🌹 برگ سبز ما، در «سایبان مهر» دانشگاه قم
⭕️ چگونگی رهایی از این وابستگی به اینترنت ❌❌❌
🖋 نویسنده: علیاکبر مظاهری
✅ کارسازترین ابزار برای رهایی از وابستگی به اینترنت، اراده است.
اگر ارادهتان را در این هدف به کار گمارید، بهحتم نجات مییابید.
✅ ساعاتی از شبانهروز، مودمتان را خاموش کنید و به عنوان «ساعت خاموشی»، هرگز آن را روشن نکنید.
✅ تا جای ممکن، به سمت اینترنت سیمکارت نروید. هیچ لزومی ندارد که اینترنت، همهجا، در دسترس باشد. میتوان، با برنامهریزی، در زمانهایی که دسترسی به اینترنت ثابت دارید، کارهایتان را انجام دهید. پس به آنلاینبودن دائمی فکر نکنید.
✅ یکی از جایگزینهای مناسب برای مواقعی که از اینترنت جدا میشوید، کتاب است. تا جای ممکن، دسترسیتان به کتاب را بیشتر کنید.
✅ استفادهٔ از اینترنت را تنها به زمانهایی که کار خاصی دارید، محدود کنید. از اینکه اوقات فراغت و بیکاری را با چرخزدن در اینترنت پر کنید، بپرهیزید.
✅ هنگام استفادهٔ از اینترنت، هدفتان از آن استفاده را فراموش نکنید.
بنابرمثال: وقتی میخواهید خریدی انجام دهید، فراموش نکنید که شما تنها در صدد خرید کالایی هستید. پس مراقبت کنید به کاری غیر از خرید، مشغول نشوید.
✅ شما اینترنت را محدود کنید، نه که اینترنت بر شما تسلط داشته باشد و شما را محدود کند.
۴ مرداد ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 @sayehbanemehr
#جشنواره_سایبان_مهر، منبع ۵ مسابقه
🌹 #تست_شخصیتسنجی_برای_ازدواج؛ آری یا نه؟
#بازنشر
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
در سالهای اخیر، پدیدهای در عرصهٔ ازدواج پدید آمده است به نام «تست شخصیت» که هدفش سنجش روحیات و وضعیت خانوادگی و اجتماعی دختر و پسر است که آیا تناسب لازم را برای ازدواج دارند یا نه.
اصل این پدیده، مثبت است، اما «اماها و اگرها»یی دارد که توجه به آنها، برای استفادهٔ مطلوب از این تست، ضرورتی حتمی است.
برای گرفتن این تستها و نیز پرکردن فرمهای نسبتسنجی میان دختر و پسر برای ازدواج، باید حد معینی تعیین کرد و میزان محدودی قائل شد؛ مثلاً به اندازهٔ آزمایشهای پزشکی.
در قلمرو پزشکی، برای تشخیص بیماری و درمان آن، آزمایشهایی را انجام میدهند که مفید و بلکه لازم است، اما تشخیص نهایی و تعیین نوع درمان و دارو، بهعهدهٔ پزشک حاذق است. آزمایشگاه و نتایج آزمایش، بدون معاینه و کاوش و تشخیص طبیب حکیم، نوع درمان و دارو را معین و تجویز نمیکند، بلکه اینها علائمی است که طبیب را در تشخیص بیماری و درمان آن کمک میکند.
تستها و فرمهای ازدواج، هرگز نتیجهٔ قطعی را در تشخیص بهصلاحبودن یا بهصلاحنبودن یک ازدواج و همتایی یا ناهمتایی دختر و پسر برای ازدواج، تعیین نمیکند، بلکه این مشاور حکیم است که نتیجه را تشخیص میدهد.
این را میدانیم که برخی از آزمایشهای آزمایشگاههای پزشکی، نتیجه را اشتباه نشان میدهند. تستها و فرمهای ازدواج نیز همینگونه است. اگر هم آزمایشهای پزشکی، نتیجه را درست اعلام کند، باز پزشک از معاینهٔ دقیق، معاف نیست و اوست که باید علت و نوع بیماری را کشف کند و دارو و درمان را دستور دهد.
تستها و فرمهای ازدواج نیز ایبسا که نتیجه را اشتباه نشان دهد. اگر هم نتیجه را درست بنمایاند، کار تمام نمیشود. و این مشاور دانا و ماهر است که باید با مشاورهٔ عالمانه و صبورانه و همهجانبه، تشخیص همتایی یا ناهمتایی دختر و پسر برای ازدواج را اعلام کند. و البته تصمیمگیر نهایی، در این باره، خود دختر و پسر و خانوادههایشانند.
۶ مرداد ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🔹 کلمه «حسین» خود بسان یک روضه است
محرم دیگری فرا رسید، چه باید گفت وقتی کلمه «حسین» و «زینب» خود هر کدام در آفاقِ حَظیرةُالقُدْسِ انگاره ماه محرم، بسان یک روضه است.
محرم دیگری فرا رسید و رخت عزا بر پیکره جامعه پوشیده شده است که این مرام و منش هر ساله جامعه اسلامی در آغاز سال قمری است.
اینجا در قم حرم دخت موسی ابن جعفر (ع) حضرت فاطمه معصومه (س)، منزلگاه تکبیرةالاحرامِ پرچمهای عزایی است تا جاذبه عشق را در مدار کهکشانی شمس شهر قم بیش از پیش سیراب کند؛ نامهای نوشته شده بر پرچم، منقش به نام خامس آل کسا و سرسلسله تشنگان خزانه مکتوم یعنی «حسین» است.
مادرها دست کودکان خود را در آرامش گرفتهاند، پدرها در کنار پسرها سرافرازند و گاهی با صدای روضه اشک میریزند و خدام فرشها را میگسترانند تا افراد با طمأنینه به جانب قبله اقامه نماز بگذارند.
مادرم با اینکه فقط چند روز است از کربلا به خانه رسیده اما قلبش همواره ساکن حرم حضرت اباعبداللهالحسین (ع) است، شبیه افرادی که هر روزه قصد عزیمت به حرم و بارگاه ملکوتی صاحب روزهای ماه محرم را دارند.
محرمی دیگر فرا رسید شاید از همین روی است که ابرهای بارانی چند روزی است سرازیر شدهاند و در اوج باریدن و جاری شدن هستند و شاید در حال اشک ریختن هستند، کسی چه میداند. هرچه باشد چند روز دیگر سوگ و عزا به اوج خودش میرسد و باران تیر از هر سوی بر اصحاب عشق میبارد و شترهای کینهتوز روانه قدمهایی میشوند که نباید.
باران خدا چشمهایم را به همراهی با ابرهای بارانی فرا میخواند؛ نمیدانم شاید باید کمی عمیقتر تنفس داشته باشم تا «مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالى» را برای شروع مناظره عشق و عقل ببینم و بشنوم.
بوی خون به مشام میرسد و گونههای گندمگون زمین قرار است در این فاصله جان و مقصود، نیلی و خونین شود.
ظهور قامت مردانه و وفای انسان، نزدیک و گلوگاه زمین قرار است روضهخوان شود تا بساط سینهزنی را در آسمان زمین میزبان باشد.
سدرهالمنتهی بار دیگر در برابر تاریخ همچو روز طلوع خواهد کرد تا عالم در طواف سرچشمه جاذبه که دایرهدار آن حضرت اباعبداللهالحسین(ع) است را درک و دریای معرفت را برای اهالی زمین ایجاد و روان کند.
در سرآغاز این ماه چه باید گفت وقتی کلمه «حسین» و «زینب» هر کدام در آفاقِ حَظیرةُالقُدْسِ انگاره ماه محرم، خود به تنهایی بسان یک روضه است و زمزمه همین ذکر، گواهی بر دمیدن فجر صادق، ایستادن امام در برابر تاریخ، آزادگی حزبالله، تلاوت حب به خامس کسای عصمت و طهارت، بیان آیه شریفه «فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن ینتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا»، شرح ندای مؤذن آسمانی در میان زمین و آسمان در بیان «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ» و توصیف اقتدای پیوست ظاهر و باطن و اول و آخر است.
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
به قلم: هدیسادات چاوشی
منبع: خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)
https://iqna.ir/fa/news/4074273
🌹 همسران هدفمند
🖋 نویسنده: آقای محمد دهقانیزاده (طلبهٔ سطح خارج حوزهٔ علمیه، مقطع دکترای دانشگاه، استاد دانشگاه)
زندگی زن و شوهری، همسفرشدن یک آقا و خانمی است که مسیر و مقصدشان یکی است. نه به این معنا که همیشهٔ روزگار، همراه هماند و بدون دیگری، کاری انجام نمیدهند؛ بلکه مسیر زندگیشان یکی است.
این همهدفی، به زندگیشان معنا و نیرو میدهد و کمکشان میکند تا در پیشامدها و مشکلات، بهتر تصمیم بگیرند و نیکوتر عمل کنند.
💎 هدفمندی در زندگی امیر و زهرا. سلام الله علیهما.
اینگونه هدفمندی، در زندگی حضرت علی و حضرت زهرا - علیهما السلام - مشهود است. هدف مشترک، امام علی و حضرت فاطمه را به هم رساند. نه به این معنا که هر دو همیشه کنار هم نشستند و یا رفت و آمدشان همیشه با هم بود. نه! امام علی کارهای بیرون منزل را بر عهده گرفت و حضرت زهرا کارهای داخل منزل را. در تربیت فرزندانشان نیز حضور حضرت زهرا پررنگتر بود و در نانآوری منزل، حضور امام علی برجستهتر.
حوزهٔ خدمت آن دو عزیز، متفاوت بود، اما به مقصدی مشترک میانجامید؛ یعنی امام علی، مردانه، دنبال همان چیزی بود که حضرت زهرا میجست و حضرت زهرا نیز، زنانه، دنبال همان چیزی میگشت که امام علی در پی آن بود.
شاهد دانهدرشت این موضوع، خطبهٔ درخشان حضرت زهرا است.
این خطبه، که پس از رحلت پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - بیان شده، اشراف کامل حضرت صدیقه بر مسیر و مقصد امام علی را مینمایاند؛ گویی هرجا امام علی حضور داشته حضرت زهرا هم کنار ایشان بوده؛ در حالی که در واقع چنین نبوده است.
حضرت علی وقتی حضرت فاطمه را از دست داد، وحشت کرد. سخت گریست. این حس تنهایی، به دلیل تنهایی در زندگی نبود، چرا که آن قابل حل بود و حل شد. این تنهایی برای ادامهٔ مسیر و پیگیری همان مقصد مشترک والا بود، که بعد از آن فقدان تلخ، امام به تنهایی آن را دنبال کرد.
⭕️ از همدلی تا همراهی
هدفمندی در زندگی، نیاز به سواد و دانش ویژه ندارد، فقط یک دل دردمند و همراه میخواهد.
مرحوم علامه طباطبایی، وقتی جلد اول کتاب المیزان را به منزل آورد، همسرش کتاب را گرفت و برانداز کرد. با این که سواد خواندن و نوشتن نداشت، طوری اشک شوق میریخت که گویی خودش آن کتاب را نوشته است.
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💢 خرافات فراگیر
⚘ مشاورهٔ خانوادگی، اعتقادی، اخلاقی
🖋 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
❇️ پرسش:
آقایی پرسیدهاند: آیا جادو، در زندگی همسران، اثر دارد؟
گاهی، در زندگیمان، حالتهایی پیش میآید که غیرعادی است. مثلاً در همسرم تغییر اخلاق و تغییر رفتارهایی میبینم که نمیتوانم باور کنم طبیعی باشد. تغییرهایی که هیچ دلیلی برای آنها نمییابم؛ نه دلیل یقینی، نه دلیل احتمالی. از این رو ذهنم به سوی جادو و جنبل میرود.
اکنون سوالم این است که:
۱. آیا جادو، در زندگی همسران، واقعیت دارد؟
۲. آیا این تغییرات ناگهانی اخلاقی و رفتاری همسرم متاثر از جادو و رمالی و دعا نویسی است؟
۳. من، در این نوسانات حال همسرم و بدرفتاریها و بداخلاقیهای او، چه کنم؟
✅ پاسخ ما:
۱. درباره جادو، رمالی، دعانویسی، طالعبینی، بختبستگی، تاثیر اجنه، بسیار میپرسند. و عجب است که سوالکنندگان از این مسائل و معتقدان به این امور، فقط مردمان عامی و بیفرهنگ نیستند، باسوادان و روشنفکران نیز هستند.
پاسخ ما به آنان واضح است؛ همه این امور را باطل اعلام میکنیم. میگوییم اینها خرافات است. اعتنا نکنید. مشکلاتتان را به گردن جنها، جادوگران، طلسم، بختبستگی، دعانویسی، فالگیری، طالعبینی، نیندازید و چاره کارتان را از باطلکنندگان سحر و گشایندگان طلسم نخواهید و دنبال طلسمگشایی به وسیله شیادان نباشید.
آنگاه این سخن حضرت امیر در نهج البلاغه را برایشان میخوانیم و توضیح میدهیم:
آنهنگام که امیرمؤمنان عزم کوفتنسر خوارج نهروان کرد و سپاه را سامان داد و مهیّای رفتن به نبردگاه شد، کسی از صحابیان ایشان که به پندار خود، «علم نجوم» میدانست، به امام عرض کرد: «ای امیرمؤمنان! اگر در اینهنگام به نبرد روی، میترسم که به مراد خویش نرسی و بر دشمنانت پیروز نگردی. مـن این سخن را از دانشستارهشناسی و محاسبههای نجومی میگویم.»
امیردانایان فرمود:
أتَزْعُمُ اءَنَّكَ تَهْدِي إلَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيها صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ؟ وَ تُخَوِّفُ السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا حَاقَ بِهِ الضُّرُّ؟ فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ، وَ اسْتَغْنَى عَنِ الاِسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ فِي نَيْلِ الْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ، وَ تَبْتَغِي فِي قَوْلِكَ لِلْعَامِلِ بِأمْرِكَ أنْ يُولِيَكَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ، لِأنَّكَ بِزَعْمِكَ أنْتَ هَدَيْتَهُ إلَى السَّاعَةِ الَّتِي نالَ فِيهَا النَّفْعَ، وَ أمِنَ الضُّرَّ؛
تو میپنداری زمانی را میدانی و مینمایانی که هرکس در آن بـه سـفر رود، بـدی و نـاگـواری از وی دور میشود؟ و از ساعتی میهراسانی که هرکس در آن، مسافرت کـند، به زیان و دشواری دچار میگردد؟! آنکس که تو را در این ادّعا تصدیق کند(و تو را بر این مدّعایت راستگو شـمارد)، قرآن را تکـذیب کـرده و در رسیدن به خواستنیها و دورراندن ناگواریها، خود را از خداوند، بینیاز پنداشته است!
تو آنی که خواهانی تا آنکس که راستگویت میپندارد و در این گفتار، فرمانت را میبرد، تو را به جای خداوند، ستایش کند و سپاس گوید؛ زیـرا کـه ادّعـای آن داری کـه وی را بـه زمـانی راه نمودهای که سود برده و از زیان، در امان مانده است!
سپس امام روی به مردمان و لشکریان نمود و فرمود:
أيُّهَا النَّاسُ إيَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إلّا ما يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرِّ اءَوْ بَحْرٍ، فَإِنَّهَا تَدْعُو إلَى الْكَهَانَةِ، وَ الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ، وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ، وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ، وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ، سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللَّه؛
هان! مردمان! از آموختن دانشستارگان، پرهیز کنید؛ جز آن مقدار که برای راهیافتن در سفرهای دریا و بیابان، سودمند باشد؛ زیرا ستارهشناسی، به کـهانت و غیبگویی مـیانجامد و منجّم، چونان کاهن و غیبگوست، و غیبگو، چونان جادوگر است و جادوگر، چونان کافر است و کافر، در آتش دوزخ است!
(اکنون با توکّل به خداوند، به جهاد با دشمنان شتابید) و به نام الله به پیش روید!
(نهجالبلاغه، خطبهٔ ۷۹، ترجمه و توضیح: علیاکبر مظاهری، نشر جمال)
۱۵ مرداد ۱۴۰۱
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 محصول ازدواج سالم، خانوادهٔ «پاک» است.
📌 مگر میشود؟!
🌸 «حتی یکبار»ی هایمان.
اینبار: پدر و مادر آیتالله صافی گلپایگانی.
🖌 به قلم خانم دکتر نازلی مروت
🔻 اشاره:
در هیاهوی زندگی (زندگی!)های زوجهای امروزین، گاهگاهی نغمههایی جاننواز به گوش قلب میرسد که سخت دلشادکن است. اندک است، اما عظیم است.
ما، در میان آثارمان، گاهی، پارهای از این دلخنککنها را میآوریم؛ تا جوانانمان مپندارند زندگی زن و شوهری، به ذات خود، هیاهویی و جنجالی است.
اینبار، گوشههایی از حیات طیبهٔ پدر و مادر آیتالله صافی گلپایگانی را، از زبان خودشان و به قلم خانم دکتر نازلی مروت، میآوریم، با ویرایشی اندک. سپاس از خانم مروت.
(علیاکبر مظاهری)
🔹 زندگی مثالزدنی
🌸 «حتی یکبار». چرا! فقط یکبار!
اگر بخواهم از سبک زندگانی اسلامی، مثالی بگویم، نزدیکتر از پدر و مادر خودم مثالی ندارم. اگر فرصت بود و شرح روابط این دو همسر و فضیلتهای بالایی را که در همسری و اشتراک منافع و در هم فانیشدن آنان را و روبهروشدنشان را با مشکلات و دشواریها و قداست بین ایشان را مینوشتم، همه درس بود.
هیچ وقت در دل، گلهای از یکدیگر نداشتند؛ یک واحد کامل بودند.
پدرم فقیهی عالیقدر و مادرم فاضلهٔ عارفهای اهل قرآن و حدیث و دعا بودند.
در نظر همهٔ خویشاوندان، با مهابت و احترام خاص بودند.
معاش اقتصادی آنان بسیار مختصر و در حداقل بود. مادرم، که اهل سواد و فضل بود، در برنامههای عبادتی، مثل ماه مبارک رمضان، یک شب نمیشد که ایشان دعای ابوحمزه را در سحر نخواند یا دعای افتتاح را در شب ماه مبارک نخواند، آن هم با گریه و سوز مثالزدنی.
پدرم یک کتاب زاد المعاد داشتند و یکی هم مادرم. مادرم، از بس، هنگام خواندن دعا، گریه کرده بود، با اینکه با دستمال اشکهایش را میگرفت، باز هم حاشیهٔ زاد المعاد پر بود از اثر اشکهای ایشان.
در مورد قرآن کریم هم در ماه رمضان، هر سه روز یک بار، قرآن را ختم میکرد و در غیر آن هم یادم نیست، ولی به احتمال زیاد، به همین صورت بود.
در زندگی هم هیچ وقت از هم گلهای نداشتند. با تمام مشکلات اقتصادی و کمبود امکاناتی که بود، زندگیشان در کمال لذّت و شادی بود.
مادرم میگفت: یک روزی سفره را که انداخته بودم، وقتی بچهها آمدند و سر سفره نشستند؛ سفرهای که غذای کمی در آن بود، به بچهها گفتم که خیال میکنم سر سفرهای نشستهاید که همه چیز در آن هست. ولی فهمیدم که پدر از این حرف ناراحت شد و اشک در چشمانش جمع شد. خجالت کشیدم و همیشه پشیمان بودم که اینقدر هم اسباب ناراحتی پدرتان را فراهم کردم.
والدینم، در تربیت فرزند هم کاملاً مواظب بودند؛ اصلاً اخلاقشان، خود، تربیت بود.
وقتی پدر و مادری متخلّق به اخلاق اسلامی باشند، اولادشان خوب تربیت میشوند.
قرآن میفرماید: شهر پاک، ثمرهاش، به اذن خداوند، پاک است. یعنی شهر پاک، جامعهٔ پاک و خانوادهٔ پاک، محصولش پاک است.
ما کوچک که بودیم مثلاً ۱۰ ساله، هیچگاه به ما نمیگفتند که شما ضعیفید، روزه نگیرید. مادرم ماه رجب و شعبان را روزه میگرفتند و در سایر ایام هم تا جایی که میتوانستند روزه میگرفتند. به ما میگفتند: اگر روزه بگیرید، شام برایتان نیمرو درست میکنم. و ما را تشویق میکردند که روزه بگیریم. در همان زمان، اول ماه شعبان و نیمهٔ ماه و آخر ماه را روزه میگرفتیم.
پدر و مادرم حالات معنوی خوبی داشتند.
⭕️ پند نهایی به جوانان
هر کدام همسر دارید، بر استحکام و مودّت و محبت بیفزایید. همدیگر را درک کنید و بدانید که نهاد خانواده، نهادی الاهی و روحانی است. آنهایی هم که ازدواج نکردهاند، باید حتماً در مقام ازدواج باشند.
فرهنگی که الان متأسفانه حاکم است که باید مثلاً جشن ازدواجشان در فلان تالار و با تشریفات زیاد باشد، همه خلاف است و باید کنار گذاشته شود. ازدواجها باید خیلی ساده برگزار شود.
۲۰ مرداد ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
⁉️ بدترین سرزنشها
🖋 نویسنده: علیاکبر مظاهری
خوانندگان آثار ما میدانند که ما با سرزنش مخالفیم؛ به هر شکل، به هر علت، به هر بهانه. اکنون میگوییم: سرزنشکردن چه کسانی بدتر است؟ ملامت چه کسانی نتایجش زیانآورتر است؟
کودکان؟
نوجوانان؟
بزرگسالان؟
چه کسانی، در سرزنشها، بیشتر میرنجند و بیشتر آسیب میخورند؟
خواندن را متوقف کنید. چشمانتان را ببندید. پنج دقیقه بیندیشید و سپس پاسخ دهید.
نتیجهٔ اندیشیدنتان چه شد؟
کودکان؟ چون روحیهٔ لطیفی دارند.
نوجوانان؟ چون در حال گذار از کودکی به جوانیاند و عزت نفس افزونتری میطلبند. جوانان؟ چون غرور دارند.
میانسالان؟ چون نیازمند احتراماند.
کهنسالان؟ چون دلنازک و گاهی دلشکستهاند؟
نه!
این سرزنشها، همه بد است و بسیار زیاندار است، اما بدترین سرزنش، برای «درخانهماندگان» است؛ کسانی که، به هر دلیل، در خانهٔ پدر و مادر ماندهاند.
ایشان را باید روی چشمانمان نگه داریم. هر کنایهای جانشان را میرنجاند و ای بسا که از خانه گریزانشان کند.
فرزندانی که احساس سرباربودن کنند، دچار «شرم روانی» میشوند. اینان مستعد طغیاناند. حال اگر والدین، بر این آتش درونی ایشان، نفت بریزند، خطر انفجار، نزدیک میشود.
♦️ بیایید با فرزندانمان مهربانتر باشیم؛ برای خدا، برای سلامت فرزندانمان، برای حفظ آبرویمان، برای سعادتمندی خود و خانوادهمان.
⭕ «درخانهماندگان»، کیاناند؟
۱. ... {در پست بعدی بخوانید. انشاءالله.}
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💢 خرافات فراگیر
(همیاریمان با «سایبان مهر» دانشگاه قم)
🖋نویسنده و مشاور: استاد علیاکبر مظاهری
❇️ پرسش:
آقایی پرسیدهاند: آیا جادو، در زندگی همسران، اثر دارد؟
گاهی، در زندگیمان، حالتهایی پیش میآید که غیرعادی است. مثلاً در همسرم تغییر اخلاق و تغییر رفتارهایی میبینم که نمیتوانم باور کنم طبیعی باشد. تغییرهایی که هیچ دلیلی برای آنها نمییابم؛ نه دلیل یقینی، نه دلیل احتمالی. از این رو ذهنم به سوی جادو و جنبل میرود.
اکنون سوالم این است که:
۱. آیا جادو، در زندگی همسران، واقعیت دارد؟
۲. آیا این تغییرات ناگهانی اخلاقی و رفتاری همسرم متاثر از جادو و رمالی و دعانویسی است؟
۳. من، در این نوسانات حال همسرم و بدرفتاریها و بداخلاقیهای او، چه کنم؟
✅ پاسخ ما:
۱. درباره جادو، رمالی، دعانویسی، طالعبینی، بختبستگی، تاثیر اجنه، بسیار میپرسند. و عجب است که سوالکنندگان از این مسائل و معتقدان به این امور، فقط مردمان عامی و بیفرهنگ نیستند، باسوادان و روشنفکران نیز هستند.
پاسخ ما به آنان واضح است؛ همه این امور را باطل اعلام میکنیم. میگوییم اینها خرافات است. اعتنا نکنید. مشکلاتتان را به گردن جنها، جادوگران، طلسم، بختبستگی، دعانویسی، فالگیری، طالعبینی، نیندازید و چاره کارتان را از باطلکنندگان سحر و گشایندگان طلسم نخواهید و دنبال طلسمگشایی به وسیله شیادان نباشید.
آنگاه این سخن حضرت امیر در نهجالبلاغه را برایشان میخوانیم و توضیح میدهیم:
آنهنگام که امیرمؤمنان عزم کوفتنسر خوارج نهروان کرد و سپاه را سامان داد و مهیّای رفتن به نبردگاه شد، کسی از صحابیان ایشان که به پندار خود، «علم نجوم» میدانست، به امام عرض کرد: «ای امیرمؤمنان! اگر در اینهنگام به نبرد روی، میترسم که به مراد خویش نرسی و بر دشمنانت پیروز نگردی. مـن این سخن را از دانشستارهشناسی و محاسبههای نجومی میگویم.»
امیردانایان فرمود:
أتَزْعُمُ اءَنَّكَ تَهْدِي إلَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيها صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ؟ وَ تُخَوِّفُ السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا حَاقَ بِهِ الضُّرُّ؟ فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ، وَ اسْتَغْنَى عَنِ الاِسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ فِي نَيْلِ الْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ، وَ تَبْتَغِي فِي قَوْلِكَ لِلْعَامِلِ بِأمْرِكَ أنْ يُولِيَكَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ، لِأنَّكَ بِزَعْمِكَ أنْتَ هَدَيْتَهُ إلَى السَّاعَةِ الَّتِي نالَ فِيهَا النَّفْعَ، وَ أمِنَ الضُّرَّ؛
تو میپنداری زمانی را میدانی و مینمایانی که هرکس در آن بـه سـفر رود، بـدی و نـاگـواری از وی دور میشود؟ و از ساعتی میهراسانی که هرکس در آن، مسافرت کـند، به زیان و دشواری دچار میگردد؟! آنکس که تو را در این ادّعا تصدیق کند(و تو را بر این مدّعایت راستگو شـمارد)، قرآن را تکـذیب کـرده و در رسیدن به خواستنیها و دورراندن ناگواریها، خود را از خداوند، بینیاز پنداشته است!
تو آنی که خواهانی تا آنکس که راستگویت میپندارد و در این گفتار، فرمانت را میبرد، تو را به جای خداوند، ستایش کند و سپاس گوید؛ زیـرا کـه ادّعـای آن داری کـه وی را بـه زمـانی راه نمودهای که سود برده و از زیان، در امان مانده است!
سپس امام روی به مردمان و لشکریان نمود و فرمود:
أيُّهَا النَّاسُ إيَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إلّا ما يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرِّ اءَوْ بَحْرٍ، فَإِنَّهَا تَدْعُو إلَى الْكَهَانَةِ، وَ الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ، وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ، وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ، وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ، سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللَّه؛
هان! مردمان! از آموختن دانشستارگان، پرهیز کنید؛ جز آن مقدار که برای راهیافتن در سفرهای دریا و بیابان، سودمند باشد؛ زیرا ستارهشناسی، به کـهانت و غیبگویی مـیانجامد و منجّم، چونان کاهن و غیبگوست، و غیبگو، چونان جادوگر است و جادوگر، چونان کافر است و کافر، در آتش دوزخ است!
(اکنون با توکّل به خداوند، به جهاد با دشمنان شتابید) و به نام الله به پیش روید!
۲۵ مرداد ۱۴۰۱
#جشنواره_سایبان_مهر #منبع_۵_مسابقه
🌐 @sayehbanemehr
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
⁉️ بدترین سرزنشها (۲)
⭕️ در خانهماندگان
🖌 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
📌 در خانهماندگان، کیاناند؟
۱. دختران و پسرانی که ازدواجشان دیر شده است (که ای بسا خود والدین سبب تاخیر ازدواجشان شدهاند). ایشان را باید روی چشمانمان نگه داریم. هرکنایهای جانشان را میرنجاند. و چه بسا که از خانه گریزانشان میکند.
وزن ملامت بر ایشان، چندین بار سنگینتر است از سرزنش کودکان و نوجوانان و دیگران. اینان، خود، در درونشان احساس «گویا زیادی هستم» میکنند. توجه دارند که در این زمان باید با همسر و در منزلی دیگر باشند. این احساس، رنجبار است. مراقب باشیم که ما، بر این رنج، نیفزاییم. برخی از والدین، نه! بسیاری از ایشان، به این مظلومان نیش میزنند؛ نیشهای نیمآشکار یا آشکارا. گاهی در لباس شوخی، گاهی به الفاظ جدی.
بنابرمثال: مادر به دختر بزرگش میگوید: من همسال تو که بودم، دوتا بچه داشتم (سرزنش جدی). یا: آرزو دارم در لباس عروس ببینمت، اما حیف که نه شانس من باز میشود، نه بخت تو (سرزنش شوخی).
یا پدر به پسر میگوید: روزگار گرانی است. اگر فقط من و مادرت بودیم، حقوقم کافی بود، اما... و سکوتی اسفبار میکند (ملامت جدی). یا: من، هم برای پدرم عصای دست بودم، هم برای پسرم؛ ثواب دوسویه (ملامت جدی).
ما که میدانیم تقصیر تأخیر ازدواج ایشان، برعهدهٔ خودشان نیست. اکنون در جامعهٔ ما چند میلیون پسر و دختر داریم که زمان ازدواجشان دیر شده است. بیشترین مسئولیت این تأخیر بر عهدهٔ دیگران است؛ حدود هشتاد درصد. دختران و پسران نیز سهمی دارند؛ حدود بیست درصد. بنابراین، ناجوانمردانه است که وزن سنگین صددرصدی این بار گران را بر دوش نحیف جوانانمان بیندازیم. سرزنشکردن دختر و پسری که در خانهٔ پدر-مادری ماندهاند، خلاف انصاف است، و خلاف مروت، و خلاف تقوا.
🌸 بیایید گلهای بوستان زندگیمان را، که خودمان کاشتهایم و خودمان پرورش دادهایم، پژمرده نکنیم.
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
⁉️ بدترین سرزنشها (۳)
⭕️ درخانهماندگان
🖋 نويسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
📌 «درخانهماندگان» کیاناند؟
۲. «بهخانهبرگشتگان»
دختران و پسرانی که به دلیل جدایی از همسر یا وفات همسر، با خانوادهٔ پدر-مادری خود زندگی میکنند.
در هر جامعهای پدیدهٔ طلاق و وفات همسر، وجود دارد. این رخداد طبیعی را باید مدیریت کرد. این حادثه، به قدر کافی، رنج دارد. شرط خردمندی و انصاف است که ما بر رنجهای آن نیفزاییم.
بیشتر کسانی که همسر را باختهاند؛ یا با طلاق یا با وفات، احساس بازندگی میکنند، نیز احساس اندوه، حسرت، درماندگی. ایشان نگران زندگی آیندهاند. گاهی احساس بلاتکلیفی میکنند. و احساسهای تلخ دیگر.
اینان اکنون به آشیانهٔ خانوادهٔ پیشین خود پناهنده شدهاند. اگر این آشیانه، پذیرش مقبول از ایشان را نداشته باشد، بر جانشان آوار میشود. گرمای مطبوع، آرامش جاننواز، عدم تنش، عدم ملامت و نکوهش، از نیازهای اصلی این کاشانه است.
صاحبان این کاشانه؛ پدر و مادر، چنین بگویند: اینجا همان خانهٔ قبلی تو است. چیزی نشده. چند صباحی از پیش ما رفتی، حالا باز به همان جای قبلیات آمدهای. قدمت بر چشمانمان.
اگر پدر و مادر، به هر دلیل، از دست ایشان عصبانی شدند، مراقب باشند که ممنوع است ایشان را، به دلیل «بهخانهبرگشتن»، سرزنش کنند.
برخی از والدین، که دلمان میخواهد تعدادشان اندک باشد، زمان عصبانیت از فرزند، میگویند: «تو عرضه نداشتی زندگیات را حفظ کنی. تقصیر تو بود که زندگیتان از هم پاشید. لیاقت همسرداری نداشتی...»
این حرفها زشت است، بسیار زشت. حتی اگر خود فرزند سبب خشم آلودگی پدر یا مادر را ایجاد کرده باشد، باز هم مجاز به این کار نیستیم.
بیایید با خردمندی، شکیبایی، مهرورزی، فرزندان «بهخانهبرگشته»مان را آرامش دهیم، از اندوهشان بکاهیم، و سپس یاوریشان کنیم تا زندگی دوبارهای را بسازند.
۲۸ مرداد ۱۴۰۱
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1