⭕️ عبرتهای کرونایی (۱۱)
💝 آزمون وفا
✍🏻 نویسنده: علیاکبر مظاهری
✅ سعید و سعیده، تازهعروس و دامادند. دوران عقد را میگذرانند. چنان عاشق هماند که شیرین و فرهاد باید نزدشان زانو بزنند.
شاد باش ای عشق خوشسودای ما
وی طبیب جمله علتهایما (مولوی، مثنوی)
آنان در تلاشاند آشیانهٔ عشقناک خود را سرپا کنند؛ هردو میکوشند.
دیروز که سعیده احوال سعیدش را پرسید، احساس کرد کسالتی دارد. نتوانسته بود سر کار برود. سعیده برآشفت، بیمعطّلی همهٔ کارهایش را رهاند و به سوی سعید پر کشید.
سعید گفت: نیا! خطر کرونا هست. اما سعیده، که گویا کلمات را نمیشنید، فقط بر سرعت پروازش افزود. سعیده به بالین سعید رسید. سعید که محجوبیتی معصومانه دارد، شادمان بود از آمدن سعیده و هراسان بود از سرایت کرونای احتمالیاش به او.
سعیده گفت: سعیدجان! نکوش که مرا منصرف کنی! من یک لحظه به زندگی بدون تو اصلا فکر نمیکنم! سعید، محجوبانه و متشکرانه، ماندن سعیده را پذیرفت. خانواده ها نیز دیدند تلاش بر سر برحذر داشتن سعیده ثمری ندارد، نه! امکان ندارد، سپاسگزارانه پذیرفتند و شیرین و فرهاد را تنها گذاشتند.
سعیده چنان فضا را لطیف کرد، چنان بر سر سعید عاطفه پاشید که او روشن شد، جانگرفت، دیگر کسالت به یادش نمیامد، هراس از وجود احتمال کرونا محو شد. ناگهان احساس کردند که این باهمبودن و برجان هم عطر مُشک فشاندن، عجب قدرتمندشان میکند!
فرشتهها، که انس ایشان را دیدند، به تبسم گفتند:
چون ازیشان مجتمع بینی دو یار
هم یکی باشند و هم ششصدهزار (مولوی، مثنوی)
وقت نماز شد. سعیده سعید را برای نماز مهیا کرد. باهم نماز خواندند و پس از نماز، تعقیباتی ویژه خواندند. نه! نخواندند، عمل کردند!
کرونا، در برابر عشق آن زوج تازهوصال، اندامی برای عرضه نداشت. شرمنده شد و به گوشهای خزید و سپس گریخت.
سعید و سعیده، در روزهایآینده، زیرکانه مراقبکرونا هستند که اگر خواست خود را بنمایاند، سپر عشق را در روی آن بگیرند و سرش را با نیروی شیدایی خود بکوبند.
انشاالله!
🤲🏻 خدایا! سعید و سعیده را برای هم نگهدار!
نوش جان هم باشند!
۲ دی ۹۹
ما را در پیامرسانهایمان دنبال کنید:
واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/GIofNmHH1JS36q8PZ2huoH
ایتا
http://eitaa.com/Mazaheriesfahani
تلگرام
http://t.me/mazaheri_esfahani
اینستاگرام
http://instagram.com/mazaheri_esfahanii
سروش
http://sapp.ir/mazaheri_esfahani
بله
https://ble.ir/mazaheri_esfahani
💢 ساحران ماهر
⚘ مشاوره خانوادگی، اعتقادی، اخلاقی
🖋 نویسنده: علیاکبر مظاهری
❇️ پرسش:
آقایی پرسیدهاند: آیا جادو، در زندگی همسران، اثر دارد؟
گاهی، در زندگیمان، حالتهایی پیش میآید که غیرعادی است. مثلاً در همسرم تغییر اخلاق و تغییر رفتارهایی میبینم که نمیتوانم باور کنم طبیعی باشد. تغییرهایی که هیچ دلیلی برای آنها نمییابم؛ نه دلیل یقینی، نه دلیل احتمالی. از این رو ذهنم به سوی جادو و جنبل میرود.
اکنون سوالم این است که:
۱. آیا جادو، در زندگی همسران، واقعیت دارد؟
۲. آیا این تغییرات ناگهانی اخلاقی و رفتاری همسرم متاثر از جادو و رمالی و دعا نویسی است؟
۳. من، در این نوسانات حال همسرم و بدرفتاریها و بداخلاقیهای او، چه کنم؟
✅ پاسخ ما:
۱. درباره جادو، رمالی، دعانویسی، طالعبینی، بختبستگی، تاثیر اجنه، بسیار میپرسند. و عجب است که سوالکنندگان از این مسائل و معتقدان به این امور، فقط مردمان عامی و بیفرهنگ نیستند، باسوادان و روشنفکران نیز هستند.
پاسخ ما به آنان واضح است؛ همه این امور را باطل اعلام میکنیم. میگوییم اینها خرافات است. اعتنا نکنید. مشکلاتتان را به گردن جنها، جادوگران، طلسم، بختبستگی، دعانویسی، فالگیری، طالعبینی، نیندازید و چاره کارتان را از باطلکنندگان سحر و گشایندگان طلسم نخواهید و دنبال طلسمگشایی به وسیله شیادان نباشید.
آنگاه این سخن حضرت امیر در نهج البلاغه را برایشان میخوانیم و توضیح میدهیم:
آنهنگام که امیرمؤمنان عزم کوفتنسر خوارج نهروان کرد و سپاه را سامان داد و مهیّای رفتن به نبردگاه شد، کسی از صحابیان ایشان که به پندار خود، «علم نجوم» میدانست، به امام عرض کرد: «ای امیرمؤمنان! اگر در اینهنگام به نبرد روی، میترسم که به مراد خویش نرسی و بر دشمنانت پیروز نگردی. مـن این سخن را از دانشستارهشناسی و محاسبههای نجومی میگویم.»
امیردانایان فرمود:
أتَزْعُمُ اءَنَّكَ تَهْدِي إلَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيها صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ؟ وَ تُخَوِّفُ السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا حَاقَ بِهِ الضُّرُّ؟ فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ، وَ اسْتَغْنَى عَنِ الاِسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ فِي نَيْلِ الْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ، وَ تَبْتَغِي فِي قَوْلِكَ لِلْعَامِلِ بِأمْرِكَ أنْ يُولِيَكَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ، لِأنَّكَ بِزَعْمِكَ أنْتَ هَدَيْتَهُ إلَى السَّاعَةِ الَّتِي نالَ فِيهَا النَّفْعَ، وَ أمِنَ الضُّرَّ؛
تو میپنداری زمانی را میدانی و مینمایانی که هرکس در آن بـه سـفر رود، بـدی و نـاگـواری از وی دور میشود؟ و از ساعتی میهراسانی که هرکس در آن، مسافرت کـند، به زیان و دشواری دچار میگردد؟! آنکس که تو را در این ادّعا تصدیق کند(و تو را بر این مدّعایت راستگو شـمارد)، قرآن را تکـذیب کـرده و در رسیدن به خواستنیها و دورراندن ناگواریها، خود را از خداوند، بینیاز پنداشته است!
تو آنی که خواهانی تا آنکس که راستگویت میپندارد و در این گفتار، فرمانت را میبرد، تو را به جای خداوند، ستایش کند و سپاس گوید؛ زیـرا کـه ادّعـای آن داری کـه وی را بـه زمـانی راه نمودهای که سود برده و از زیان، در امان مانده است!
سپس امام روی به مردمان و لشکریان نمود و فرمود:
أيُّهَا النَّاسُ إيَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إلّا ما يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرِّ اءَوْ بَحْرٍ، فَإِنَّهَا تَدْعُو إلَى الْكَهَانَةِ، وَ الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ، وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ، وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ، وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ، سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللَّه؛
هان! مردمان! از آموختن دانشستارگان، پرهیز کنید؛ جز آن مقدار که برای راهیافتن در سفرهای دریا و بیابان، سودمند باشد؛ زیرا ستارهشناسی، به کـهانت و غیبگویی مـیانجامد و منجّم، چونان کاهن و غیبگوست، و غیبگو، چونان جادوگر است و جادوگر، چونان کافر است و کافر، در آتش دوزخ است!
(اکنون با توکّل به خداوند، به جهاد با دشمنان شتابید) و به نام الله به پیش روید!
(خطبه ۷۹ نهجالبلاغه)
برخیها میپذیرند و از این خرافهها دست میکشند و ذهنشان را از این یاوهها پاک میکنند، بعضیها هم (که تعدادشان اندک نیست!) نمیپذیرند و همچنان به این راه باطل ادامه میدهند.
۲. اما آنچه واقعیت دارد، «سحر بیان» است.
سحر بیان چیست؟
این سخن پیامبر اکرم را ببینید:
«إنَّ مِنَ البَیانِ لَسِحراً»؛ راستی که در پارهای از سخنها جادو است. برخی از بیانها سحر دارند.
(نهجالفصاحه، ح ۹۱۶ / الغدیر، ج۲، ص۹ / تحف العقول، ص ۵۷)
اینان، مانند ساحران، باطل را در جامه حق میپوشانند و مینمایانند. این زبانبازان، با این بیان سحرآمیزشان، گناهی مانند گناه جادوگران را نصیب میبرند.
ادامه👇🏻
شاید کسانی، با بیانی سحرآلود، روی ذهن و دل همسرتان کار میکنند. سخن زهرآگین اینان میتواند اندیشه همسرتان را به بیراهه بکشاند و دل او را از شما و از زندگیتان سرد کند. نیز میتواند همسرتان را از شما متنفر کنید.
آری، این جادوگران توانا و زهرزبان، میتوانند از زندگیتان دمار برآورند. اینان، با اندیشه پلیدشان و زبان چالاکشان و پیگیری خستگیناپذرشان، راست و دروغ را در هم میآمیزند و با دروغ و غیبت و تهمت و سخنچینی، چنان آشوبی در ذهنها و دلها و زندگیهای همسران میافکنند و چنان آبرو و حیثیت مردمان را میسوزانند، که شیطان برایشان هورا میکشد.
هرگز از نیرنگ این سیاهدلان ایمن مباشید.
شما، به جای اینکه برای یافتن دلیل تغییر اخلاق و رفتار همسرتان، به دنبال جادو و جنبل بگردید، دلیل را در سخن و وسوسه معاشران ایشان بجویید.
هستند کسانی که در سخنشان سحر است. اینان - که خدا لعنتشان کند - با سخنان خود، جادوی واقعی میکنند. میان همسران جدایی میافکنند. میان فرزندان و پدر و مادر را نیز جدا میکنند. «جداکنندگان میان گوشت و ناخن»اند. دلهای عزیزان را از هم دور میکنند. و هزار فساد دیگر میکنند.
اینان از دروغ و آراستن آن به راست، بسیار استفاده میکنند. از بسیارگفتن خسته نمیشوند. حریصانه دو ساعت و نیم، یکسره حرف میزنند تا به هدف پلید خود، که همانا آلودن دلها و افکندن نفاق میان همسران و عزیزان است، برسند.
برای رسیدن به هدف پلید خود، از دروغ، قسم ناحق، غیبت، تهمت، باک ندارند. حتی از گریه نیز استفاده میکنند. و معمولا به هدف میرسند و دلشان خنک میشود. چه خنکی پلیدی!
آری، شما به جای ترسیدن از جادوی ساحران و رمل رمالان و نفرین دعانویسان، مراقب این جادوگران واقعی باشید.
۳. تا جایی که میتوانید، از ارتباط همسرتان با اینان، پیشگیری کنید.
بدون خشونت، اما با قاطعیت، پای این ساحران را از زندگیتان قطع کنید.
توفیق صد در صد، ممکنتان نیست. هر مقدار که توانا باشید، همان مقدار ممکن را انجام دهید.
۴. آگاهیبخشی به همسرتان.
با ملایمت به همسرتان بفهمانید که ارتباط با این «ساحران بیان»، برای زندگیتان و برای ایمان و اخلاق خود همسرتان، زیان دارد.
۵. آنچه باقی میماند را تحمل کنید.
با همه تلاشهای اصلاحی، تاثیر نفس آلوده این «ساحران ماهر» ، بهکلی قطع نمیشود. این «ساحران سخنور»، همیشه و همهجا بودهاند و هستند و خواهند بود. و هرگاه و هرجا که باشند، فضای دلها را آلوده میکنند. لعنت خدا بر اینان!
باقیمانده اثر جادوی این «جادوگران زبان» را باید تحمل کرد. جارهای جز این نیست.
خداوند رحمان، بر این تحمل دشوار، صبر و اجر دهد.
۵ دی ۹۹
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
http://t.me/mazaheri_esfahani
سروش:
http://sapp.ir/mazaheri_esfahani
ایتا:
http://eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام:
http://instagram.com/mazaheri_esfahanii
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله:
https://ble.ir/mazaheri_esfahani
💢 «حتی یکبار»ها
✍🏻 نویسنده: علیاکبر مظاهری
✅ برخی مردمان، نه! بسیاری از مردمان، نه! بیشتر مردمان، نه! همه مردمان، الّا اندکی از آنان، میپندارند امکان ندارد زن و شوهر در همه زندگی، حتّی یکبار اوقات تلخی نکنند، یا از همدیگر اوقاتشان تلخ نشود، یکبار باهم قهر نکنند، از هم گله نکنند، با هم دعوا نکنند، از هم ایراد نگیرند، از هم عیبجویی نکنند، از هم انتقاد نکنند، از هم نرنجند، حتّی در دل!.
ما که میگوییم: چرا. ممکن هست. نمیتوانند باورکنند. شاید چون ما میگوییم، بپذیرند، امّا در دل باور نمیکنند، در جان، وجدان نمیکنند، حتّی نمیتوانند تصور کنند! میپندارند افسانه است، در قصّههاست، در رؤیاهاست.
و ما چون میبینیم که این پندارها دارد از روزگار خانوادهها دمار بر میآورد، میخواهیم به ایشان بهویژه زوجهای جوان بباورانیم که ممکن هست. امّا چون تا آدمی مطلبی را با جان، وجدان نکند، برایش مقبول نمیشود، به اینسو میرویم که به آنان نمونه نشان دهیم تا ببینند و اطمینان کنند.
دیدهها را نمیشود تکذیب کرد، موجودها را نمیتوان انکار کرد.
پس نمونههایی از حتّی یکباریها را نشان میدهیم :
۱. سعید و سعیده
دو روز قبل حکایت عاشقیِ فداکارانه سعید و سعیده را نوشتم، درشمار حکایت های کرونایی. ایشان سه ماه است که راه زندگی مشترک را شروعِ به پیمایش کرده اند. از جزء جزء و ریز ریز و لحظه لحظه زندگیشان باخبرم. ایشان حتّی یکبار از هم نرنجیدهاند، سخن تلخ به هم نگفتهاند، حتّی در فرایند خواستگاری و بلهبرون، که معمولا و به عادت بیمارگونه بسیاری از خانوادهها، باید سخن درشتی گفته شود و کدخداها سبیلی بجنبانند و عمّهخانمها و خالهخانمها گیسی تکان دهند، نیز هیچ تلخیای ایجاد نشد.
از بنجان آفرینشان گفتم که چنین صبورانه امور را اداره میکنند.
در این سه ماه اندازه سه سال کار کردند؛ آشنایی، کسب شناخت، گفتگو، تحقیق، انتخاب، خواستگاری، عقد، وامگیری بانکی، خریدها، خانهدیدنها، انتخاب مسکن آینده، مهمانیها، پاگشاها، اهدای هدیهها، رسم شبیلدایی اول، که چند شب پیش بود، در همه این مراحل و همه این کارها حتّی یکبار به چالش کشیده نشدهاند، به بنبست نرسیدهاند، به هم نیش نزدهاند، از هم نرنجیدهاند.
ایشان در همین جهان، همین ایران، همین جامعه، همین زمان(پاییز و زمستان سال ۱۳۹۹) زندگی میکنند، با امکانات مالی مانند مردمان معمولی همین جامعه.
به ایشان میگویم: همین فرمان را تا آخر بروید؛ میخواهم حکایت حتّی یکبارتان را در تاریخ ثبت کنم!
الاهی که نیکوفرجام باشند.
شادباش ای عشق خوش سودای ما!
۹ دی ۹۹
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
http://t.me/mazaheri_esfahani
سروش:
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا:
http://eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام:
http://instagram.com/mazaheri_esfahanii
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله:
https://ble.ir/mazaheri_esfahani
🔹فرشتهٔ مهربان من
🔸رابطهای برتر
🖋نویسنده: خانم ریحانه فرجی؛ آموزگار، دانشجوی روانشناسی
🔹اشاره*:
خانم ریحانه فرجی، دانشجویم است، در درس «دانش خانواده»، نیز نمایندهٔ کلاس است. اگر سر کلاس نباشد، نبودش نمود دارد. بهخصوص که تحویل و بررسی و ارسال مشق شبها (کارها و تکلیفهای کلاس)یی که به دانشجویان میگویم، به عهده ایشان است.
یکی دو روز بود که حضورش کمرنگ شده بود. جویایش شدیم، معلوم شد که همراه مادرشوهرش در بیمارستان است.
با اندکی تعجب، جویای ماجرا شدیم. معلوم شد که رابطهٔ این عروس و مادرشوهر، رابطهای فوق روابط معمول جامعه است.
حس کنجکاوی روانشناسانه و جامعهشناسانهمان گل کرد که از سر این راز، مُهر برداریم، و برداشتیم.
این عروس، مادرشوهرش را مانند مادر خودش دوست دارد، و آن مادرشوهر، این عروس را مانند فرزندانش عزیز میدارد. مادر، از حضور این دختر، حالش خوب میشود. این دختر نیز از خدمت به آن مادر، لذت میبرد.
این شد که از خانم فرجی خواستیم که گوشهای از این رابطهٔ خداپسندانه را برای ما و دیگر دانشجویانمان و خوانندگانمان، بنویسند، و نوشتند.
با هم میخوانیم:
🔹فرشتهٔ مقدس
قبلاً فکر میکردم هیچ فرشتهای روی زمین نیست، اما در اشتباه بودم.
هشت سال است که یافتهام فرشتهای پاک و مهربان، روی زمین است و کنار ما زندگی میکند؛ فرشتهای که غرق نور و معنویت الهی است؛ فرشتهای که پاک و معصوم است؛ فرشتهای که پر از آرامش و مهربانی است؛ فرشتهای که هر وقت در آغوشش میروم، انگار در عالم دیگری سیر میکنم.
ملکی از ملائکه که هر وقت دست نوازشش را بر سرم میکشد، آرامش تمام وجودم را فرامیگیرید.
فرشتهای که هر وقت برایم مشکلی پیش میآید، سجادهٔ پر از گلش را پهن میکند و تا اذان صبح برایم دعا میکند و قرآن میخواند.
وجود نازنینی که هر وقت لبخند من و فرزندش را میبیند، جوانتر میشود.
فرشتهای که یک لحظه نبودش را نمیتوانم تصور کنم.
هماو که هر وقت ناراحت میشوم، مرا به صبر دعوت میکند. او که آزارش به یک مورچه هم نرسیده است.
او که در سختترین شرایط، فقط لبخند بر لب و تسبیح در دست دارد.
او فرشتهای است که با عشق مرا صدا میکند.
او که کوه، در برابر صلابتش سست است.
این وجود شریف، مادرشوهرم است!
خدایا! وجود شریفش را سلامت بدار.
با افتخار، دستان پرمهرش را میبوسم.
۱۱ دی ۹۹
*اشاره از: علیاکبر مظاهری
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
http://t.me/mazaheri_esfahani
سروش:
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا:
http://eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام:
http://instagram.com/mazaheri_esfahanii
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله:
https://ble.ir/mazaheri_esfahani
🔹مشاورهٔ خانواده
🔸باطری زندگیتان را شارژ کنید (۱)
🖋نویسنده: علیاکبر مظاهری
آقا و خانمی پرسیدهاند:
زندگی ما زندگی خوبی است، اما محبت میانمان گاهی فروکش میکند، بهگونهای که احساس خطر میکنیم که نکند عشقمان سوخته باشد. گهگاه این اتفاق در زندگیمان میافتد که دچار افت عشق میشویم. چه باید کرد؟ راهنماییمان کنید.
پاسخ ما:
🔸اول: زندگی زنوشوهری به شارژ دائم نیاز دارد. رابطههای نسبی و ژنتیکی ممکن است بهگونهٔ خودکار شارژ شود؛ مثلاً علاقهٔ میان مادر و فرزند معمولاً دچار افت نمیشود، هرچند که یکی بر دیگری جفا کند که در این مثال معمولاً فرزند به مادر جفا میکند و گاهی هم برعکس است و مادر به فرزند جفا میکند. این علاقه دچار افت نمیشود؛ ممکن است موجهایی در رابطهشان ایجاد شود؛ اما به صفر نمیرسد. چرا؟ چون میان آنها رابطهٔ خونی وجود دارد. سایر خویشاوندان نسبی درجهٔ یک مثل پدر و فرزند، برادر و برادر، خواهر و خواهر و... نیز همینطور هستند چون در میانشان رابطهٔ ژنتیکی برقرار است.
اما رابطهٔ زن و شوهر، سببی است، نه نسبی؛ ایشان بهسبب عقد به هم پیوستهاند. عقد این دو را به هم گره زده و مرتبط کرده است. این رابطه به شارژ دائمی نیاز دارد.
همهٔ ما یا اکثرمان موبایل داریم. باطری موبایل دائماً شارژ میخواهد. اگر زمانی بگذرد و شارژ نکنیم، دچار افت انرژی میشود و در نهایت، تأخیر شارژ سبب خاموشی باطری میشود.
زن و شوهر در رابطهشان، به شارژ دائمی نیاز دارند. این پیوند باید همیشه تغذیه شود تا که از هم گسیخته نشود. این یک قاعده و قانون است؛ قانونی تکوینی، تشریعی، علمی، شرعی و عقلی است.
شما دو بزرگوار همیشه باید در اندیشهٔ تقویت رابطه و عشقتان باشید. نگذارید که دچار افت شود، اگر هم چنین اتفاقی افتاد، فوراً آن را تقویت کنید. دائماً توشههایی آماده داشته باشید که هنگام افت عشقتان، آن را تغذیه کنید.
از عواملی که باعث تقویت رابطهٔ زن و شوهر میشود و این پیوند را محکم نگه میدارد، بلکه محکمتر میکند، عشقورزی است؛ عشقورزی کلامی، جسمانی و عاطفی.
زندگی زنوشوهری هیچگاه از عشقورزی بینیاز نیست.
مثال:
رانندهٔ ماهر آن است که هنگام رانندگی بهخصوص در سفرهای دور، مراقب عقربههای آمپرها باشد. آمپر نشان میدهد که بنزین رو به اتمام است، پس به اولین جایگاه بنزین که رسیدیم، بنزین میزنیم. آمپر آب نشان میدهد که آب رادیاتور رو به کاهش است. در اولین مکان ممکن توقف میکنیم و داخل رادیاتور آب میریزیم و آن را سر پر میکنیم. بقیهٔ ملزومات نیز همینطور است؛ بهخصوص روغن، زیرا روغن دیرپیداست. آمپر بنزین جلوی چشم ماست و زود پیداست. راننده کمتر دچار مشکل بیبنزنی میشود، چون آمپر بنزین در جلوی چشم او نمایان است؛ اما آمپر روغن اینگونه نیست. باید مراقبت کرد. روغن تدریجاً کم میشود و ناگهان موتور خودرو میسوزد. رانندهٔ ماهر آن است که همهٔ نیازهای موتور اتومبیل را تأمین کند تا در میانهٔ راه درمانده نشود و بتواند به مقصد برسد.
زندگی زنوشوهری اینگونه است: زن و شوهر باید مواظب آمپرهای نیازهای زندگی زنوشوهریشان باشند. این افتی که شما در سؤالتان مطرح کردهاید، قابلتوجه است. ببینید کدامیک از آمپرها پایین آمده است و توجه نکردهاید، ببینید کدامیک از خوراکهای موتور زندگی کم یا تمام شده است. این نواقص را جبران کنید تا موتور زندگی چالاک شود و شما را به مقصد نهایی برساند.
عشقورزی عاطفی، کلامی و جسمانی از بهترین غذاها برای موتور زندگی زنوشوهری است. این را دائماً مراقبت و استفاده کنید و باطری زندگی و جانتان را شارژ کنید.
🔸دوم:
مشاوری دائمی داشته باشید؛ مشاوری دانا و توانا و مرضیالطرفین؛ یعنی هر دو او را بپذیرید و سخن او برای هر دوی شما ارجمند باشد. هرگاه نیاز شد به او مراجعه کنید و نگذارید کارد به استخوان برسد و بعد نزد مشاور بروید. حتی اگر افتی هم مشاهده نمیکنید، گهگاه نزد مشاور بروید تا بهاصطلاح زندگی و رابطهتان را چکاب کنید.
🔸ادامهٔ راهکارها را در پست بعدی بخوانید.
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
http://t.me/mazaheri_esfahani
سروش:
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا:
http://eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام:
http://instagram.com/mazaheri_esfahanii
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله:
https://ble.ir/mazaheri_esfahani
هدایت شده از لینکها
کانال «مجموعه آثار»، حاوی برخی از آثار علیاکبر مظاهری است، با قابلیت #جستجو.
واتس اپ👇🏻
https://chat.whatsapp.com/IoZh94psjJY3zlseOnvtkp
ایتا👇🏻
http://eitaa.com/Majmooe_Asaar_ostad_AM
تلگرام👇🏻
http://t.me/Majmooe_Asaar_ostad_AM
از زبان مشاور
🔹مشاورهٔ خانواده 🔸باطری زندگیتان را شارژ کنید (۱) 🖋نویسنده: علیاکبر مظاهری آقا و خانمی پرسیدها
🔹مشاورهٔ خانواده
🔸باطری زندگیتان را شارژ کنید (۲)
🖋نویسنده: علیاکبر مظاهری
🔸سوم:
مطالعه کنید. در این مبحث، منظورمان مطالعهٔ کتابهایی است که به رابطهٔ زنوشوهری مربوط میشود، همچنین کتابهای مهارتآموزی زندگی خانوادگی و افزایش عشق میان زن و شوهر.
اگر کتاب میشناسید که خب، وگرنه بپرسید تا کتاب معرفی کنم.
🔸آفتشناسی و آفتزدایی
سخن دیگر آنکه علاوهبر تغذیهٔ دائمی، باید زندگیتان را آفتشناسی و آفتزدایی دائمی کنید؛ یعنی عاقلانه، موشکافانه و بیطرفانه آسیبها را بشناسید و بدانید که چه چیزهایی به زندگی شما آسیب میزند. تأمل کنید، یادداشت بردارید و یا اینکه از مشاورتان بپرسید. پس از شناختن آفت، نوبت به آفتزدایی میرسد، نگذارید پیوند ارتباطتان با هجوم آفتها دچار سستی و از هم گسیختگی شود.
مثلاً: شوخیهای نیشدار آفت است. از زندگیتان حذف کنید. گاهی یک شوخی نیشدار به رابطهٔ زنوشوهری آسیب شدید میزند؛ مانند زدن تبر بر ریشهٔ درختی ستبر.
آفت دیگر توهین به همسر است. توهین هم کوچکش زیانبار است و هم بزرگش؛ توهین ممنوع! اصلاً اجازه ندهید در رابطهٔ شما توهین جایی برای خود پیدا کند و...
برای یافتن آفتهای زندگی زنوشوهری مطالعه کنید. کتابی معرفی میکنم که به مبحث آفتها و آفتشناسی و آفتزدایی مربوط است و شیوههای شارژکردن عشق و زندگی را بیان کرده است؛ کتاب «فرهنگ خانواده». این کتاب دارای سی فصل است. بخشی از کتاب دربارهٔ آفتها و آفتشناسایی و بخشی دیگر دربارهٔ آفتزدایی و شارژکردن زندگی و بخشی دیگر دربارهٔ دوران میانسالی و کهنسالی است.
🔸نکتهٔ آخر:
اینکه علاوهبر عشق، گذشت نیز در زندگی جایگاهی رفیع دارد.
در آغاز گفتیم برای تقویت زندگی و استحکام پیوندتان، عشقورزی کنید؛ عشقورزی عاطفی، کلامی، جسمی و جنسی. در پایان هم میگوییم که گذشت کنید. زندگی زنوشوهری بدون گذشت، آسیب میبیند و دچار همان افتی میشود که شما بیان کردهاید. همین که خطایی از همسر سر زد - البته خطا نباید باشد - آمپر عشق و محبت بهطرف افت میرود و دل به سردی میگراید.
قرآن میفرماید:
«... وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ». (سورهٔ نور آیهٔ ۲۴)
یکدیگر را ببخشید. آیا دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟
همهٔ ما مشتاق و نیازمند عفو خداییم. خدا میفرماید: اگر عفو و گذشت من را میخواهید، باید همدیگر را ببخشید.
خداوند سبحان یاورتان باد.
۱۹ دی ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
http://t.me/mazaheri_esfahani
سروش:
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا:
http://eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام:
http://instagram.com/mazaheri_esfahanii
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله:
https://ble.ir/mazaheri_esfahani
🔹فرشته عذاب!
🖌نویسنده: خانم هانیهسادات سلطانی
🔸اشاره:
پس از انتشار نوشته خانم ریحانه فرجی؛ "فرشته مهربان من"، نوشته دیگری از یکی دیگر از دانشجویانم رسید به نام "فرشته عذاب"، که میخوانیم.
نام نویسنده، مستعار است.
به نام آفرینندة خوبیها
🔸دلنوشتة یک گمنام خطاب به حجتالاسلام استاد مظاهری؛
سلامعلیکم
نیمهشب بود که داستان خانم فرجی را در کانال «از زبان مشاور» خواندم. با قلبی شکسته و کامی تلخ با خودم میگویم، مگر مادرشوهرها هم اینقدر خوب میشوند؟
بعد کمی به بخت و اقبال خودم بدوبیراه میگویم، بغض میکنم، گوشی را برمیدارم برای نوشتن طومار گلایه
که اگر از فرشتههای مهربان تمجید میکنید، کمی هم فرشتههای عذاب (امثال مادر شوهر من) را نصیحت کنید.
حالا قرار است هر مادرشوهری که این متن را خواند با خودش بیندیشد بهبه چه عروسی؟! خدا بدهد شانس.
احتمالاً حسودی میکنم، حسودی هم نه. حقیقتاً اهل حسودیکردن نیستم، اما غبطه میخورم.
خاطرم هست مجرد که بودم، وقتی به همسر خیالیام فکر میکردم برایش یک مادر پیر هم متصور میشدم، توی همان خیالاتم میفرستادمش حج واجب که آخر عمری آرزوی برآورده نشده دلش را آزرده نکند، قبل از سفر برایش یک چمدان سوغات میخریدم، برای همة نوهها و نتیجهها که بیدغدغه، تمام سفرش صرف زیارت شود.
با خودم فکر میکردم هر بار که آذوقة زمستان آماده کنم حتماً بخشی را برای او تدارک خواهم دید، سنش بالاست ثواب دارد.
خلاصه که تمام تصوراتم پر بود از خاطرات خوب با مادرشوهر پیر خیالیام.
اما واقعیت چندان شبیه تصوراتم نبود، ...
خلاصه که خواستم از این فرشتة عذاب گلایه کنم.
پسرم روی پایم خوابیده بود، نگاهش کردم، اندیشیدم که من از کدامشان میشوم، از آن مهربانهایش؟! یا آن فرشتههای عذاب؟!
و نوشتهام سمتوسوی دیگری گرفت...
🔸و حالا دلنوشتة من برای عروسهایی مثل خودم که کم نیستند؛
نوشتة خانم فرجی را که خواندم، به عنوان یک عروس حسرت چنین مادرشوهری را خوردم. با خودم زمزمه کردم یادت باشد پسرت که بزرگ شد و رخت دامادی به تن کرد، تو هم بشوی فرشتة مهربان عروست.
از آنهایی که کماند و حسرت برانگیز.
نکند بین دعواهای عروس - مادرشوهری نگذاری پسرت طعم داشتن عشق و مادر را یکجا بچشد. نکند زیر قولی بزنی که وقتی چشمش را به این دنیا گشود توی گوشش زمزمه کردی: "نمیگذارم آب توی دلت تکان بخورد."
کار از کار من و مادر همسرم گذشته، روی صحبتم با مادرشوهرهای فعلی نیست، میخواهم با عروسهای اینجا کمی درد دل کنم، آنهایی که مثل من و برعکس خانم فرجی، زندگی آنقدرها هم روی خوشش را نشانشان نداده است.
همانهایی که مثل من از شب عقدشان بغضهایشان را پشت لبخند تلخشان فروخوردند که آب توی دل پدر و مادرشان تکان نخورد.
همانهایی که در خانة پدر، لوس و دردانه بودند و در خانة مادرشوهر، با شنیدن طعنه و کنایه، پوست انداختند و بزرگ شدند.
همانهایی که روی تخت بیمارستان، موقع تولد فرزندشان با خودشان میجنگیدند که از قلب شکستهشان بگذرند یا تقصیرات مادرشوهر.
روی صحبتم با عروسهای جمع است، آنهایی که مثل من دل خوشی از خانوادة شوهر ندارند.
بیایید از خودمان شروع کنیم و این سیکل معیوب عروس - مادرشوهری را ختم به خیر کنیم.
پسرانی تربیت کنیم لایق دردانههای مردم،
از ما که گذشت...
اگر داستان زندگی ما فرشتة مهربان ندارد، خودمان بشویم فرشتههای مهربان داستان زندگی عروسهایمان.
به جای هر قطره اشکی که ریختیم، توی دل عروسهایمان یک لبخند بکاریم.
حیف این زندگی نیست که نیمی از آن به تلخی و جنگ با مادرشوهرمان بگذرد و نیم دیگرش به تلخیکردن با عروس؟!
۲۲ دی ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani
May 11
◾️سوگنامهٔ برترین بانو
◾️اشارت:
نالیدن دلاوران، شگفتیآور است. مگر دلیران نیز، مانند عاجزان، مینالند؟! اما باید دانست که نالهٔ آنان، نه چونان نالهٔ اینان، از سر عجز و نابردباری در برابر ناملایمات اینجهانی است؛ بلكه نالیدنشان، چونان غرش نیمهشبان شیران است در غربت کوهستان.
هیبت و صلابت امیر مؤمنان - علیهالسلام - چنان بود که هنگام رویارویی
با جنگاوران، حتى دل پهلوانترینهایشان، میلرزید و همهٔ وجودشان، مقهور و مغلوب آن حضرت میشد. امیر دلیران - علیهالسلام - در هیچ میدانی و در پیکار با هیچ جنگاوری و در کارزار با هیچ لشکری، هرگز ننالید. اما این دلاور مظلوم، هنگام خاکسپاری پیکر همسر محبوبش، فاطمه - سلاماللهعلیها - اینسان مینالد و با پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - نجواگونه، چنین راز دل میگوید:
سلام بر تو ای پیامبر خدا؛ سلام من و دخترت، که اینک در جوارت آرمیده و شتابان و بیتاب، به تو پیوسته!
یا رسولالله! داغ مرگ دختر نازنینت، صبوریام را کاسته و فراق او، بیتابم ساخته و غم فقدانش، طاقتم را فرسوده است؛ اما من که - پیش از این - داغ فراق تو را (که توانفرساتر بود) چشیدهام و سنگینی جدایی تو را کشیدهام، این مصیبت را نیز میتوانم طاقت آورم.
آری؛ هنگامهای بود که سر مبارکت را به سینهام چسبانده بودم و جان عزیزت، در میان سینه و گلوی من، از پیکرت بیرون رفت و تو را بر بالین خاکین قبر، خوابانیدم. «إنا لله و إنا إليه راجعون»؛ همهمان از خداییم و همگی به او بازمیگردیم.
اینک امانتی که به من سپردی و کسی که برایش از من پیمان وفا و پاسداشتن گرفتی، به سویت بازگشت و به دستت سپرده شد.
اکنون این منم که اندوهناکم؛ اندوهی پردامنه و جاودانه. شبهایم بیداری و بیتابی است؛ بیداری همیشگی و بیتابی جانکاه، تا آنگاه که خداوند، مرا نیز به سرایی که شما در آنید، فرابخواند و به شمایم ملحق گرداند.
اکنون که دخترت، نزدت آمد، خبرها برایت دارد. تو نیز، به اصرار، از او بپرس و گزارش زمانه و احوال پس از رحلتت را بخواه تا برایت بازگوید که چهسان، با اینکه هنوز زمانی از رفتنت نگذشته بود و نام و یادت تازه بود، امتت، همدست و همداستان شدند و به دخترت ستمها کردند.
سلامم بر شما؛ سلام من که اگرچه خواهان ماندن در جوارتانم، اما از سر اضطرار، وداعتان میگویم و به بشارتی که خداوند بر پاداش صابران داده است، دل میبندم.
◾️نهجالبلاغه، خطبهٔ ۲۰۲، ترجمه و توضیح علیاکبر مظاهری، نشر بهنشر، چاپ سوم (دوم این ناشر).
۲۷ دی ۹۹
تلگرام 👇👇
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش👇👇
https://sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا👇👇
eitaa.com/Mazaheriesfahani
🔰 برج سربلند
(جلد دوم کتاب "از زبان مشاور")
🖊️ علیاکبر مظاهری
دو سال پیش، کتاب "از زبان مشاور" را به ناشر سپردیم، که به لطف خداوند، در جامهای فاخر و در ۴۰۰ صفحه منتشر شد. بدون فاصله، به نوشتن کتاب بعدی پرداختم. نمیتوانم ننویسم. نویسنده، آن نیست که میتواند بنویسد، نویسنده، آن است که نمیتواند ننویسد. مطالب کتاب جدید، به همان سبک کتاب پیشین است؛ مطالبی خانوادگی، تربیتی، اخلاقی، مهارتی؛ برای همه ارکان خانواده: پدر، مادر (زن و شوهر)، فرزند، پدربزرگ، مادربزرگ.
مطالب این کتاب، بهاندازه کتاب پیشین است؛ حدود ۴۰۰ صفحه. داریم آن را سامان نهایی میدهیم. به امید خدا.
📚 نام کتاب
اگر کار نشر کتاب جدید، به همان ناشر کتاب قبلی (؛ بوستان کتاب) سپرده شد، نامش میشود: "از زبان مشاور، جلد دوم"، یا "از زبان مشاور ۲". و اگر آن را به ناشر دیگری دادم، نام دیگری بر آن مینهم. نمیپسندم که جلد اول یک کتاب، نزد یک ناشر باشد و جلد دیگر آن، با همان نام، نزد ناشری دیگر.
نام دیگری که برای جلد دوم در ذهن دارم، در صورتی که به ناشر دیگری بدهم، "برج سربلند" است؛ یعنی خانواده خوب، برجی است سربلند.
نامهای دیگری نیز در ذهن دارم، که هنوز نهایی نشده است. یکی از آنها "نظام خانواده" است.
باز میاندیشم. شاید نام یا نامهای دیگری از آسمان آمد و بر ذهن و دلم نشست! گفتهاند: الاسماء تنزل منالسماء؛ اسمها از آسمان میآیند.
شما عزیزان نیز اگر نامی برای این نوزاد خوشاقبالمان میپسندید، پیشنهاد فرمایید.
۳۰ دی ۹۹
*┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄*
ما را در رسانههایمان دنبال کنید:
تلگرام:
t.me/mazaheriesfahani_ir
سروش
sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
ایتا
eitaa.com/Mazaheriesfahani
اینستاگرام
instagram.com/mazaheriesfahani_ir
واتساپ https://chat.whatsapp.com/BpyiDMgYf3JD3d0wC6Jj81
بله
https://ble.ir/mazaheriesfahani