eitaa logo
دانلود
🔸بنا به پیگیری برخی از مخاطبان عزیز، لینک پنج شماره از مطلب «جنگ و صلح همسران» را «از کانال تلگرام» در اینجا می‌آوریم. ☘همراهی‌تان را قدردانیم. 🔹جنگ و صلح همسران (۱): https://t.me/mazaheriesfahani_ir/1982 🔹جنگ و صلح همسران (۲): https://t.me/mazaheriesfahani_ir/1994 🔹جنگ و صلح همسران (۳): https://t.me/mazaheriesfahani_ir/1995 🔹جنگ و صلح همسران (۴): https://t.me/mazaheriesfahani_ir/2002 🔹جنگ و صلح همسران (۵): https://t.me/mazaheriesfahani_ir/2045 ۲ شهریور ۱۴۰۰ 📌برای دنبال کردن رسانه‌هایمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹سر دلبران! خوش‌تر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران 🔹تمجید وزیر خارجه از دکتر ظریف 📌برای دنبال کردن رسانه‌هایمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹تربیت رشیدانه (۱) 🖋نویسنده: علی‌اکبر مظاهری 🔸طرح یک سؤال بشریت، بر اثر چه عاملی، بیشترین خسارت‌ را می‌خورد؟ از ناحیهٔ جنگ‌ها؟ یا بر اثر بلاهای طبیعی؟ یا از جانب بیماری‌ها؟ یا از ناحیهٔ سوانح رانندگی؟ نه! بزرگترین خسارت بر انسانیّت، از این ناحیه است که: افراد بشر، با استعدادهای فراوان و گوناگون، به این جهان می‌آیند و قابلیت رشد و پیشرفت در زمینه‌های مختلف را دارند، اما این استعدادها و قابلیت‌ها یا اصلاً زمینهٔ بروز و شکوفایی پیدا نمی‌کنند، یا بر اثر عواملی، نابود می‌شوند، یا برای شکوفایی و ثمردهی، زمینه‌ٔ مناسب نمی‌یابند؛ در نتیجه، مقدار کمی از آن استعدادها به نتیجه می‌رسند و بقیه به هدر می‌روند. بنا بر مثال: خانواده‌ای را که دارای پنج فرزند باشد در نظر بگیرید: فرزند اول این خانواده، استعداد آن را دارد که انسان برجسته‌ای مانند «امام‌ خمینی» شود. فرزند دوم، این قابلیت را دارد که مانند خانم «امین» شود. فرزند سوم، مانند «ادیسون» فرزند چهارم، مانند خانم «ماری‌کوری» (کاشف رادیوم)، فرزند پنجم، مانند پروفسور «محمود حسابی». حال اگر عواملی مانع بروز و شکوفایی استعدادها و لیاقت‌های این پنج فرزند شود و نگذارد به آن حدی که شایستگی آن را دارند، برسند و در نتیجه افرادی معمولی بارآیند و هیچ اثر مثبت و مهمی از آنان ظهور نکند و زندگی عادی و بی‌ثمری را طی کنند و از دنیا بروند، چه خسارت بزرگی به این خانواده و جامعهٔ انسانی وارد شده است؟ خانواده‌ها و جوامع بشری، همین وضع را دارند. و این است بزرگترین خسارت برای بشریت! نبود روش‌های صحیح تربیتی و وجود شیوه‌های غلط، بزرگترین لطمه‌ها را به خانواده‌ها و جوامع بشری می‌زند. اگر قابلیت‌ها و استعدادهای افراد، با تحقیرها و توهین‌ها و کتک‌زدن و ترساندن و نزاع‌های پدر و مادر و دیگر «آفت‌های تربیتی»، تباه نمی‌شد، معلوم می‌شد که چه انسان‌های برجسته‌ای در جامعهٔ ما و جوامع دیگر ظهور می‌کردند. اگر نهال توانایی‌ها و لیاقت‌های فرزندان ما، بر اثر کمبود محبت و احترام، یا هجوم آفت‌های تربیتی نمی‌خشکید، جامعهٔ انسانی این‌قدر از کمبود انسان‌های لایق، در فقر نبود. 🔸رساله‌ٔ تربیتی برای یادگرفتن مسائل دینی و عمل به آن‌ها، «رسالهٔ عملیه» وجود دارد و افراد و خانواده‌های متدین، «احکام شرعی»‌شان را از آن می‌آموزند و وظیفه‌ٔ دینی خود را مطابق آن، عمل می‌کنند. چرا نباید «رساله‌ٔ تربیتی» نیز داشته باشیم و خانواده‌ها «احکام تربیتی» را به‌عنوان دستورهای دینی فرا بگیرند و فرزندانشان را مطابق آن «رساله‌ٔ تربیتی» پرورش دهند؟ مگر اهمیت احکام تربیتی، کمتر از احکام شرعی است و مگر مسائل تربیتی، بخشی از همان مسائل شرعی نیست؟ آیا آموختن مسائل تربیتی، مانند آموختن مسائل نماز و روزه، واجب نیست؟ مگر هدف از آموختن مسائل شرعی و عمل به آن‌ها، رسیدن به سعادت انسان نیست؟! آیا هدف از آموختن مسائل تربیتی و عمل به آن‌ها، غیر از سعادت انسان است؟ برخی از مردمان، به احکام رساله‌ٔ عملیه کاملاً پایبندند و با دقت و وسواس به آن‌ها عمل می‌کنند؛ اما به مسائل تربیتی فرزندانشان اهمیتی نمی‌دهند و گویا این‌ها را واجب نمی‌دانند. جداکردن مسائل تربیتی و اخلاقی از مسائل فقهی و شرعی، ناشی از نوعی «انحراف عقیدتی» است. اهمیت مسائل تربیتی و اخلاقی، هرگز کمتر از مسائل طهارت و تیمم و وضو نیست. اسلام، دین زندگی است و از هدف‌های اصلی آن، رساندن انسان به سعادت، در دنیا و آخرت است. رسیدن به این رستگاری، بدون رعایت مسائل تربیتی و اخلاقی، ممکن نیست. قرآن، کتاب انسان‌سازی است و ساختن انسان، بدون آموختن قوانین صحیح تربیتی و اجرای صحیح آن‌ها ممکن نیست. آیا زمانی جامعهٔ ما به جایی می‌رسد که در کنار «رساله‌ٔ عملیه»، «رساله‌ٔ تربیتی» نیز قرار گیرد و خانواده‌های ما، همان‌گونه که به احکام شرعی خود به‌عنوان وظیفهٔ دینی عمل می‌کنند، به احکام تربیتی نیز به‌عنوان وظیفهٔ دینی عمل کنند؟ الاهی که چنین شود. 🔹ادامهٔ مطلب را در پست بعدی بخوانید. ۶ شهریور ۱۴۰۰ 📌برای دنبال کردن رسانه‌هایمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹تربیت رشیدانه (۲) 🖋نویسنده: علی‌اکبر مظاهری 🔸سرمایه‌ٔ تربیت ره‌توشهٔ راه تربیت و سعادت و هدایت را خداوند در وجود نوزاد به ودیعت نهاده و آن، «فطرت توحیدی» است. یعنی خمیرمایه‌ٔ یکتاپرستی و زمینه‌ٔ کسب کمالات معنوی را نوزاد با خود به این جهان می‌آورد. این فطرت توحیدی، زیربنای ارزش‌ها و خوبی‌هاست؛ اما والدین و مربیان باید آن را پرورش دهند و موانع شکوفایی‌اش را بردارند. نگذارند دچار «آفت‌زدگی» شود و اگر دچار آفتی شد، «آفت‌زدایی» کنند. این است معنای تربیت. پیامبران الاهی نیز برای تربیت بشر، همین‌ کار را می‌کردند. خداوند، درباره‌ٔ این سرمایه‌ٔ الاهی فرموده است: «فِطرَةَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها»؛ خداوند مردمان را براساس فطرت خدایی آفریده است. امام صادق (علیه‌السّلام) نیز در این خصوص فرموده است: «کُلُّ مَولُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطرَةِ»؛ هر نوزادی بر مبنای سرشت خدایی متولد می‌شود. 🔸مراحل تربیت برای تربیت کودک و نوجوان و رساندن آنان به مدارج عالی انسانی، نیز برای استفاده‌ٔ شایسته از استعدادها و قابلیت‌های نهفته در وجود آدمی، پیمودن سه مرحله، لازم است: ۱. مرحله‌ کشف: مربی لایق، ابتدا باید استعدادهای نهفته‌ٔ درونی فردِ تحتِ تربیتِ خود را کشف کند تا بتواند مراحل بعدی را بپیماید. آدمیان، دارای استعدادهای یکسان نیستند؛ بلکه استعدادهای گوناگونی در وجود افراد مختلف نهفته است که شناسایی آن‌ها برای تربیت مطلوب، ضرورتی حتمی است. امام صادق (علیه‌السّلام) در این‌باره فرموده است: «اَلنّاسُ مَعادِنُ کَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَ الفٍضَّة»؛ مردمان، معدن‌هایند، چونان معادن طلا و نقره‌. همان‌گونه که معدن‌ها انواع گوناگون دارند، انسان‌ها نیز دارای استعدادهای مختلف‌اند. نخستین مرحله‌ٔ مواجهه با آن‌ها، مرحله‌ٔ «کشف و شناسایی» است. بسیاری از استعدادهای آدمیان، حتی برای خود آنان، ناشناخته می‌ماند. وظیفه‌ٔ پدر و مادر و مربی است که با دقت و مهارت، به جست‌وجو و کشف آن‌ها بپردازند. ۲. مرحله‌ استخراج: پس از شناسایی استعدادها، نوبت به استخراج آن‌ها می‌رسد؛ همان‌گونه که پس از کشف معدن، نوبت استخراج آن است. استخراج استعدادها، یعنی آن‌ها را از حالت «قوّه» به «فعل» درآوردن. ۳. مرحله‌ٔ هدایت: پس از کشف و استخراج، مرحله‌ٔ «هدایت» فرامی‌رسد؛ همان‌گونه که پس از کشف و استخراج معدن، نوبت شکل‌دهی و استفاده‌ٔ مطلوب از آن می‌رسد. مربی لایق، که نیروهای متربّی را به فعلیت رسانده است، اکنون باید آن‌ها را در مسیری شایسته، هدایت کند؛ همان‌گونه که مواد استخراج شده از معدن را ذوب می‌کنند و در قالب‌ها می‌ریزند تا شکل بگیرد و قابل استفاده شود. ▫️مثالی دیگر: مردمان یک روستا، از کم‌آبی در رنج‌اند. می‌اندیشند: ما که خواهان آسایشیم، باید در پی آب برآییم. سپس در کوه‌ها و دشت‌های اطراف روستا، به جست‌وجوی آب برمی‌خیزند. پس از کندوکاوهایی، در دامنه‌ٔ کوهی، آثاری از آب می‌یابند (مرحله‌ٔ کشف)، اما سنگ‌ها مانع بیرون آمدن آب شده‌اند. باید سنگ‌ها را شکافت و موانع را زدود. ابزار کار را فراهم می‌کنند و دل سنگ‌ها را می‌شکافند. ناگاه آب فَوَران می‌زند (مرحلهٔ استخراج). خب، خدا را شکر که آب به‌دست آمد؛ اما هنوز مردم روستا سیراب نشده‌اند، زیرا آب چشمه، پراکنده شده و به روستا نرسیده. کانالی لازم است تا آب را به روستا برساند و از هدررفتن آن جلوگیری کند. نقشه‌ٔ یک جوی را می‌کشند و از نزدیکترین راه میان چشمه و روستا، نهری می‌سازند. و چنین می‌شود که آب به روستا می‌رسد و مردمان از آن بهره‌مند می‌شوند (مرحلهٔ هدایت). ۷ شهریور ۱۴۰۰ 📌برای دنبال کردن رسانه‌هایمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹میراث شهید رجایی 🖋نویسنده: علی‌اکبر مظاهری آن روز که شهید رجایی، برای گرفتن رأی اعتماد، به مجلس آمده بود، آنجا بودم (نماینده نبودم، مهمان بودم). او فرزند مجلس بود. مجلس ایثار کرد و او را، برای نخست‌وزیری، به ملت هدیه داد. نمایندگان موافق و مخالف سخن گفتند. سپس شهید رجایی پشت تریبون رفت. فکر می‌کنید چه گفت؟ از خودش و دولتش دفاع کرد؟ نه! به مخالفانش پاسخ داد؟ نه! برنامه‌هایش را تشریح کرد؟ نه! او به نمایندگانی که در دفاع از او سخن گفته بودند و شاید اندکی تند شده بودند، «تذکر برادرانه» داد و سفارش به مراعات اخلاق کرد. «سخن تند» در آن روزگار، مانند امروز نبود. کسی به کسی فحش نداده بود. کسی بر سر کسی فریاد نزده بود. کسی بر چهرهٔ کسی پنجه نکشیده بود. شاید کسی اندکی بلند سخن گفته بود. در آن روزگار، «تو»گفتن، «فحش» به‌حساب می‌آمد. آری؛ آن «مرد باادب»، به مدافعانش تذکر برادرانه داد و خواهش کرد که سخن تند نگویند. اگر فیلم‌ها و صوت‌های آن جلسه موجود نبود، خوانندگان جوان ما، که آن روزگار را ندیده‌اند، این حکایت را افسانه می‌پنداشتند. آری؛ حقا که آن «حقیقت»، در این دوران، «افسانه» است! ادب مرد بِه ز دولت اوست. اخلاقم آرزوست... . ۸ شهریور ۱۴۰۰ 📌برای دنبال کردن رسانه‌هایمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
یکی‌دیگر از عبرت‌های کرونایی را به قلم دکتر مصطفی جلالی‌فخر بخوانید: https://www.instagram.com/p/CTL3FRrD-zw/?utm_medium=copy_link 📌برای دنبال کردن رسانه‌هایمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🔹جنگ و صلح همسران (۶) 🔸 «نَه» به سرزنش («نه»ی هفتم) 🖋 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری ▫️ملامت و تربیت در ساحت «تربیت»، جایی برای «ملامت»، وجود ندا‌رد. کسانی که ملامت (سرزنش، نکوهش) را در تربیت به کار می‌گیرند، اشتباه می‌کنند و‌ نتیجه‌ٔ معکوس می‌گیرند. این سخن امام صادق(علیه‌السلام) را ببینیم: «لُو عَلِمَ النّاس کَیفَ خَلقَ اللهُ هذا الخَلق، لَم یَلُن اَحَدٌ اَحَدا»؛ اگر مردمان می‌دانستند که خداوند، آدمیان را چگونه آفریده است، هیچ‌کس هیچ‌کس را سرزنش نمی‌کرد. (الکافی، جلد ۳، صفحهٔ ۱۱۳، دارالحدیث) این حدیث به اندازه‌ٔ یک کتاب صدصفحه‌ای، سخن گفته است. آفرینش آدمیان گوناگون است. خداوند هرکس را برگونه‌ای آفریده است. هرکس خلقتی ویژه دارد. این‌‌که روان‌شناسان و دانایان، کمتر با مردمان درمی‌پیچند یا هیچ درنمی‌پیچند، دلیلش آن است که ایشان، تا اندازه‌ای، ذات آدمی را می‌شناسند و دلایل رفتار‌ و گفتار و کردار‌ آدمیان را می‌دانند. ▫️ملامت در جامعهٔ ما شوربختانه اعتراف می‌کنیم که سرزنش، در جامعه‌ٔ ما، خانواده‌های ما و تربیت ما، جایگاه بلندی دارد. آدمیان، در این جامعه، از آغاز‌ زندگی این‌جهانی‌شان، زیر بارش سنگین سرزنش قرار دارند؛ از خردسالی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میان‌سالی، کهن‌سالی و تا همیشه‌ٔ این زندگی. این عنصر نامطلوب، چنان در ساختار رفتاری ما حضور دارد که گویی جزو ذات خلقت است و بدون آن نمی‌شود زندگی کرد. ▫️ملامت در روابط همسران بسیاری از همسران، نه! بیشتر ایشان، نه! همه‌ٔ آنان، اِلا برخی‌شان، عنصر ملامت را در روابط خود لحاظ می‌کنند؛ به زبان می‌آورند، با نگاهشان می‌فهمانند، با رفتارشان نشان می‌دهند، و با این شیوه‌ٔ ناپسندیده، از روزگارشان دمار برمی‌آورند. در زمان ما، که دانش مردمان افزون شده و بنابر قاعده، باید کردارهای نادرستمان کمتر شده باشد، اما در برخی از عرصه‌ها چنین نشده، بلکه سیر قهقرایی داریم. در سابق، مثلاً پنجاه سال پیش، همسران، این همه همدیگر را سرزنش نمی‌کردند. اکنون ما، در مشاهده‌ها و مشاوره‌هایمان، شاهد حجم انبوهی از ملامت‌های همسرانیم. سرزنش، به‌ تنهایی، می‌تواند نفس زندگی را بگیرد. دل‌ها را برنجاند. کینه ایجاد کند. عزت‌نفس را پایین کشاند و به نزدیک صفر برساند، بدون این‌که ذره‌ای سودمند باشد. آدم خرد‌مند، بر مبنای محاسبه‌ٔ عقلش، سودمندی یا زیان‌مندی کردارها و پدیده‌ها را محاسبه می‌کند و چنین نتیجه می‌گیرد که سودمندی‌ها را بگیرد و زیان‌مندی‌ها را رها کند. اما ما، در سرزنش، چنین نمی‌کنیم. یعنی ما عاقل نیستیم؟! سرزنش‌گر، عاقل نیست؛ زیرا کاری را می‌کند که هیچ بهره ندارد و همه‌اش زیان است. ▫️پرسشی و پاسخ‌هایی این‌جا همسران می‌پرسند: پس در برابر رفتارهای ناشایسته همسرمان چه کنیم؟ پاسخ: ۱. مطمئنید که کردار او ناشایسته است؟ شاید از دید شما ناشایسته باشد، اما به‌واقع، چنین نباشد. بسیاری از ناشایستگی‌ها، از تفکر ما منشأ می‌گیرد. در تفکر دیگران چنین نیست. او کاری می‌کند که به نظر خود شایسته است. به‌واقع هم شایسته است، اما پندار ما و سلیقه‌ٔ ما آن را نمی‌پسندد. پس باید تفکر و پندار و سلیقه‌ٔ خود را وارسی کنیم. شاید ما اشتباه می‌کنیم. ۲. ریشه‌یابی کنیم. چرا او چنین می‌کند؟ ریشهٔ این کردار او از کجا تغذیه می‌کند؟ ریشه‌یابی کردارها، کار عاقلان است. هیچ عملی، بدون عامل نیست. شاید بد‌رفتاری او برخاسته از بد‌کرداری ما باشد. شاید عمل او، عکس‌العمل رفتار ماست. شاید از چیزی رنج می‌برد. شاید دردی دارد که نمی‌خواهد یا نمی‌تواند بیان کند. شاید عامل وراثتی دارد؛ ژنتیکی است، ناخواسته به او سرایت کرده. شاید بیمار است. و هزار شاید دیگر. ▫️وسواس بنابر مثال: یک آدم وسواسی، قابل‌سرزنش نیست. سزاوار توبیخ نیست. ناخواسته وسواسی‌گری می‌کند. بیمار است. از والدین و نیاکانش به او ارث رسیده. کج‌فهمی مسائل شرعی یا بهداشتی یا پزشکی باعث وسواس او است. اضطراب دارد.‌ استرس بر او وارد شده است. سرزنش‌های ما و دیگران وسواسش را تشدید کرده. درمان نکرده. درمانگرش دانا و توانا نبوده. و هشتاد عامل دیگر. ▫️نکته ما، وسواسی‌ها را، در یک ‌جا تذکر می‌دهیم (تذکر، نه ملامت)، و آن‌ جایی است که تن به درمان نمی‌دهد. راهکارهای درمان‌گرش را نمی‌پذیرد. اگر دارودرمانی لازم است، دارو مصرف نمی‌کند، یا درمان را کامل نمی‌کند. در این مورد ویژه، تذکر ناصحانه لازم است، نه نکوهش بدرفتارانه. ۱۱ شهریور ۱۴۰۰ 📌برای دنبال کردن رسانه‌هایمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
هدایت شده از سایبان مهر
❌❌در برابر رفتارهای ناشایسته همسرمان چه کنیم؟ 👇پاسخ ✔️ مطمئنید که کردار او ناشایسته است؟ شاید از دید شما ناشایسته باشد، اما به‌واقع، چنین نباشد. بسیاری از ناشایستگی‌ها، از تفکر ما منشأ می‌گیرد. در تفکر دیگران چنین نیست. او کاری می‌کند که به نظر خود شایسته است. به‌واقع هم شایسته است، اما پندار ما و سلیقه‌ٔ ما آن را نمی‌پسندد. پس باید تفکر و پندار و سلیقه‌ٔ خود را وارسی کنیم. شاید ما اشتباه می‌کنیم. ✔️ ریشه‌یابی کنیم. چرا او چنین می‌کند؟ ریشهٔ این کردار او از کجا تغذیه می‌کند؟ ریشه‌یابی کردارها، کار عاقلان است. هیچ عملی، بدون عامل نیست. شاید بد‌رفتاری او برخاسته از بد‌کرداری ما باشد. شاید عمل او، عکس‌العمل رفتار ماست. شاید از چیزی رنج می‌برد. شاید دردی دارد که نمی‌خواهد یا نمی‌تواند بیان کند. شاید عامل وراثتی دارد؛ ژنتیکی است، ناخواسته به او سرایت کرده. شاید بیمار است. و هزار شاید دیگر. ✔️وسواس بنابر مثال: یک آدم وسواسی، قابل‌سرزنش نیست. سزاوار توبیخ نیست. ناخواسته وسواسی‌گری می‌کند. بیمار است. از والدین و نیاکانش به او ارث رسیده. کج‌فهمی مسائل شرعی یا بهداشتی یا پزشکی باعث وسواس او است. اضطراب دارد.‌ استرس بر او وارد شده است. سرزنش‌های ما و دیگران وسواسش را تشدید کرده. درمان نکرده. درمانگرش دانا و توانا نبوده. و هشتاد عامل دیگر. ✅ نکته ما، وسواسی‌ها را، در یک ‌جا تذکر می‌دهیم (تذکر، نه ملامت)، و آن‌ جایی است که تن به درمان نمی‌دهد. راهکارهای درمان‌گرش را نمی‌پذیرد. اگر دارودرمانی لازم است، دارو مصرف نمی‌کند، یا درمان را کامل نمی‌کند. در این مورد ویژه، تذکر ناصحانه لازم است، نه نکوهش بدرفتارانه. 🖊 استاد علی اکبر مظاهری ،منبع ۴ مسابقه @sayehbanemehr