برای سوخته دل، بستر و مزار یکیست
تمشکِ ترشِ لب و تُنگِ زهرمار یکیست
تفاوتی نکند اشک و بغض و هق هقِ ما
مسیرِ چشمه و سیلاب و آبشار یکیست
هنوز گُرده ی سهراب، سرخ مثل عقیق
هنوز رسمِ پدر سوزِ روزگار یکیست
هنوز طعنه به جان میخرد زلیخا و
هنوز بر درِ کنعان امیدوار یکیست
هزار بار دلم سوخت در غمی مبهم
دلیلِ سوختنش هر هزار بار یکیست
حرام باشد اگر بی وضو بغل گیرم
که قوسِ پیکره ی برنو و دوتار یکیست
- #حامد_عسگری
#وِنوش
کاش اینجا بودی...
آن وقت
شب یادش میرفت دلگیر باشد
چشمانم یادشان میرفت ببارند
و دلم یادش میرفت برایت تنگ شود!
#شاخه_نبآت
دیدم که برنداشت کسی نعشم از زمین
خود نعش خود به شانه گرفتم، گریستم
- #عنیف_باختری
#هناس
رها زِ خویشم و دربند ِ او که برده زِ یاد
ز ِ من گره بگشای ای خیال ِ دورِ محال...
#معصومه_صابر
#وِنوش
May 11