🌹 خاطرات یک عارف #بازنشر
💎 نزدیکی مسافت
«غریب» برایم نوشته است:
امروز، میان نماز ظهر و عصر، دعای ابوحمزه - از امام سجاد علیهالسلام - را خواندم.
در برخی از دعاها و مناجاتها قید زمان و مکان را برمیدارم؛ یکی از آنها همین دعای ابوحمزه است. مناجات شعبانیه، دعای کمیل، و مناجات خمسعشر نیز اینگونهاند. برای خواندن اینها نباید در انتظار فلان زمان یا رسیدن به فلان مکان بود.
در دعای ابوحمزه، وقتی به جمله «ان َالراحل إلَيكَ قَريبُ المَسافَةِ؛ آنکس که بهسوی تو آید، راهش نزدیک است» رسیدم، چشمهٔ چشمم جوشید!
برخی از فیلسوفان و معلمان اخلاق، راه رسیدن به خدا را دور مینمایانند؛ آنقدر دور که آدمی از رسیدن به پایان راه ناامید میشود. ایشان خدا را پشت ابرهای بالا بالای آسمان پنهان میکنند و، بهصراحت یا بهکنایت، میگویند که دست در دامان خدا افکندن یا محال است یا شبیه به محال.
یکی از ایشان میگفت: پاکیزهکردن جان و رسیدن به خدای رحمان، مانند کندن چاه است با مژگان چشم؛ یعنی محال!
اما امام سجاد علیهالسلام میفرماید: راه رسیدن به خدا نزدیک، و آرزوی سر بر دامانش نهادن، دستیافتنی است؛ «إنَّ الرّاحِلَ إلَيكَ قَريبُ المَسافَةِ».
۱۰ فروردین ۱۴۰۱
#غریب
#طوبی_للغربا
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🌹 خودْملامتی؛ شکنجهٔ روان 🖋 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری ⭕️ ملامت را در ساحَت تربیت، راه ندهی
🌹 خودْملامتی؛ شکنجهٔ روان (۲)
🖋 نویسنده: مریم یوسفی عزت
🔻 پاسخی به کامنتی دربارهٔ پست «خودملامتی»
🔸 با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار.
سپاس از قلم آموزندهٔ شما.
کامنتی در پیج شما؛ «از زبان مشاور»، برای پست «خودْملامتی» مشاهده کردهام:
«ما حق نداریم دیگران را سرزنش کنیم اما هرکسی حق دارد بلکه باید خودش رو در مقابل یک عمل بد و خلاف عقل و شرع سرزنش کند و اساسا نفس لوامه در قرآن یعنی همین/و...»
⭕️ با اجازهٔ استاد و با احترام به خوانندهٔ مطلب «خودْملامتی»، پاسخی دارم:
نفس لوّامه، به ذات خود، سرزنشگر است. در پی انجام گناهی، چنین نفسی، باعث میشود که خود را تنبیه کنیم یا متذکر باشیم که دیگر آن خطا را انجام ندهیم. کودکی که خطا میکند و پشیمان میشود و به فکر جبران آن است، برای پدر و مادر، ارزشمند است. در بندگی برای خداوند نیز چنین است. انسان ممکنالخطا یا جایزالخطا است؛ اما پشیمانی، سرزنش خود، توبه و جبرانش، برای خداوند ارزشمند است و امید به بخشندگی و مهربانی خداوند، در فطرت انسان وجود دارد.
و اینک نظرم دربارهٔ پست «خودْملامتی»:
متاسفانه، در جامعهٔ کنونی، بلندپروازیهای افراطی و اهداف دنیوی رو به افزایش است.
برای نمونه، هستند کسانی که مدام در حال سرزنش و سرکوب خود هستند برای اینکه نتوانستهاند به جای دو قِران پول، چهار قِران کسب سودی داشته باشند. یا اینکه در چهل سالگی چرا مدیر نیستند و معاون هستند. به نوبهٔ خود دیدهام کسانی را که به خاطر یک تصمیم اشتباه دنیوی، که خلاف عقل و شرع هم نیست، سالهای سال افسوس و حسرت را به دنبال خود میکشانند. و این یعنی روانزخم، که خود گناه است.
طمع افراطی و منفی، ذهن کسان فراوانی را فرا گرفته.
حالا اگر تصمیم، تصمیمی عمیقتر باشد؛ مانند یک ازدواج اشتباه یا طلاق اشتباه. برخیشان آنقدر خود را سرزنش میکنند که در پی آن باز هم دچار خطایی دیگر میشوند. زیرا سرزنشِ خود، اعتماد به نفس آدمی را کاهش میدهد و توانی برای جبران خسارت باقی نمیگذارد. و گاهی آنقدر در مرداب سرزنش خود فرو میروند که موجب بیماریهایی مانند وسواس فکری یا افسردگی میشود.
انسانی که دارای روانزخم دنیوی است، وصولش به قرب الاهی، سختتر است، زیرا روان سالم است که توان اندیشیدن و تفکر دارد. «خودْملامتی دنیوی» نیز یکی از سدهای سر راه ماست. برای اهداف اخروی باید روان خود را سالم نگاه داریم.
۱۲ فروردین ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 صدای نفسهای عطرآگین یار، نزدیک میشود.
به استقبالش رویم.
۱۲ فروردین ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 https://zil.ink/mazaheriesfahani.ir?v=1
🌐 https://zil.ink/mazaheri_esfahani?v=1
🌹 هدیَّتهای رمضانیَّة (۱)
💎 هدیَّت نخست: سر بر دیوار کعبه!
📚 از تفسیر کشفالاسرار میبدی، جلد ۹، سورهٔ حدید، آیهٔ ۱۶.
«أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ»؛ هنگام نیامد اینان را که بگرویدند که آگاه شود و فروماند دلهای ایشان یاد و سخن خدای را و آنچه فرو فرستاد از پیغام راست درست؟!
سبب توبهٔ «فضیل عیاض» میگویند که سماع این آیت بود.
در بدو کار، مردانه راه زدید و بر ناشایست، قدم نهادید.
وقتی، سودای عشق صاحب جمالی در سر وی افتاد و با وی میعادی نهاد. در میانهٔ شب به سر آن وعده باز شد. به دیوار بر میکشید که گوینده گفت:
«الم یأن للذین آمنوا...[الآیه]
این آیت، تیروار، در نشانهٔ دل وی نشست. دردی و سوزی از درون وی سر بر زد. کمین عنایت بر وی گشاده، اسیر کمند توفیق گشت. از اینجا بازگشت و همی گفت: «بلی، والله! قد آن»؛ [آری، به خدا! الآن وقت آن رسید.]
از آنجا بازگشت. در خرابه شد. جماعتی کاروانیان آنجا بودند و با یکدیگر میگفتند: «فضیل بر راه است. اگر برویم، راه بر ما بزند و رخت ما ببرد.»
فضیل خود را ملامت کرد. گفت: «ای بد مردا که منم! این چه شقاوت است روی به من نهاده! در سایهٔ میانهٔ شب، به قصد معصیت، از خانه به در آمده و قومی مسلمانان، از بیم من، در این کنج گریخته!»
روی سوی آسمان کرد و از دلی صافی، توبهٔ نصوح کرد. گفت: «اللّهُمَّ اِنِّى تُبْتُ اِلَیْکَ وَ جَعَلْتُ تَوبَتِى اِلَیْکَ جِوارَ بَیْتِکَ الْحَرامِ»؛ [خدایا! من به سوی تو توبه کردم و توبهام را همنشینی با خانهٔ شکوهمندت، مسجدالحرام، قرار دادم.]
خدای من! از بد سزای خود، در دردم و از ناکسی خود، به فغان. دردم را درمان ساز، ای درمانساز همهٔ دردمندان! ای پاکصفت از عیب! ای عالیصفت از شوب! ای بینیاز از خدمت من! ای بینقصان از حسابت من! من به جای رحمتم، ببخشای بر من. اسیر بند هوای خویشم، بگشای مرا از این بند.»
الله تعالی دعاء وی مستجاب کرد و با وی کرامتها کرد.
از آنجا برگشت و روی به خانهٔ کعبه نهاد. سالها آنجا مجاور شد و از جملهٔ اولیاء گشت.
۱۶ فروردین ۱۴۰۱
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 جنگ و صلح همسران (۱۹)
🖌 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
⭕️ اصلاح میان همسران
💎 فقط یک جمله!
گاهی، برای اصلاح یک زندگی، حل یک مشکل، آشتی یک زوج، حذف یک طلاق، فقط یک جمله لازم است، فقط یک جمله.
پیش از توضیح مطلب، این سخن حضرت امیر را ببینیم:
ایشان، در بستر شهادت، در وصیّت به دو فرزندشان امام حسن و امام حسین فرمود: «أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي، بِ... صَلاَحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ. فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا يَقُولُ: صَلاَحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاَةِ وَ الصِّيَامِ»؛ شما و همهٔ فرزندانم و كسانم و آن را كه نامهٔ من به او رسد، توصیهتان مینمایم به اصلاح بين خود و دیگران و ایجاد ألفت میان مردمان؛ که من از جدتان شنیدم که میفرمود: «اصلاح میان مردمان (و زدودن کدورتها و جایگزینی آشتی و صلح در دل آنان) از نماز و روزهٔ سالیان، افضل و برتر است.» (نهجالبلاغه، نامهٔ۴۷)
چه سود کلانی است! یک اصلاح و آشتی میان مردمان، پاداشش برابر است با سالیان عبادت. این از آن سودهایی است که محاسبهاش نیازمند صرف وقت است و صرف دانش.
🔹 در روستای علیآباد
در میانهٔ دههٔ ۱۳۶۰، به روستای علیآباد رفتم؛ برای سخنرانی ایّام عاشورا. مردمان آن روستا اختلافی دیرینه داشتند؛ بر سر هیچ!
در پایان آخرین سخنرانیام، که داشتم با مردمان آنجا خداحافظی میکردم، گفتم: در حالی از نزدتان میروم که از اختلافتان ناراضیام.
در خانهٔ معلم روستا، آقای معرفتی، جوان خوب آبادهای، مهمان بودم. آخرهای شب، چند نفر از بزرگان روستا، از هردو جناح اختلافدار، نزدم آمدند. بزرگشان، مردی کهنسال و دشداشهپوش، به نمایندگی از آن جمع، گفت: «اینکه شما گفتید از اختلاف ما ناراضی هستید و دارید با دل ناراضی از روستایمان میروید، ما را ناراحت کرد. نمیخواهیم شما ناراضی بروید. آمدهایم که اصلاح کنیم، آشتی کنیم، تا شما راضی بروید.»
شادمان شدم. هردو گروه را آفرین گفتم. آشتیکنان شد. رضایتم را از ایشان اعلام کردم. با دل شادمان با ایشان وداع کردم.
اکنون، پس از حدود ۳۵ سال، هنوز رفاقتمان برقرار است.
اینکه مولوی میگوید: «عالمی را یک سخن ویران کند»، درست است، اما معکوس آن نیز درست است که: عالمی را یک سخن آباد کند.
این یک سخن را ممکن است یک سخنران بگوید، یک کهنسال بگوید، یک مشاور بگوید، یک مصلح بگوید، و یا یک فرزند نوجوان بگوید.
🔻 این نمونه را ببینید:
🔸 به آقای ستاری چه بگویم؟
زن و شوهری، نزاعی عنیف داشتند. کارشان به طلاق کشید؛ اما هنوز ظاهر زندگیشان محفوظ بود، فرو نپاشیده بود. طلاقشان اعلام نشده بود. کسان زیادی از آن طلاق خبر نداشتند.
ایشان فرزند نوجوانی داشتند که در مسئلهٔ طلاقشان ساکت بود؛ سکوت کامل. او دوستی داشت به نام آقای ستاری که نزدش آبرو داشت. آقای ستاری، به پدر آن نوجوان، ارادت داشت و زندگی این خانواده را بهترین زندگی میپنداشت. نزدیکای فروپاشی زندگی و اعلام عمومی طلاق، آن نوجوان، به پدرش گفت: «من به آقای ستاری چه بگویم؟ چگونه بگویم پدر و مادرم از هم جدا شدند؟»
همین یک سؤال نوجوان، پدر را سخت تکان داد. به خلوت رفت. ساعتی اندیشید. آنگاه فرزند نوجوان را صدا زد و به او گفت: «به آقای ستاری چیزی نگو. زندگیمان را برمیگردانم.»
و برگرداند.
🔴 نیاز حیاتی جامعه
اکنون، جامعهٔ ما، نیازمند مصلحان است؛ مصلحانی که چونان پیامبران، بر آتش جدال همسران، آب صلح بریزند؛ آتشهایی که دارند ریشههای خاندان و خانمان جامعهٔمان را میسوزانند.
🟢 مصلحان، پیامبران جامعهاند
مصلحان، چونان پیامبراناند؛ مشاوران دانا و توانا، مؤمنان پاکدل، نیکخواهان رحمدل، دلسوزان عاطفهمند، ایشان چراغهای راه مردماناند. فرشتگانیاند که بر زمین گام نهادهاند. اینان دستان خدایند که در کار مردمان گشوده شدهاند. تدبیرگرانیاند که گرهها را از کارها باز میکنند. مقام ایشان، نزد خداوند سبحان، چه بلند است!
بیاییم در کار اصلاح خانوادهها بکوشیم. نزاعها را بزداییم. کینهها را از دلهای همسران بشوییم.
خوب میدانیم که کثیری، بلکه بیشترینهٔ مجادلههای همسران، بیهوده است. اختلافهایشان موهوم است. دعواهایشان بیپایه است. طلاقهایشان نارواست.
بیایید به خاطر خدا، میان همسران را اصلاح کنیم.
۲۰ فروردین ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 موی سپید روشنک!
🖋 نویسنده: روشنک هادی
به آینه مینگرم. گویی در میان آن، گذشتهٔ خود را میبینم؛ جوان بودم و پر از شور و حرارت و زیباییِ مثالزدنی.
هر وقت به آینه نگاه میکردم، محو نقاشی قشنگ خدا میشدم؛ فتبارک الله! مگر زیباتر از این هم میشود؟!
خواستگاران بیشماری داشتم؛ هر یک از دیگری بهتر و با موقعیتهای خوب. نمیگویم بیعیب بودند، که خود نیز بیعیب، روزگار نگذراندهام.
بهانهٔ همیشگیام پیشرفت بود. به افقهای دور میاندیشیدم و منتظر مرد رؤیاهای خود بودم و دلخوش به اینکه آن مرد، با سانتافهٔ سفید بیاید.
سپریشدن ایام با تعداد خواستگارانم رابطهٔ معکوس داشت و با معیارهای من رابطهٔ مستقیم. فاصلهٔ معیارهای من با خواستگاران گویی حدش هر روز بیشتر بهسمت بینهایت میل میکرد و من با مرد رؤیاهایم گویی دو خط موازی بودیم که حتی قوانین فیزیک هم باعث نمیشد ما در بینهایت به هم برسیم.
روزهای سپیدی بود. یاد سپیدی آن ایام که میافتم، موهای سپیدم خودنمایی میکنند و گویی میخواهند خودشان را به رخ روزهای سیاهم بکشند. آن روزها سپیدی ایام، فخرفروشی میکرد و اکنون سپیدی مو!
من ماندهام و تنهایی و چروکِ روی صورت و موی سپید و آیندهای که باید تنها و خسته طی کنم، بیآنکه پایی برای رفتن داشته باشم و یا همسفری که خستگی راه را برایم کم کند.
من ماندهام و شعری که مدام در ذهنم طنینانداز است: ای وای ز تنهاییِ بسیار و دگر هیچ...
۲۴ فروردین ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
✅ دعوت به همکاری علمی و تحقیقی
سلام و تحیت.
یک نفر آقای ساکن قم را به همکاری تحقیقی و تالیفی دعوت میکنیم.
✅ شرایط
۱. علوم اسلامی را خوب بداند.
۲. تجربهٔ تحقیقی و تألیفی داشته باشد. ارائهٔ نمونهٔ کار، لازم است.
۳. کامپیوتر را خوب بلد باشد؛ در حد کارشناسی کامپیوتر.
۴. تایپ و صفحهآرایی را خوب بداند؛ در حد تایپ و صفحهآرایی کتاب.
وجود کامل این چهار شرط، حتما لازم است.
✅ نکتهها
یک: کارهایمان پارهوقت است؛ ابتدا، هرهفته سه روز، هرروز سه ساعت. در ادامه، قابل افزایش و کاهش است.
دوم: کارهایمان حضوری است. در ادامه، ممکن است بخشی از کارها، غیرحضوری شود.
سوم: مصاحبه انجام میگیرد.
چهارم: زمان همکاری آزمایشی، دو هفته است.
پنجم: حقوق، برابر تعرفههای بازار تحقیق و تألیف و نشر است. مهارت و توان همکار نیز لحاظ میشود..
ششم: نوع کارها و تحقیقات و تالیفاتمان را از طریق رسانههایمان میتواند دید. لینک رسانههایمان، پایین همین اطلاعیه است.
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 جنگ و صلح همسران (۲۰)
🖌 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
⭕️ نه به سیاست، آری به کیاست (۱)
سیاست، ازمقولههای پرهیبت است و پیچ در پیچ، تو در تو، خطردار، هلاکتبار، مگر برای اهلش و در مکانت ویژهاش.
پزشک و پزشکی را در نظر آورید. کسی میتواند در قلمرو پزشکی نظر دهد و به درمان اقدام کند که درس طبابت را خوانده باشد، دورههای درمانی را گذرانده باشد و از اساتید فن، مجوز گرفته باشد و نیز با احتیاط عمل کند. و اگر بخواهد درمانهای سنگین یا جراحی کند، باید متخصص و فوق تخصص باشد. اگر چنین نباشد، هلاک میکند و هلاک میشود.
کار سیاست، مانند کار طبابت است، بلکه سنگینتر. هرکس، بدون دانش لازم و بدون کارورزی و کاردانی کافی وارد عرصهٔ سیاست شود، هلاک میشود و هلاک میکند.
دین و دنیا، اعصاب و روان، آبرو و حیثیت خود و دیگران را تباه میکند. سیاستورزی، دست کم، به اندازهٔ پزشکی، نیازمند دانش و تجربه است.
سخن اکنونیمان دربارهٔ سیاستورزی همسران است.
از اموری که در میان برخی از همسران، نه! بسیاری از ایشان، جنگ برپا میکند، سیاستبازی است. سیاست، در جامعهٔ ما، «بیقاعده» است. معیوب است.
اگر این سیاست معیوب، به خانه و خانواده وارد شود، دمار در میآورد.
حال اگر کار سیاست، به جناحبندیهای متعصبانه بکشد، بدتر میشود.
ما، در مشاورههایمان، شاهد نزاعهای همسران، بر سر سیاستبازی و جناحبندیها هستیم؛ یکی از همسران، طرفدار این جناح است و دیگری هوادار جناح دیگر. و گاهی میدانهایی هولناک میسازند و چنان با تیغ سیاست، بر سر و جان یکدیگر مینوازند که زندگیشان را هلاک می کنند.
🔹 برشی از کتاب «نبرد بیبرنده»
عرصهٔ سیاست، ویژگیهای تندی دارد که گاهی بحرانساز است. بحرانهای سیاسی، گاهی چنان تند میشود که به مرز خطر میرسد. و اگر با تدبیر، مدیریت نشود، به همهٔ شؤون زندگی خانوادگی، زیان میزند و حتی حیات زوجیت را فلج میکند. اختلاف نظرهای زن و شوهر، در مسائل سیاسی، اگر بالا گیرد و با مهارت مهار نشود، به طوفانی بدل میشود که بیم آن است که خیمهٔ زندگی خانوادگی را از بنیان برکَنَد و آن را به دوردستها و در درههای هولناک پرتاب کند.
همسران عاقل کسانیاند که هنگام «بحران»، زندگی را با شکیبایی اداره کنند؛ چونان کشتیبانانی ماهر، که بهگاه طوفانیشدن دریا، کشتی را صبورانه و ماهرانه هدایت کنند و از افتادنش در غرقاب، مصون بدارند.
{ادامهٔ مطلب را در پست بعدی بخوانید. انشاءالله}
۲۶ فروردین ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🌹 جنگ و صلح همسران (۲۰) 🖌 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری ⭕️ نه به سیاست، آری به کیاست (۱) سیاست
🌹 جنگ و صلح همسران (۲۱)
🖌 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
⭕️ نه به سیاست، آری به کیاست (۲)
🔻 برشی از کتاب «نبرد بیبرنده» (۲)
🔹 از زبان مشاور
🔸 مشاورهٔ سیاسی - خانوادگی
📌 روزگار بحرانی
این روزها، که این کتاب (نبرد بیبرنده) را مینویسم، دوران پرالتهاب و بحرانی پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ را میگذرانیم، که از جنجالیترین انتخابهای سهدههٔ تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. دو تن از نامزدان این انتخاب، اقبال مردمی بیشتری دارند و بسیاری از هوادارانشان دارای احساساتی آتشیناند. بسیارند همسرانی که یکیشان هوادار یکی از نامزدان انتخاباتی است و او را اصلح میداند و رأیدادن به وی را درست میانگارد و دیگری هوادار نامزد دیگر است و او را صالحتر میداند و رأیدادن به وی را صحیح میشمارد.
تا اینجای کار، عیبی ندارد، هر کسی، کسی را بهتر میداند و به او رأی میدهد و این، از نمادهای دموکراسی است؛ اما ماجرای این ایّام، در میان برخی از مردمان و نیز همسران، به حالت بحرانی رسیده و سبب دشمنیها و کینهها و نزاعهای عنيف شده، که این دیگر نه خوب است و نه از نمادهای دموکراسی است.
♦️ فرزانگی فرزانه
فرزانه، که با همسرش دربارهٔ شایستگی نامزدان ریاست جمهوری، دیدگاهی متفاوت داشت، برای مشاوره نزدم آمد و گفت: «زلزلهٔ سیاسی موجود، دارد به زندگی ما لطمه میزند. من طرفدار آقای ... هستم و به او رأی دادم و همسرم هوادار آقای ... است و به او رأی داده. حالا که چند روز از انتخابات گذشته و کاندیدای او رأی آورده، پسلرزههای این زلزله دارد زندگیمان را خراب میکند، چون همسرم رأیآوردن آقای ... را به رخ من میکشد و فخر میفروشد و از آقای ... بدگویی میکند. من از هر دو کارش بدم میآید و عصبانی میشوم؛ هم از فخرفروشیهایش برای رأیآوردن کاندیدایش هم از بدگوییهایش به کاندیدای مورد نظر من و نیش و کنایههایش. او دارد من را تحقیر و عصبانی میکند. تا حالا خویشتنداری کرده و واکنشی نشان ندادهام، اما میترسم اگر این وضعیت ادامه یابد، تاب نیاورم و با او مقابلهٔ به مثل کنم و زندگی خوبمان خراب شود.»
گفتم: بترس! ترس عاقلانهای است. انسان فهيم آن است که وقتی ببیند خطری زندگیاش را تهدید میکند، اندیشناک شود و در پی چاره برآید.
آن اندازه که به یاد دارم، شما اولین کسی هستید که در این بحران سیاسی، به قصد راهجویی برای ساماندهی اختلاف نظر سیاسیاش به مشاوره آمده است. آفرین بر شما. بسیاری از کسانی که در این آشوب سیاسی، اختلاف نظر دارند، فقط به هم فحش میدهند و بر سر و صورت یکدیگر میکوبند.
🔻 راهکار
{ادامهٔ مطلب را در پست بعدی بخوانید. انشاءالله.}
۳۱ فروردین ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 شب قدر؛ عاشقانگی، کلافگی!
🖋 نویسنده: علیاکبر مظاهري
کسی، از این بنده پرسید: «شب قدر، برای احیا، کجا رفتی؟»
گفتم: «بیابان!»
گفت «چرا بیابان؟»
گفتم: آنجا من بودم و خدا. فقط. باهم عاشقی کردیم. مناجات کردم. گریه کردم. برای خدا ناز کردم. با او درد دل کردم. خدا نجواهایم را شنید. اشکهایم را دید. نازم را خرید. معاشقهٔ شیرینی داشتیم.
دَرِ دل او باز شد و، با افسوس، گفت: «اما من کلافه شدم. دوست داشتم احیایم در مسجد باشد. به مسجد محلهٔمان رفتم. گردانندگان تعزیهٔ شب قدر، دمار از من و دیگران بر آوردند. تعزیهشان آنقدر داغ و دراز بود که فرصتی برای احیای اصلی و قرآن برسرگرفتن باقی نماند. مجالی برای نجواهای عارفانه نگذاشتند. به سحریخوردن هم نرسیدیم.»
کلافه بود؛ کلافهٔ کلافه. بسیار نالید.
گفتمش: تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است! اینان در اندیشهٔ داغکردن بازار خودشاناند. به حرف هیچکس هم گوش نمیدهند.
آیتالله جوادی آملی، بارها و بارها و در محافل و در مجالس و در مجالهای گوناگون، گفتند: «چنین نکنید. دعا را با روضه آمیخته نکنید»، اما اینان گوش نکردند و نمیکنند و نخواهند کرد.
اینان چونان آن تعزیهگردانیاند، که به گفتهٔ شهید مطهری، مرحوم آیتالله بروجردی به آنان گفت: «شما مقلد چه کسی هستید؟»
همگی گفتند: «مقلد شما.»
ایشان گفت: «من بسیاری از این کارهایی را که شما در تعزیهها و هیئتها و دستههایتان میکنید، جایز نمیدانم.»
آنان درنگی کردند. به همدیگر نگاه کردند و گفتند: «ما، در روزهای دیگر، مقلد شماییم، اما در دههٔ محرم، مقلد دلمانایم»!
و اینجا تنها جایی بود که فتوای آیتالله بروجردی، آشکارا، شکسته شد.
۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌹 جنگ و صلح همسران (۲۲)
🖌 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
⭕️ نه به سیاست، آری به کیاست (۳)
🔻 راهکار (دنبالهٔ حکایت فرزانه)
شما، بدون از دست دادن فرصت و پیش از آنکه از آنچه میترسید، بر سرتان آید، با همسرتان به مذاکره بنشینید و در حالتی آرام و بدون عصبانیت، به او بگویید: پیش از آنکه این آقا و آن آقا بیایند و کاندیدای ریاست جمهوری شوند و شما هوادار یکیشان شوید و به او رأی دهید و من طرفدار دیگری شوم و به او رأی دهم، ما زن و شوهر بودیم و زندگی خوبی داشتیم. حالا که یک مسئلهٔ سیاسی در کشور پیش آمده و هر کدام از ما، برابر تشخیص خود، وظیفهمان را انجام دادهایم، شایسته نیست زندگیمان، به سبب یکساننبودن تشخیصمان، خراب شود. بیاییم برای بازگشت آرامش قبلی به زندگیمان و حفظ عشق و احتراممان، از حالا دیگر هیچ کداممان دربارهٔ این موضوع، هیچ نگوییم و همدیگر را ناراحت نکنیم. بیابیم مانند سابق، با مشترکاتمان زندگی کنیم و در این مورد به خصوص، که اختلاف دیدگاه داریم، هرکس نظر خودش را داشته باشد. لازم نیست که در همهٔ مسائل، سلیقه و اندیشهٔ یکسان داشته باشیم. آنچه لازم است، این است که به نظر یکدیگر احترام بگزاریم.
اگر توانستید به این توافق برسید و خودتان کارها را درست کنید، که خوب، وگرنه با همسرتان به مشاوره بیایید تا مشاورهٔ سه نفره داشته باشیم و راه حلی برای مسئله بیابیم.
فرزانه رفت تا با همسرش مذاکره کند و نتیجه را به من اطلاع دهد.
♦️ پس از یک هفته
فرزانه، پس از یک هفته، نزدم آمد و گفت: «همانکاری را که گفتید، انجام دادیم. همسرم پذیرفت که هرکس رأی خود را داشته باشد و نزاع نکنیم.»
گفتم: آفرین به شما و همسرتان. کارعاقلانهای کردید. مراقب باشید که احساسات یکدیگر را تحریک نکنید؛ نه با سخن و کردار صریح، نه با کنایه و سخن نیشدار.
🔹 بدینسان، با تدبیر خردمندانهٔ فرزانه و نیز پذیرش عاقلانه و صبورانهٔ همسرش، این موح تند احساسی، که میتوانست زندگی فرخندهٔ ایشان را ویران کند، به آرامی از سرشان گذشت.
الاهی شکر. (نبرد بیبرنده، علیاکبر مظاهری، نشر خادمالرضا، فصل چهارم، با ویرایش)
{برای مطالعهٔ بیشتر، ر.ج: نبرد بیبرنده، فصل چهارم.}
۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💎 «آن»های عارفان
🖋 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهري
عارفان هردمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند
در این «آن»؛ همین الان، نیمههای شب ماه رمضان، دارم «کشفالاسرار» را میخوانم؛ سورهٔ الانسان. چه حلاوتی!
صاحبدلی (که نامش را مولوی - شمس نهادهام؛ زیرا مولویوار، شیفتهٔ شمسی است)، پیام داد:
«معذرت که این وقت شب مزاحم شدم. نماز که میخوانم، از آن لذت نمیبرم. دوست دارم به خدا نزدیکتر شوم. باید چهکار کنم؟ میشود من را پله پله ببرید بالا؟ باید چهکار کنم؟»
گفتم: از قضا وقت خوبی است. مزاحمتی هم نیست که معذرت بخواهد.
اکنون چنین کنید:
۱. هیچ لذتی، مطلقاً، به لذت عبادت نمیرسد.
بهتر بگویم: لذت عبادت، از همهٔ لذتهای جهان، بالاتر است؛ همهٔ لذتهای بردنی، چشیدنی، اندیشیدنی.
این معنا را به دل و ذهنتان تلقین کنید تا باور کنند. آنگاه با همهٔ وجودتان، آن لذت بیبدیل را ادراک کنید.
۲. عادتهای ستبرشدهٔ عبادتهایتان را بشکنید. یکنواختی، دلزدگی میآورد، یا کسالت یا ملالت. نمازهایتان را تطور دهید؛ طور به طور کنید. با حفظ واجبات نماز، شکلهای عادتشدهٔ آن را بشکنید. زمانها، مکانها، بیانهای آن را گوناگون کنید. چونان عارفانی باشید که در هر دمی دو عید دارند؛ این «آن»، عیدشان است. در «آن» بعدی، عیدی دیگر دارند. اما عنکبوتان، (دور از جان خودمان)، عادت دارند مگسان شکارکردهٔ خود را کهنه کنند.
عارفانه هردمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند
🔹 بنابرمثال:
{دنبالهٔ مطلب را در پست بعدی بخوانید. انشاءالله}
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
۲۵ ماه رمضان ۱۴۴۳
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 راحتِ روح
🔹 اخلاق و عرفان (۵۰)
💎 هدیَّتهای رمضانیَّة (۲)
📚 کشفالاسرار، جلد ۱۰، تفسیر سورهٔ الحاقه، نگارش و ویرایش: علیاکبر مظاهری
اندر همه عمر، من شبی وقت صبوح
آمد بر من خیال آن راحت روح
پرسید ز من که چون شدی ای مجروح؟
گفتم که ز عشق تو همین بود فتوح!
خداوندا!
به نشانت، بینندگانیم.
به نامت، زندگانیم.
به فضلت، شادانیم.
به مهرت، نازانیم.
مست مهر، از جام تو، ماییم.
صید عشق، در دام تو، ماییم.
زنجیر معنبر تو، دام دل ماست
عنبر ز نسیم او، غلام دل ماست
در عشق تو چون خطی به نام دل ماست
گویی که همه جهان به کام دل ماست!
«الْحَاقَّةُ مَا الْحَاقَّةُ»؛ قیامت و رستاخیز، چه گوییم که چیست؟ آن قیامت و آن رستاخیز، حق است و بودنی. راست است و افتادنی. هرکس برسد، به آنچه سزای اوست. و پاداش گیرد، از نیک و بد، که در جریدهٔ اوست... .
آدمی از دو بیرون نیست؛ یا بر مثال ستوری است در اسطبلی بازداشته، یا بر مثال مرغی در زندان قفس کرده. آن بیچاره کو بر مثال ستور است، از مرگ میترسد و میلرزد. داند که ستور را چون از اسطبل بیرون برند، در بار کشند. و آن جوانمرد که بر مثال مرغ است، پیوسته در انتظار مرگ است؛ زیرا که همهٔ شادی و راحت مرغ، از شکستن قفس بود. چنان که آن جوانمرد گفت:
کی باشد کین قفس بپردازم!
در باغ الاهی آشیان سازم!
اما در قیامت... کار از دو بیرون نبود: یا بر بنده سلام کنند، و نعمت سلامت اسلام بر وی تمام کنند، و نامهٔ وی به دست راست دهند که:
«فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ». یا اسیر عذاب و غرام کنند و لذات و راحات بر وی حرام کنند و نامهٔ کردار وی به دست چپ دهند، که: «مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ».
آن را که نامه به دست راست دهند، از عالم ملکوت، هر لحظهای هزار شربت کرامت و لطافت بر دست وی نهند. در آسمانها حدیث وی کنند. در حوالی عرش، با مقربان، مباهات از بهر وی کنند. آنگه او را به جنات عدن برند. با حورا و عینا و ولدان و غلمان بنشانند. تاج وقار بر سرش نهند. بر مائدهٔ خلدش آرام دهند و از حضرت عزت این ندا روان گشته که: «كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ»؛ میخورید و میآشامید از این نعیم بهشت، چنان که خواهید. از فزع اکبر ایمن گشته و به مقعد صدق رسیده. کس را با شما حساب نه و ما را با شما عتاب نه.
ایشان چون این ندا شنوند، آواز برآرند و گویند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ». حمد آن خداوند را که وعدهٔ خود راست گردانید و ما را شراب وصل چشانید!
۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 روز روانشناس و مشاور
🎙 پیام یک مُراجعِ قدرشناس
🔹 نهم اردیبهشت، روز میزبانِ اتاقی است آرام، ساده، امن؛ که کسانی به میهمانی او میآیند؛ او با جان و دل، لبخندها و گریهها، شیرینیها و تلخیها، امیدها و رنجهای ما را به آغوش میکشاند.
روز حامی سلامت جان و روان
روز محرم اسرار
روز شنوندهای بیقضاوت
روز باغبان اندیشه
روز نگاهی عمیق به بازیهای کودکانه
روز به آرامش رساندن قلبهای شکسته
روز به وصال رساندن دو قلب عاشق
⭕️ اینجاست که میگویم: تو ناجیِ عاشق هستی. آنگاه که از رنج زندگی، بغض گلویم، از بیکسی، نمیترکید، توان سخن گفتن نداشتم و حیران و سرگردان در ظلمات خود به دنبال نوری میگشتم؛ تو فارغ از مشکلات خود، من را پذیرا شدی. بی آنکه بدانم چگونه، در حضورت آرام میگرفتم. چراغ زندگی را بر دستم میدادی و بدرقهام میکردی. من هربار محکمتر از قبل به زندگی ادامه میدادم.
یادت باشد که یادم هست از شدت عصبانیت برای در رنج بودن من، دستانت را میفشردی. اشکانت را در گوشهٔ چشمانت پنهان میکردی. میدانم که تو حتی خلوتت را با اندیشهات برای آرامگرفتن من خرج کردی. قدر تو را میدانم. حالا دعای خالصانه من، هنگام خلوت با خدا، نثار تو باشد.
۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💎 عید فطر، جشن پیروزی در جهاد اکبر است.
🎙 مصاحبهٔ خبرگزاری رسا با حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر مظاهری
حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر مظاهری، نویسنده و پژوهشگر سبک زندگی و خانواده در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با اشاره به فرارسیدن عید فطر، اظهار داشت: فطر از فطرت و عید به معنای بازگشت است، بنابراین انسان در این روز به فطرت خدایی خود باز میگردد و جانش شکوفا میشود.
🌸 عید فطر، روز پاکی انسان از زنگارهای درون
وی ادامه داد: بهدلیل ریاضتهایی که انسان در ماه رمضان کشیده و جان خود را از زنگارها و آلودگیها زدوده است، پاک و طاهر میشود و با عباداتی که انجام داده است، غبارها از گوهر فطرت انسانیاش پاک میشود؛ به همین دلیل، برای شکرانهٔ این نعمت، جشن عید برپا میکند.
حجتالاسلام والمسلمین مظاهری با بیان اینکه عید فطر روز پیروزی انسان بر نفس امّاره است، عنوان کرد: انسان در این روز، شیاطین درون و برون را از خود دور میکند و به موفقیت بزرگ در جهاد اکبر دست مییابد. به همین دلیل است که حضرت علی (ع) در خطبه ۴۲۸ نهجالبلاغه میفرماید: «روز عید فطر برای کسانی که روزهشان قبول شده، بهترین روز است... و هر روزی که در آن، معصیت خدا نشود، روز عید و مبارک است.»
وی افزود: این سخن تأکید میکند هر روزی که معصیت و گناه در آن صورت بگیرد، نامبارک و نحس است و فرد گناهکار نیز انسانی منحوس است، بنابراین باید تلاش کنیم تمام روزهای سال را برای خود عید قرار بدهیم و این امر هم جز با اطاعت اوامر الهی و دوری از گناهان امکانپذیر نیست.
🌹 نماز عید فطر، عبادتی بزرگ و ارجمند
کارشناس مسائل خانواده، نماز عید فطر را عبادت اجتماعی بزرگی خواند و گفت: نمازهای عید فطر و عید قربان شبیه به هم است و در طول سال همین دو بار خوانده میشود. در قنوت این نمازها، دعاها و مطالب بسیار مهمی بیان میشود؛ به همین دلیل باید نماز عید فطر را عبادتی بزرگ و ارجمند بدانیم.
وی افزود: نماز عید فطر عبادتی دلشادکن است و کسانی که در این عبادت شرکت میکنند، گویا در جشن پیروزی حضور یافتهاند؛ چراکه توانستهاند یک ماه، خدا را عبادت کند، از گناهان دوری گزینند و بر هوای نفس فائق آید.
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🌹 جنگ و صلح همسران (۲۲) 🖌 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری ⭕️ نه به سیاست، آری به کیاست (۳) 🔻 را
🌹 جنگ و صلح همسران (۲۳)
🖌 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
⭕️ نه به سیاست، آری به کیاست (۴)
🔗 افزودهای بر آغاز مطلب «نه به سیاست، آری به کیاست»
🔻 اشاره
بیشتر، نه! همه، الا بعضی از کسانی که در جامعهٔ ما سیاست میورزند یا سیاست میبازند، الفبای سیاست را نمیدانند. نه اینکه متخصص در فن سیاست نیستند، دانش ابتدایی آن را نیز ندارند.
استادی داشتیم سیاستدان، که اکنون به جهان دیگر رفته است. ایشان میگفت: «همانگونه که نمیشود با خواندن رسالهٔ عملیه، فقیه شد، نمیتوان با خواندن روزنامه و شنیدن اخبار، سیاستدان شد. برای سیاستدانشدن باید درس سیاست خواند، همانگونه که برای فقیهشدن، باید درس فقه خواند.»
سخن ایشان بلندمرتبه است. رضوان الاهی بر ایشان.
در همهٔ علوم و تخصصها، همینسان است. هیچ دانشی را، هیچ تخصصی را، هیچ حرفهای را، هیچ رشتهای را ندیدهام که به اندازهٔ دانش سیاست، کار سیاست، فن سیاست، بیمقدار شده باشد. چنان بر خاک افتاده که هر کس، بر آن پایی میکوبد. هر ریز و درشتی، در آن نظر میدهد. و چنین است که در این وادی هولناک و در این هرج و مرج بازار، آبروها میرود. حقها پایمال میشود. غیبتها و تهمتهایی انجام میگیرد آسانتر از آبخوردن و با خیال راحت.
حتی غیبتکردن و تهمتزدن و لجنمالکردن، جایز، نه! واجب شمرده میشود.
خداوند، با بانیان این بنیان ناراست و عاملان آن و مجریان آن، به عدلش رفتار کند، نه به فضلش!
گناهان سنگینی بر عهدهٔ اینان است. ایمانهای نوجوانان و جوانان و دیگران بسیاری را، اینان ویران کردهاند و میکنند. پناه بر خدا!
🟢 برویم بر سر موضوع بحثمان:
گفتیم: در روابط همسران، سیاست نباید و نیاید، بلکه کیاست و دیانت بباید و بباید...
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 کتابهای منتشرشده از «استاد علیاکبر مظاهری»
📚 ۱. جوانان و انتخاب همسر (ازدواج، گزینش همسر، ...)، موسسهٔ بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم)، قم، چاپ اوّل: ۱۳۷۳؛ چاپ سی و نهم: ۱۳۹۷، کتاب برگزیدۀ کشوری، ترجمه و منتشر شده به چند زبان زندۀ جهان.
📚 ۲. جوانان و دوران نامزدی (مسائل دوران فرخندۀ نامزدی و عقد)، پارسایان، قم، چاپ اوّل۱۳۸۱؛ چاپ چهاردهم: ۱۳۹۲.
📚 ۳. هشدارهای تربیتی (چهل مسألۀ مهمّ تربیتی، راهنمای پدران، مادران، مربّیان)، هجرت، قم، چاپ اوّل: ۱۳۷۴؛ چاپ یازدهم: ۱۳۹۱.
📚 ۴. از اوج آسمان (شرح ادبی، عرفانی هفتاد و هفت حدیث قدسی)، قدسیان، قم، چاپ اوّل: ۱۳۷۷؛ چاپ سوم: ۱۳۸۸.
📚 ۵. از ژرفای حج (بیان سخن عارفانۀ امام سجاد دربارۀ فلسفۀ عرفانی مناسک حج)، دارالحدیث، قم، چاپ اوّل: ۱۳۷۵.
📚 ۶. اینگونه زندگی کنیم (ترجمه و توضیح نامۀ امیرمؤمنان به امام حسن، نامۀ ۳۱ نهجالبلاغه)، قدسیان، قم، چاپ دوم: ۱۳۹۱.
📚 ۷. شیوۀ شهریاری (ترجمه و توضیح پیامهای حکومتی و مدیریتی امیرمؤمنان به مالک اشتر، نامۀ ۵۳ نهجالبلاغه)، پارسایان، قم، چاپ دوم: ۱۳۹۱.
📚 ۸. نهجالبلاغۀ پارسی (گزیدهای از زیباترین و شورانگیزترین خطبهها، نامهها، و حکمتهای نهجالبلاغه، با ترجمه و توضیح فارسی)، کتاب قدسیان، قم، چاپ اوّل: ۱۳۸۵؛ چاپ سوم: ۱۳۹۲.
📚 ۹. زیارت خدا (پژوهشی پیرامون عیادت در اسلام)، با مهدی رضایی، مرکز تحقیقات اسلامی جانبازان، چاپ اوّل: ۱۳۷۵؛ چاپ دوم: ۱۳۷۶.
📚 ۱۰. نهجالفصاحه (ترجمه و نگارش متن کامل نهجالفصاحه)، کتاب قدسیان، قم، چاپ اوّل: ۱۳۸۷؛ چاپ چهارم: ۱۳۹۳.
📚 ۱۱. نهجالبلاغه (ترجمه و نگارش فاخر و شیوای متن کامل نهجالبلاغه)، جمال، قم، چاپ اوّل: ۱۳۸۹؛ بهنشر، چاپ متعدد. نیز در جامهای نو: جمال، ۱۳۹۹.
📚 ۱۲. نبرد بیبرنده (نخستین و تنها کتاب مستقل دربارۀ مجادلۀ همسران)، خادمالرضا، قم، چاپ اوّل: ۱۳۸۹؛ چاپ نهم: ۱۳۹۶، کتاب برگزیدۀ وزارت ورزش و جوانان، در موضوع خانواده.
📚 ۱۳. آداب عشقورزی (آموزههایی دربارۀ رفتارهای جنسی و عاطفی همسران)، با دکتر عفتالسادات مرقاتی خویی، نورالزهرا، قم، چاپ اول: ۱۳۹۲؛ چاپ هشتم: ۱۳۹۷.
📚 ۱۴. فرهنگ خانواده (بایدها و نبایدهای زندگی خانوادگی، بررسی همهجانبۀ مسائل خانواده، آموزش مهارتهای زندگی خانوادگی)، نورالزهرا، قم، چاپ اول: ۱۳۹۳؛ سوم: ۱۴۰۰.
📚 ۱۵. دختران و انتخاب همسر (آموزههایی دربارۀ مشارکت حیامندانۀ دختران در گزینش همسر خویش، ناگفتههایی از موانع ازدواج بههنگام دختران و راهکارهایی در رفع آنها)، عطش، قم، چاپ اول: ۱۳۹۵.
📚 ۱۶. از زبان مشاور (مشاورههای خانوادگی)، بوستان کتاب، چاپ اول: ۱۳۹۹.
📚 ۱۷. خانهای در بهشت (ارکان پنجگانه خانواده)، نشر جمال، قم، چاپ اول: ۱۴۰۰.
«مدیریت رسانهها»
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علیاکبر_مظاهری
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علیاکبر_مظاهری_اصفهانی - #پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌹 #جنگ_و_صلح_همسران (۲۴)
🖋 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
⭕️ صدرنشینی همسر
از جمله از مسائل ناروایی که در زندگی برخی، نه! بسیاری، از همسران وجود است و سبب دلخوری، گاهی نزاع، گاهی جنگ میشود، «نشناختن جایگاه همسر» است. اشتباهنشاندن هر کس در غیر جایگاه او، نارواست. جای هر کدام از پدر، مادر، فرزند، برادر، خواهر، معلوم است، اما همسر، جای ویژه دارد. هیچکدام از آنان را نباید در جای همسر نشاند.
واضحتر بگوییم:
در زندگی زن و شوهری، اولویت اول، همسر است. شخص اول برای هر یک از آقا و خانم، همسر اوست. صدرنشین تالار زندگی خانوادگی، همسر اوست؛ چه آقا چه خانم. نه پدر باید جای همسر بنشیند، نه مادر، نه برادر، نه خواهر، تا چه رسد به خاله و دایی و عمه و عمو، و نه هیچکس دیگر. هر کدام از همسران، هر کس دیگر را جای همسرش بنشاند، زیان میکند و زیان میرساند. خراب میشود و خراب میکند.
ما، در مشاورههایمان، شاهد خرابیهای زندگی، بر اثر صدرنشانی دیگران به جای همسریم.
برخی از همسران، بهخصوص مردان، نمیتوانند بهصراحت به این صدرنشینی دیگران اعتراض کنند، اما به مشاورشان میگویند. خانمها راحتتر اعتراض میکنند؛ چه آشکارا، چه نزد مشاور، اما مردان، در این باره، کتمانکارند. این کتمانکاری و پنهانکاری نارضایتی، به بنیان زندگی زن و شوهری، آسیب میزند.
🔹 ارجاع به فرهنگ خانواده
در کتاب «فرهنگ خانواده»، فصلی نوشتهام به نام «هووهای ساختگی». در آنجا دربارهٔ هووهایی که همسران برای هم میسازند، بهتفصیل سخن گفتهایم. یکی از آن هووهای دانهدرشت، همین جاینشینی دیگران بر مکانت همسر است. آن فصل را بخوانید. بر زندگیتان اثر نیکو دارد.
به امید خدا.
🌸 بیایید برای خوشدلیمان، عاقلی کنیم!
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 اثرگذاری معلم قرآنی منوط به اخلاق حسنه است. (۱)
🎤 #مصاحبه با #خبرگزاری_بینالمللی_قرآن: حجتالاسلام والمسلمین #علیاکبر_مظاهری
🔵 استاد اخلاق حوزه و دانشگاه گفت: اثرگذاری معلم قرآن زمانی بیشتر است که معلم علاوه بر آموزش علم، متخلق و آراسته به اخلاق حسنه، آداب معنوی و معارف قرآنی باشد.
🟣 حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر مظاهری، استاد حوزه و دانشگاه در گفتوگو با ایکنا از قم، با توجه به اهمیت جایگاه علم قرآنی نسبت به سایر آموزهها و دانشها در علوم، اظهار کرد: قرآن کتاب ماندگار است و قرآن، مثال خورشید است که هر روز تازه است و هیچگاه کهنه نمیشود.
🟢 وی افزود: در کتاب اصول کافی، بخش فضلالقرآن از امام صادق (ع) به نقل از رسول خدا (ص) روایتی داریم که میفرمایند: «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فإنّه شافع مشفّع و ماحل مصدّق» و سپس میفرماید: «لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُهُ»، یعنی شگفتیها و نوآوریهای قرآن هیچوقت کهنه نمیشود که ما در کلاس و درسهایی که درباره تدبر در قرآن بهمناسبت نوآوریهای قرآن داشتیم به این روایت که میفرمایند: «مَثَلُهُ کَمَثَلِ اَلشَّمْسِ کُلَّ یَومٍ جَدیدٌ» بسیار توجه داشتیم و بسیار استفاده میکردیم.
🟡 پژوهشگر علوم دینی در حوزه و دانشگاه با اشاره به اهمیت اثرگذاری منش معلم قرآن در متعلمین، گفت: اثرگذاری معلم قرآن آن زمان بیشتر و مورد توجه خواهد بود که معلم علاوه بر آموزش علم، متخلق و آراسته به اخلاق حسنه، آداب معنوی و معارف قرآنی باشد.
🟠 وی افزود: با یک نسبیتسنجی بین معلم و علمی که تدریس میشود میتوان دریافت که این اثرگذاری نه تنها صرفا از سمت معلم قرآن بلکه در سایر معلمین میتواند به رمز ماندگاری و جاودانگی یک معلم تبدیل شود که تأثیرات معلم قرآن در متعلمین میتواند بیش از معلمان در سایر علوم باشد.
🔴 مظاهری در خصوص نیاز انسان به معلم اخلاقی و وابستگیهای رشدی متعلمین در سایهسار اخلاق معلمی، تصریح کرد: اخلاق معلم اگر آراسته به مکارم و فضایل اخلاقی باشد نه تنها مغز شاگرد در فهم درس فربه میشود بلکه علاوه بر درسآموزی و تعلیم و تربیت، جان شاگرد نیز فربه خواهد شد.
⚪️ استاد حوزه و دانشگاه گفت: گاهی یک معلم بهعنوان یک ناجی در بحرانهای زندگی میتواند سبب حیات بخشیدن بر زندگی دانشآموز و محصل و یا متعلم خود باشد. معلم نه تنها در بحران بلکه در امور غیربحرانی نیز میتواند راهبری برای متعلم و محصل خود باشد و ما این موضوع را میتوانیم در تمام موارد تعمیم دهیم.
🟤 مظاهری افزود: یک معلم به خصوص معلم قرآنی میتواند سبب عشق معنوی در شاگردانش شود؛ شاگرد صرفا به کسب آموزش علم محدود نمیشود و علاوه بر فراگرفتن دانش، به لحاظ کرداری و اخلاقی، عاشقگونه از معلم خود پیروی میکند.
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 اثرگذاری معلم قرآنی منوط به اخلاق حسنه است. (۲)
🎤 #مصاحبه با #خبرگزاری_بینالمللی_قرآن: حجتالاسلام والمسلمین #علیاکبر_مظاهری
🟣 وی افزود: در واقع اینجا معلم مدیریت کردار و اخلاق دانشآموزان و دانشجویان خود را نیز به عهده میگیرد و ناراستیها و خرابیهایی که گاهی بر اثر تربیت غلط پدر و مادر ناآگاه بهوجود آمده را اصلاح میکند.
🔵 استاد حوزه و دانشگاه گفت: ما معلمهایی را دیدیم که با توانایی خود توانستهاند نقیصههایی را که در دانشآموزان منجر به کژیها، آماس، دملهای چرکین و فربهی کاذب و بخشهای رشد نکرده روان، عقل، دانش و اخلاق بوده را به حد اعتدال برسانند و اصلاح کنند.
🟠 وی گفت: بعضی از والدین گاهی بچه را خراب میکنند و سپس به دست معلم میسپارند و بنده این موارد را زیاد دیدم. یعنی دانشآموز در خانوادهای بزرگ شده که دانش به قدر کافی نبوده و اسلوب تربیتی غلطی در خانه حاکم بوده است و بچه را خراب کردهاند که اگر بچه به همان روال بالا میرفت و رشد میکرد، علاوه بر اینکه در آینده فرد مفیدی در جامعه نمیشد حتی مضر هم میشد ولی توسط معلم توانا، معتدل شد.
🟢 مظاهری بیان کرد: تربیت غلط همیشه با دو پیامد همراه است. اول اینکه بخشهایی که باید رشد کند را میسوزاند و مانع از رشد میشود و دوم اینکه سبب التهابهای چرکین خواهد شد؛ معلمهای اخلاقی میتوانند آن بخشهای لاغر را فربه و به اعتدال و بخشهایی که دچار فساد شدهاند را اصلاح و آن را نیز به اعتدال برسانند.
🟡 وی گفت: در گذشته و قبل از عصر کرونا زمانی که هنوز لوازم الکترونیک اختراع نشده بود، کاستها و فضای مجازی نبود؛ حتما نیاز بود تا شاگرد برای درسآموزی نزد معلم حضور پیدا میکرد در آن زمان علاوه بر اینکه دانش میآموخت از اخلاق استاد و معلم نیز تأثیر میگرفت اما امروزه با توجه به فضای مجازی ممکن است شاگرد از معلم درس بیاموزد بدون اینکه هیچ اثر اخلاقی از معلم بگیرد.
🔴 مظاهری افزود: اگر معلم اخلاق حسنه داشته باشد و متعلم نزد او حضور پیدا کند بیش از آنکه مغز او فربه شود جان او فربه خواهد شد که ما در درس نیاز داریم به فربهی جان.
🟤 وی با اشاره به اینکه ما در میان شخصیتهای برجسته اشخاصی را میشناسیم که از اخلاق و اوصاف استاد خود بیشتر اثر پذیرفتند تا دانش او، یادآرو شد: درس، اخلاق و رفتار معلم باید خوراک باشد، هم برای مغز و هم برای جان دانشآموز و دانشجو.
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🖊️ به نام خداوند قلم و سخن.
کتابهایمان در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 👇👇👇
✅ انتشارات نورالزهرا
✅ نشر جمال
✅ انتشارات بوستان کتاب
✅ انتشارات هجرت
✅ انتشارات خادمالرضا
علیاکبر مظاهری
اردیبهشت ۱۴۰۱
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 بچهها را نزنیم!
💎 حکمتهای تربیتی (۱)
🖋 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
🔹 از زبان مشاور
🔸 مشاورهٔ تربیتی ـ روانشناسی
دیروز آقای «دانایی» آمد به مشاوره. غمگین بود؛ اندکی. خشمگین بود؛ بسیار.
گلایهمندانه و دردمندانه گفت: «از همسایهمان شکایتمندم.»
برای آن که جوّ را اندکی رقیق کنم، با لبخند گفتم: توجه دارید که اینجا مرکز مشاوره است، نه دادگاه، و من مشاورم، نه قاضی؟!
گفت: «بله. مشاوره میخواهم نه دادگاه، مشاور میخواهم نه قاضی.»
گفتم: پس درست آمدهاید. حالا بفرمایید.
گفت: «همسایهای دردسرساز داریم. هم از پدر در رنجیم هم از پسران. اینان برای همسایگان، بهخصوص ما که دیوار به دیواریم، دردسر میسازند، بدون این که سودی ببرند. همین که بتوانند همسایگان را اذیت کنند، راضیاند، اگر چه هیچ نفعی به آنان نرسد، که هرگز نرسیده و نمیرسد.»
گفتم: حالا چرا به مشاوره آمدهاید؟ اینجا دنبال حلّ چه مسئلهای هستید؟ مشاور چه کمکی میتواند به شما بکند؟
گفت: «به سه منظور آمدهام:
۱. تسکین خشم و رنجش خودم.
۲. دانستن دلیل بدبودن این همسایه.
۳. چه کنم فرزندانم اینگونه نشوند؟ فرزندان کودک و نوجوان دارم. رفتار همسایه را که میبینم، فکر میکنم نکند فرزندانم مانند فرزندان همسایه شوند. حتی گاهی میترسم نکند خود مانند همسایه شوم»!
⭕️ پاسخ ما
۱. او را آفرین کردم که برای پیشگیری از ضرر احتمالی نیز فرونشانی خشم و التیام اندوه نیز به جای مقابلهٔ به مثل با همسایه، به سلامت و سعادت خود و خانوادهاش میاندیشد.
۲. گفتم: اینکه دانایان و روانشناسان عاقل، با مردمان کجرفتار، درنمیپیچند، به این دلیل است که دلیل یا دلیلها، ریشه یا ریشههای رفتار کج دیگران را میدانند یا میجویند.
اگر دلیلها و ریشههای کجرفتاریهای همسایه را بجویید و کشف کنید، سطح خشمتان فرو میآید. رنجیدگی ناپدید یا کمپدید میشود. مثلا: بگوییدم که روابط این پدر و پسران چگونه است؟
آقای دانایی گفت: «این پدر، همیشه این پسران را کتک میزد. حالا که پسران بزرگ شدهاند، کمتر کتکشان میزند، چون دیگر زورش به آنان نمیرسد، اما بیشتر فحششان میدهد.»
گفتم: معما حل شد! این همان دلیل و ریشهای است که گفتم. احتمالا پدربزرگ یا دیگران نیز این پدر را کتک میزدهاند و فحش میدادهاند.
دقت کنید! کتک، خشم را برمیانگیزد، فحش و سرزش نیز. این خشم، به درون جان کتکخورنده و فحششنونده و سرزنششونده فرو میریزد، چرکین میشود، رشد سرطانی میکند. هرگاه فرصتی پیش آید، بیرون میپاشد.
اگر کتکخورنده نتواند کتک را پس بزند، فحششنونده نتواند فحش را پس دهد، سرزنششونده نتواند سرزنش را مقابلهٔ به مثل کند، خشمش بیشتر میشود، حقارتش افزون میشود و هنگام پسزدن خشم، شدیدتر عمل میکند... .
مشاورهمان ادامه دارد.
🌸 بیایید برای خوشبختی فرزندانمان، نیکبختی خانوادهمان، سعادت جامعهمان، فرزندانمان را کتک نزنیم.
تنبیه بدنی، هیچ سودی ندارد؛ همهاش زیان است.
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 مصاحبه با #استاد_علیاکبر_مظاهری
🔻 #حکمتهای_تربیتی (۲)
💎 موضوع: #نامگذاری فرزندان و تاثیر آن بر شخصیت فردی، اجتماعی، روانی ایشان
⭕ حلقهٔ نخست
🎤 مصاحبهکننده: مریم یوسفی عزت
۴ خرداد ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 چاپ دهم کتاب «نبرد بیبرنده»
مژده ای دل...
میلاد جدید دردانهٔ دهسالهمان
یکدهه است که این نازدانهمان میلاد یافته است. در این یکدهه، دهبار تجدید میلاد داشته است؛ ده بهار، ده تجدید حیات.
🔸 کتاب برگزیدۀ وزارت ورزش و جوانان، در موضوع خانواده
🔹 نخستین و تنها کتاب مستقل دربارۀ مجادلۀ همسران
کتاب «#نبرد_بی_برنده» به چاپ دهم رسید.
این کتاب، از درخشانترین آثارمان است.
از گلهای سرسبد کتابهایمان است.
خداوند را بر دادن این نعمت، سپاس میگوییم.
🙏 بر مدیران لایق نشر «خادمالرضا»، آفرین میفرستیم.
۵ خرداد ۱۴۰۱
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علیاکبر_مظاهری