🌹 ریحانگی زن (۴)
🔻 (ادامهٔ ریحانگیها)
مشاورهٔ مهارتهای زندگی مشترک
🖋 مشاور و نویسنده: علیاکبر مظاهری
۵. دلبری
ریحانگی چنین اقتضا میکند که زن چنان از شوهرش دلبری نمايد که جایی برای دلبری بیگانگان باقی نگذارد. یکی از جلوههای هنری ریحانه آن است که چشم و دل همسرش را چنان پر کند که جای خالی برای نفوذ دیگران نماند. ریحانه باید چنان ریحانگی کند که مشام جان همسرش نیازمند بوییدن گلهای دیگر نباشد. ریحانۀ زیرک، در عرصۀ دلبری، هنرنماییهای بسیاری میتواند بکند؛ از آن جمله:
الف. خویشتن را بیاراید؛ آراستنی هنرمندانه. قابلیتهای زنانگیاش را پیش چشم همسرش نمایش دهد؛ نمایشی رندانه و دلبرانه. با کمند عشق، دل شوهر را صید کند.
ب. خوابگاه را آبادترین بخش خانه قرار دهد. اگرچه کتابخانه، آشپزخانه، مهمانخانه و دیگر جاهای خانه نیز باید آباد و آراسته باشند؛ امّا در عرصۀ دلبری، خوابگاه باید آبادترین، آراستهترین و پررونقترین بخش خانه و خانواده باشد؛ زیرا «هزار نکتۀ باریکتر ز مو اینجاست». اگر اینجا آباد بود، آبادانی دیگر جاها آسان و تأمینشدنی است.
حتی هنگام داشتن فرزند، آمدن مهمان و هر هنگام دیگر، آبادانی اتاق خواب زن و شوهر باید مراعات شود. اینجا حرم محترم زن و شوهر است و احترام حریم آن واجب است. در هیچ حال نباید حریم این حرم، شکسته شود، که اگر شکسته شد، حرمت حریمهای دیگر به خطر میافتد، ولي اگر حرمت این حرم پاس داشته شود، حرمت حریمهای دیگر نیز حفظ خواهد شد.
این آشیانه باید همواره برپا و برجا و مهیّا باشد و دو فاختۀ دلباخته، باید در کنار هم بیارامند. گرمی این آشیانه، گرمی همۀ خانه و خانواده را ثمر میدهد و سردی آن، همۀ خانه و خانواده را سرد و افسرده میکند.
🌸 علی و فاطمه ـ سلام خدا بر آنان ـ با همۀ فرازها و فرودهای زندگیشان و با اندک بودن امکاناتشان، این آشیانهشان را چنان شاداب و آباد ساخته و نگه داشته بودند که حضرت علی در وصف آن آشیانه و عشق مشترکشان، چنین سرودهاند:
«إنّا کُنّا کَزَوجِ حَمامَةٍ فِي أیکَةٍ مُتَمَتِّعینَ بِصِحَّةٍ وَ شَبابٍ»؛
من و تو مانند یک جفت کبوتر در یک آشیانه بودیم، كه از سلامت و شادابی و جوانی بهره میبردیم
(دیوان منسوب به حضرت)
{ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.}
۱۲ دی ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 ریحانگی زن (۵)
🔻 (ادامهٔ ریحانگیها)
مشاورهٔ مهارتهای زندگی مشترک
🖋 مشاور و نویسنده: علیاکبر مظاهری
🔸 از زبان مشاور
⭕️ انحصارطلبی پسندیده
خانم تهراني تلفن کرد؛ نگران و پریشان؛ و گفت: «آیا مهمانان حق دارند در اتاق خواب و روی تختخواب زن و شوهری جوان که تازه ازدواج کردهاند، بخوابند؟»
گفتم: چه شده؟ موضوع چیست؟
گفت: «شما اوّل بگویید حق دارند بخوابند یا نه؟»
من که میدانستم و این تجربه را داشتم که برخی از کسان در پی آناند که مشاور را قاضی کنند و حکم تقصیرکاری یا بیتقصیری از زبان او بگیرند، گفتم: اجازه دهید ما «هادی» باشیم، نه «قاضی». چه شده؟ اصل مسأله را بگویید.
خانم گفت: «من و همسرم چند ماهی است که ازدواج کردهایم و در یک واحد آپارتمانی یکاتاقه زندگی میکنیم. بعضی از خویشاوندان همسرم که شهرستانی هستند، چند روز به مهمانی پیش ما آمدند. آنان وقت خواب به اتاق خواب ما میرفتند و روی تختخواب عروس و دامادی ما میخوابیدند و من و همسرم در هال میخوابیدیم. من این کارشان را نمیپسندیدم، امّا به خاطر همسرم، که برایم خیلی عزیز است، چیزی نمیگفتم. تا اینکه این کار تکرار شد و دوباره آمدند و به همان روش قبل عمل کردند. این بار ناراحتی من بیشتر شد و بعد از رفتن مهمانان، نارضایتیام را به همسرم گفتم. در نظر او مسألۀ چندان مهمّی نبود و خواست که مرا قانع کند که قانع نشدم. در آخر قرار شد موضوع را با شما مطرح کنیم و قضاوت بخواهیم.»
گفتم: قضاوت یا هدایت؟
گفت: «هرکدام بهتر است.»
گفتم: البته که هدایت بهتر است. در قضاوت، قاضی گاهی ناچار میشود یکی را محکوم و دیگری را حاکم کند، امّا در هدایت، هادی مجبور به حکم کردن نیست، بلکه میشود مراجعان خود را هدایت و امورشان را اصلاح کند.
خانم تهراني گفت: «پس، از شما مشاوره و هدایت میخواهیم.»
گفتم: چرا همسرتان تماس نگرفتند؟
گفت: «هم اینکه سرِ کار رفته است و فرصت نکرد، هم اینکه مسأله برایش خیلی مهم نبود.»
گفتم: چرا. برای ایشان هم مسأله مهم است، امّا شما طبیعتاً ناراحتترید؛ چون اوّلاً، خانمها به حفظ حریم خصوصیشان حساسترند و ثانیاً، کسانی که این حریم را شکستهاند، خویشاوندان ایشان بودهاند. امّا برای حلّ مسأله، بهتر است که همسرتان هم باشند، چون موضوع به هر دو نفرتان مربوط میشود و مسأله به وسیلۀ هر دو نفرتان باید حل شود.
خانم گفت: «او ممکن است فرصت آمدن نزد شما را نداشته باشد.»
گفتم: لازم نیست بیایند. گفتوگوی تلفنیِ سه نفره هم ممکن است. شما زمینۀ مشاورۀ سه نفره را مهیّا کنید.
آقا که به خانه آمد، تلفن کردند و گفتوگوی سه نفره را داشتیم. در آغاز، مسأله را از زبان مرد شنیدم. تقریباً همان را گفت که خانمش گفته بود. آنگاه گفتم: شما باید برای ادارۀ زندگیتان برنامه داشته باشید. تنظیم این برنامه باید به وسیلۀ خودتان و با تفاهم و توافق باشد و اگر نیاز بود، از مشاور نیز همفکری بطلبید.
در برنامۀ ادارۀ زندگی، چگونگی ادارۀ مهمان نیز باید باشد، تا وقتی مهمان آمد، دچار دوگانگی در تصمیم نشوید. امّا اتاق خوابتان را خصوصی نگه دارید و برایش حریم بگذارید. مهمان که میآید و بناست شب بخوابد، چون اتاق اضافه ندارید، بستر او را در هال بگذارید و خودتان به اتاق خوابتان بروید و درِ اتاق را قفل کنید و در آغوش هم بخوابید. هیچکس نباید میان شما فاصله بیندازد؛ هیچکس و هیچکس.
سپس نمونهای از سیرۀ پیامبر اکرم را در این مسأله بیان کردم که برایشان تازگی داشت و تعجّب و تحسین آنان را برانگیخت. آن نمونه، این بود که آن حضرت، حتّی در زمانی که همسـرشان دورۀ قاعدگی ماهانهاش را میگذراند و آمیزش با او جایز نبود، از بستر او کنارهگیری نمیکردند، بلکه به همسرشان آموخته بودند که شلوارکی بپوشد که از زانو تا ناف او را میپوشاند. آنگاه با او در یک بستر میخوابيدند.
مشاورهمان به فرجام نیکویی رسید و مشکل حل شد و هر دو از نتیجۀ مشاوره خشنود بودند، امّا خانم خشنودتر بود!
{ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.}
۱۲ دی ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
◾️سوگنامهٔ برترین بانو #بازنشر
🖌️ نویسنده: علیاکبر مظاهری
◾️اشارت
نالیدن دلاوران، شگفتیآور است. مگر دلیران نیز، مانند عاجزان، مینالند؟! اما باید دانست که نالهٔ آنان، نه چونان نالهٔ اینان، از سر عجز و نابردباری در برابر ناملایمات اینجهانی است؛ بلكه نالیدنشان، چونان غرش نیمهشبان شیران است در غربت کوهستان.
هیبت و صلابت امیر مؤمنان - علیهالسلام - چنان بود که هنگام رویارویی
با جنگاوران، حتى دل پهلوانترینهایشان، میلرزید و همهٔ وجودشان، مقهور و مغلوب آن حضرت میشد. امیر دلیران - علیهالسلام - در هیچ میدانی و در پیکار با هیچ جنگاوری و در کارزار با هیچ لشکری، هرگز ننالید. اما این دلاور مظلوم، هنگام خاکسپاری پیکر همسر محبوبش، فاطمه - سلاماللهعلیها - اینسان مینالد و با پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - نجواگونه، چنین راز دل میگوید:
سلام بر تو ای پیامبر خدا؛ سلام من و دخترت، که اینک در جوارت آرمیده و شتابان و بیتاب، به تو پیوسته!
یا رسولالله! داغ مرگ دختر نازنینت، صبوریام را کاسته و فراق او، بیتابم ساخته و غم فقدانش، طاقتم را فرسوده است؛ اما من که - پیش از این - داغ فراق تو را (که توانفرساتر بود) چشیدهام و سنگینی جدایی تو را کشیدهام، این مصیبت را نیز میتوانم طاقت آورم.
آری؛ هنگامهای بود که سر مبارکت را به سینهام چسبانده بودم و جان عزیزت، در میان سینه و گلوی من، از پیکرت بیرون رفت و تو را بر بالین خاکین قبر، خوابانیدم. «إنا لله و إنا إليه راجعون»؛ همهمان از خداییم و همگی به او بازمیگردیم.
اینک امانتی که به من سپردی و کسی که برایش از من پیمان وفا و پاسداشتن گرفتی، به سویت بازگشت و به دستت سپرده شد.
اکنون این منم که اندوهناکم؛ اندوهی پردامنه و جاودانه. شبهایم بیداری و بیتابی است؛ بیداری همیشگی و بیتابی جانکاه، تا آنگاه که خداوند، مرا نیز به سرایی که شما در آنید، فرابخواند و به شمایم ملحق گرداند.
اکنون که دخترت، نزدت آمد، خبرها برایت دارد. تو نیز، به اصرار، از او بپرس و گزارش زمانه و احوال پس از رحلتت را بخواه تا برایت بازگوید که چهسان، با اینکه هنوز زمانی از رفتنت نگذشته بود و نام و یادت تازه بود، امتت، همدست و همداستان شدند و به دخترت ستمها کردند.
سلامم بر شما؛ سلام من که اگرچه خواهان ماندن در جوارتانم، اما از سر اضطرار، وداعتان میگویم و به بشارتی که خداوند بر پاداش صابران داده است، دل میبندم.
🌲 نهجالبلاغه، خطبهٔ ۲۰۲، ترجمه و توضیح: علیاکبر مظاهری، نشر جمال و بهنشر، چاپ مکرر.
۱۵ دی ۱۴۰۰
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💎 در مدرسهٔ امیر مؤمنان (۱)
🖌 نویسنده و شارح: علیاکبر مظاهری
🔻 اشارت
از اکنون تا آنهنگام که خداوند سبحان بخواهد، با شما خوبان، به شرح نهجالبلاغهٔ امیر مؤمنان - سلام خدا بر ایشان - مینشینیم.
نشستمان در محضر امیر عارفان، مبارکمان بادا!
🌹 مقدمهای کوتاه
نردبان آسمان
نهجالبلاغه، پس از قرآن، ارجمندترین کتاب جهان است.
نردبان آسمان است این کلام
هر که از آن بر رود آید به بام
نی به بام چرخ کان اخضر بود
بل به بامی کز فلک برتر بود
به خواست خداوند سبحان، برآنیم تا به محضر امیرمؤمنان شرفیاب شویم و با هم درسهایی را از نهجالبلاغه بیاموزیم، و برآنیم تا به هدایت خدای رحمان، با شما عزیزان، در حضور امام متقیان زانوی ادب زنیم و از ایشان تمنا کنیم تا جرعهای از کوثر ادب و عرفان را به ما بنوشانند؛ زیراکه وجود مبارکشان بارها فرمودند: «سَلونی قَبْلَ أنْ تَفْقِدونی»؛ بپرسید از من، پیش از آنکه نیابیدم.
اکنون عرض میکنیم:
راز بگشا ای علیّ مرتضی
ای پس از سوءالقضا حسنالقضا
یا علی! ما به محضرتان آمدهایم تا پندمان دهید؛ پس:
ای علی که جمله عقل و دیدهای
شمّهای واگو از آنچه دیدهای
ما تشنگان معرفتیم و به حضورتان آمدهایم تا معرفتمان بیاموزید؛ پس:
باز باش ای باب! بر جویای باب
تا رسد از تو قشور اندر لباب
و به التماس از ایشان میخواهیم که باب رحمت خویش را همیشه بر ما گشوده دارند:
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما له کفواً أحد
و به مولای مهربانمان عرض میکنیم: ای شیریندهان! ما گوش جانمان را به آموزههای لطیف وحیانی و آسمانیات سپردهایم. از آن زمزمههای قدوسی و بهشتیات همیشه بر ما بخوان، که «پیش ما آوازت، آواز خداست».
🔹 نامهای به حارث هَمْدانی
در این نخستین شرفیابی به مدرسهٔ امیرمؤمنان، با «حارث هَمْدانی»، یکی از صحابیان و شاگردان ممتاز مکتب مولا، همراه میشویم تا راهنمایمان باشد.
حارث از قبیله «هَمْدان» یمن و از یاران سرّ امیرمؤمنان است. حضرت در نامهای بلند، معارف فراوانی را برای ایشان بیان فرمودهاند. بخش پایانی این نامه، با عنوان نامه شصتونهم نهجالبلاغه آمده است.
امیر مؤمنان در این نامه حدود ۴۰ نکتة مهم معرفتی را برای حارث هَمْدانی بیان فرمودهاند که در اینجا به توضیح و تفسیر مختصر این نامهٔ ارجمند میپردازیم.
{ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید. انشاءالله.}
۱۷ دی ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینکهای زیر مراجعه کنید:
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://zil.ink/mazaheri_esfahani?v=1
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
4_5969792447364992437.pdf
1.61M
🔹اقتدار مردانه ۳
🖋نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
📝 منتشرشده در شمارهٔ ۱۴۵ ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان»، دی ۱۴۰۰
✔️ فایل پیدیاف
📌برای دنبالکردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💎 در مدرسهٔ امیر مؤمنان (۲)
🖋 نویسنده و شارح: علیاکبر مظاهری
🔹 نامهای به حارث هَمْدانی
در این نخستین شرفیابی به مدرسهٔ امیر مؤمنان، با «حارث هَمْدانی»، یکی از صحابیان و شاگردان ممتاز مکتب مولا، همراه میشویم تا راهنمایمان باشد.
حارث از قبیله «هَمْدان» یمن و از یاران سرّ امیرمؤمنان است. حضرت در نامهای بلند، معارف فراوانی را برای ایشان بیان فرمودهاند. بخش پایانی این نامه، با عنوان نامهٔ شصتونهم، در نهجالبلاغه آمده است.
امیر مؤمنان در این نامه حدود ۴۰ نکتهٔ مهم معرفتی را برای حارث هَمْدانی بیان فرمودهاند که در اینجا به توضیح و تفسیر این نامهٔ ارجمند میپردازیم.
۱. تمسک به قرآن
«وَ مِن کتابٍ لَه إلی حارث الهَمْدانی»؛ از نامههای امیر مؤمنان به حارث هَمْدانی است که میفرماید: «و تَمَسَّکَ بِحَبْلِ القرآن». نخستین سخن حضرت با این شاگرد ممتاز مکتب خود این است که به حَبلُالمَتین قرآن چنگ بیفکن و آن را ناصح خویش قرار ده و از قرآن، نصیحت و نشانهٔ هدایت را بطلب؛ زیرا قرآن کتابی است صادق که باید از آن نصیحت خواست.
در قرآن، حلالها و حرامهایی است. حضرت میفرمایند: هیچیک را در جای دیگری مگذار. حلالها و حرامهایش را حرمت نگاه دار و خود و دیگران را به حرمت نهادن به حریم قرآن و رعایت حدود آن دعوت کن و مرزها و قلمرو آن را ارج بِنِه و معارف خجستهاش را عظیم بشمار.
این نخستین حکمت امیر مؤمنان در این نامه است.
۲. عبرتآموزی
دومین حکمت در این نامه دربارهٔ دنیاست. میفرماید: ای حارث هَمْدانی! «وَ اعْتَبِـر بِما مَضی مِنَ الدُّنیا لِما بَقیَ مِنها، فَاِنَّ بَعْضَها یُشْبِهُ بعضَها»؛ گذشتهٔ این جهان را با آیندهٔ آن بسنج و قیاس کن و از روزگاران پیشین برای روزهای آینده عبرت آموز؛ زیرا پارهای از دنیا، به پارههای دیگرش همانند است.
اینکه میتوانیم از گذشتهٔ جهان برای حال و آیندهمان درس بگیریم، از آن روست که روند مشخصی دارد. ابتدایش به انتهایش شبیه است و پایانش به آغازش میپیوندد: «وَ آخِرُها لاحِقٌ بِاَوَّلها».
دو سر هـر دو حلقهی هستی
به حقیقت به هم تو پیوستی
دیگر اینکه میفرماید: همه دنیا رفتنی و فانی و از آدمی گریزان است و پایدار و ماندگار نیست.
این هم از سنتهای الاهی در نظام عالم است که پیوسته در حال تحول است. پس «عاقل آن است که اندیشه کند پایان را» و «آنچه نپاید، دلبستگی را نشاید».
۳. تعظیم نام خدا
حکمت سوم امیر مؤمنان در این نامه این است: «وَ عظِّم اسْمَ اللهِ أن تَذْکُرَهُ الِاَّ علی الحقّ»؛ نام خداوند را عظیم بدار و آن را جز برای حق بر زبان میار و تا توانی، حتی بهراست هم، به نام خداوند سوگند یاد مکن. چه رسد به آمیختن آن نام شکوهمند با سخنان یاوه و ناصواب.
برخی بر این عادتاند که در سخنشان زیاد قسم میخورند. قسم خوردن اگر برای موضوع مهمی نباشد، اصلاً روا نیست، بلکه مکروه است، هرچند قسم راست باشد. اگر قسم دروغ باشد، حرام است؛ چه رسد به اینکه این قسم، به نام خداوند باشد که حرمتش بسیار افزونتر و گناهش بزرگتر است.
۴. به یاد مرگ
حضرت در مطلب چهارم این نامه میفرماید: «وَ أَکْثِرْ ذِکْرَ الْموتِ وَ ما بَعْدَ المَوتِ»؛ مرگ و پس از آن را بسیار به یاد خویشتن آر.
ای حارث هَمْدانی! از مرگ غافل مباش. هم به مرگ بیندیش، هم بر خویشتن تلقین کن که روزی مرگ به سراغت خواهد آمد. مرگاندیشی از عوامل مهم بیداری وجدان انسان است. بسیاری از آدمیان وجدانشان به خواب رفته، چون مرگ را فراموش کردهاند و کسانی که دل بیدار دارند، مرگاندیشند.
مرگ، آغازی است برای جهان آخرت. ای حارث! مرگ و پس از مرگ را که حیات آنجهانی است، بسیار به یاد خویشتن آر؛ بلکه به خود تلقین کن که مبادا فراموش شود.
در روایات، به دیدار از قبرستانها و مزار مؤمنان، توصیه شده است تا مرگ از یاد انسان نرود. اگر مرگ و حیات آنجهانی پیش چشم انسان باشد، انسان تن به آلودگیها و پلیدیها نمیدهد.
{ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید. انشاءالله.}
۲۲ دی ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینکهای زیر مراجعه کنید:
🌐 https://zil.ink/mazaheri_esfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌹 ریحانگی زن (۶)
🔻 (ادامهٔ ریحانگیها)
مشاورهٔ مهارتهای زندگی مشترک
🖌 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
۶. امیدبخشی به شوهر
امیددادن به شوهر و دلگرمکردن او، از هنرهای ریحانه است. مرد، در کشاکش دهر، دستخوش تلاطم میشود. امواج پرخروش دریای جامعه، بر گُردۀ جان او تازیانه میزنند و گهگاه وی را سخت به صخرهها میکوبند، چنان که نزدیک است استخوانهایش خُرد شوند. گردابهای مهیب مسئولیتهای اجتماعی، او را فراز میبرند و فرود میآورند، چندان که گاهی سرگیجه میگیرد و از مدار تعادل، بیرون میرود. آنگاه با تنی خسته و دلی شکسته، کوفته و مجروح، ناامید و حیران، به خانه میآید و خود را، با همۀ وجود، در آغوش ریحانه میافکند. به او پناه میبرد. خود را به او میسپارد و از وی یاری میطلبد.
در چنین حالتی، ریحانگی زن، مرهمی است شفابخش بر زخمهای مرد و پناهگاهی است آرامشبخش برای روح خسته و مجروح او. اینجاست که دلداری و همدمی و امیدبخشی ریحانه، معجزهای است که مرد را حیاتی نو میبخشد. این روایت ارجمند را بنگرید:
🌸 کارگزار خدا
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ:
إِنَّ لِي زَوجَةً إِذَا دَخَلتُ تَلَقَّتنِي وَ إِذَا خَرَجتُ شَيَّعَتنِي وَ إِذَا رَأَتنِي مَهمُوماً قَالَت لِي مَا يُهِمُّكَ؟ إِن كُنتَ تَهتَمُّ لِرِزقِكَ فَقَد تَكَفَّلَ لَكَ بِهِ غَيرُكَ وَ إِن كُنتَ تَهتَمُّ بِأَمرِ آخِرَتِكَ فَزَادَكَ اللَّهُ هَمّاً.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنَّ لِلَّهِ عُمَّالًا وَ هَذِهِ مِن عُمَّالِهِ لَهَا نِصفُ أَجرِ الشَّهِيدِ؛
مردی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت:
همسری دارم که هرگاه به خانه روم، استقبالم میکند و وقتی از خانه بیرون آیم، بدرقهام میکند و اگر مرا اندوهگین ببیند، میگوید: چرا اندوهگینی؟ اگر نگران روزیات هستی، دیگری (خدا) آن را برایت عهدهدار شده است و اگر اندیشناک آخرتت هستی، خدا اندیشناکیات را بیشتر کند.
رسول خدا (ص) فرمود: خداوند کارگزارانی دارد و همسر تو، یکی از آن کارگزاران خداست و پاداشی برابر نیمی از پاداش شهید را دارد.
🔹 حکایت مرد و اژدها
در حكايتهاى كهـن آمده است: اژدهايى گهگاه به مردم شهرى حمله مىكرد و ايشان را مىآزرد. كسى در آن شهر، حريف اژدها نبود. روزى، مرد و زنى جوان كه تازه ازدواج كرده بودند، به آن شهر آمدند. مردمان ماجراى خويش و اژدها را براى ايشان گفتند و سخت ناليدند. مرد جوان گفت: من شرّ اژدها را دفع مىكنم و شمايان را از بلاى آن مىرهانم.
روزى نعرۀ اژدها بلند شد. مردمان، ترسان و لرزان، به آن زوج جوان گفتند: اين صداى همان اژدهاست. مرد جوان، شمشير از نيام كشيد و به همسرش گفت: تا كه من نزديك اژدها شدم، من را ببوس و كنار بایست و مرا بنگر و رويارويىام با اژدها را تماشا كن.
زن، همان كرد كه شوهرش گفته بود. و مرد جوان به مصاف اژدها رفت و دليرانه، شمشير بر دهان اژدها زد و آن را كشت.
آرى، عشق، دليرى مىآورد. معجزه مىكند. ناشدنىها را شدنى مىكند.
۷. حفاظت از شوکت شوهر
اقتدار شوهر و عزّت و شوکت او، از جانمایههای گرانسنگ زندگی خانوادگی است. این صفت و حالت، از استوانههای برپادارندۀ زندگی زن و شوهری است.
به ریحانگان میگوییم: مردانگی مردتان را پاس بدارید. حرمت او را نگه دارید و آن را پرورش و افزایش دهید، که خودتان بیش از همگان به آن نیاز دارید.
زن از مرد حقیر خوشش نمیآید. مرد مطلوب زن، مردی است که مقتدر و عزّتمند و توانمند باشد. بنابراین، ریحانگان برای دل خودشان، برای مصلحت زندگیشان، برای سرافرازی فرزندانشان، برای خشنودی همسرشان، و برای رضایت خدایشان، باید از عزّت و شوکت همسرشان صیانت کنند؛ هم در کردار، هم در گفتار، هم نزد او، هم در غیاب او، هم نزد فرزندانشان.
چوب حراجزدن به این سرمایۀ گرانقدر، زیانی است بیجبران، که در شأن هیچ ریحانۀ فرزانهای نیست. و پاسداشت این گوهر ارزشمند، سودی است سرشار، که شایستۀ مکانت ریحانگان فرزانه است.
{ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.}
۲۳ دی ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️قصةالعشق لاانفسام لها!
۲۴ دی ۱۴۰۰
🔹برای دنبالکردن رسانههايمان به لینکهای زیر مراجعه کنید:
🌐 https://zil.ink/mazaheri_esfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌹 مژده ای دل...!
💎 خانهمان در بهشت، در آستانهٔ انتشار!
🖌 نویسنده: علیاکبر مظاهری
۲۵ دی ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینک زیر مراجعه کنید:
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐
4_5988004203916692363.pdf
186.2K
🔹 سوگنامهٔ برترین بانو
🖋 نویسنده: علیاکبر مظاهری
🖤 رحلت شهادتگونهٔ امالبنین بزرگ، تسلیت بادا!
۲۶ دی ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینکهای زیر مراجعه کنید:
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 https://zil.ink/mazaheri_esfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 از چهارماهگی
🖊️ نویسنده: دکتر فاطمه کوثر
سلام پسرجان یا دخترجانم.
هنوز نمیدانم پسری یا دختر. و هنوز هم حرکتی را ازت حس نمیکنم، اما از آمدنت خوشحالم.
راستش را بخواهی، پیش از اینکه باردار شوم، دلم میخواست از ابتدای بارداری، هر روز برایت بنویسم، اما وقتی این نوشتهها را میخوانی، بدان که ماه ۲ و ۳ که در شکمم بودی، آنقدر ویار داشتم که توان انجام هیچکاری را نداشتم، ولی الان که برایت مینویسم، خدا را شکر خیلی بهتر شدهام.
راستی، پسرم یا دخترم، دوهفته پیش که رفتم سونوگرافی، صدای تپش قلبت را برای اولین بار شنیدم. خبر تشکیل دست و پایت را بهم دادند. گفتند ۵ انگشت دستت تشکیل شده، سرت هم شکل گرفته بود.
ببین! من پدرت را خیلی دوست دارم.
فعلا با هم تصمیم گرفتهایم که اگر پسر باشی، اسمت علی باشد و اگر دختر، مهرآفرین. البته پدرت بیشتر دوست دارد که اسمت سارا باشد.
خلاصه اینکه مادرجان، پیشاپیش، قدومت مبارک!
خیلی منتظر آمدنت بودیم. و حالا هم شوق آمدنت به این دنیا را داریم.
۲۵ دی ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
بسم الله الرحمن الرحیم
✅ دعوت به همکاری تحقیقی و تالیفی
سلام و تحیت.
یک نفر آقای ساکن قم را به همکاری تحقیقی و تالیفی دعوت میکنیم.
شرایط و وضعیت:
۱. علوم اسلامی را بداند.
۲. سابقه و تجربهٔ تحقیقی و تالیفی داشته باشد.
۳. کارمان پارهوقت است؛ ابتدا، هرهفته سه روز، هرروز سه ساعت. در ادامه، قابل افزایش و کاهش است.
۴. کارمان حضوری است. در ادامه، ممکن است بخشی از کار، غیرحضوری شود.
۵. مصاحبه انجام میگیرد.
۶. زمان همکاری آزمایشی: یک ماه.
۷. حقوق: توافقی. مهارت و توان همکار، لحاظ میشود.
نکته: نوع کارها و تحقیقات و تالیفاتمان، از طریق اینترنت، قابل دیدن است؛ در کانالها، پیجها، ناشران، سایتها ... .
علیاکبر مظاهری
۲۷ مهر ۱۴۰۰
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 ریحانگی زن (۷)
🔻 (ادامهٔ ریحانگیها)
مشاورهٔ مهارتهای زندگی مشترک
✍ نویسنده و مشاور: علیاکبرمظاهری
۸. ساختن قهرمانی آرمانی در ذهن فرزندان
شرافت مکانت ویژۀ پدر و مادر، در ذهن و دل فرزند، بر همگان آشکار است. بر هیچ کس جایز نیست که بر این مکانت ارجمند، صدمهای بزند یا آن را ویران کند. بر همسران واجب است که هر کدام حرمت دیگری را نزد فرزندان، عظیم شمارند و آن «مکانت ویژه» را بالا و بالاتر ببرند، تا فرزندان حرمت هر دوی ایشان را بزرگ شمارند و به هر دو، احترام بگذارند.
اکنون سخن با ریحانگان است: فرزندان، نیازمند قهرمانی آرمانیاند که او را اسوۀ خویش گیرند و در زندگی، به وی اقتدا کنند و به او ببالند. بهترین کس برای ایفای نقش این قهرمان آرمانی، پدر است. نقش پدر در این عرصه، بیبدیل است، همان گونه که نقش مادر نیز در جایگاه خود، بیبدیل است.
ریحانۀ عارفه آن است که همواره این نقش را برجستهتر و پررنگتر کند و از کمرنگ یا بیرنگ یا خراب شدن آن پیشگیری نماید.
رنجش یا دلخوری احتمالی زن از شوهر، هرگز او را از ایفای این وظیفه، باز نمیدارد. و امّا تخریب شخصیت پدر در ذهن و دل فرزند، اصلاً در شأن ریحانۀ فرزانه نیست.
۹. غیرت شوهر را حرمت نهادن
غیرت، گوهری است ارجمند که خداوند حکیم در زیربنای ساختار وجود مرد نهاده است. آن مرد که این گوهر را ببازد یا آن را از او بربایند، دیگر مرد نیست؛ مردْنماست. مردان، با تکیه بر این جانمایۀ گرانمایه است که از عفّت زن پاسداری میکنند و حتی در این راه، جان میبازند.
فایدههای غیرت، تنها برای مرد نیست، همۀ اعضای خانواده و نیز جامعه از آن بهره میبرند، که بیشترین سهم آن را زن میبرد؛ حتی بیش از مرد.
درست است که حیا و عفّت زن گوهری است مانند غیرت مرد، که دست آفریدگار حکیم آن را در آفرینش او نهاده است، امّا غیرت مرد در صیانت و حفاظت از حیا و عفّت زن، نقش بزرگی دارد. اگر مرد، کمغیرت یا بیغیرت شد، زن نیز به تدریج کمعفّت یا بیعفّت خواهد شد، و آنگاه است که خانواده و جامعه، پلید میشوند.
از این روست که ریحانۀ فرزانه، بر حریم غیرت مردش، حرمت مینهد و این نعمت ارجمند را برای خود و شوهر و جامعهاش محفوظ میدارد و آن را از آسیب خوردن مصون میدارد.
چون وجود زن و عفّت او برای مرد بسیار ارزشمند است، در نگهداری از آن، سخت میکوشد و نه تنها ربودن این درّ گرانسنگ را برنمیتابد، نگاه حرامیان به او را نیز تاب نمیآورد. از سختترین و بدترین حالتها برای مرد غیرتمند، آن است که به ناموسش بیحرمتی شود.
ریحانگان، با درک صحیح این صفت و حالت مرد، کاری نکنند که غیرت مرد تحریک شود و خود و همسرش را بیازارد. مرد، اگر فطرتش سالم بماند، دربارۀ همسرش انحصارطلب است و حسّ انحصارطلبیاش چنان نیرومند است که حتی نگاه دیگران به همسرش را برنمیتابد.
ریحانگان این حقیقت را به نیکی دریابند که هرچه عفّت و حیای خویش را بیشتر پاس بدارند، در دل شوهرشان عزیزترند. ریحانۀ فرزانه، میل غریزی خودنمایی و دلبری خویش را به وسیلۀ شوهرش اشباع کند، تا هم خود کامیاب شود، هم همسرش را کامیاب کند، هم محبتش را در دل شوهر بیشتر کند، هم گناه نکند و آلوده نشود و دیگران را آلوده نکند.
دلبری زن از دیگران و نمایاندن خود به آنان، از چشم شوهر، دور نمیماند و سبب نفرت و بدگمانی او میشود و ای بسا که به زندگی خانوادگی، لطمۀ بیجبران بزند. پس، با تأکید بلیغ، به ریحانگان میگوییم:
دلارامی که داری دل در او بند
دگر چشم از همه عالم فرو بند
البته در این موضوع با مردان نیز سخنهای بسیار داریم، که بخشهایی از آنها را در چند فصل از فصلهای کتاب «فرهنگ خانواده»، بیان کردهایم، امّا اکنون سخن با ریحانگان است.
{ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.}
۲۸ دی ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد!
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
از زبان مشاور
🌹 آیت کبرای خدا!
🎤 از زبان امام خمینی
💎 برای زنها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار دادهاند، افتخار است و مسئولیت.
💎 من راجع به حضرت صدیقه- سلام الله علیها- خودم را قاصر میدانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا میکنم به یک روایت که در کافی شریف است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق- سلام الله علیه- میفرماید: فاطمه - سلام الله علیها - بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند ... و جبرئیل امین میآمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض میکرد و مسائلی از آینده نقل میکرد. ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز. مراودهای بوده است؛ یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است. و گمان ندارم که غیر از طبقهٔ اول از انبیای عظام، درباره کسی اینطور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز، جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیهای که واقع میشده است، مسائل را ذکر کرده است. و آنچه که به ذریه او میرسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است ... مسئله آمدن جبرئیل برای کسی، یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی میآید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل میخواهد بیاید و مقام جبرئیل، که روح اعظم است. حتی درباره ائمه هم من ندیدهام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد... من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کردهاند- با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است - این فضیلت را من بالاتر از همه میدانم که برای غیر انبیا- علیهم السلام- آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا- علیهم السلام- و بعض از اولیایی که در رتبه آنها هست، برای کس دیگر حاصل نشده. و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تا کنون واقع نشده و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه- سلام الله علیها- است.
امام خمینی (ره)؛ ۱۱ اسفند ۱۳۶۴
(صحیفه امام خمینی، ج ۲۰، صص ۴ تا ۶)
۳ بهمن ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💎 سپاس جمیل!
🖋 نویسنده: علیاکبر مظاهری
نشر «جمال»، کتاب «خانهای در بهشت» را بهزیبایی منتشر کرد.
این کار، امیدآفرین است. چرا؟
زیرا: در این عصر «کسادی مطالعهٔ کاغذی»؛ که محصول «تنگی حوصلهٔ بشر» است، چاپ کتاب کاغذی، همتی بلند میطلبد.
رواج نشر الکترونیکی، گرانجانی کاغذ و سرکشی دیگر هزینههای نشر کاغذی، جَوَلان شتابناک کرونا، جاینشینی آموزش مجازی بر تعلیم حقیقی، گسترش بیمحابای شبکههای اجتماعی، سرشلوغی ذهنی بیسابقهٔ اولاد آدم، همه و همه، مجال مطالعهٔ کتاب کاغذی را سخت تنگ کرده است.
از این روست که میگوییم: انتشار کتاب «خانهای در بهشت»، امیدآفرین است.
🌹 و شما «جمالیان»! دستانتان طلا!
همتتان والا!
پاداشتان بر خداوند اعلا؛ همو که «جمیل» است و دوستدار «جمال»!
۵ بهمن ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 دلهای بلورین
💎 دخل و خرج عاطفه
✍ نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
آقای سمنانی، که مردی است شصت و پنج ساله، نوشته و پرسیدهاند:
فرهنگی بازنشستهام. ما در شهرستانی کوچک زندگی میکنیم. اینجا رابطهها و عاطفههای خانوادگی، شاداب بوده است؛ اما اکنون دارم احساس میکنم رابطهها و عاطفهها، رو به کاهش است. مثلاً خانواده و فرزندان خودم، آنگونه که من با پدر و مادرم و پدربزرگ و مادربزرگم رابطه داشتم، ایشان آن رابطه را با من ندارند. آن عاطفهای که من خرج والدین خود میکردم، ایشان آن عاطفه را برایم خرج نمیکنند. آن احترامی را که من به والدینم میگزاردم، اینان آن احترام را به من نمیگزارند. از رابطهام با حالت این زمانه و خانوادهام راضی نیستم.
سؤالم هم تحلیلی شد، هم پرسشی:
۱. آیا تحلیلم را تأیید میکنید یا ردّ یا اصلاح میکنید؟
۲. رابطهام با خانوادهام را چگونه تنظیم کنم که از رنجی که میبرم کاسته شود، نیز رفتارم با ایشان عاقلانه باشد و خدادوستانه؟
🔻 پاسخ ما
۱. از شما سپاسگزاریم و مرحبایتان میگوییم که با اینکه دانشمندید، مشاوره میکنید.
۲. بر تحلیلتان از موقعیت جامعهٔ کنونی و خانواههای اکنونی، مُهر تأیید مینهیم. بلی؛ همینگونه است که فرمودهاید. تحلیل عوامل آن، بماند برای مجالی دیگر.
🔻 اما پاسخ به اصل پرسشتان دربارهٔ شخص خودتان:
۱. خود را همچنان، برتر از وضعیت اکنونی جامعه بگیرید.
ذلیل این وضعیت نشوید. به کردارها و رفتارهایتان با والدینتان ایمان داشته باشید. به آن فضائل ذرهای تردید نکنید. کار درست همان است که شما میکردهاید. اگر اکنون با شما همان نمیشود که با والدینتان میکردهاید، باک مدارید. ذخیرهگاه خداوند، بهترین است. پاداش شما در آنجا زنده است. خداوند رحمان چنان پاداشتان میدهد که از کثرت آن حیران شوید. (الهی زدنی تحیّراً؛ خدای من! حیرتم را بیفزا!)
۲. سرتان را افراشته گیرید.
در برابر اعضای خانوادهتان؛ همسرتان، فرزندانتان، عروسها و دامادهایتان، نوههایتان، خود را مستقل بدارید. مبادا در شما «احتیاج» را احساس کنید، حتی احتیاج عاطفی.
آنچه شیران را کند روبهمزاج
احتیاج است، احتیاج است، احتیاج!
دربارهٔ وضعیت اقتصادیتان مطلبی ننوشتهاید، اما میتوان دانست که نیاز مالی ندارید. اگر درآمد دیگری هم نداشته باشید، همان حقوق بازنشستگیتان کافی است. با قناعت و مدیریت، معیشتتان را بهسامان بدارید.
۳. در دخل و خرج عاطفه، قناعت کنید.
عاطفیها، از ناحیهٔ عاطفه، ضربهپذیرند. چون عاطفیاند، هم در عاطفهورزی اسراف میکنند، هم از کمبود دریافت عاطفه، ناخشنودند. ایشان انتظار دارند دیگران، در دخل و خرج عاطفه، مانند خودشان باشند. و چون دیگران چنین نیستند، ایشان ناراضی میشوند.
درست این است که عاطفیها بدانند: همگان مانند ایشان نیستند. پس نباید از آنان انتظار همسانی و مانند خود را داشت.
مردمان، به دلایل گوناگون، گوناگونهاند. از این رو، قناعت عاطفی و مدیریت دخل و خرج عاطفه، کار عاقلان است؛ عاقلان عاطفی.
۴. میانهتان را با خدا شیرین کنید.
دربارهٔ رابطهتان با خدا چیزی ننوشتهاید. از میزان ایمان مذهبیتان مطلبی نگفتهاید؛ امّا هرچه باشد، هر میزان باشد، این یک قاعده است که: رابطهٔ شیرین با خدا، جبران کنندهٔ همهٔ کاستیهاست. من نام این را «حس خجسته» نهادهام. هیج حسی از این حس، زیباتر نیست. مطلقا. احساس حضور خدا؛ او نزدمان است و ما نزد اوییم. او ما را میبیند، ما هم او را میبینیم. او در قلبمان است و ما در قلب اوییم. او پدرمان است و ما فرزندان اوییم؛ «الخلق عیالالله»؛ مرمان، آفریدگان، خانوادهٔ خدایند.
وه که چه احساسی خجسته است! او جای همه کس و همه چیز را برایمان پُر میکند؛ پُر پُر!
۵. فصل «اقتدار مرد» را بخوانید.
در کتاب «فرهنگ خانواده»، فصلی نوشتهام به نام «اقتدار مرد». آن را بخوانید؛ به دقت بخوانید (فصل شانزدهم). سپس بخش سوم این کتاب را بخوانید به نام «دوران کمال». این بخش را برای شما نوشتهام.
🌸 خداوند مهرورز، همراهتان بادا!
۸ بهمن ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 عشق کهن؛ زیباتر از عشق جوان!
۱۰ بهمن ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹 انا لله و انا الیه راجعون
همکار ارجمندمان، جناب آقای محمدحسن استادی مقدم، رحلت پدر مرحومتان جناب آقای حاجمحمود استادی مقدم را به حضرت عالی تسلیت و صبورباش میگویم.
میهمان مائدهٔ لطف خداوند باشند.
تعزیتم را به عموی دانشمندتان؛ حضرت آیتالله استادی و خانواده و خاندان آن مرحوم ابلاغ کنید.
علیاکبر مظاهری
۱۲ بهمن ۱۴۰۰
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 وصول به وصال!
💎 خداوند سبحان فرموده است:
ماه رجب را ریسمانى میان خود و بندگانم نهادهام؛ هر کس به آن درآویزد، به وصال من میرسد.
دعای هر روز ماه #رجب
۱۳ بهمن ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینکهای زیر مراجعه کنید:
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://zil.ink/mazaheri_esfahani?v=1
🌹 #بازنشر
💎 امام خمینی(س) درباره حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) چنین فرمودهاند:
ما مفتخریم که "باقر العلوم" [که] بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول- صلی الله علیه و آله- و ائمه معصومین- علیهم السلام- مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است.
(صحیفه امام،ج ۲۱،ص ۳۹۷)
۱۴ بهمن ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💎 «اهل رجب» کجایند؟!
🎤 سخن استاد، از زبان شاگرد
🌹 وقتی که بگویند «أینَ الرَّجَبیون» و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم!
🔸یادم نمیرود که ما در مدرسه نیماورد اصفهان بودیم، بعدازظهر بود، خوابیده بودیم، از خواب که بیدار شدیم یک وقت صدای مرحوم حاج میرزا علیآقا[ی شیرازی اصفهانی] را شنیدم. ما، در آن مدرسه، غریبه بودیم، به عنوان تابستان رفته بودیم، ولی طلبههای آن مدرسه از ایشان خواهش کرده بودند، آمده بود برای طلبهها موعظه میکرد و بعد هم ذکر مصیبت.
🔹حدیث دارد که در قیامت فریاد میکشند: «أینَ الرَّجَبیون» رجبیون کجا هستند؟ این مرد با همان آهنگی که داشت و با آن حال و روحی که داشت این تعبیر را به کار برد: آن وقتی که بگویند «أینَ الرَّجَبیون» و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم، در ماه رجب هیچ چیزی نداشته باشیم و اصلا جزء رجبیون شمرده نشویم، چه خواهیم کرد؟
🔸این ماه، ماه استغفار و عبادت و روزه است و این سنتها در میان ما بهکلی دارد فراموش میشود. ماه رجب میآید، بزرگهایمان [متوجه نمیشوند] تا چه رسد به بچهها. کمکم اگر به بچهها بگوییم ماههای قمری را از محرم تا ذیالحجه بشمار، نمیتوانند؛ اصلا فراموش میکنند که یک چنین ماههایی هم وجود دارد.
استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج8، ص235-234
گزیده_کتاب
🔻کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»🔻
@motahari_ir
۱۸ بهمن ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir