eitaa logo
ماوی
913 دنبال‌کننده
1هزار عکس
51 ویدیو
4 فایل
•🪄• وَخداوندآگاه!بہ‌نامِ‌او^^ مأوَی به معنای پناهگاه ! دو سھ قدم‌جنون‌کنارِماباشید، راھِ دوری‌نمی‌رود :) با ما سخنی هم اگرت هست بگو🥛 https://harfeto.timefriend.net/17145901041992
مشاهده در ایتا
دانلود
ای آنکه طبیب دردهای مائی این درد ز حد رفت چه میفرمائی والله اگر هزار معجون داری من جان نبرم تا تو رخی ننمائی - 🪄@Mava_a
تنها دهانِ توست که دل را نمی‌زند قندی که در مکرّرِ خود نامکرر است - 🪄@Mava_a
زندگی چیست به جز لحظه‌ خندیدنِ تو؟ صبح یعنی که چراغانی‌ام از لبخندت (: - 🪄@Mava_a
در تمام طول این سفر اگر طول و عرض صفر را طی نکرده ام در عبور از این مسیر دور از الف اگر گذشته ام از اگر اگر به یا رسیده ام از کجا به ناکجا... یا اگر به وهم بودنم احتمال داده ام باز هم دویده ام آنچنان که زندگی مرا در هوای تو نفس نفس حدس می زند هر چه می دوم با گمان رد گام های تو گم نمی شوم راستی در میان این همه اگر تو چقدر بایدی! - 🪄@Mava_a
‏تو هم اين مگوى سعدى كه نظر گناه باشد گنه است برگرفتن نظر از چنين جمالى -‏⁧ 🪄@Mava_a
آه بگذار گم شوم در تو كسي نيابد ز من نشانه‌ی من روح سوزان آه مرطوب بوزد بر تن ترانه‌ی من آه، بگذار زين دريچه‌ی باز خفته در پرنيان روياها با پر روشني سفر گيرم بگذرم از حصار دنياها داني از زندگي چه ميخواهم من تو باشم... تو... پاي تا سر تو زندگي گر هزار بار بود بار ديگر تو... بارديگر تو - 🪄@Mava_a
یادت، مثل بوی نعنای معطر، دل را خنک می کند... :) - 🪄@Mava_a
صبح آغاز شد و چشم دلم منتظرت پلک بگشای که آغاز من و جان منی‌... - 🪄@‌Mava_a
باز دلتنگ توأم میل بیابان دارم امشب اندازه‌ی صحرای تو باران دارم كوهِ آتش به دلم هیچ، كسی می‌داند كه من از داغ تو در سینه چه پنهان دارم؟! آه، بیدار كن از خوابِ گران دریا را كه من آشفته‌ام امشب سر طوفان دارم رفته‌ای می‌رسد از راه، غمت دور و دراز بی تو با این دل بی‌حوصله مهمان دارم تو گُل و سبزه‌ای و بوی بهاران داری منِ خسته همه‌ی سال زمستان دارم سر من را به خدا شانۀتان مختصر است دلی از خاطره‌ی دوست پریشان دارم ‌‌‌ 🪄@Mava_a
معشوق من همچون طبيعت مفهوم ناگزير صريحي دارد او با شكستن من قانون صادقانه‌ی قدرت را تاييد ميكند او وحشيانه آزاد است مانند يك غريزه سالم در عمق يك جزيره‌ی نامسكون او پاک ميكند با پاره های خيمه مجنون از كفش خود، غبار خيابان را معشوق من همچون خداوندی در معبد نپال گوئی از ابتداي وجودش بيگانه بوده است او مرديست از قرون گذشته يادآور اصالت زيبايی او در فضای خود چون بوی كودكی پيوسته خاطرات معصومی را بيدار ميكند او مثل يك سرود خوش عاميانه است سرشار از خشونت و عريانی - 🪄@Mava_a
نه چندان بزرگم که کوچک بیابم خودم را نه آنقدر کوچک که خود را بزرگ… گریز از میان‌مایگی آرزویی بزرگ است؟ - 🪄@Mava_a
من که هرشب این حوالی در غزل میبوسمت جان دل وقتی که خوابی بوسه را حس میکنی؟ - 🌙 @Mava_a