ماوی
وقتی شما تجربهٔ سوگ_مرگ؛ جدایی، هجرت یا فقدان _ را از سر می گذرانید، پسِ مدتی _ کم یا زیاد _ دردش ا
تجربهٔ سوگ، یک لایهٔ نامرئی _اما محسوس و واقعی_ به روی همه چیزِ دنیای آدم می کشد. مثل لاکِ بی رنگ.
مثل وِرنیِ روی جلد. مثل ورق های بین مصحف شریف. مثل سلفون روی غذا. مثل شیشهٔ شفاف تمام قدّی که در فرودگاه، بین ما و مسافران کشیده شده است. مثل چیزی که انگار نیست، اما هست. ما می دانیم که هست، و این ما را همیشه اندکی غمگین می کند. اندکی اما همیشه. و ما می دانیم که هرگز، هیچ وقت، به تمامی شاد نخواهیم بود. که هرگاه دستمان را پیش آوریم تا شادی را لمس کنیم، حتی از نزدیک، حتی در آغوشش هم اگر باشیم، انگشتان مان لایه ای نامرئی از غم را لمس خواهد کرد.
ادامه دارد...
- #سیّد_حسام_الدّین_جلالی_تهرانی
#هِناس
- @Mava_a !🌿'
ماوی
-نوه جناب سرهنگ/سجادصابر #بوکویٰ_تایم - @Mava_a !📚'
-نوه جناب سرهنگ/سجادصابر
#بوکویٰ_تایم
- @Mava_a !📚'
هیچ فاصله ای نمی تواند
یادت را از من جدا کند
به وسعت ندیدنت خسته ام
چگونه بشکنم
ثانیه های سنگین دوریت را؟!
- #مهسا_محمدی
#هِناس
- @Mava_a !🌿'
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش،
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست!
- #هوشنگ_ابتهاج
#هِناس
- @Mava_a !🌿'