زندگی چیست به جز لحظه خندیدنِ تو؟
صبح یعنی که چراغانیام از لبخندت (:
- #معصومه_صابر
#شاخه_نبآت
🪄@Mava_a
در تمام طول این سفر اگر
طول و عرض صفر را
طی نکرده ام
در عبور از این مسیر دور
از الف اگر گذشته ام
از اگر اگر به یا رسیده ام
از کجا به ناکجا...
یا اگر به وهم بودنم
احتمال داده ام
باز هم دویده ام
آنچنان که زندگی مرا
در هوای تو
نفس نفس
حدس می زند
هر چه می دوم
با گمان رد گام های تو
گم نمی شوم
راستی
در میان این همه اگر
تو چقدر بایدی!
- #قیصر_امین_پور
#هناس
🪄@Mava_a
تو هم اين مگوى سعدى كه نظر گناه باشد
گنه است برگرفتن نظر از چنين جمالى
- #سعدى
#شاخه_نبآت
🪄@Mava_a
آه بگذار گم شوم در تو
كسي نيابد ز من نشانهی من
روح سوزان آه مرطوب
بوزد بر تن ترانهی من
آه، بگذار زين دريچهی باز
خفته در پرنيان روياها
با پر روشني سفر گيرم
بگذرم از حصار دنياها
داني از زندگي چه ميخواهم
من تو باشم... تو... پاي تا سر تو
زندگي گر هزار بار بود
بار ديگر تو... بارديگر تو
- #فروغ_فرخزاد
#هناس
🪄@Mava_a
باز دلتنگ توأم میل بیابان دارم
امشب اندازهی صحرای تو باران دارم
كوهِ آتش به دلم هیچ، كسی میداند
كه من از داغ تو در سینه چه پنهان دارم؟!
آه، بیدار كن از خوابِ گران دریا را
كه من آشفتهام امشب سر طوفان دارم
رفتهای میرسد از راه، غمت دور و دراز
بی تو با این دل بیحوصله مهمان دارم
تو گُل و سبزهای و بوی بهاران داری
منِ خسته همهی سال زمستان دارم
سر من را به خدا شانۀتان مختصر است
دلی از خاطرهی دوست پریشان دارم
#وِنوش
🪄@Mava_a
معشوق من همچون طبيعت
مفهوم ناگزير صريحي دارد
او با شكستن من
قانون صادقانهی قدرت را
تاييد ميكند
او وحشيانه آزاد است
مانند يك غريزه سالم
در عمق يك جزيرهی نامسكون
او پاک ميكند
با پاره های خيمه مجنون
از كفش خود، غبار خيابان را
معشوق من
همچون خداوندی در معبد نپال
گوئی از ابتداي وجودش
بيگانه بوده است
او
مرديست از قرون گذشته
يادآور اصالت زيبايی
او در فضای خود
چون بوی كودكی
پيوسته خاطرات معصومی را
بيدار ميكند
او مثل يك سرود خوش عاميانه است
سرشار از خشونت و عريانی
- #فروغ_فرخزاد
#هناس
🪄@Mava_a
نه چندان بزرگم
که کوچک بیابم خودم را
نه آنقدر کوچک
که خود را بزرگ…
گریز از میانمایگی
آرزویی بزرگ است؟
- #قیصر_امین_پور
#هناس
🪄@Mava_a
من که هرشب این حوالی در غزل میبوسمت
جان دل وقتی که خوابی بوسه را حس میکنی؟
- #شیماسهرابی
#وِنوش
🌙 @Mava_a