🌹 یاران آن روزگاران
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم
▪️ اشاره
دوستان خواستهاند که به مناسبت این روزها؛ دههٔ فجر و سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی، از خاطراتم در انقلاب و جنگ، مطلب بنویسم. در میان پیشنهادها این نیز بود که از دوستانم، در آن زمانها، یادی کنم. این را ترجیح دادم؛ چون نوشتن از دوستان، برایم راحتتر است از نوشتن از خودم.
اکنون چندتا از بهترینهایشان را در چند پست بیان میکنم:
۱. شهید ابراهیم انصاری
در سال ۱۳۵۵ با هم دوست شدیم. هردو نوجوان بودیم. همسن بودیم. هردو مبارز بودیم. هردو شیفتهٔ امام خمینی بودیم. برای پیروزی انقلاب و وصول به اهداف آن تلاش کردیم. زمانی را در خارج از کشور، در کنار هم، تحصیل و مبارزه کردیم.
پس از پیروزی انقلاب، هردو به اروندکنار خوزستان رفتیم و کانون فرهنگی اسلامی تشکیل دادیم. زمان ازدواجمان، نزدیکِ هم بود. زمان فرزنددارشدنمان، نزدیکِ هم بود. تعداد فرزندانمان یکاندازه است. دختر و پسربودن فرزندانمان مانند هم است. اولین فرزندانمان پسرند و نام هردو محمد است. در قم، همدرس و همبحث بودیم. در لامرد فارس، با هم همکاری فرهنگی داشتیم.
وقتی مدیر ارشاد گیلان بود، مهمانش میشدیم و همفکری داشتیم. او در اصفهان و قم، مهمان ما میشد. به سودان و آفریقا که رفت، همفکری داشتیم. از همهٔ کتابهایم به او هدیه میدادم. از کارهای فکری و فرهنگی همدیگر باخبر بودیم. از آفریقا که بازگشت و در تهران ساکن شد، رابطه داشتیم. تا که به لبنان رفت.
از زمان نوجوانی تا چند روز قبل، که ۳۷ سال میشود، همراه و همدوش بودیم، اما او ناگهان سبقت گرفت و پرواز کرد و مرا جا گذاشت. خوشا حال او!
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
#بازنشر: ۱۸ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🌹 یاران آن روزگاران 🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری 🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم ▪️ اشاره دوستان
🌹 یاران آن روزگاران (۲)
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم
▪️ اشاره
دوستان خواستهاند که به مناسبت این روزها؛ دههٔ فجر و سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی، از خاطراتم در انقلاب و جبهه، مطلب بنویسم. در میان پیشنهادها این نیز بود که از دوستانم، در آن زمانها، یادی کنم. این را ترجیح دادم؛ چون نوشتن دربارهٔ دوستان، برایم راحتتر است از نوشتن دربارهٔ خودم.
اکنون چندتا از بهترینهایشان را در چند پست بیان میکنم.
در نوبت پیشین، در باب شهید ابراهیم انصاری نوشتم. و اینک:
۲. علیاصغر مظاهری
هفتهٔ پیش، اصفهان بودیم. به دیدار برادرم علیاصغر رفتم. عینکی نیمهرنگی به چشم داشت. داخل چشمش، بهطور واضح، پیدا نبود. عینکش را برداشت که شیشههایش را پاک کند. چشمم در چشمش افتاد. دلم لرزید. اندوهی جانکاه جانم را فشرد. مردمک چشم راستش را لکهای خاکستری پوشانده بود. یعنی نابینایی کامل!
او، در عملیات بدر، جانباز شیمیایی شد. حدود بیست سال است که خانهنشین شده. گاز خردل، آتش به جانش زده. از ریههایش آغاز شد و اندکاندک همهٔ بدن را پوشاند، تاکه به چشمش هجوم آورد. چند سال بود که چشم راستش کمبینا شده بود، اما حالا نابینا شده.
درمانها و بستریشدنهای مکرر در بیمارستان، فایدهای نداشته. فقط شاید پیشروی جراحتها را کُند میکند. درمانها او را سخت میآزارد، اما صبورانه و تحمل میکند.
روحیهاش اما، فرشتهگونه است. تسلیم محض در برابر مصائبی که برای خدا تحمل میکند. اخلاق لطیفش ملکوتیان را به غبطه میافکند. همهمان دوستش داریم. همه دوستش دارند. همسرش صبر زینبگونه دارد. فرزندانش شیفتهٔ اویند.
گاهی با خود میگویم: علیاکبر! اگر جای علیاصغر بودی، تاب میآوردی؟
نمیدانم. امتحان سختی است.
شاید برای او سخت نباشد. مگر حضرت زینب - سلاماللهعلیها - در برابر آنهمه ناگواریها نفرمود:
«والله ما رأیت الا جميلاً»؛
قسم به خدا که جز زیبایی ندیدم؟
شاید علیاصغر، جز زیبایی نمیبیند. نه که شاید، حتما. خانه نشینی بیستساله، با اینهمه درد جانگداز، کاری نیست که از عهدهٔ صبوری بشری برآید. او حتما چیزهایی را میبیند که اینگونه شکیبایی میورزد.
هرگاه با او دیدار میکردم، نشاط روحی میگرفتم، اما اینبار که مروارید چشم راستش را دیدم، اندوهی سنگین بر جانم نشست. اما برادرم اندوهگین نبود. شادمان بود.
خدایا عاشقان را انگبین ده!
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
#بازنشر: ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🌹 یاران آن روزگاران (۲) 🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری 🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم ▪️ اشاره دوس
🌹 یاران آن روزگاران (۳)
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
🍀 مؤمن مجاهد
باز از آن یاران و آن روزگاران بگوییم و بشنویم:
۳. سیدحسین دیباجی
در سال ۱۳۶۲، پیش از نبرد «خیبر»، در منطقهٔ دهلران، ایشان را یافتم و اکنون سیسال تمام است که با هم برادریم.
پیش از عملیات خیبر، فرصتی دست داد تا رزمندگان اسلام، دوسهماهی را به خویشتنسازی بپردازند و خود را برای نبردی عظیم، مهیا سازند.
در آن فرصت مغتنم، برای رزمآوران، حلقههای درس داشتیم. ما دو، رزمنده و مربی بودیم. مرسوم نیست که مربی، پای درس مربی دیگر برود، اما ما این رسم را مراعات نمیکردیم و در درسهای همدیگر حضور مییافتیم.
آنجا، «شب مردان خدا، روز جهانافروز بود» و سپس به کوههای منطقه میرفتیم و پیش از طلوع آفتاب، بر سر قلهٔ کوه، «دعای صَباح» میخواندیم و با طلوع آفتاب، از آقاسیدِ دیباجی خواهش میکردیم که موعظه کند. موعظههای بلیغش، که از دلی نورانی برمیآمد، بر دلهای مستعد، مینشست.
از خوشترین ایّام جبههام، همین دورانِ با سیدِ دیباجیبودن است.
🔹 آغاز عملیات خیبر
نبرد خیبر که آغاز شد، چندروزی از هم دور افتادیم. آتشباران جزائر مجنون و هورالعظیم چنان عظیم بود که صحنهٔ قیامت را تداعی میکرد و جمع یاران را فرومیپاشید و کسی را در کنار کسی باقی نمیگذاشت. اما همواره به یاد برادر سیدم بودم تا معرکه، اندکی آرام شد و باز او را یافتم.
جوانان نسل نو میخواهند که احوال آن روزگاران و آن یاران را برایشان بازگوییم و این، حق ایشان است، اما برخی از وقایع و احوال را نمیتوان بهدرستی وصف کرد. آنها «یُدرَکُ وَ لایوصَف»اند؛ یافتنیاند، نه گفتنی. به وصف نمیآیند.
🌸 اوصاف نیکوی سیدِ ما
اگر چه اوصاف نیکوی سیدحسین دیباجی، بسیار است، اما اکنون سهصفت خجستهٔ ایشان را میگویم:
یک. صراحت در حقگویی
نخستین خصلت نیکوی او، که مرا مجذوب ایشان کرد، حقگوییاش بود. و هنوز آن خصلت را دارد، با صراحت بیشتر. حق را میگفت و میگوید. به تلخ و شیرینی و پسند دیگرانبودن یا نبودن، اعتنایی نمیکرد و نمیکند.
دو. عبادتپیشگی
هیچگاه قبل از اذان صبح، او را در خواب ندیدم. ساعتی پیش از طلوع فجر، به نافلهٔ شب میپرداخت. او مرد خدا است و «شب مردان خدا، روز جهانافروز است».
سه. باوفایی
در این سیسال، هرجا بود و بودم، ازنعمت باوفاییاش بهرهمند بودهام و هستم. او کاری ندارد که من به دوستیمان وفادار هستم یا نه. وصف حالش این است که: «به همان عهد که بستیم، برآنیم هنوز».
اکنون ایشان در تهراناند و وجود شریفشان مغتنم است. به ایشان ارادت دارم و شب و روزی نیست که، به دعا، یادشان نکنم.
ای خدا این وصل را هجران مکن!
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
#بازنشر: ۲۱ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🌹 یاران آن روزگاران (۳) 🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری 🍀 مؤمن مجاهد باز از آن یاران و آن روزگاران
🌹 یاران آن روزگاران (۴)
(سید شهیدان اهل قلم)
🖌 #نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم
۴. شهید سیدمرتضی آوینی
نوشتن خاطرات دوران انقلاب و جبهه را، به درخواست جوانان این نسل، به مناسبت سالگشت انقلاب اسلامی، آغاز کردیم.
دربارهٔ شهید آوینی، فراوان سخن گفتهام، که جامعترین آنها در نکوداشت آن شهید، در نخستین سالگشت شهادت او بود. فایل آن سخنرانی را ندارم. دیگری نکوداشت او درسال ۱۳۸۶ در دانشگاه قم است که فایل صوتی – تصویری آن در اختیار است. اکنون بهتر دیدم که به جای نوشتن مطلب دیگر، آن فایل، در همین سایت، به نمایش گذاشته شود. انشاءالله به زودی.
اینک تنها چند نکته را که در آن فایل نیست، به مناسبت «یاران آن روزگاران»، در اینجا ذکر میکنم. آن چند نکته، دربارهٔ مشابهتهای شهید آوینی و جناب سیدحسین دیباجی است، که در نوبت پیشین از ایشان سخن گفتم.
☘ برخی از مشابهتهای سیدِ دیباجی و سیدِ آوینی
۱. هردو از خاندان پیامبرند.
۲. هردو را در جبهه یافتم.
دوستیِ فرخندهمان از جبهه آغاز شد. با سیدِ دیباجی از سال ۱۳۶۲، قبل از عملیلت خیبر، و با سیدِ آوینی ازسال ۱۳۶۶ و هردو در منطقهٔ عملیاتی جنوب.
۴. عبادت پیشگی
هردو، به تعبیر احادیث، با عبادت، عشقورزی میکردند. «طوبی لِمَن عَشِقَ العِبادَةَ وَ عانَقَها…». چشمان خدابین ایشان را هرگز، قبل از طلوع فجر، در خواب ندیدم.
۵. شهرتگریزی.
۶. حقگویی.
۷. وفاداری در دوستی.
سلام خدا بر هردوی ایشان.
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
#بازنشر: ۲۲ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌏 روانپزشکی کودکان و نوجوانان
🖋 نویسنده: علیاکبر مظاهری
امروز، ما و همهٔ جهانیان، پزشکان گوناگونی داریم. برای همه یا بیشتر ابعاد جسمانی آدمی، رشتهٔ پزشکی وجود دارد. حتی برای برخی از اعضای کوچک بدن، رشته و پزشک مخصوص داریم. رشتههای پزشکی، از صد بیشتر است، و همگی لازم است و مفید.
پارهای از رشتهها، شاخههایی دارند. برخی از آن شاخهها، شاخههایی دیگر دارند، که اگر بخواهیم آن شاخهها را نیز شمارش کنیم، عدد بزرگی به دست میآید. در بسیاری از رشتههای پزشکی، پزشک عمومی داریم و متخصص و فوق تخصص.
🌲 روانپزشکی اما
یکی از رشتههای دانهدرشت پزشکی، روانپزشکی است. این نیز شاخهها و زیرمجموعههایی دارد. این رشته، هرروز، دارد فربهتر میشود. دامنهاش گسترش مییابد. خدماتش بیشتر میشود. این رشتهٔ بالنده، عهدهدار کاوش اعصاب و روان و درمان آن است. در این رشتهٔ فرخنده، متخصص داریم و فوق تخصص.
اما و اگرهای این رشته، بیشتر از همهٔ رشتههای پزشکی است. یا بگویم: تنهارشتهای است که اما و اگر دارد؛ یعنی مردمان، دربارهٔ دیگررشتههای پزشکی، چون و چرا ندارند. آنها را لازم میدانند. دربارهٔ آنها نظر غیر تخصصی نمیدهند. اما به روانپزشکی که میرسند، نظرهای فراوان میدهند. با آن مخالفت میکنند. از آن میترسند و دیگران را میترسانند. ندیدهام که مردمان، دربارهٔ هیچ رشته و حرفهای، این همه «واهمه» داشته باشند و نظرهای مخالف دهند.
این سخن خداوند را ببینیم:
«لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»؛۱
از آنچه که به آن دانش نداری، پیروی مکن (و دربارهٔ آن سخن مگو)؛ زیرا گوش و چشم و دل، همگی، مسئولاند.
عاقلانه و عادلانه نیست که ما، در موضوعی که دانش آن را، نداریم، نظر دهیم.
روانپزشکی کودکان و نوجوانان اما
در دائرهٔ روانپزشکی، هیچ فرقی میان بزرگسالان و کودکان نیست؛ درست مانند پزشکی جسمانی. محدودیت سنی وجود ندارد. از آغاز تولد تا همیشه. همانگونه که از هنگام تولد، هرگاه نیاز شد، کودک را نزد پزشکان دیگر میبریم، نزد روانپزشک نیز ببریم. دراینباره هیچ تفاوتی میان پزشک جسمانی و پزشک اعصاب و روان، وجود ندارد.
این حکایت مشاورهای را ببینید:
{در پست بعد. به خواست خدا.}
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
۱. سورهٔ اسراء، آیهٔ ۳۶.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید👇
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌎 چرا تبعیض؟
(ادامهٔ روانپزشکی کودکان)
نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
از زبان مشاور
مشاورهٔ تربیتی - روانپزشکی
پدری با فرزندش، که در مرز کودکی و نوجوانی بود، به مشاوره آمدند. کودک - نوجوان، بر اثر اضطراب، دچار عارضهای جسمانی شده بود. پدر، مردی عاقل بود و اهل مشاوره و تحقیق. او شرح حالی از عارضهٔ جسمانی فرزندش بیان کرد و چارهٔ کار طلبید. با کاوش احوال کودک - نوجوان، که با مساعدت صبورانهٔ پدر انجام شد، معلوممان شد که کودک - نوجوان، اضطراب دارد.
پرسیدم: تا اکنون چه اقدامهای درمانی کردهاید؟
پدر، روند درمانی فرزند را توضیح داد. از کارهایی که کرده بودند، مراجعهٔ به روانپزشک بود، که دارو داده بود. دارودرمانی را شروع کرده بودند که ناگهان (وای از این ناگهانیها!) کسی گفته بود: «این داروها، برای این سن، خوب نیست. ادامه ندهید.»
دارودرمانی قطع شده بود و درمان، ناقص مانده بود.
پرسیدم: او روانپزشک بود؟
گفت: «نه.»
تحصیلات و رشته و حرفهٔ آن شخص را پرسیدم. معلوم شد که ارتباطی با روانپزشکی ندارد.
گفتم: در موضوع عارضهٔ فرزندتان، فقط روانپزشک میتواند نظر دهد. نظر دیگران اعتباری ندارد، حتی اگر پزشک باشند؛ پزشک رشتههای دیگر. اکنون به روانپزشکی دانا و توانا مراجعه کنید و راه را با او ادامه دهید. و گفتم که اکنون، خوشبختانه، روانپزشکان فوق تخصص کودکان و نوجوانان نیز داریم. اگر نزد آنان بروید، بهتر. اما اگر دسترسی به فوق تخصص کودک و نوجوان ندارید، به متخصص روانپزشکی مراجعه کنید... .
چرا تبعیض؟
چرا مصرف داروهای اعصاب و روان، برای کودکان و نوجوانان، «ناروا» است؟ این تبعیض را از کجا آوردهایم؟ چرا این سخن را دربارهٔ داروها و بیماریهای دیگر نمیگوییم؟ مگر بخش عظیمی از بیماران پزشکان و مصرفکنندهٔ داروها، کودک و نوجوان نیستند؟ مگر فرزندان را از هنگام تولد، حتی پیش از تولد و در دوران بارداری، زیر نظر و درمان پزشکان قرار نمیدهیم؟
البته برای هر دورهای از سن، متخصص همان سن، اولویت دارد.
فرجام سخن
مصرف داروهای اعصاب و روان، با تجویز و زیر نظر روانپزشکان دانا و توانا، در همهٔ مراحل عمر و در هر سن و سال و وضعیت، کاری عاقلانه است و لازم و واجب.
این را همیشه به یاد داشته باشیم.
🌹 بیایید برای سلامتی خود و فرزندان و خانوادهمان، خردمندانه بیندیشیم و حکیمانه عمل کنیم.
به امید خدا.
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید👇
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 تکملهای بر «زنگارهای دلهایمان را بشوییم!» (کینه. حسد)
🌺 اشاره
در پی انتشار پست «زنگارهای دلهایمان را بشوییم»، در ۲ بهمن ۱۴۰۲، خانم دکتر سکینه سلمان ماهینی، مشاور و استاد دانشگاه، مطلبی نوشتهاند در تکمیل آن پست.
با سپاس از ایشان، نوشتهشان را میآوریم؛ با ویرایش:
✅ با عرض سلام و ادب.
ضمن تشکر از مطالب مفیدتان در پاسخ به سؤالی در زمینهٔ رفع کینه و حسد (مشاورهٔ اخلاقی)، میخواستم تجربهٔ خود را در این زمینه مطرح کنم که علیرغم صحت مطالب مطرح شده، نمیتوان از آنها بهرهٔ کاربردی زیادی داشت و در عمل، موفق شد.
برای افزایش اثربخشی مشاوره در این زمینه، توجه به ریشههای روانشناختی، در ایجاد این حالتهای حسد وکینه و درمان ریشهها، ضروری است.
بنابراین میتوان از نتایج مطالعات روانشناختی، بعد از بومیکردن، بهره برد.
بنابرمثال: برای رفع کینه و دستیابی به گذشت واقعی، آشنایی با فرایند بخشودن در روانشناسی، بسیار مؤثر است.
نیز در روانشناسی، منابع خوبی برای رفع حسد، وجود دارد.
برخی یافتههای روانشناسی، میتواند در حل معضلات اخلاقی، بسیار مؤثر وکاربردی باشد و به همین دلیل است که رویکرد میانرشتهای، اثربخشی بیشتری دارد.
بنده، شخصا، در مشاورههای اخلاقی، از یافتههای روانشناسی، و برای مشاورههای روانشناسی، از روایات اخلاقی، بهره میجویم.
از آنجا که منشأ بسیاری از ناهنجاریهای خُلقی و رفتاری، «کمبود عزت نفس» دانسته شده است، برای درمان هم فرایند «افزایش عزت نفس»، توصیه میشود. روشن است که این راهکارها، امری فراتر از پند اخلاقی است.
روانشناسی کمک میکند تا با شناخت سازوکارهای روانی و ذهنی مخرب، به عنوان ریشهٔ رفتارهای ناهنجار و ناسالم، به درمان ریشه، معطوف شویم. ریشه که درمان شد، بروزها و تجلیات آن ریشه نیز درمان و اصلاح خواهد شد؛ آن هم به نحو اساسی و پایدار، و نه سطحی و زودگذر.
مثال بارز دیگر، اصلاح باورهای نادرست و خطاهای شناختی است، که منشأ احساسات نامطلوباند. شناخت و باور که اصلاح شود، احساس ناشی از آن نیز تغییر میکند.
بدینترتیب، با متمرکزکردن اندرزهای اخلاقی، به ریشههای رفتار و احساسات، به جای امر و نهیِ سطحی، بیهودگی پندها برطرف میشود و موعظهها اثربخش میشوند.
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🙋🏼♂️کتابی نوین و مفید
📙کتاب: طوفان طلاق
♦️آیدی_فروش
✍🏻معرفی کتاب: این کتاب توسط یکی از اساتید برجسته کشوری و اساتید موفق در مرکز مشاوره سماح تدوین شده است
📖 محتوای این کتاب
💢موضوعهای این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است:
۱. ماهیت طلاق را بیان کردهایم.
۲. ریشههای طلاق را نمایاندهایم.
۳. طلاقهای «ناروا» و «روا» را کاویدهایم.
۴. راههای پیشگیری از طلاقهای «ناروا» را بیان کردهایم.
۵. چگونگی مدیریت طلاقهای «روا» را نشان دادهایم.
۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آوردهایم.
👈برای خرید کتاب از طریق آیدی اقدام کنید
🛒 خرید حضوری: قم صفاییه کوی۳۷ فرعی اول سمت چپ مرکز مشاوره حوزه
•┈••••✾•🍀🌷🍀•✾••••┈•
📱به فروشگاه کتاب سماح بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/990511306C6ca3f40bf0
🔹 زکام روانی در ازدواج!
🔸 تردید افراطی و وسواس در انتخاب همسر
🖌 #نویسندگان_و_مشاوران: #علیاکبر_مظاهری
#مریم_یوسفی_عزت
✅ منتشرشده در شمارهٔ ۴۴ ماهنامهٔ «خانواده»
✔️ فایل پیدیاف، بهمن ۱۴۰۲
۷ اسفند ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹 چگونه روحمان را آباد کنیم؟
🔸 راهکارهایی برای جرعهنوشیدن از شهد ناب محبت الاهی
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
✅ منتشرشده در شمارهٔ ۴۴ ماهنامهٔ «خانواده»
✔️ فایل پیدیاف، بهمن ۱۴۰۲
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹 طلاق مادرزن!
🔸 تأملی در دخالتهای خانوادهها و سخنی با زوجهای جوان
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
✅ منتشرشده در شمارهٔ ۴۵ ماهنامهٔ «خانوادهٔ آرام»
✔️ فایل پیدیاف، اسفند ۱۴۰۲ و فروردین ۱۴۰۳
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹 زنگارهای دل را بشوییم!
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
✅ منتشرشده در شمارهٔ ۴۵ ماهنامهٔ «خانواده»
✔️ فایل پیدیاف، اسفند ۱۴۰۲ و فروردین ۱۴۰۳
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹 جایی دور از هیاهو
🔸 در ستایش خلوتهای گاهگاهی انسان
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
✅ منتشرشده در شمارهٔ ۴۳ ماهنامهٔ «خانواده»
✔️ فایل پیدیاف، دی ۱۴۰۲
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🧠 محاسبهای عاقلانه
(سنجش روزگار امروز با روزگار پس از #طلاق)
🖌نویسنده و مشاور: #علی_اکبر مظاهری
«عاقل آن است که اندیشه کند پایان را.»۱
عاقبتاندیشی، از امتیازهای دانهدرشت انسان بر دیگر جانداران است. این عاقبتاندیشگی، در مقولهٔ طلاق، پایگاهی شایان دارد. در مقولهٔ طلاق، هیچ مکانتی، همرتبهٔ عاقبتاندیشگی نیست.
اینکه مولوی گفته است: «مرد آخربین، مبارک بندهای است»۲، مخصوص مرد نیست، زن و مرد، در مبارکی آخربینی، یکساناند.
سخن این خانم را ببینیم:
⚖️ در ترازوی عقل
خانم «بصیری»، زندگی سختی دارد. شوهرش «ناهموار» است. کارد به استخوان خانم رسیده است. درد این کارد چندان است که اگر برخی از زنان، نه! بسیاری از ایشان، جای او بودند، گزینهٔ طلاق را برمیگزیدند. او نیز در این گزینه، اندیشه میکند. حتی مشاور او نیز، که آدمی بسیار محتاط در طلاق است و کمتر میتوان از او رأی به طلاق گرفت، گاهی به طلاق او میاندیشد. خانم بصیری، طلاق را حق خود میداند، اما او میاندیشد و محاسبه میکند و میگوید: «من در محاسبههایم به این نتیجه نمیرسم که آیا پس از طلاق، زندگیام بهتر از این میشود که الان هست یا همسطح الان است یا بدتر میشود؟»
او نمیتواند طلاق را بر ادامهٔ زندگی اکنونیاش ترجیح دهد. دو کفهٔ ترازو را برابر میبیند. بهایندلیل، اقدام به طلاق نمیکند، زیرا اگر هردو کفهٔ ترازو برابر باشند یا شاید پس از طلاق، اوضاع بدتر شود، پس چرا طلاق؟
مشاور خانم بصیری، این سنجش کفههای ترازوی خانم را تصدیق میکند. اگر قرار باشد پس از طلاق، وضعیت خانم، مثل اکنونش باشد یا بدتر شود. این جدایی، عاقلانه نیست.
😡 هنگامهٔ خشم و کلافگی
کسانی، هنگام خشم و کلافگی، از سنجش اوضاع اکنون با آینده، ناتوان میشوند و تنها به خلاصی از اوضاع اکنونیشان میاندیشند. بدیهی است که سنجشی اینچنین، تصمیم به طلاق را ثمر میدهد.
ازاینروست که ما، از تصمیم در هنگامهٔ خشم و کلافگی و درماندگی، پرهیز میدهیم. در این هنگامهها، بهتأخیرافکندن تصمیم را توصیهٔ اکید میکنیم و سپس مشاورهٔ با مشاوری دانا و توانا را کارساز میدانیم.
به امید خدا🌹
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
۱. سعدی، غزلیات.
۲. مثنوی معنوی.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید👇
🌐http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1