار انگار شوخی نکرد و حس کردم می‌خواهد راه گلویم را باز کند که با عجیب محو صورتم شده بود و پلکی هم نمی‌زد. گونه‌های مصطفی گل انداخته و در خنکای شب آبان‌ماه، از کنار گوشش عرق می‌رفت که مادرش زیر پای من را کشید :«داداشت میگه اگه کسی رو دوست داشته باشی، راضیه!» 💠 موج مصطفی از همان نگاه سر به زیرش به ساحل قلبم می‌کوبید و نفسم بند آمده بود که ابوالفضل پادرمیانی کرد :«مادر! شما چرا خودت پسرت رو زن نمیدی؟» و محکم روی پا مصطفی کوبید :«این تا وقتی زن نداره خیلی بی‌کلّه میزنه به خط! زن و بچه که داشته باشه، بیشتر احتیاط می‌کنه کار دست خودش و ما نمیده!» 💠 کم‌کم داشتم باور می‌کردم همه با هم هماهنگ شدند تا بله را از زیر زبان من بکشند که مادر مصطفی از صدایش شادی چکید :«من می‌خوام مصطفی رو زن بدم، منتظر اجازه شما و رضایت خواهرتون هستیم!» بیش از یک سال در یک خانه از تا با مصطفی بودم، بارها طعم احساسش را چشیده و یک سحر در حرف عشقش را از زبان خودش شنیده بودم و باز امشب دست و پای دلم می‌لرزید. 💠 دلم می‌خواست از زبان خودش حرفی بگوید و او همه در نگاهش بود که امشب دلم را بیش از همیشه زیر و رو می‌کرد. ابوالفضل کار خودش را کرده بود که از جا بلند شد و خنده‌اش را پشت بهانه‌ای پنهان کرد :«من میرم یه سر تا مقرّ و برمی‌گردم.» و هنوز کلامش به آخر نرسیده، مصطفی از جا پرید و انگار می‌خواست فرار کند که خودش داوطلب شد :«منم میام!»... ✍️نویسنده: ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
🔶 دیشب رفتیم مهمونی. طبق معمول پسرخاله مون که از مقلدای ماهواره اس، بحث سیاسی رو شروع کرد. اون هم از ! معمولا توی مهمونیها بحث سیاسی نمیکنم ولی وقتی کسی از خط قرمزهام رد بشه، هرگز سکوت نمیکنم. و یکی از خط قرمزهام همین تطهیر ظلم و ظالمه. ❌ شروع کرد و گفت: چرا ایران، اسرائیل رو تهدید به نابودی میکنه؟ کجای دنیا یه کشوری یه کشور دیگه رو تهدید به نابودی میکنه؟🤨 ✅ گفتم: کدوم کشور توی جهان میگه: ما فقط کشور یه «نژاد» هستیم. نژاد ! و بقیه باید برن یا بمیرن! کدوم کشور همه ساکنانش مهاجر هستن و خونه به خونه یه کشور دیگه رو غصب کردن؟ جز اسرائیل. جالبه که بعضی فلسطینی ها هنوز کلید خونه هاشونو دارن.. و این اشغال خونه به خونه هنوووز جلوی چشم همه جهان ادامه داره. محله قدس رو ببین.. میگی کدوم کشور میکنه؟!!! نه تنها تهدید میکنن بلکه میکنن. مگه ، افغانستان و عراق را نابود نکرد؟ مگه آمریکا نگفت و کره شمالی و سوریه محورت شرارت هستن و باید نابود بشن؟ مگه خود اسرائیلیها بارها و بارها ایران، سوریه، عراق و هر مخالف خودشونو تهدید به نابودی نکردن؟ و بدتر از تهدید، حمله کردن. هر روز فلسطینی ها را دستگیر میکنن، میکشن، خونه خراب میکنن. هر هفته به دمشق به یه کشور دیگه حمله موشکی میکنن. چرا همه در برابر تجاوز اونا ساکتن؟ ❌گفت: برای چی اصلا باید با اسرائیل مشکل داشته باشیم؟ باشه یا نباشه به ما چه؟ مشکل شون با عرباس خودشون حل کنن! ✅ گفتم: مسئله اینه که اسرائیل با ما مشکل داره. تو هر کشور مسلمونی هر جا جنایتی هست، اسرائیل داره یا مسلمونا رو میکشه یا به جون هم میندازه. یادت باشه داعش به همه جا حمله کرد جز اسرائیل. داعشیا و النصره توی اسرائیل درمان میشدن. بوکوحرام رو توی نیجریه اسرائیل سلاح میده. بودایی های افراطی توی میانمار سلاحشون از اسرائیل میاد. ما تا حالا دانشمندای اسرائیل رو نکشتیم. ولی اسرائیل تابحال 6 تا از دانشمندای هسته ای ما را ترور کرده و البته دانشمندای مصر و عراق و پاکستان و.. رو. کجای دنیا یه رژیم میاد دانشمندای یه کشور دیگه رو کنه و هیچی نشه؟! پس مشکل اسرائیل فقط با عربا نیست. با کل جهان مخصوصا مسلمونهاست. گفتم: پسرخاله . تا حالا خوندی؟ گفت: نه. تلمود چیه؟ 🤔گفتم کتاب مقدس یهودیا بعد از توراته. برو بخون. یهودیا معتقدن فقط انسانه. و بقیه جهان: هستند. یعنی شبیه انسان. و همه جنتایل ها باید برده یهود باشن. حتی که این همه بهشون خدمت کرد، خاخامهاشون میگن: برده ماست. نه انسان!! این تفکر این ذهنیت که همه جهان رو خودش میخواد، خودبخود مشکل سازه. حتی اگه ما بگیم کاری باهاش نداشته باشیم و ایشالا گربه اس.. ولی ذاتشون مثل عقرب نیش زدن و نابود کردنه.. ❌ گفت: خود عربا دارند با اسرائیل میکنن، ، ، بحرین حتی پیمان نظامی می بندن. ما شدیم کاسه داغتر از آش؟ ✅ گفتم: خبر نداری. پارلمان ایرلند کالاهای اسرائیلی رو تحریم کرده، دولت و شرکتهای تجاری نروژ، اسرائیل را تحریم کردند، حتی مجمع کلیساهای امریکا، اسرائیل رو یک رژیم نژادپرست خوانده و بانکهای اسرائیلی رو تحریم کردند، بعضی بانکهای سوئد و دانمارک، بانکهای اسرائیلی رو تحریم کردن، جنبش BDS توی کشورای غربی برای تحریم اسرائیل راه افتاده و تقریبا هر هفته علیه اسرائیل مردم یه گوشه از اروپا تظاهرات دارن، خبر نداری تا حالا چند تا امریکایی و اروپایی برای دفاع از فلسطین شهید شدن. (مستند رو حتما برو ببین) درست وقتی ما مثلا مسلمونا ساکت شدیم و با همین حرفای صلح امیز گول مون میزنن! اما وهابی ها از همون اول، از پشت به فلسطین خنجر زدن، حالا فقط خیانت شون علنی شده. اسناد روابط محرمانه شون با اسرائیل از همون ابتدا هست. حرفامون به اینجا که رسید یه کم ساکت شد. اما خب قانع شدن آدمایی که مرتب پای ماهواره شستشوی مغزی میشن راحت نیست. روشنگری کنید و برای همه دعا کنید🙏 ‌❣ @Mattla_eshgh
✅ مرحوم نادر طالب زاده به همه یاد داد می توان در عرصه علم و رسانه هم با دشمن جنگید 👌تا جایی که از فعالیت هایت به خشم در آیند و تو را در لیست و قرار دهند ⬅️ خدا ایشان را رحمت کند و به ما هم توفیق دهد در سنگر علم آن چنان عالی عمل کنیم که دشمنان از دست ما به خشم آیند ‌❣ @Mattla_eshgh